از اين رو ٬ روشن نيست که اين شاعرِ روستايي به راستي با ديوان شاعران پيش از خويش و منظومه هاي بيژن و منيژه ٬ يوسف و زليخا ٬ خسرو و شيرين و جز آنها آشنا بوده و قرآن و حديث و علوم ديني مي دانسته يا اين بخش از سروده هاي او متعلق به ديگران است.
درباره زندگاني امير ٬ رواياتي سينه به سينه نقل شده است. ميرزا محمّد شفيع مازندراني، که خود از اهالي مازندران (از بارفروش (بابل) نزديک زادگاه امير) بوده ٬ به خواهش برنهارد دُرْن 1805-1881 ،اين روايات شفاهي را ٬ در جلد نخست کنزالاسرار گردآورده است. بنا بر اين روايات ٬ امير روستازاده اي زراعت پيشه و جعفري مذهب بود و ٬ چنان که در سروده هايش نيز آمده ٬ در جواني به بيگاري و مزدوري در جاليز و کشتزارِ يکي از دهقانان پازوار ٬ به نام حاجي صالح بيگ ، روزگار مي گذراند و هم در آنجا به دختر ارباب ٬ به نام گوهر ٬ دل بست اما ٬ اندکي بعد ٬ رقيبي يافت که اتفاقاً هم نام او بود و ٬ در نزديکيِ جاليزِ صالح بيک٬ به ظاهر به چراي گوسفندان مي پرداخت و مهرِ گوهر در دل مي پرورد. ظاهراً امير ٬ پس از اين عشق پرسوز و گداز که آوازه وي را بلند ساخت ٬به شعر و شاعري روي آورد. اما ٬ در اين باره ٬ نيز داستاني وجود دارد. گويند امير ٬ پس از ديدارِ مکاشفه وارِ حضرت علي عليه السلام و عنايتِ امام به وي ٬ زبان به شعر گشود.
از برخي از سروده هاي امير برمي آيد که معشوق اهل پازوار نيست؛ چه ٬ شاعر گاه نشان او را به دشت کره سنگ در نزديکي آمل مي جويد و گاه در کوه لار و کناره رود هراز. برخي از سروده ها حاکي از ازدواج و نيز فرزند يافتن اوست؛ اما روشن نيست که او با گوهر ازدواج کرده يا همسر ديگري برگزيده است محل درگذشتِ امير پازواري به درستي روشن نيست؛ برخي آن را ٬ با اطلاق عام ٬ دارالمرز و برخي ديگر پازوار دانسته اند.
سبك
اشعار امير در قالب دو بيتي ٬ قطعه و غزل سروده شده است. اين نوع دو بيتي ها و قطعات چهار بيتي ٬ که در همه مصرع ها داراي قافيه و رديف يک سان است ٬ پيشينه اي کهن در ادبيات بومي مازندران دارد و حتي در دوره معاصر نيز شاعران طبري گويي ٬ چون نيمايوشيج ٬ به آن رو کرده اند. هر چند اشعار امير هجايي است ٬ مي توان اغلب دو بيتي هاي او را در ذيل زحافات بحر هزج آورد. عشق پاکِ روستايي ٬ پرهيزگاري ٬پارسايي ٬ گشت و گذار در طبيعت ٬ کشت و زرع و دامپروري مايه هاي اصلي شعر امير است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)