ما شبيه پدرانمان لباس نميپوشيم. اين ادعا نياز به اقامه برهان هم ندارد. تا همين صد سال پيش پدران ما طوري لباس ميپوشيدند که با لباسهاي الان ما هيچ قرابت و نزديکي ندارد. نزديکي که هيچ، فرسنگها از نوع لباس پوشيدن ما دور هستند. کافي است برداريد و عکسهاي زمان قاجار را ببينيد. شکر خدا از زندگي در دوره قاجار به اندازه کافي تصوير باقي مانده است که ميتوانيم با ديدن آنها تفاوتهاي زندگي امروز و ديروز را بهخوبي تشخيص بدهيم.
البته اين تفاوت و تحول تاريخي به لباس و پوشاک محدود نمانده است. ما امروز چيزهايي ميخوريم، خانهمان را طوري آرايش ميکنيم، جوري مهماني و عروسي ميگيريم، تفريحاتي داريم، کتابهايي ميخوانيم، معاشرتهايي داريم که هيچ چيزش با زندگي پدرانمان جور درنميآيد. شلوار جين و پيراهن چهارخانه و پيتزا و پاستا و پرايد و از اين جور چيزها کجا، آن عکسهاي ساده دوره قاجار کجا. اگر کسي نگويد آن عکسها مال دوره قاجار هستند، آدم خيال ميکند از مردم چندين قرن قبل عکس برداشتهاند. اين مقدمه را نوشتم تا بگويم در ظاهر ما ربطي به گذشتگانمان نداريم، اما حقيقت اين است که نميتوانيم از نقش آنها در زندگيهاي خودمان چشمپوشي کنيم. من نميتوانم خودم را ساکن سال 94 بدانم، اما از تاثير ساکنان سه قرن و چهار قرن و پنج قرن پيش غفلت کنم. تسلسل قاعده جهان، مثل دانههاي زنجير است. مثلا چه بسا اگر فردوسي شاهنامه را نميسرود يا سنايي و عطار و مولوي و سعدي و حافظ و نظامي و صائب راه او را ادامه نميدادند، ما نحو ديگري فکر ميکرديم و جهان برايمان شکل ديگري بود. نميخواهم بگويم اگر شاهنامه نبود، ما به فارسي حرف نميزديم، به هر حال درباره اين موضوع بين علما اختلاف است و همه اين حکم را قبول ندارند، من هم ترجيح ميدهم وارد دعواها و اختلافات تاريخي نشوم. اما چيزي که مسلم است، اين است که در نبود اين سابقه علمي، فرهنگي، ادبي ما آدمهاي ديگري بوديم.
مردمي که قرنهاست با کتاب خواجه صفا ميکنند، از سعدي نصيحت ميشنوند، با فردوسي شاد و غميگن ميشوند و به همراه مولوي تجربههاي معنوي و عرفاني را پشت سر ميگذارند، چطور ميتوانند خود را حلقهاي جداگانه از تاريخ اين کشور بدانند. عليايحال، ماجراي علم و فناوري هم همين است. ما به بوعلي و بيروني و فارابي و... نيز حسابي بدهکاريم. به آنها بدهکاريم براي طرحهاي نويي که درانداختند و به نياکانمان مديونيم براي اينکه اين طرحهاي نو را به ما رساندند، يا لااقل زبان و فرهنگ را طوري حفظ کردند که ما بتوانيم درکي از ايراني بودن و مسلمان بودن داشته باشيم.
با اين تفاصيل شايد يکي از راههاي ادامه اين زنجيره، تداوم علمآموزي در اين کشور باشد. ملتها بي زبان، بي فرهنگ، بيعلم در دنياي جديد منشا هيچ اثري نيستند، طوري که اگر قومي بخواهد جاي خودش را در ميان کشورهاي جهان پيدا کند، بايد از نظر علمي و فرهنگي سر پا بماند. اين تنها راه زنده ماندن در دنياي فعلي است، در دنيايي که سرعت توسعه علم حيرتآور است و ما براي اينکه بتوانيم در اين دوي امدادي، امانت نياکانمان را به نسل بعدي برسانيم، چارهاي نداريم که در دنياي علم و فرهنگ حرفهاي مهمي براي گفتن داشته باشيم. به قول رهبر معظم انقلاب اسلامي:«اعتقاد راسخ من اين است که اگر چنانچه بر روي مسئله علم و فناوري و نخبهپروري سرمايهگذاري کنيم، حتما در يکي از با اولويتترين کارها سرمايهگذاري کردهايم. پيشرفت علمي و به دنبال آن، پيشرفت فناوري، به کشور و ملت اين فرصت و اين امکان را خواهد داد که اقتدار مادي و معنوي پيدا کند. بنابراين با يک نگاه راهبردي، علم يک چنين اهميتي دارد. تکيه ما بر اين اساس است...
ببينيد، ما تاکيد ميکنيم روي علم. اين تاکيد، جدي است؛ تعارف نيست؛ از روي يک احساس کاذبِ تشريفاتىِ موسمي نيست؛ بلکه از يک تشخيص عميق و محاسبهشده برميخيزد. زورگويي در دنيا زياد است. زورگويان متکي به قدرتشان هستند. آن قدرت و آن ثروت و آن امکانات، برخاسته از دانش آنهاست. بدون دانش نميشود مقابله کرد، نميشود مواجهه کرد. من يک وقتي اين حديث را خواندهام: «العلم سلطان»؛ علم عبارت است از اقتدار. علم، خودش يک اقتدار است. هر کس اين اقتدار را داشت، ميتواند حرکت کند؛ هر کسي، هر ملتي، هر جامعهاي که نداشت، مجبور است از اقتدار ديگران پيروي کند. بنابراين، اين يک محاسبه دقيق است...
شما فکرش را بکنيد؛ اگر توي اين دنيايي که سکه رايج عبارت است از ظلم و زورگويي و استکبار و استعمار و استثمار ملتها، و هر کسي که قدم در جاده دانش و علم و پيشرفت ميگذارد، همين راه را دنبال ميکند - يک عدهاي زور ميگويند، يک عده هم زور را ميپذيرند؛ سلطهگر و سلطهپذير، که مجموعا نظام سلطه را به وجود ميآورند - يک ملتي قد علم کند، عالم باشد، قدرت داشته باشد، حرف براي زدن داشته باشد و بتواند صداي خودش را به دنيا برساند، داراي فناوري پيشرفته و ابزارهاي گوناگون ارتباطي باشد، داراي قدرت تبليغات باشد، داراي انسانهاي با اعتماد به نفس بالا باشد و با اين نظام سلطه مواجهه و مقابله کند؛ آنجايي که همه دست به دست هم ميدهند تا يک ملت را مظلوم کنند، زير پا له کنند، او به دفاع از آن ملت سينه سپر کند، ببينيد در دنيا چه اتفاق عجيبي رخ خواهد داد؛ وضع دنيا دگرگون خواهد شد...»
منبع: «ماهنامه سرآمد»
بازنشر: سایت علمی نخبگان جوان
اکنون ساعت 1:44 am به وقت تهران میباشد.
امروز: پنجشنبه 21 آذر 1398
بارکد نخبگان جوان![]() |
کانال تلگرامی نخبگان![]() |
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت com.نخبگان مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
مسئولیت مطالب ارسالی کاربران بر عهده سایت علمی نخبگان جوان نمی باشد
تهیه و تنظیم مطالب: com.نخبگان
افزودن دیدگاه جدید