معروفترین سوفیست ها:
پروتاگوراس(به یونانی : Πρωταγόρας)از سوفسطاییان پیشاسقراطی در یونان باستان بود که در قرن پنجم قبل از میلاد در آتن میزیست و با پریکلس فرمانروای دانشمند آتن دوستی داشت. پلوتارک نوشته است که پروتاگوراس با پریکلس یک روز تمام را صرف بحث حقوقی در این مورد کردند که گناه مرگ اتفاقی به هنگام مسابقه پرتاب نیزه با چه کسی است. پریکلس به او اجازه داد قوانینی برای شهری جدید در جنوب ایتالیا بنویسد.
پروتاگوراس همچنین به تفسیر اشعار و آموزش زبان میپرداخت. رسالههای او عمدتاً در فلسفه و زبان شناسی است. پروتاگوراس را نخستین کسی دانستهاند که دستور زبان نوشته است. پروتاگوراس همچنین در مقام سفیر آبدرا، به آتن رفت. پروتاگوراس علاوه بر اینها مردی ورزشکار بود و بنا به گفته پلوتارک به کشتی گرفتن میپرداخت.
او نخستین کسی بود که در برابر آموزش مزد دریافت میکرد. پروتاگوراس، در اواخر عمر کتابی نوشت و در آن خدایان یونان را مورد تردید قرار داد؛ این رساله نخستین بار در خانه ائوریپیدس برای مردم خوانده شد و مخالفتهایی را برانگیخت. در این رساله، پروتاگوراس ادعا کرده بود که دلیلی ندارد که وجود خدایان را اثبات کند؛ زیرا عمر بشر کوتاه و مسأله خدایان تاریک است.
پروتاگوراس به جرم بددینی و کفر به خدایان در آتن محاکمه شد و به مرگ محکوم گشت. گروهی از شاگردانش وسیله فرار او را فراهم کردند و او را از زندان رهایی دادند؛ او نیز با یک کشتی به جزیره سیسیل رفت و در آنجا مُرد. پروتاگوراس از پیشوایان عقیده نسبی گرایی اخلاقی بود، زیرا اعتقاد داشت که همه چیز نسبی و موقتیاست و حقیقتی پایدار نمیدانست. افلاطون، این عقیده پروتاگوراس را مورد نقد قرار داد و رسالهای در ردّ آن نوشت که به تئتت مشهور است. افلاطون رسالهای به نام پروتاگوراس نیز دارد؛ با این حال بسیاری معتقدند که افلاطون در این رسالهها پروتاگوراس را ساده نشان داده است تا آموزههای او را نفی کند.
گرگياس (یونانی: Γοργίας) سوفسطایی و فیلسوف یونانی بود. او و پروتاگوراس از نخستین سوفسطاییان یونان بودند.
گورگیاس فرزند خارمانتیداس بود و در سال ۴۸۷ پیش از میلاد در شهر لئونتینی، از متصرفات یونان در سیسیل زاده شد. گرگیاس برادری به نام هرودیکوس، و نیز خواهری داشت که تندیس او را وقف پرستشگاه خدای دلفی کرد. گرگیاس شصتساله بود که همشهریانش او را در سال ۴۲۷ پیش از میلاد به آتن فرستادند تا از آتنیان در برابر هجوم سیراکوزی ها درخواست کمک کند. گرگیاس در آتن به سخنرانی پرداخت، و به آموزش فنّ سخنوری مشغول شد. ایسوکراتیس، پریکلس، کریتیاس، آلکیبیادس، توسیدید، آگاتون، کرفون، پولوس و کالیرس از شاگردان او بودند.
گرگیاس نخستین سوفسطایی بود که راهنمای فن سخنوری را نوشت، و به شاگردانش توصیه کرد که در استدلال مجابکننده سخنرانیها را سرمشق خود قرار دهند. طولانیترین سخنرانی گرگیاس دفاع وی از هلنه همسر ملائوس فرمانروای اسپارت بود، که با مخالفت افلاطون روبهرو شد. یکی از کتابهای گرگیاس، درباره طبیعت نام دارد. اصل کتاب در دست نیست ولی یادکردهایی از آن در آثار دیگران یافت میشود. در این کتاب گرگیاس ادعا کرد که هیچ چیز وجود ندارد، و به فرض وجود برای انسان شناختنی نیست، و اگر هم برای انسان شناختنی باشد، نمیتوان آن را به دیگران آموزش داد. گرگیاس اعتقاد داشت که چیزی که در هیچجا نیست، هیچ است و بدین وسیله وجود همه چیز را انکار میکرد.
گرگیاس سال ۳۷۶ پیش از میلاد در سن صد و یازده سالگی در لاریسا در تسالی مُرد.
گردآوری : گروه اندیشه سیمرغ
علاقه مندی ها (Bookmarks)