ایران خاستگاه اصلی خط الفبایی در جهان

خط بزرگترین اختراع بشر است و اختراع آن عامل اصلی رشد و گسترش و بقای فرهنگ و تمدن و انتقال آن به نسل های بعدی بوده است. با توجه به آثار گوناگون، اساطیری، تاریخی، آثار كشف شده از دل خاك و سیری دقیقی در نوشته های گوناگون خاورشناسان و باستانشناسان و تطبیق آنها با آثار موجود از روزگاران قدیم از چه ملتهایی چه خط هایی باقیمانده است به این نتیجه می رسیم كه به هر حال خاستگاه خط فلات ایران است و مردمی كه در این سرزمین زندگی می كردند مخترع و موجد فرهنگ و تمدن و از آن جمله خط بوده اند. زیرا اكثر كتب تاریخی گواهی می دهند كه خط در ایران ایجاد شد و خط الفبایی را اولین بار زرتشت اختراع كرد و همچنین اساطیر و داستانهای باستانی نمودار این هستند كه خط در ایران به وجود آمده است چه «دیوان» به «تهمورس» یاد داده باشند، چه نخستین كوزه گران با نقش های خود و نشانه هایی كه بر گرد ظروف ساخته شده دست خویش ایجاد كردند پایه خط را گذاشته باشند و حتی در اساطیر به اصطلاح غیر ایرانی نیز كه خط و نوشتن را از «غولی» دریایی با نیم تنه ماهی و نیم تنه آدمی یاد گرفتند، آن غول را نیز به خلیج فارس نسبت داده كه از این طریق خط سوی غرب رفعه و به مردم آموخته شد. اگر نگوییم اختراع خط بزرگترین عامل گسترش و رشد فرهنگ و تمدن است بی گمان یكی از بزرگترین عوامل آن می باشد. شاید بتوان گفت فقط امتیاز انسان بر دیگر حیوانات و مرز او با حیوان اختراع خط است. اختراع خط بویژه خط الفبایی است كه انسان به یاری آن توانسته است كه كهن ترین روزگار فرهنگ خود را به آیندگان انتقال دهد. خط مهمترین پدیده دوران زندگی بشر است و به یاری آن بشر توانسته كاخ بلند و استوار فرهنگ و تمدن را پی ریزی و پیشرفت كند. بسیاری آغاز فرهنگ و تمدن بویژه تمدن را از زمان پیدایی خط می دانند و اگر بخواهیم پیشینه جامعه های انسانی را از نظر فرهنگ و تمدن بررسی كنیم و تاریخ آنان را ورق بزنیم آن ملتی را با فرهنگ و ریشه می دانند كه بیشتر و پیشتر پیرامون خط اندیشیده و یا در پیدایی آن دست داشته است از همین بررسیهاست كه تاریخ برتری شرق را به غرب تا قبل از قرن شانزدهم از اهمیت خط و ارزش عظیم آن بی خبر بودند در صورتی كه در مشرق زمین بویژه در قلمرو فرهنگ ایران، پدیده خط همیشه یكی از مهمترین بحث های علمی بوده است و آنجا كه بحث درباره خط به یك اندیشمند غربی باستانی نسبت داده شده است آن نسبت را نیز در آثار نوشته شده در قلمرو فرهنگی ایران می بینیم كه این خود در خور بررسی است. «ابن ندیم» در كتاب پر ارج خود به نام «الفهرست» ضمن اهمیت خط می نویسد: «افلاطون» گوید: خط هندسه ای است روحانی اگر چه به آلت جسمانی ظاهر شده است. «نظام» گوید خط امری روحی است اگرچه در حواس بدنی ظاهر است. «بودلف» گوید: خط بوستان دانش است. «ویل دورانت» در تاریخ تمدن خود می نویسد «مهمترین گامی كه انسان به سوی مدنیت برداشت همانا اختراع خط است و جز او هر كسی كه مطلبی را در این زمینه نوشته یا به آن اندیشیده است بر این عقیده می باشد كه «ترتیب الفبا و خط نخستین گام بشر به سوی تمدن است». در پیدایش و خاستگاه خط دو دیدگاه آسمانی و زمینی از دیدگاه محققین و دانشمندان مطرح است. اما در اساطیر ایرانی گفتاری آمده است كه خط را «دیوان» به «تهمورس» یاد دادند و به هر حال خط را منسوب به انسان و خاستگاه آن را نیز فلات ایرانی می شناسند. گفته شده است «تهمورس» با «دیوان» جنگ كرد و آنان را گرفتار ساخت. دیوان برای رهایی از بند به تهمورس مژده دادند كه در برابر آزادی به او هنر نوشتن را فرا خواهند داد. اصل داستان از زبان فردوسی چنین آمده است:
چو تهمورس آگه شد از كارشان بر آشفت و بشكست بازارشان
یكایك بیاراست با دیو جنگ نبود جنگشان را فراوان درنگ
كشیدندشان خسته و بسته خوار به جان خواستند آن زمان زینهار
كه ما را مكش تا یكی نوهنر بیاموزی از ماكت آید به بر
كی نامور دادشان زینهار بدان تا نهانی كنند آشكار
نبشتن به خسرو بیاموختند دلش را به دانش برافروختند
نبشتن یكی نه كه نزدیك سی چه رومی، چه تازی و چه پارسی
چه سعدی، چه چینی و چه پهلوی نگارید آن كجا بشنوی
جهاندار سی سال از این پیشتر چگونه پدید آورید هنر ..
مسلم پدیده ای زمینی است. دوم سرچشمه اصلی خط ها یكی است و از یك نقطه به سراسر رفته است غربیان نیز داستان مشابهی در پیدایی خط دارند.
غربیان منشأ داستان خود را از یك اثر گم شده شخصی به نام «برسوس» كه در زمان «آنتیوفس» اول در سالهای ۲۸۰ تا ۲۶۱ پیش از میلاد با عنوان پیشوای بابلیان می زیسته گرفته اند. چنین می گویند كه مردمان بابل مانند جانوران می زیستند از قانون بهره ای نداشتند. در آن روزگار غولی نیمی ماهی و نیمی آدم به نام «ا آس ـ OANNES كه از خرد برخوردار بود از دریا بیرون آمد و به مردم خط و قانون و هنر و دانش آموخت و همه محققان گفته اند منظور از دریای یاد شده در این داستان خلیج فارس بوده است.
«وادل» محقق و نویسنده انگلیسی در كتاب خود به نام «اصل الفبا آریایی» كوشیده است ثابت كند الفبا از روی خط سومری ها درست شده است كه به عقیده او و سورمریها آریایی بوده اند.آخرین كسی كه در نیمه اول قرن بیستم درباره پیدایی الفبایی اظهار نظر به عمل آورده و حدسش مخالف تمام حدسهای پیشینیانش بوده پروفسور تولیو Tollio بود. اظهارات او در سال ۱۹۱۳ در آلمان منتشر شد. تولیو گفت: چون نظریاتی را كه تا كنون درباره الفبا اظهار كرده اند نمی توان بی شك و تردید پذیرفت لذا احتمال دارد كه حروف الفبا در نتیجه تأثیر در گوش و حركت دست پیدا شده باشد. پروفسور «تولیو» روی گوش خرگوش آزمایش های دقیقی به عمل آورد و با به كار بردن عكاسی با برق موفق شد یازده حرف پیدا كند. ناگفته نماند نخستین كسی كه در اروپا، رابطه میان الفبا و دستگاه صوتی را عنوان كرد یك نفر هلندی به نام هلمونت HELMUNT بود. این شخص سه قرن پیش از «تولیو» به طبیعی بودن الفبا و ساختن آن از روی دستگاههای صوتی پی برد اما به هر حال این اختراع را از زمین و زمینیان دور كرد. هلمونت در سال ۱۶۶۷ نظریه خود را به صورت كتابی به زبان لاتین نوشت.
محمد اسحاق ندیم در كتاب پر ارج خود به نام «الفهرست» كه جویندگان را به سرچشمه و خاستگاه خط هدایت می كند می نویسد … به خط ابوعبدالله محمد بن عبدوس جهشبازی در «كتاب الوزراء» تألیف خودش خوانده ام كه قبل از پادشاهی گشتاسب نامه نگاری كم بود. هنگامی كه گشتاسب به پادشاهی رسید نوشتن توسعه یافت و زرتشت آئین گذار «مجوس» ظاهر شد و كتاب شگفت انگیز خود را نشان داد و مردمی كه حاضر به آموختن خط بوده افزایش یافت. ابن مقفع نیز گوید: ایرانیان را هفت نوع خط است كه یكی از آنها به نوشتن دین اختصاص دارد و به آن «دین دفیره» می گویند و اوستا را به آن نوشته اند. خط دیگری نیز دارند كه به آن «ویس دبیریه» می گویند و سیصد و شصت و پنج حرف دارد و با آن فراست «آثار چهره» و زجر «فال و مانند آن» و شرشر آب و طنین گوش و اشارات و امثال آن را می نویسد. این خط به دست كسی نیفتاده است كه ما بدانیم و از فرزندان ایران امروز نیز كسی نیست كه با آن بنویسد. در این باره از «اماموبد» پرسیدم در جواب گفت: آری این خط به منزله معمایی بوده است چنانكه در خط عربی هم معماهایی است. او می گوید ایرانیان خط دیگری نیز دارند كه به آن كشنج گویند و بیست و چهار حرف دارد و با آن عهود و اقطاعات را نویسند و سكه درهم فارسیان با این خط است و نیز خط دیگر دارند به نام «نیم كشنج» در ۲۸ حرف كه طب و فلسفه را با آن می نویسند خط دیگر به نام «شاه دبیره» دارند كه پادشاهان نه سایر مردم در میان خود با آن مكاتبه كنند و آموختن آن بر مردم ممنوع است. خط دیگری دارند كه آن را «راز سهریه» می نامند و پادشاهان اسرار خود را برای اشخاص سایر ملل، آن می نویسند و شماره حروف و صداهای آن چهل حرف است. او می نویسد نهایتا خط دیگری به نام «راسی سهریه» دارند كه فلسفه و منطق با آن می نویسند. حروف آن ۲۴ دارای نقطه است ولی آن را به دست نیاوردیم.
مسعودی در كتاب التنبیه و الاشراف كه در نمیه قرن چهارم هجری نگارش یافت می نویسد: زرتشت كتاب اوستا معروف خود را آورد كه عرب قافی بدان افزود و آن را «ابستاق» خواند شماره حرفها و صورتهایش شصت حرف و صوت است كه هر حروف و صوتی شكل جداگانه ای دارد و آن را «دین دبیره» یا خط دین نامند در این كتاب آمده است زرتشت خط دیگری آورد. «مغان» آن را خط كلی یا همگانی نامند و با این خط زبان ملتهای دیگر و آواز پرندگان و جانوران را می نویسند و شمار حروف آن ۱۶۰ حرف است و هر حرف و صوتی صورت جداگانه ای دارد. در این كتاب به پنج خط دیگر ایرانیان اشاره رفته است «حمزه اصفهانی» كه در نیمه دوم قرون چهارم هجری در كتاب التنبیه علی حدوث التصحیف خود با اشاره به خط های مهم جهان و تنوع خط در ایران گفته است گوناگونی و تنوع خط نشانه علاقه و توجه خاص مردم این مرز و بوم به این پدیده شگرف انسانی بود كه پایه و اساس فرهنگ و تمدن بر آن استوار است و یا روشن تر بگویم بزرگترین و شاید تنها عامل انتقال و گسترش فرهنگ و تمدن بشری از نسلی به نسلی دیگر همین خط الفبایی بوده است. به گفته او نمونه چنین توجه و دقتی را درباره خط، در میان هیچ ملتی پیدا نمی توان كرد و به طور مسلم مردمی كه تا این اندازه به خط و تكامل آن دلبستگی داشته اند از یك فرهنگ و تمدن كهنسال دیرپایی برخوردار بوده اند.
اما درباره اینكه خط چگونه پیدا شد و چگونه مسیر تكاملی خود را پیموده است، ضمن بحث از نقش هایی پیرامون كوزه ها و ظرفهای سفالین «دمرگان» در كتاب انسان، ما قبل تاریخ می نویسد: «این نقاشی آیا كمابیش تقلید صادقانه ایست از زندگانی یی» كه هنرمند در اطراف خود می دید و آن را روی ظروف سفالین خویش منعكس می كرد و یا در پشت این رموز و نشانه های بسیار و متنوع دیگر به بیان مطالبی نهفته است او در كتاب خود می گوید نمی خواهیم این مساله را حل كنیم ولی این عهد مترقی ظروف منقوش در نجد ایران در اواخر، مقارن با زمانی است كه در دشت مجاور «بین النهرین» بشر یكی از عجیب ترین اكتشافات خود یعنی فن نوشتن را به وجود آورد، لذا اگر نظری اجمالی بر آنچه از مدارك قدیمی و تاریخی و آثار خاورشناسان و باستانشناسان نقل شد بیفكنیم می بینیم كه سرانجام همه جا به این نتیجه رسیده اند كه:
۱. خط از یك نقطه برخاسته است و به تمام جهان پراكنده شده است.
۲. خط مسیر تكاملی داشته از صورتهای نقشی و پنداری و نشانه یی به صورت الفبایی رسیده است.
۳. خط الفبایی بزرگترین اختراع بشر است و اختراع آن عامل اصلی رشد و گسترش و بقای فرهنگ و تمدن و انتقال آن به نسل های بعدی بوده است.
۴. خاستگاه اصلی خط، فلات ایران می باشد.
منابع:
۱. فرهنگ و تمدن ایران نگاهی به عصر اساطیر
۲. تاریخ تمدن ـ بخش اول ـ مشرق زمین گاهواره تمدن ـ احمد آرام
۳. خط و تحول آن در مشرق ـ نوشته علی سامی
۴. نگاهی به دیباچه قصه سكندر و دارا ـ به قلم بهروز
۵. شاهنامه فردوسی
۶. تاریخ ایران باستان ـ پیرنیا
۷. اصل آریایی الفبا وادل WADDELLاستاد دانشگاه لندن
۸. ایران از آغاز تا اسلام ـ نوشته كیرشمن
۹. فرهنگ ایران باستان ـ پورداود

مختار استكی