سرنیزه



بخش ششم




صدام روی پروژه های سلاح های شیمیایی، بیولوژیکی و هسته‌ای حساسیت و علاقه زیادی داشت و سابقه استفاده گسترده ای از سلاح های کشتار جمعی را در کارنامه خود داشت.



در اوایل دهه 90 میلادی او تهدید کرد که نیمی از اسرائیل را به آتش خواهد کشید، حرفی که تحلیل گران سازمان آمان آن را به عنوان هشدار تعبیر کردند که او به طور جدی قصد دارد موشک های مجهز به کلاهک شیمیایی را از طرف غرب به سوی اسرائیل شلیک کند.




همه پروژه های صدام برای اسرائیل و دولت یهودی تهدید تلقی میشد.



در نتیجه پروژه های عراقی هدف هایی با اولویت بالا محسوب می‌شدند.


موساد کشف کرد که یک دانشمند هسته ای مصری به نام " یحیی مشاد " در برنامه هسته ای عراق نقش کلیدی دارد. مطابق شیوه همیشگی موساد ابتدا کوشید او را قانع سازد که با اسرائیل همکاری کند.


وقتی امتناع کرد، یک تیم کیدون مامور شد تا او را پیدا کند.


رد او در هتلی واقع در پاریس زده شد، ترور وی در پاریس به مراتب ساده تر از بغداد بود.


در ماه مارس 1980 جسد مشاد در اتاقش پیدا شد، پلیس فرانسه درپایی از قاتلین پیدا نکرد و نتیجه گیری کرد این قتل کار افراد حرفه ای بوده است.



اما برنامه اتمی عراق به پیشرفتش ادامه داد و رژیم صدام حسین در زمینه شیوه های بکار گیری و پرتاب بمب هایی که او امیدوار بود بسازد، سرمایه گذاری میکرد.



فکری مبتکرانه اما مبهم توجه صدا را جلب کرد.


سلاحی که طرح رویایی یک دانشمند کانادایی به اسم " جرالد بول " بود که شغلش طراحی سلاح برای هرکسی بود که پروژه های مورد علاقه اش را تامین مالی کند.


او برای پنتاگون، افریقای جنوبی و سایر مشتری ها کار کرده بود و سپس فعالیت هایش را به اروپا منتقل کرده بود.


او در جریان فعالیت هایش به اسرائیل پیشنهاد کرده بود تا خدماتش را در اختیار اسرائیل قرار دهد.


فکرهایش جالب بود اما چیزی نبود که اسرائیل به آنها نیاز داشته باشد.


اسرائیل پیشاپیش به تکنولوژی پیشرفته سیستم های بکار گیری سلاح های دوربرد دست یافته بود.



صدام حسین شیفته طرح بول شده بود. طرح بول در واقع نوعی تکامل یافته از رویایی شکست خورده وی بود.



یک توپ عظیم که می‌توانست به عنوان تهدید به طرف دشمنان صدام در فواصل بسیار دور نشانه رود.


بول استخدام شدتا در یکی از بیابان های عراق ساختن توپ بابل را شروع کند.


این پروژه در دولت به عنوان مشت خدا نام گرفت.


محاسبات بول نشان می‌داد این توپ احتمالا نتواند به شکل دقیق هدفی را مورد اصابت قرار بدهد.


اما لزومی به دقت بالا نبود چون گلوله ها قرار بود اتمی باشد.