چه برسر تهران آمده است؟
وظـیـفه نـسل امروز است که این پـیشروی شوم را بهـر شکلی که ممکن است مانع شـویم. لـزوم بازنگری تعـاریف قـضـایی یکی از اقـداماتی است که در تمام زمـیـنه ها، ضروری است.

محـمـود صـبـاغــی در یادداشت ارسالی خود نوشت:

درکلیّـــه مباحث مختلف جامعه شناسی آنچـــه بیش از"کّمیّــت" مورد توجّه قرار دارد،"کیفیـّـت" است. در تجزیه و تحلیــل جوامـع مختلف،فرهنگ حاکم برجمعـیت، بیش ازهــر چیـــز، نفش تعیین کننده دارد.ضمن احتـــرام کامل برملیتها، نژادهـــا، ادیان و فرهنگهای مختلف جهان،هر ناظری که به داوری مینشیند، بیش از هر چیــز به فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعـی مینگردد. رعایت حقوق شهروندی، بهداشت فردی واجتماعـی، راهنمایی و رانندگی، از شاخص ترین نشانه های داوری در اهمیـّـت کشورهاست.

یک ناظرمنصف وقتی وارد شهری میشــود و مشاهـده میکند که عابران در همه جــا رفت و آمد میکنند، اتوموبیلها با سر وصدا و بوق زدن و بدون توجّـه به قوانین بهر صورتی که مایلند تردد میکننــد وهــر کجا که بخواهند توقف میکنند، موتـورسواران در حریم عابران پیاده ویراژ میدهند و از میان اتوموبیلها چپ و راست میـگذرند، دستفروشان همــه جا بساط کرده و با سروصــدا بدنبـال مشتری میگردنـد، در گوشه و کنار رانندگان در پی هر بهانـه ای به داد وفریاد و فحاشی روی میآورنـد، بـطور قطع تصور محترمانه ای نخواهـــد داشت.

امـّـا همان ناظـر اگــر وارد شهر دیگـری شود که عابران درپیاده رو و در خیابان نیز در مسیر خط کشی شده،در رفت وآمدند،اتومبیــلها در میان خــطوط و بر اساس قوانین راهنمایـی و رانندگـــی و در آرامش در ترددند.تعـداد اندک موتورسواران به آهستگـی و نرم در حرکتند و فروشندگان در بازار و اماکـــن مخصوص در فعالیتند و در کلام مختصر آنکه شهری ایده آل در برابرآن ناظـر بیطرف قرار گیرد،قضاوتی زیبا ومحترمانه خواهد داشت.

بی شک آنچه که در این داوری ملاک قرار میگیرد، نه تعـداد شهروندان، بلکه نحوه زندگی وشیوه روبرو شدن با قوانین ومقرراتی است که در جهت آسایش همان مردم پیش بینی شده است و در برابر دیــــدگان آن ناظـــــر قرار دارد.

این مقـدمـه از آن رو در بالا آمـد که ما و خواننــده این مقال ؛ ضمن اطلاع از مسؤلیت خود و تصویری که از مــا و شهرما بچشم می آید ، خود را بجای ناظـر فرضی بگذاریم و بتوانیم نسبت به شهر ومحیط اطراف خـود،حساس و قضـاوتی مبنی بر واقـعـّـیت داشته باشیم.خیابانها،عابـران وموتـــورسواران در سوپــــر(!) کلانشهر تهران ودیگـر شهـرهای بزرگ ایران، بدون تعارف و پرده پوشی وفارغ از تعـلفات احساسی، تصویری مانند آنچه در مورد اول این مقدمه ذکر شد، بچشم یک تازه وارد خـــواهد آمد.و به آن بیفزایید جمـعـِّیـــت قابل توجــه کودکان خیابانی و زنانی که اغلب کودکان شیرخوار را بمنظور جلب ترحم، درآغـوش دارند ودرسر چهارراهها به گدایی مشغولند،معـتادان پرخطـر وکارتون خوابها، دستفروشان که بعضأ خـرده فـروشان مـواد مخـدرند، مـوتورسواران اکثرأ مسلح به سلاح سرد که درمیان اتوموبیلها و عابــران ویـراژ میدهـند و میگذرند،سروصدای فروشندگان دوره گـــرد و بسیاری دیگــر از ناهنجاریهای پیدا وپنهـان و زیر پوستی، شاید بـــرای ما که شاهدان روزمــره ایم ، عادی بنظـر برسد- که میرسد -امّا برای هر تازه وارد ، تصویــری زشت و ناهنجـار خواهــد بود و تردیـد نداریـــم کــه بر اساس همین مشاهدات است کــه نسبت بـه ایران و ایرانــی و اسلام و شیعه، بداوری خواهنـــد نشست .

نگاهـی دقـیقـتر به وضعـیـت فعلی واجتماعی، واقعـّـیتی روشن رخ مینمایــد که اکثریت قریب به اتّفاق کسانیکـه نسبت به قانـون و مقررات بی تفاوت ولا قید ند، از جـمعـیـّت غیر بومی شهرها تشکیـل میشوند. علیرغم آنکه براساس یک اصل غالب و تجربی ،هراقلیتی که در اکثّریت قرار میگیرند نه تنها قانون پذیر و مقرراتی اند بلکه، از فرهنگ میزبان نیز تأثیر میپذیرند و بتدریـــج عضو مؤثر و مثبتی در جامعــه میزبان خواهـند شد. اما اینکه چــرا و چگونه در شهـــرهای ایران– بویـژه تهران - این قاعـــده حاکـــم نیست و نه تنها میزبان ،تأثیری بر مهمان نمیگذارد بلکه، بـعـیـنه دیده میشود که حتی شهروندان ،از میهمان (مهاجران ) تأثیر میگیــرند، خود پرسشـی ست که پاسخ به آن بسیار راهگشا و در حیطه مسؤلیت و تجـــزیه و تحلیل روانشناسان اجتمــاعی ،کارشناسان و جامعـــه شناسان است.

در تبادل نظـر و مباحث تحلیلـی با بومیان هریک از شهرهای ایران و از جمله تهران ، ناباورانه از تغـییر آداب و رسوم ،باورها و خرده فرهنگهای شهر خود، سخن میگـوید وشگـفـت آنکه ؛دلیلی براین تغـییرسریع ده- بیست ساله نمی یابد و نمیـتواند به ایـن سؤال پاسخ دهـد که چگونه، حتّی ابتدایی ترین و ریشه دار ترین باورهای ملّی در سراسر ایران مثل احتـرام به بزرگتــر ویا رعایت حقوق دیگران که اصولی پذیرفتـه شده و بشّدت محتـرم است ، درمهاجــرت به شهر دیگری- بویژه کلانشهرها – بکلّی فراموش و بـعـضـــأ به سخره گرفته میشود؟

چگــونه رعایت بهداشت فردی و اجتماعـی که از رسومات مسّلم و خدشه ناپذیرایرانی و از مبانی اعتـقــادی تلقــّی میشود، در شهری دیگر، نه تنهـا اهمیتــی ندارد بلکه با بی توجهی به محیط اطــراف و تجـــاوز به حریم خصوصی دیگران از طـــریق آلوده کردن و عـــدم رعایت بهداشت، ثمری جـــز مزاحمت وآزار بدنبال ندارد؟

پاسخ به ایــن ابهامات از طریق علمی و کار کارشناسی،میتواند در بهبود اوضاع فعلی مؤثر باشد.اگر چه درک درست شهروندان، بـومی و غـیــر بـومی از خسارات مستـقـیم وغـیر مستقیمی که از قانون شکنی و عــدم رعایت مقررات، متوجـّـه خود و دیگـران میشود و مسؤلـیـتی که بردوش همگان سنگـیـنی میکند بیش از هــر اقـدام دیگــری مـیـتـواند کارساز باشد . یادآوری این مسؤلیت همگانی و نـقش تک تک آحاد مردم در موفـقــّیـت این چاره اندیشی بعهده رسانه های ارتباط جـمـعـی ،مخصوصأ صدا و سیما است. و سخنی با پلیس و دستگاههای قضایی: ابتدا به این سؤال میپردازیم که بر اساس قوانین قـضایی و حدوداسلامی، مجازات متجاوزین به جان،مال و نامـــوس مـردم، اقدامــی مجـرمانه و بحق مستوجب تـنـبـیه و اجرای حدود شرعی است. این یک اصـل و فلسفه وجــودی تشکیلات قـضایی است. با توجــه با این اصل مسلم، آیا کسانی که با عـدم رعایت مقررات راهـنمایــی و رانندگـــی، بصراحـت و به عـینه موجب خسارات مادی ومعـنوی از طریق ایجاد ترافـیک سنگین،بیماریهای گـوناگـون ناشی از آن، اتلاف وقـت - که در مقـیاس وسیع شهـری سر به میلـیـونها ساعـت میزند – و از سویی با زیر پا نهادن حرمـت وشأن قانـون، و گریــز از پرداخـت جریمه مقـرر به خـزانه، موجـبــات وارد آمدن میلیاردها تومان زیان به بیـت المال را فراهم میکننــد،آیا مجــرم تلقــّـی نمیشود؟

چگونه است که فـرد سارقـی که شبانه از دیوار منازل بالا میرود و با سرقـت بخـشی با همه اموال یک فـرد یا یک خانواده، بخشی از دارایی تعـداد محــدودی را به یغـمـا میبرد، بــر اساس قانون قـضا، دستگـیر وعلیرغـم منشأ اثر محـدود، بعـنوان یک"مجـرم" مجـازات میشود ؟ واز سوی دیگر چگـــونه ممکن است متجاوزان غیرمستـقـیم به حـریـم دیگران، همچـون رانندگان سرکش و قانون گـریـز و آلـوده کنندگان محیـط شهری و بر هم زنندگان زندگی و آرامش دیگران نیز بصورت یک"مـتخلّف" دیده و تـنـبـیه شوند؟ ( اگر تنبیه شوند) .

بنظـر میرسد تـغـیـیر دیدگـاه و نوع نگـرش به قانون شکـنان و قانـون گـریــزان حـوزه شهـری، یک نیاز جـــدی و مـبـرم است که خـــلأ وجـودی آن سخـت احساس میشود. بـیـفایده بودن خیابان کشـیـهـا،عـلی السـویه شدن ساخـت و ساز بزرگراهها و اتوبانها و بی اثـر شدن تمهـیدات پلـیـس راهـنمایـی بدلیـل از بـین رفـتن اعـتـبار قـوانـین و مـقـررات و مفـاهـیم عـلایـم راهـنمایی و رانندگــی و عـلی السـویه شدن بود و نبـود آنها و بی تـوجهــی مطـلـق، بی اعـتـنایی به دسـتـورات پلـیـس،بی تـفـاوتـی به جـرایم مربوطه و عـدم پرداخـت آنها بازهم با دور زدن قانون و گـریـزاز آن ، تـنها نمـونه های رایج بسیاری از رانـنـدگان است که تـنها و تـنها ناشی از نوع نگاه به اعـتبار وفـقـدان ضمانت اجـرای قانون از سوی قـانون شکـنان است.

وقتـی در یک خـیـابان خلوت، اتوموبیـــلی چنـد دقـیقه در زیر تابلوی"توقـف مـمـنوع" بایـستـد، مـیـتوان گـفـت"متـخلـف" است. اما وقـتی در یک خیـابان اصلی و پر تردد و در شلـوغ تریـن ساعات، رانـنده ای زیـر تابلوی" تـوقـف مطلقأ ممنوع و حمل با جرثـقـیـل" و یا پارک دوبله ساعـتها میمــاند و موجـب راه بندانهای شدید و اعـصاب خـرد کـن میشود،دیگر متـخلف نیست بلکه یک "مجـرم" است که هـیچ فـرقی با کـسی کـه وارد حـریم خصوصی دیگران شده و سرقـت میکند ندارد.

وقـتی کسی فـرش خـانه ای را بدزدد یک سارق است اما کسی که گـوش کـودکی را پاره میکـنــد تا گـوشواره او را بدزدد، یک سارق صـرف نیست،بلـکه یک" سارق جانـی" است و کسی کــه دست و پا و سر دیگـری را قـطـع مــیکـنـد،یـک"یک جانی مهـدورالـدم" است که نفـس کشیـدنـش در جامـعه مـضـّر است.

همانطـور که در ابـتدای این یادداشت ذکر شد، میزان جمعـیّــت یک کشور از اهـمـیت بالایی برخوردار است اما گـفتیم که کـیفــیّت آن بیش از کـمـیـّت حایز اعتبار ویژه است که باید مـورد تـوجه قـرار گـیرد. آنچه در این روزهـــا در شهرهای پرجمعـیـت ایران میگذرد، سخــت نگران کـنـنده مـیـنماید. معیارهایی که در طی قرون و اعـصار بعـنـوان جزیی از فرهنگ این سرزمـین، در اعـمــاق باورها و اعـتـقـادات ریشـــه دوانده بود، بسادگـــی و در طـول یکی – دو دهـــه، به ضـد ارزش بدل شدنــد و با سرعـت سرسام آوری بسوی ناکجــا آبادی پیش میرود که هیچکس نمیداند چه خواهد شد و به کجا خواهد رسید.

وظـیـفه نـسل امروز است که این پـیشروی شوم را بهـر شکلی که ممکن است مانع شـویم. لـزوم بازنگری تعـاریف قـضـایی یکی از اقـداماتی است که در تمام زمـیـنه ها، ضروری است. تعاریف گذشته و منـطـبق با مـردم زمان خود باید به تعاریـف جـدیـد بر اساس جامعه امـروز مـورد بازنگری قرار گیرد. متأسفانه اتفاقاتی که گاه و بیگاه در رسانه هامـیـبـینیم و در هـیــچ دوره تاریـخـی نمـیـتوان مشابه آنـرا سراغ گـرفـت سرعـت ناباورانه ای بـخـود گـرفـته که چاره انـدیشی سریـع را مـیـطـلبد.در یادداشت قـبلی به این نکته اشاره شد (1)که بـرای درک اهـمـّیــت مـوضوع و عـظـمت تلخـــی باری که بــر دوش قربانیان – مستقیم یا غیر مستقیم –ناهـنجاریها و خشونتهای بی سابقه درجوامع شهری و بویژه سوپر(!) کلانشهر تهران سنگـیـنی میکند،کافیست برای لـحـظه ای خود را بجایـشان بگذاریم.در پایان این یادداشت مجددآ ضمن همین توصیه به مسؤلان امنیتی ، قضایی و شهری، یادآور میشویم که امنیت اجتماعـــی شهروندان تهرانی ، در انداختن طرحی نو را نیازمند است. لزوم این طرح نو تا آن حد ضروری است که حتی امروز بهتر از فرداست./


1)پی نویس:یادداشت 21 آبانماه "دست بریده را هم دیدیم.جایگاه امنیت کجاست"





منبع: بازتاب