دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23

موضوع: چراحجاب باید داشت ؟

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    مدیر کـــــــل ســــایت
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر - نرم افزار
    اکانت شخصی
    ندارد
    نوشته ها
    7,883
    ارسال تشکر
    9,788
    دریافت تشکر: 29,042
    قدرت امتیاز دهی
    13974
    Array
    Admin's: جدید39

    پیش فرض چراحجاب باید داشت ؟

    در مورد حجاب چراهای زیادی در نزد مردان و زنان همواره بوده و هست ...

    در این مقاله سعی می کنیم تا به موارد و چراهایی در این زمینه پاسخ دهیم شاید برخی ابهامات از نظر خوانندگان این مقاله رفع گردد ...

    گردآوری شده از منابع مختلف توسط سایت علمی نخبگان جوان




    ---------------------------------------------------------------------------------------------


    معنای کلمه حجاب در متون اسلامی
    پرسش:
    کلمه حجاب در متون اسلامی به چه معنا می باشد؟

    پاسخ:

    معنای حجاب از نظر لغت: 1- پرده 2- رادع 3- مانع 4- سد. 5- حائل بین دو چیز می­باشد که این چند معنا همه برگشت به حائل حسی میان دو جزء می­کند و یا می­توان گفت به معنای هر حائلی و اعم ازحسیوغیر حسی می­باشد یعنی، "کل ستر مطلوبک عن عینک فهو حجاب" هر چیزی که بین تو و بین آنچه دوست داری حائل شود، آن حجاب است، چه مادی و حسی باشد و چه نادیدنی و معنوی.[1]

    حجاب در آیاتی از قرآن بمعنی حائل و پرده حس و مادی به کار رفته است مانند:

    آیه «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعًا فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (بعنوان عاریت) از آنان [= همسران پیامبر] می‏خواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است![2]

    و در آیاتی دیگر بمعنی حائل و ستر معنوی و نوری آمده است مانند:

    آیه «وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللّهُ إِلاّ وَحْیًا أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولاً فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکیمٌ»[3]و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی می‏فرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحی می‏کند؛ چرا که او بلندمقام و حکیم است!

    کلمه حجاب در بعض احادیث به معنی حائل و ستر معنوی و نوری آمده است، مانند : «ان لله سبعین الف حجاب من نور و ظلم» به تحقیق برای پروردگار هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت است.

    باز در حدیث دیگر می­فرماید: «ان الله احتجب عن العقول کما احتجب عن الابصار و ان الملکة الاَعلی یطلبونه کما یطلبون انتم» به تحقیق خداوند به عقل شما نمی گنجد همان طور که به دید شما نمی­آید و..[4]

    کلمه حجاب در اشعار شعرای فارسی زبان:[5]

    امام ره[6]

    حجاب از چهره دلدار ما باد صبا بگرفت چو من هر کس بر او یک دم نظر افکند مجنون شد

    حافظ:

    حجاب چهره جان می شود غبار تنم خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم

    (بمعنی پرده)

    شجاع کاشانی:

    اگر حجاب کنی از خدا فرشته شوی چنین که میکنی از مردمان حجاب اینجا

    (بمعنی حیا)

    رودکی:

    به حجاب اندرون شود خورشید چون تو گیری از آن دو لاله حجب (بمعنی پرده)

    حافظ:

    تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز خوشا کسی که در این راه بی حجاب رود (بمعنی پرده)

    عطار:

    ما در این ره حجاب خویشتنیم ور نه روی تو در مقابل ماست

    (بمعنی حائل و ستر معنوی)

    صائب:

    صد بار تا زپوست نیائی برون چو مار چشم تو بی حجاب نیافتد بروی ماه

    (بمعنی حجاب معنوی)

    معنای حجاب از نظر عرفا:

    حجاب در اصطلاح عرفا عبارت است از انطباع صور کائنات در قلب (قلب انسان را مادیات پر کند) بنحوی که مانع از تجلی نور حق گردد. حجاب در نزد عارفان به حجاب­های نورانی و ظلمانی تقسیم می­شود و این نیز گرفته شده از روایات نبوی(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام است. حجب ظلمانی در عالم جسمانی است و حجب نورانی در ماوراء الطبیعه که مجرداتند، می­باشد.

    این حجاب­ها آدمی را از مشاهده ملکوت و جمال حق که کمال حقیقی است، باز می­دارد. پس انسان سالک برای وصول به شمس حقیقت باید از این حجاب­ها خلاصی باید. تا فانی در حق و باقی در حق گردد.[7]

    حضرت امام راحل «ره» می­فرماید: «اول شرط تحقق سیر الی الله، خروج از بیت مظلم نفس و خودی و خود خواهی است. چنانچه در سفر حسی عینی تا انسان به منزل و جایگاه خویش است، هر چه گمان مسافرت کند بگوید من مسافرم، مسافرت تحقق پیدا نکند، مگر به خروج از منزل و اختفای آثار بد، همین طور این سفر عرفانی الی الله و مهاجرت شهودی، تحقق پیدا نکند مگر به خروج از بیت مظلم نفس و اختفای آثار آن. تا جولان تعینات و دعوت اذان کثرت در کار است، انسان مسافر نیست، گمان مسافرت است و دعوی سیر و سلوک است، قال الله تبارک و تعالی: ..وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرًا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللّهِ..[8] »[9] (..و هر کس بعنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست..)

    مانع از سیر و سلوک:

    ..مانع از وصول و رسیدن به قرب خداوند، حرکت نکردن و به راه نیافتادن است و مانع از حرکت نکردن، اراده نکردن است و مانع از اراده نکردن، عدم ایمان است و سبب عدم ایمان، هدایت نشدن است.[10]

    و کسی که اراده سیر و سلوک می­نماید، شرط اولش این است که سدها و حجاب های بین خودش و خدای خودش را برطرف کند، و سدها مال و تعصب و جاه که توأم با معصیت باشد، می­باشد.[11]

    [1] -لغت نامه دهخدا، لغت حجاب.

    [2] -سوره احزاب، آیه 53. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیّ‏ِ إِلاّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلی‏ طَعامٍ غَیْرَ ناظِرینَ إِناهُ وَ لکِنْ إِذا دُعیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسینَ لِحَدیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیی مِنْکُمْ وَ اللّهُ لا یَسْتَحْیی مِنَ الْحَقّ‏ِ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعًا فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللّهِ وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللّهِ عَظیمًا : ای کسانی که ایمان آورده‏اید! در خانه‏های پیامبر داخل نشوید مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود، در حالی که (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید؛ امّا هنگامی که دعوت شدید داخل شوید؛ و وقتی غذا خوردید پراکنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید؛ این عمل، پیامبر را ناراحت می‏نماید، ولی از شما شرم می‏کند (و چیزی نمی‏گوید)؛ امّا خداوند از (بیان) حق شرم ندارد! و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (بعنوان عاریت) از آنان [= همسران پیامبر] می‏خواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است!

    [3] -سوره شوری، آیه 51.

    [4] -دائره المعارف تشیع، ج 6، ص 81.

    [5] -لغت نامه دهخدا، کلمه حجاب.

    [6]- ص57، محرم راز

    [7] -دائره المعارف تشیع، ج 6، ص 81.

    [8]- سوره نساء آیه100 وَ مَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّهِ یَجِدْ فِی اْلأَرْضِ مُراغَمًا کَثیرًا وَ سَعَةً وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرًا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللّهِ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا : کسی که در راه خدا هجرت کند، جاهای امنِ فراوان و گسترده‏ای در زمین می‏یابد. و هر کس بعنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است.

    [9] -چهل حدیث امام «ره»، ص 625.

    [10] -احیاء العلوم، ج 3، ص 80.

    [11] -احیاء العلوم، ج 3، ص 81.

    منبع: پایگاه حوزه
    نخبه یعنی خودباوری انسان و پس از خود باوری کاری غیر ممکن نمی شود


  2. #2
    مدیر کـــــــل ســــایت
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر - نرم افزار
    اکانت شخصی
    ندارد
    نوشته ها
    7,883
    ارسال تشکر
    9,788
    دریافت تشکر: 29,042
    قدرت امتیاز دهی
    13974
    Array
    Admin's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : چراحجاب باید داشت ؟

    چرا دختران باید در 9 سالگی حجاب را رعایت کنند؟

    پرسش:
    چرا دختران باید در 9 سالگی حجاب را رعایت کنند؟ با اینکه دختران در این سن برای فهم نتایج اشتباهات و گناهانشان خیلی جوان هستند.

    پاسخ:
    یکی از افتخارات اسلام این است، که پیشرفت علوم، توانسته اسرار و فلسفه بسیاری از دستورات آن را کشف کند؛ و مسئله سن بلوغ دختران نیز، یکی از مسائلی است که تحقیقات و نتائج علمی، تقریبا با آن هماهنگی دارد، بعنوان نمونه در این زمینه مطالبی از کتاب جامع "بهداشت عمومی" برای شما نقل می کنیم:مطالب نیامده است.

    البته برای توضیح بیشتر چند نکته دیگر را نیز در نظر داشته باشیم:

    معمولا احکام و دستورات و قوانین برای اکثریت و افراد معمولی مقرر می شوند و افراد و موارد استنائی باید از قوانینی که برای اکثریت مقرر شده تبعیت کنند.

    همانگونه که افراد پیر و ناتوان از انجام تکالیف دینی معذور هستند و در صورتیکه تکلیفی برای آنها طاقت فرساست مجاز هستند که آن تکلیف را ترک کنند، افرادی هم که تازه به سن بلوغ رسیده اند، اگر انجام تکلیفی برای آنها طاقت فرسا باشد تکلیف از آنها ساقط می شود.

    در مورد دختران همانطور که از نظر جسمی علم پزشکی اثبات کرد که زودتر از پسران به بلوغ جسمی می رسند از نظر فکری و عقلی نیز علم روانشناسی اثبات نموده است که آنها زودتر از پسران به رشد فکری و عقلی می رسند. در این زمینه می توانید به کتابهای روانشناسی تربیتی و روانشناسی رشد مراجعه بفرمائید. علاوه اینکه هر دو مسئله حتی برای مادرانی که در دامن خود پسران و دخترانی را تربیت کرده اند ملموس و محسوس است.

    این که گفتید دختران در این سن برای فهم نتایج اشتباهات و گناهانشان خیلی جوان هستند باید عرض کنیم، فهم نتایج اشتباهات ربطی به تکلیف ندارد، چون چه بسا افرادی که در سنین بالاتری هستند، و نتایج عمل خودشان را درک نمی کنند حال یا بخاطر شرائط محیطی و خانوادگی و عدم آموزش صحیح و یا هر دلیل دیگر؛ خلاصه تکلیف مشروط به فهم نتائج آن نیست. چون بسیاری از نتائج در متن زندگی و در دوران انجام عمل بدست می آید و به این جهت اولیاء دین سفارش نمودند که فرزندان را قبل از رسیدن به سن بلوغ به تکالیف شرعی عادت دهید[1]. تا در موقع رسیدن به سن بلوغ نتایج بعضی از تکالیف برای آنها مقداری ملموس و محسوس باشد. البته از نظر اسلام دادن استقلال اقتصادی به فرزندان مشروط به رشد عقلی است[2]که بحث دیگری است.

    در پایان لازم است به این نکته هم توجه بفرمائید که در جعل و تشریح احکام مجموعه ای از عوامل اثر گذار می باشند یعنی در مورد بحث ما ممکن است به لحاظ خود دختر 9 ساله این تکلیف، کمی زود به نظر آید اما به لحاظ مردمی که در مواجهه با این دختر هستند، لازم باشد این دختر مسائلی را مراعات کند و لو اینکه خودش هنوز در این فضا داخل نگشته است و این تکلیف می تواند از آسیب های زیادی که ممکن است متوجه جامعه و حتی همین دختر 9 ساله گردد، جلوگیری نماید و شاید نیاز نباشد که متذکر گردیم که توجه جنسی به کودکان در دنیای کنونی، بیش از هر زمان دیگر، ما را وادار می کند که فکری برای در امان ماندن آنان از آسیب های جنسی و اجتماعی بکنیم و اسلام حجاب را برای دختران و در چنین سنی بخاطر این واجب کرده است که آنها کمتر در معرض تعرضات جنسی انسانهای دیو سیرت قرار گیرند.

    [1]وسائل الشیعه ج 1 ص 193.

    [2]سوره نساء آیه 6

    منبع: سایت حوزه
    نخبه یعنی خودباوری انسان و پس از خود باوری کاری غیر ممکن نمی شود


  3. #3
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34267
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    پیش فرض پاسخ : چراحجاب باید داشت ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط مصطفی نمایش پست ها
    چرا دختران باید در 9 سالگی حجاب را رعایت کنند؟

    منم این سؤال همیشه در ذهنم هست : چرا واقعاً دختران باید در 9 سالگی حجاب داشته باشند ؟!
    در زمان پیامبر دختران در 9 سالگی بالغ میشدند و بر اون اساس حجابشون رو رعایت می کردند .
    ولی در زمان حال ، یه دختر 9 ساله بالغ نشده که بخواد حجاب داشته باشه !
    در ضمن مگه گفته نشده که دین خود رو به روزرسانی کنید !
    به نظر من دختر موقعی باید حجاب داشته باشه که به سن بالغ رسیده باشه .
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  4. کاربرانی که از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند.


  5. #4
    مدیر کـــــــل ســــایت
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر - نرم افزار
    اکانت شخصی
    ندارد
    نوشته ها
    7,883
    ارسال تشکر
    9,788
    دریافت تشکر: 29,042
    قدرت امتیاز دهی
    13974
    Array
    Admin's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : چراحجاب باید داشت ؟

    تأثیر عرف در حجاب

    پرسش:
    آیا عرف، مکان یا محل کار در میزان حدود شرعی مقرر برای حجاب مؤثر می باشد؟ مثلاً زنان عشایر لرستانی که موهایشان در سن و سال خاصی بافته شده بیرون است یا زنان جنوب ایران که در عرف آنجا جوراب نمی پوشند یا زنان شمالی که در هنگام کار در زمین کشاورزی مقداری از شلوار خود را بالا می زنند یا زنان کارمند که در هنگام کار مقداری از دستانشان پیدا می گردد؟ آیا رعایت نکردن حجاب مقرر شرعی گناه محسوب می گردد؟ اگر گناه می باشد گناه کبیره است یا صغیره؟
    در هر فرضی ( کبیره یا صغیره بودن) آیا قابل تعزیر می باشد و حاکم شرع می تواند زنانی را که در اجتماع یا انظار عمومی موی سرشان پیدا است یا زنانی که لباسی به تن دارند که برجستگی های بدن را نشان می دهد یا زنانی که پوشش نامناسب دارند یا زنانی که آرایش کرده باشند کیفر نماید؟

    پاسخ:

    پاسخ اجمالی:

    بر زنان لازم است که در مقابل نامحرم حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند و از این جهت فرقی بین زنان عشایر و غیر آنها نیست. و عرف، محل یا مکان خاصی مانع از اجرای آن نیست. آنچه در مورد برخی از زنان عشایر و امثال آنها مطرح است این است که آنها و کسانی که قانون حجاب را رعایت نمی کنند و احترام خود را نگه نمی دارند؛ نگاه کردن به آنها در صورتی که به قصد شهوت و در معرض افتادن در گناه نباشد جایز است.

    در هر صورت رعایت نکردن حجاب از گناهانی است که حاکم شرع می تواند طبق موازین شرعی و مصلحت فرد و جامعه، فرد خطاکار را تعزیر نماید.



    پاسخ تفصیلی:

    بر همۀ زنان لازم است که در مقابل نامحرم حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند و از این جهت فرقی بین زنان عشایر و غیر آنها نیست. و عرف، محل یا مکان خاصی مانع از اجرای آن نیست.

    توضیح این که اسلام برای حجاب زن ها دو نوع محدودیت را بیان کرده است؛ یکی از جهت فراگیری نسبت به بدن که دستور داده بجز گردی صورت و دست ها تا مچ تمام بدن باید پوشیده شود. دوم از نظر کیفیت پوشش که نباید بدن نما یا چسبان باشد و نیز نباید موجب جلب توجه نامحرم گردد. نقش عرف در این میان، انتخاب نوع حجابی است که اسلام اصل آن را مشخص کرده است؛ یعنی عرف هر منطقه ای نوع پوشش خود را منطبق بر حجاب اسلامی می کند به همین جهت در میان هر نوع پوشش بومی، نوع با حجاب و بی حجاب یافت می شود؛ فردی در لباس لر عشایری با حجاب است و فرد دیگر بد حجاب.

    اما آنچه در مورد برخی از زنان عشایر و امثال آنها مطرح این است که آنها و کسانی که قانون حجاب را رعایت نمی کنند و احترام خود را نگه نمی دارند؛ نگاه کردن به آنها در صورتی که به قصد شهوت و در معرض افتادن در گناه نباشد جایز است؛ معنای این سخن این نیست که آنها مکلف به رعایت حجاب نیستند یا عرف آنها محدودیت را بر می دارد؛ بلکه این حکم متوجه دیگران و مردان است.

    در توضیح المسائل مراجع عظام و در رأس آنها حضرت امام خمینی (ره) چنین ذکر شده است که: زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند. بلکه احتیاط واجب آن است که بدن و موی خود را از پسری هم که بالغ نشده ولی خوب و بد را می‏فهمد و به حدّی رسیده که مورد نظر شهوانی است نیز بپوشاند[i]. همچنین پوشیدن چیزی که از جهت رنگ یا شکل و یا نحوه پوشیدن باعث جلب توجه اجنبی شود و موجب فساد و ارتکاب حرام گردد، جایز نیست[ii].

    مقام معظم رهبری در خصوص سؤال فوق می فرمایند: زن ها باید تمام بدن خود را از نامحرم بپوشانند، فقط گردی صورت و دست ها از سر انگشتان تا مچ دست استثناء شده است[iii].

    مکارم: بر زنان و دختران لازم است تمام بدن خود به جز گردی صورت و دست ها تا مچ را در مقابل نامحرمان بپوشانند. و این مقدار به هر نوع لباس غیر زینتی که تنگ و چسبان نباشد پوشیده شود کافی است. هر چند چادر حجاب برتر است. اما زنان و دختران می توانند در برابر محارم خویش سر و گردن و مقداری از سینه و دستها و پاها را نپوشانند، ولی بقیه بدن را باید بپوشانند. و جایز نیست به شکل نیمه عریان در مقابل آنها ظاهر شوند. و عرف محل در این حکم تفاوتی ایجاد نمی کند[iv]. و لباس خاصی شرط نیست ولی پوشیدن لباسهای تنگ و چسبان و همچنین لباسهای زینتی اشکال دارد[v].

    سیستانی: فرقی نمی کند زن نمی تواند بیش از قرص صورت و دو دست خود را آنهم تا مچ در مقابل مرد نامحرم مکشوف کند[vi]. اما در خصوص نگاه کردن به بدن زنهای بی باک که اگر کسی آنها را امر به حجاب‏ نماید اعتنا نمی‏کنند اشکال ندارد مشروط به آن که بدون شهوت و ترس وقوع در حرام باشد، و در این حکم فرقی میان زنهای کفار و دیگر زنها نیست و همچنین فرقی نیست میان دست و صورت و دیگر جاهای بدن که معمولًا آنها را نمی‏پوشانند[vii].

    بنابر این حجاب امری مسلم و غیر قابل انکار در جامعه اسلامی است و رعایت مقدار واجب آن (تمام بدن خود به جز گردی صورت و دست ها تا مچ) در تمام محیط ها و عرف ها و شهر ها و کشورهای مختلف (همانطوری که امروزه بسیاری از زنان مسلمان در کشور های اروپایی و امریکا و سایر محیط های غیر اسلامی حجاب خود را به بهترین و کاملترین وجه رعایت می کنند) لازم و واجب است. و عدم رعایت آن گناه محسوب می شود.[viii] لذا می بایست طبق آنچه که در رساله های عملیه در خصوص رعایت حجاب شرعی ذکر شده است عمل گردد. بله در عرف ها، محل ها ، مکان ها یا شغل های مختلف، ممکن است شکل آن متفاوت باشد که از نظر اسلام شکل حجاب اهمیت زیادی ندارد اگر چه چادر حجاب برتر است..

    البته حجاب تا آنجا که در حریم زندگی خصوصی افراد است، یک امر فردی و خصوصی است و کسی نمی تواند دخالت کرده، ولی آنگاه که به یک امر اجتماعی تبدیل شد و با حقوق دیگران ارتباط پیدا کرد، حکومت و حاکم می تواند از باب نهی از منکر و صیانت از اخلاق و معنویت جامعه، رعایت حجاب را الزامی کند و برای آن مجازات تعیین نماید، زیرا بی حجابی از محرمات الهی محسوب می گردد و طبق قاعده هر فعل حرامی قابل تعزیر است.

    برای آگاهی بیشتر به نمایه های ذیل مراجعه فرمایید.

    1. نمایه: قانون حجاب و دلائل اجبار در اجرای آن، سؤال شماره 1174 (سایت: 1177).

    2. نمایه: محدوده حجاب زن، سؤال شماره 495 (سایت: 536).
    3. نمایه: مراتب و درجات گناهان، سؤال شماره 1613 (سایت: 1614)

    [i] . توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج‏2، ص: 488.

    [ii] . همان، ج‏2، ص: 1012.

    [iii] . استفتاء کتبی از دفتر ایشان.

    [iv] . استفتاء کتبی از دفتر ایشان.

    [v] . همان، ج‏2، ص: 492.

    [vi] . استفتاء کتبی از دفتر ایشان.

    [vii] . توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج‏2، ص: 488

    [viii] . در بعضی از تعابیر آمده است که عدم رعایت حجاب از گناهان صغیره و از گناهانی است که حریم کبیره است، و لذا وقتی فرد مرتکب صغیره شد گویی شروع در کبیره کرده است بنابر این از این جهت گویند اصرار بر صغیره‏ نیز کبیره است و میان گناه صغیره و کبیره حد محدودی نیست. نک: ترجمه و شرح تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، ج‏2، ص: 503 و ص: 717.

    منبع: سایت اسلام کوئیست
    نخبه یعنی خودباوری انسان و پس از خود باوری کاری غیر ممکن نمی شود


  6. #5
    مدیر کـــــــل ســــایت
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر - نرم افزار
    اکانت شخصی
    ندارد
    نوشته ها
    7,883
    ارسال تشکر
    9,788
    دریافت تشکر: 29,042
    قدرت امتیاز دهی
    13974
    Array
    Admin's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : چراحجاب باید داشت ؟

    زنان و حجاب

    منابع مقاله:
    فصلنامه کتاب زنان، شماره 20، هلن واتسون / مترجم: مرتضی بحرانی؛


    چکیده:

    با گسترش جهانی مهاجرت و تبادلات بین فرهنگی و حضور آشکار زنان محجبه در کشورهای غربی و گسترش روز افزون اسلام گرائی، موضوع حجاب از سوی بسیاری از صاحب نظران غربی در حال بررسی است. نفوذ فرهنگ شرق به ویژه حجاب زنان، در درون فرهنگ غرب، ترس از شرق شدن غرب را علنی کرده است. نویسنده در این مقاله مسئله گرایش به حجاب را واکنش های فردی زنان نسبت به فرایندهای جهانی می داند. لذا در این نوشتار درصدد است با توجه به اصول حاکم بر حجاب، مفاهیم مرتبط با پوشش در قرآن را بیان کند و در ادامه با استناد به نظرات دو طیف از زنان، انتخاب حجاب زنان را در ریشه ها و در دنیاهای مختلف، مسئله ای سیاسی و فردی شمارد و حتی گرایش آشکار زنان به حجاب را نوعی فمینیسم معکوس و اعتراض علیه مصرف گرائی و غرب گرائی محسوب نماید.


    «نوع حجاب»، بسیار متنوع است. از چادر مشکی یکدست که زنان در ایران بعد از انقلاب اسلامی به سر می کنند تا روسری های «رنگارنگ» و منحصر به فرد زنان در حکومت اشرافی جدید مصر. این طیف گسترده از اشکال پوشش – از لباس های رسمی دولتی تا مدل های فردی- عرصه ای فراگیر برای ارائه الگوهای محلی پوشش است که روسری های رنگی دختران روستایی ترک، نوع خاص پوشش زنان مسلمان اروپا (موسوم به تای راک)، پوشش سفید زنان الجزایر (مرسوم به هایک) و برقعزنان عمانی همه را دربر می گیرد. هر یک از این اشکال گوناگون لباس، در اهداف عملی و نمادین حجاب، یعنی حفظ حجب و حیا و شرم از برهنگی ریشه دارد.

    از دیدگاه مفسران غربی هیچ شکلی از لباس مانند حجاب این قدر موضوع مناقشه نبوده است. کثرت کتاب هایی که درباره زنان و وضعیت حجاب آنها نوشته شده است، ما را به این نکته مهم رهنمون می کند که مشارکت و فعالیت عمده زنان مسلمان در جامعه، معطوف به «حالتی از حجاب» است. نزد نویسندگان غیر مسلمان، حجاب به عنوان پوششی دست و پاگیر و محدودکننده، نشانه بارز ظلم به زنان و یک نوع محدودیت اجتماعی محسوب می شود که به لحاظ دینی مؤید لزوم پنهان ماندن زن از نگاه مرد بوده و اوضاع سیاسی- اجتماعی را تحت الشعاع قرار می دهد. به عقیده یونی ویکن دیدگاه خاص غربی ها نسبت به حجاب به این امر اشاره دارد که «حجاب به خاطر محدودیت هایی که بر سر راه فعالیت و استقلال زنان ایجاد می کند، ذاتاً سرکوبگر و در نتیجه ظالمانه است. (1982، ص105).

    نویسندگان بومی، چه مسلمان و چه غیر مسلمان که دیدگاه مثبت تری نسبت به حجاب دارند، بر نیروی رهایی بخش حجاب و امتیاز ویژة «عدم جلب توجه شدن» فرد در اجتماع تأکید دارند. الجندی می گوید: در مصر زنان جوانی که به حجاب روی می آورند، با توجه به حضور روزافزونشان در مکان های عمومی، نگران حفظ «پاکدامنی» و «نامحرم بودن» خود هستند.
    (1981، صص85-465) رابطه منطقی بین دو نیروی «محدودکننده» و «رهایی بخش» حجاب، پیچیده تر از پیامدهای احتمالی حضور این پدیده در جامعه است. فرح آذری معتقد است در ایران «محدودیتی که یک حکومت اسلامی بر زنان تحمیل کرد، هزینه اندکی بود که می بایست آنها در ازای امنیت، اقتدار و عزتی که همین حکومت به آنان ارزانی کرده بود، بپردازند.» (1983- ص71)

    از مطالب کوتاهی که درباره تفاسیر مختلف و اغلب ضد و نقیض درباره حجاب بیان شد، روشن است که حجاب هم بعد عملی و هم بعد نمادین دارد.

    بحث حجاب و پوشش، جایگاه ویژه ای در مباحث روز دنیا درباره فرایند جهانی شدن و پست مدرنیته دارد. مناقشات زیادی در مورد معنا و اهمیت حجاب در جوامع گذشته و حال وجود دارد. به نظر می آید حجاب، به عنوان یک موضوع مورد مناقشه عمومی، به یک اندازه مورد علاقه مفسران و صاحبنظران باشد. این موضوع مرزهای فرهنگی بین شرق و غرب و مسلمان و غیر مسلمان را درنوردیده است. مباحثی که درباره حجاب مطرح شده است، شامل نظریات مناقشه برانگیز و پرطمطراقی است که بر مسائل پسامدرنی از قبیل سبک، نمادشناسی، مصرف گرایی و مسائل قدرت و بازنمود استناد می کند. وقتی که سلمان رشدی در کتاب آیات شیطانی، فاحشه خانهرا «حجاب» نامید، نشانه روشنی از یک نمادگرایی منطبق با دیدگاه غربی ها از حجاب را ارائه داد.

    گوته در آغاز قرن نوزدهم پیش بینی کرد که مفاهیم «شرق و غرب»، دیگر موضوعیت نخواهد داشت. این مطلب اشاره به زوال تقسیم بندی های قدیم شرق و غرب و ظهور نگرانی «عصر جدید روشنگری» به همراه جهانی شدن بشر دارد. روزهای پایانی قرن بیستم، پیش بینی گوته مبنی بر همگرایی شرق و غرب را نادرست جلوه داد؛ چرا که شکاف بین آن دو بیشتر شد و در نتیجه سخن کیپلینگ که می گفت «شرق، شرق است و غرب، غرب» بر سخن گوته غالب آمد. (بنگرید: حورانی، 1991، فصل پنجم) به نظر می رسد که از دیدگاه خاص پست مدرن، دو قطب شرق و غرب همچنان وجود خواهند داشت و با وجود تأثیرات شگرف بر یکدیگر، همزیستی مسالمت آمیزی خواهند داشت. اگرچه بسیاری از مشخصه های تمایزات فرهنگی کمرنگ شده اند، با وجود این، مردم در بسیاری از مناطق جهان، شدیداً به ویژگی های نژادی و احیای سنت های خود وفادار هستند و این نکته در مورد حجاب بسیار صادق است. گسترش جهانی مهاجرت و تبادلات بین فرهنگی موجب حضور آشکار زنان محجبه در کشورهای غربی شده است. با این همه این بدان معنا نیست که یک مفهوم کثرت گرایانه و حساس از حجاب در تصور عموم مردم غرب نقش بسته است. حجاب هنوز در نگاه غرب، نماد غیریت اسلام است و به عنوان مظهر ظلم به زنان تقبیح می شود؛ شواهدی وجود دارد که نشان می دهد احساسات ضد اسلامی معاصر در اروپا بیانگر موضوعی متفاوت با گفتة کیپلینگ است، این موضوع، ترس از «شرق شدن غرب»، در نتیجه حضور علنی و آشکار فرهنگ های دیگر در غرب است.

    هدف من در این مقاله پرداختن به مسئله گرایش به حجاب به عنوان یک فرایند جهانی با توجه به واکنش های مشخص فردی نسبت به آن است. به طور کلی، واقف بودن به معانی فرهنگی پوشش و نقش مُد، به عنوان شاخص موقعیت اجتماعی و هویت فردی از اهمیت بالایی برخوردار است. معانی جنسیتی مد اروپایی که اهمیت سیاسی و فردی لباس را آشکار می سازد، همواره موضوع بررسی های فمینیستی بوده است. ابعاد سیاسی و فردی حجاب (هم به عنوان پوشش «اصلی» بدن و هم به عنوان پوشش اضافی و انتخابی) کمتر مورد توجه قرار گرفته شده است. این تفسیر از «معانی» حجاب، این موضوع را از دو بعد مرتبط به هم، یعنی بعد مذهبی- معنوی و بعد سیاسی- اجتماعی، مورد بررسی قرار می دهد. هدف اصلی، پرداختن به اصول کلی حاکم بر حجاب و مسائل اساسی بحث درباره ماهیت آن از طریق بررسی برخی از مفاهیم لباس محجوبانه مطابق قرآن می باشد. به منظور بررسی این موضوع که حجاب در سطح محلی چگونه تلقی شده و چگونه مورد استفاده قرار می گیرد، اهمیت فردی گرایش به حجاب را از زبان دو زن (یک دانشجوی انگلیسی الاصل و یک کارگر الجزایری که در کارخانه ای در فرانسه مشغول به کار است) مورد بررسی قرار می دهیم.

    نگرش این زنان به حجاب که در توضیحات آنها نسبت به اهمیت حجاب بیان شده است، نشان می دهد که حجاب امری است که نوع آن به انتخاب فرد بستگی دارد و روشی برای بیان جایگاه اجتماعی افراد است و در عین حال یک وظیفه دینی و نمادی از سبک سنتی لباس پوشیدن است.
    اصول کلی حاکم بر حجاب

    بسیاری از موضوعات مربوط به حجاب بر روی مفهوم قرآنی حجب و حیا متمرکز است. مفهوم حجب و حیا (سترالعورة یا پوشاندن شرمگاه) زمینه را برای تنظیم رفتار زن و مرد، تفکیک آنها و پوشش مناسب برای هر کدام فراهم می آورد. قرآن می گوید: «در رفتارت ]فروتن] محجوب باش».(سوره31، آیه19) قرآن همچنین(سوره نور، آیه30) پاداش مردان و زنانی را که «حجب و حیای خود را حفظ می کنند»، یادآور می شود. در ترجمه انگلیسی قرآن مفهوم حجب و حیا در ارتباط با رفتار جنسی بیان شده است. آربری (1964) این آیه را برخلاف پیکتال (1976) که این گونه ترجمه کرده که:«حجب و حیای خود را حفظ کنید»، به این صورت ترجمه کرده است که «اندام جنسی خود را حفظ کنید» و داود در ترجمه خود (1956) واژه «پاکدامنی» را برای ترجمه این آیه برگزیده است. دستورات خاص اسلام به زنان در آیات 30 و31 سوره نور این چنین آمده است: «به زنان مؤمن بگو دیدگان خود را فرو افکنند و محجوب و با حیا باشند و زینت خود، جز آنچه عیان است، آشکار نسازند و روسری های خود را بر گریبان افکنند و زینت خود را جز برای شوهران و پدران [و... ] آشکار نکنند.

    در اسلام، روابط زن و مردی که به لحاظ نسبی یا سببی هیچ ارتباطی با هم ندارند، تنها در مواقع و شرایط کاملاً کنترل شده، میسر است. سنت پسندیده نکاح و حالت تحریم شدة زنا، دو مقوله بنیادین در روابط زن و مرد است. همان طور که سندرز استدلال کرده است، این دو مقوله مرز بین زن و مرد را تعریف کرده و به آن استحکام بخشیده است؛ «مرزی که هم در مباحث نظری و هم در ساختارهای اجتماعی عمیقاً ریشه دوانده است.»

    مشهورترین حالت این مرز، یعنی تفکیک اجتماعی زن و مرد، تنها بیان بسیار ملموس این عقیده بود که جنس مذکر و مؤنث ضد هم هستند و ایجاد یک جامعه منظم و مطلوب در گرو حفظ مرزها و حدودی است که خداوند مقرر داشته است. (سندرز، 1991، ص74)

    در قرآن، مفهوم حجب و حیا و معنای ضمنی آن در رابطه با روابط جنسی مجاز و غیر مجاز، برای رفتار زنان و مردان به طور یکسان به کار رفته است (بنگرید، سوره نور، آیه 58؛ سوره احزاب، آیه 13) کانون اصلی تفسیر این آیات متمرکز بر خطراتی است که رفتار جنسی زنان برای نظم اجتماعی ایجاد می کند.

    در این که به منظور حفظ شرم و حیا باید برخی از اعضای بدن را پوشانید، همه اتفاق نظر دارند. برای زنان، این اعضا به صورت های متفاوتی تفسیر شده است. چنانچه برخی گفته اند ستر عورت در مورد زنان شامل «پوشاندن تمام بدن به استثنای صورت و کف دست و پا می باشد» اگر ارزش حجاب در رعایت حجب و حیا و پوشش اعضای شرم آور است، در آن صورت این مسئله پیش می آید که چه چیزی شرم آور است که باید از نگاه عموم پوشیده و پنهان ماند؟

    اشارات قرآن در مورد لباس، حجب و حیا و برهنگی باید در شرایط زمانی، مکانی و متنی خاص خود مورد بررسی قرار گیرد. آیه 22 سوره اعراف می گوید که از بین رفتن ستر عورت آدم و حوا منجر به این شد که آنها نسبت به شرم از برهنگی شناخت پیدا کنند. «و چون از میوه آن درخت خوردند، عورت هایشان بر آنها آشکار شد و از برگ درختان بهشتی برای پوشاندن عورت خود استفاده کردند.» این سوره در ابتدای ظهور اسلام در مکه، زمان انتقال و آموزش عقاید و اعمال دینی به تازه مسلمانان نازل شد. در این سوره میان مفهوم شرم از برهنگی و مفهوم تقوی- که از طریق ایمان به دست می آید- تفاوت قائل شده است. نکته مهم این است که پوشاندن برهنگی به خودی خود و لزوماً مستلزم (ثبوت) تقوی و پارسایی نیست. اشارات قرآنی در مورد پوشش بدن هر دو جنس زن و مرد را شامل می شود. (در قرآن) مفهوم شرم از برهنگی بیانگر یک حالت اساسی و فطری انسانی است که به همه انسانها تعمیم یافته است.

    قرآن در سوره نور آیه 31 مفهوم شرم از برهنگی را در متن روابط اجتماعی مطرح می کند. در این سوره زن و مرد هر دو به حفظ حجب و حیا سفارش شده اند.

    در سوره احزاب آیه 53 آمده است: «هنگامی که از همسران پیامبر چیزی خواستید، از پشت حجاب و پرده آن را از ایشان بخواهید که این کار برای دل های شما و دل های ایشان پاکیزه تر است». همچنین در این سوره، حجاب به عنوان نماد عمومی هویت اسلامی و سپری در برابر دست درازی به زنان بیان شده است: «ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مسلمان بگو که روسری های خود را بر خود بپوشند که این کار باعث شده تا آنها[ به عنوان یک زن مسلمان] شناخته شده و از تعرض و تجاوز به دور باشند.» (آیه 59).

    لازم به ذکر است که سوره نور و سوره احزاب بخشی از قرآن هستند که طی سال های پنجم و ششم هجرت، سال های تثبیت امت اسلامی در مدینه نازل شده اند. در این شرایط زمینه برای پرداختن به توصیه های دقیق تر و روشن تر در مورد نوع لباس – به عنوان بخشی از فرایند تثبیت اصول فردی و اجتماعی رهبری جامعه نوپای اسلامی- فراهم بود. لیلا احمد خاطرنشان می کند:

    عقیده تشکیل جامعه اسلامی توسط مردمان این دوره شکل گرفت و برداشت آنها از روابط مناسب و شایسته بین زن و مرد به عنوان نظر نهایی و خطاناپذیر از مفهوم اسلامی عدالت، تثبیت و برای همیشه بر مسلمانان واجب شد.(1991، ص61).

    در آیه 31 سوره نور به پیوند تنگاتنگ بین حجاب و روابط جنسی مجاز (یا ازدواج) به طور ضمنی اشاره شده است و فهرست افرادی که از نظر شرعی مجازند یک زن را بی حجاب ببینند، ذکر شده است. (بر اساس این آیه) علاوه بر شوهر زن، دیگر محارم او (یعنی کسانی که ازدواج زن با آنها ممنوع است) شامل پدر، پدرشوهر، پسران، پسران خواهر ... و دیگر کسانی که به لحاظ جنسی زن را تهدید نمی کنند – کنیزکان، خواجگان و کودکان- نیز می توانند زن را در حالت بی حجابی ببینند. اشارات قرآن در مورد مفهوم پوشش و حیا در دو سوره بعد، پوشش زنان را هم در مکان های خصوصی و هم در مکان های عمومی، مورد تأکید قرار می دهد؛ قرآن بین نوع پوشش در داخل خانه و بیرون از آن تمایز قائل شده است که در ضمن آن نکات مهمی را برای زنان و نوع روابط و وظایف جنسی در جامعه اسلامی بازگو می کند. در آیه 31 سوره نور به زنان سفارش می شود که اگر در محیط خانواده، احتمال حضور نامحرمان می رود، در حضور آنها حجاب خود را به سر گیرند. راجع به وضعیت حجاب زنان در اماکن عمومی نیز در آیه 59 سوره احزاب سخن به میان آمده است. در این آیه به زنان توصیه شده است که هنگام بیرون رفتن از خانه، خود را با چادرهای شان (جلابیب) بپوشانند. در احکام مربوط به نوع پوشش محجوبانه در سوره نور و احزاب، دو نکته که ارتباط آنها با هم روشن و واضح می باشد، گنجانده شده است که عبارتند از: ضرورت اجتماعی رعایت حجب و حیای زنان با توجه به ویژگی های وسوسه انگیز جنس زن و نظارت شدید بر پوشش زنان به نحوی که در مکان های عمومی باحجاب تر از محیط های خصوصی خانوادگی باشند.

    برای شناخت دیدگاه قرآن در مورد مفاهیم مرتبط با پوشش لازم است تا دیگر احکام قرآنی مربوط به نوع پوشش انسانی را مورد بررسی قرار دهیم. آیه 26 سوره اعراف مسائلی درباره نوع لباس را که به حجاب، تقوا و شرم و حیا ربط دارد، مطرح می کند. (در این آیه می خوانیم) «ای فرزندان آدم به راستی که برای شما لباسی فروفرستادیم تا هم شرمگاه شما را بپوشاند و هم مایه تجمل و زیبایی باشد و لباس تقوی بهتر و برتر است». این آیه به سه نوع پوشش متفاوت اشاره دارد؛ نخست لباس های اساسی و ابتدایی که برهنگی را می پوشاند و «جامعه متمدن بشری» را از «حالت فطری حیوانی» مجزا می کند. دوم «لباس های زیبا» که بیانگر شأن، سرمایه و سلیقه افراد است و سوم «لباس تقوی» که بیشتر جنبه معنوی و نمادین دارد. البته از یک منظر، ممکن است لباس تقوی به نوع خاصی از پوشش اطلاق شود که نشانگر تقوی، حجب و حیا یا گرایش های مذهبی کسی است که آن را می پوشد، اما وجه استعاری تر این است که لباس تقوی را «حالت متقی بودن» تفسیر کنیم که به سادگی از طریق خاصی از پوشش به دست نمی آید. به بیان دیگر اصطلاح «لباس التقوی» در آیه 26 سوره اعراف به طور ضمنی نشان می دهد که نوع پوشش به تنهایی نمی تواند شاخص معتبر و قابل اعتمادی برای حجب و حیا باشد. درآیه 31 سوره اعراف سفارش شده که «به هنگام حضور در مسجد، لباس زینتی خود را بپوشند»، اما این مسئله در ادامه آیه با هشداری علیه افراط کاری[… و لا تسرفو] تعدیل شده است. این سوره روشن می کند که خداوند به تقوی و پرهیزکاری بیش از هر چیز دیگری ارج می نهد و کیفیت لباس مؤمن در ارزش معنوی و روحانی او دخیل نیست.

    با این تفاصیل، حجاب در معنای ستر عورت به دلیل ارتباط و التزام پوشندة آن با حجب و حیا و دینداری ممکن است لباس تقوی تلقی شود، اما از دیدگاه معارف اسلامی، پوشش به تنهایی و خود به خود، ضامن تقوی و پرهیزکاری نیست. برای اینکه به مفهوم اساسی حجاب (همان طور که در متن فرهنگی- اجتماعی و سیاسی جامعه درک شده و عملاً مورد استفاده قرار می گیرد) بپردازیم، لازم است تا آرمان های اسلامی و توصیه های قرآنی را با دیدگاه های بومی درباره حجاب و پوشش در کنار هم قرار داده و بررسی کنیم؛ به ویژه مسائلی از قبیل تفاسیر متعدد درباره نوع پوشش در سطوح فردی و فرهنگی- اجتماعی، کنش متقابل بین رفتارهای اجتماعی و حضور زنان در مکان های عمومی و معنای حجاب برای زنانی که آن را اختیار می کنند، باید مورد بررسی قرار گیرد. مسائل اساسی مرتبط با یک دیدگاه تعمیم یافته در مورد پدیده جهانی حجاب، در اظهارات زنی که اهل یکی از مناطق فقیرنشین قاهره است، این گونه خلاصه شده است:

    زمانی که دختر بودم، می توانستم میان مد و لباس مناسب تمایز قائل شوم... حجب و حیا ویژگی شخص است نه لباس او. اما به نظر می آید که امروزه خیلی از دختران جوانی که به حجاب روی می آورند تصور می کنند بلندی لباس تمام آن چیزی است که آنها را یک مسلمان خوب جلوه می دهد.
    برداشت های مختلف

    آنچه مسلم است این که در میان خود مسلمان بر سر وجود یک شکل خاص از حجاب – به گونه ای که لزوم رعایت حجب و حیا بر آن تصریح دارد- اتفاق نظر وجود ندارد. اکبر احمد دیدگاه کلی و مفید خود را در این زمینه این گونه بیان می کند: «اسلام حجب و حیا را برای زن و مرد واجب کرده است و بنابراین پوشیدن لباس تنگ و چسبانی که جذاب و بدن نما باشد، این حکم را نقض می کند». (1992، صص 193-192). اما جدا از مشکل تشخیص انگیزة پوشیدن نوع خاصی از لباس و جذابیت آن، حجب و حیا همچنان به عنوان یک مفهوم فرهنگی پیچیده باقی می ماند، زیرا این مفهوم هم به یک حالت درونی و هم به یک مجموعه رفتارهایی که نشانگر آن حالت درونی است، اطلاق می شود. با توجه به این مطلب، می توان این گونه استدلال نمود که حجاب هر دو جنبه حجب و حیا را پوشش می دهد».

    انتخاب نوع پوشش برای زنانی که به شیوه های مختلف «با دنیاهای متعدد مواجه شده اند» هم یک مسئله سیاسی و هم یک مسئله فردی است. از این منظر نمی توان دیدگاه های افراد درباره اهمیت حجاب را از درک مفروضات آنها در ارتباط با حجب و حیای اسلامی در شرایط فرهنگی- اجتماعی گسترده تر جدا کرد.
    پاسخ های فردی

    نادیا به موفقیت های علمی اش در رشته پزشکی در دانشگاه افتخار می کند. او دختر ارشد نسل دوم یک خانواده انگلیسی، آسیایی است. او اولین دختری است که تحصیلات بالاتر از دوره متوسطه دارد و از سن شانزده سالگی حجاب اختیار کرده است. [ او می گوید:]

    انتخاب حجاب یکی از مهم ترین تصمیمات فردی زندگی من است. زمانی که در مدرسه بودم، درباره رفتن به دانشگاه فکر می کردم. من به یک مدرسه کوچک می رفتم و در آنجا کاملاً احساس راحتی و آرامش می کردم زیرا تمامی محصلین همدیگر را می شناختند، اما من می دانستم که دانشگاه باید مکان کاملاً متفاوتی باشد؛ کلاس هایی بزرگ با دانشجویان زیادی که هرگز نمی توان همه آنها را شناخت. در چنین محیطی احساس کردم باید به گونه ای لباس بپوشم که همه بدانند من مسلمان هستم. همچنین در آن زمان به دین و مذهبم فکر می کردم و احساس می کردم که دین مهم ترین بخش زندگی شخصی من است. من همانند بیشتر دختران هم سن و سال خود به مسائلی چون موسیقی، سینما و… علاقه داشتم. رؤیای من گرفتن نمرات نسبتاً بالا بود تا بتوانم مانند برخی از دوستانم فرصت تحصیل در رشته پزشکی را کسب کنم. اما دین من، اسلام، باعث تمایز من از دیگران است… پیشینه فرهنگی و خانوادگی من ریشه در بخش دیگری از جهان دارد.این مسائل برای من از اهمیت بالایی برخوردار است و به من احساس خاصی می دهد. از دست ندادن این بخش از زندگی، برایم بسیار با اهمیت است. تصمیم من برای برگزیدن حجاب نیز از همین احساس متفاوت بودن پیشینة فرهنگی ام نشأت می گیرد؛ ما یک خانواده انگلیسی هستیم، اما به خاطر اسلام و پیوندمان با ] پیشینه فرهنگی] پاکستان، دارای ارزش ها و سنت های متفاوتی نسبت به خانواده های دوستان غیر مسلمانم هستم… بدون حجاب احساس می کنم که کاملاً در معرض دید هستم. اینکه فردی بتواند بدون اینکه خود را به نمایش بگذارد، فعالیت اجتماعی داشته باشد و با مردم ارتباط برقرار کند، این آزادی واقعی است. ارزش واقعی انسان در تفکر و نه در لباس و ظاهر اوست. دوستان غیر مسلمانم خیلی کنجکاوند که بدانند محجبه بودن چه احساسی دارد. آنها از من می پرسند «از دید عموم پنهان بودن چه احساسی دارد». آنچه برای یک دختر مهم است، احساس او از محجبه بودن – و نه نوع حجاب و اینکه این نوع حجاب به او می آید یا نه- است. برای من این مهم است که پوشش و ظاهری یکنواخت و یکدست داشته باشم، به گونه ای که توجه دیگران را به خود و رفتارم جلب نکنم و از آنجایی که حجاب، نماد هویت و بیانگر اهمیت دین و مذهب نزد من است، رعایت حجاب، احساس خاصی به من می دهد. در اوایل، برخی از دوستانم تصور می کردند که پدر من و یا خانواده ام دارای نوعی سلطه و اقتدار هستند که دختر خود را در سن معینی، وادار به پوشش حجاب می کنند؛ اما باید بگویم که اختیار حجاب، تصمیم و انتخاب خودم بوده است؛ به دلایلی که سعی کردم آنها را بیان کنم. حجاب همچنین تا حدودی یک سنت است و من احساس می کنم که برای دختری که وارد سن بلوغ می شود، داشتن حجاب ضرورت دارد. از این منظر رعایت حجاب همانند تصمیم برای در انگشت کردن حلقه ازدواج – که نشان از تأهل افراد است- می باشد؛ اما چرا هیچ کس این مسائل را زیر سؤال نمی برد، اما داشتن حجاب را زیر سؤال می برد. من در لباس تنگ و چسبانی که تمام زوایای بدن را نمادین می کند، احساس ناراحتی، شرمندگی و گناه می کنم. البته ] در برخی موارد] امتناع از پوشیدن چنین لباس هایی به سلیقه شخصی بستگی دارد؛ درست مثل زنان غیر مسلمانی که حتی فکر پوشیدن دامن کوتاه یا لباس دوش آفتاب بدون بالاتنهرا نمی کنند… محجبه بودن مزایای بسیار زیاد دیگری نیز دارد… به نظر من زن محجبه راحت تر می تواند به مکان های عمومی رفت و آمد کند، بدون اینکه هدف نگاه جوانان و افراد چشم چران قرار گیرد. مزایایی که برای حجاب برشمردم به خاطر این است که حجاب بر خلاف لباس های شهوت انگیز غربی، نوعی لباس و پوشش است که توجه و نگاه دیگران را به بدن جلب نمی کند. کسانی که لباس های شهوت انگیز می پوشند، تعلقی به اسلام ندارند؛ همان بهتر که آنها در یک اجتماع جنسی که تحت سلطه و خوشایند مردان است و در آن زنان تنها بر اساس ظاهر و زیبایی اشان ارزش گزاری می شوند، صرفاً به ایفای نقش جنسی خود مشغول باشند.

    مریم زنی میانسال و از طبقات پایین جامعه است که اکنون مدت ده سال است که با شوهر و فرزندانش در یک منطقه مهاجرنشین عربی در فرانسه زندگی می کنند. او که در یک کارخانه ریسندگی کار می کند، اندکی بعد از اولین سال زندگیش در فرانسه، یعنی زمانی که مشغول به کار شد، حجاب اختیار کرد. (مریم می گوید:)

    من زمانی که جوان تر بودم و در وطنم، الجزایر، زندگی می کردم فکر محجبه بودن را نمی کردم. در آن زمان حجاب برایم اهمیتی نداشت. مادر، عمه ها و خواهرانم لباس هایی به سبک غربی می پوشیدند و سر و صورت خود را نمی پوشاندند. بیست سال پیش هیچ کس به حجاب فکر نمی کرد. گذشت زمان تغییرات زیادی در زندگی من ایجاد کرد. البته همه زنان مسلمان، لاجرم با تغییرات بی شماری روبرو خواهند شد؛ به ویژه زنانی مثل من که کارشان به زندگی در یک کشور غربی منتهی می شود. در گذشته، گویا مسلمانان در رؤیا زندگی می کردند؛ آنها گوش و چشم از جهان فروبسته و نمی فهمیدند که جهان هر روز پرمخاطره تر می شود؛ نمی فهمیدند که دولتمردان و طبقات ثروتمند، هر روز برای پول، خوشگذرانی و غربی شدن حریص تر می شوند… بی بند و باری و فساد بر خانواده های فقیر، مثل خانواده خودم و بر سلامتی کل جامعه تأثیرات منفی فراوانی بر جای گذارده است. اما خوشبختانه ما بعد از مشاهده آنچه که در مصر اتفاق افتاد و چشیدن پیامد جنگ با اسرائیل و درگیری های دیگر با غربی ها، بیدار شدیم؛ عامل دیگری که در بیداری ما مؤثر بود، الگوی شگفت انگیز انقلاب اسلامی ایران و مبارزات مردم این کشور برای بیرون راندن حاکم فاسدشان و رهانیدن کشور از پیامدهای شوم نفوذ غرب و ساختن یک جامعه مطلوب بود. نتیجه تمامی این امور این بود که مرا نسبت به اهمیت اسلام و وظیفه و رفتارم به عنوان یک مادر و همسر در قبال آیندة نسل بعد آگاه تر ساخت… . زمانی که من و شوهرم به فرانسه آمدیم با مشکلات زیادی مواجه شدیم و به دلیل اینکه ذخیره پول مان تمام شده بود و شرایط آن گونه که انتظار داشتیم رقم نخورد، من مجبور شدم که شغلی پیدا کنم و بیرون از خانه به کار مشغول شوم… ] در محل کار] هیچ اعتراضی به حجاب من نشد. زندگی کردن در یک شهر بزرگ و بیگانه به اندازه کافی دشوار هست، چه برسد به اینکه یک زن به خاطر زن بودن در خیابان نیز متحمل اذیت و آزارهای جنسی مردان شهوت ران قرار گیرد. برای من دور نگه داشتن خودم از نگاه خیره مردان بیگانه و نامحرمان دارای اهمیت است. شوهرم از تصمیم من برای محجبه بودن خوشحال شد. وقتی که حجاب دارم، او خیالش آسوده است. او نباید از رفت و آمد من به سر کار و بیرون رفتن بدون او نگران شود. زیرا وقتی که من حجاب رعایت می کنم، لزومی ندارد که شوهرم درباره چیزی نگران باشد. حجاب آزادی بیشتری به من می دهد و نشان می دهد که من زنی هستم که به حجب و حیا و عفت پایبند است. زندگی در یک فضای بیگانه دشوار و ناخوشایند است و رعایت حجاب برخی از این دشواری ها را مرتفع می کند. موقع بیرون رفتن از خانه، اگر حجاب داشته باشم، خطری مرا تهدید نمی کند. همچنین، داشتن حجاب مشخص می کند که شخص مسلمان است و این نیز برای من مهم است. ما نمی توانیم فراموش کنیم که شیوه زندگی ما متفاوت است؛ نگرانی ها و اولویت های ما درباره اصول اخلاقی با نگرانی ها و اولویت های فرانسوی ها متفاوت است. رعایت حجاب برخی اوقات جنبه سیاسی پیدا می کند و کسی که آن را می پوشد، می خواهد توجه فرانسوی ها را به حضور خود در اینجا جلب کند و بگوید که من مسلمان هستم. این در حالی است که فرانسوی ها از اسلام متنفرند. با وجود چنین مسائلی، من به عرب بودن و مسلمان بودنم افتخار می کنم… وقتی محجبه هستید در هر شرایطی احساس امنیت می کنید. حجاب هم عامل مصونیت و هم نشانه عشق به اسلام است.
    تصاویر متناقض و دیدگاه های متعارض

    از دیدگاه تاریخی و از منظر جهانی می توان دریافت که تحولات ایجاد شده در سبک لباس و برداشت های متعدد از نوع مناسب لباس زنان، هم ناشی از عوامل اقتصادی و هم ناشی از اوضاع سیاسی و اجتماعی متحول است. در قرون گذشته، غرب تأثیر زیادی بر شیوه لباس پوشیدن و سبک لباس در کشورهای عربی- اسلامی بر جای گذاشت. چنانچه محمود دوّم لباس خاصی به سبک لباس های اروپایی در دربارش مرسوم کرد و زنان ثروتمند مصری مدل لباس های زنانة ایتالیایی و فرانسوی را از مجله گاهنامه مصور زنان انتخاب کرده و سفارش دوخت می دادند.«نوع جدید حجاب» در مصر را می توان تلاشی در جهت دگرگونی این فرایند به حساب آورد. اکبر احمد (1992) اظهار کرده است که یکی از نشانه های آشکار احیای مجدد اسلام در اواخر قرن بیستم تأکید زنان بر پوشیدن لباس های سنتی بود. در همین راستا یک فرایند مشابه «غربی زدایی» در لباس مردان نیز دیده می شد. چنانچه از زدن کروات که نماد پوشش غربی است پرهیز می شد. در این ارتباط، اتخاذ شکل اسلامی خاص لباس را می توان به عنوان «نیاز زمانه» دانست که بیانگر استقلال، هویت مجزا و نفی امپریالیسم فرهنگی غرب است. رزیگ (1983) توضیح می دهد که چگونه تلاش های اروپائیان برای جلوگیری از پوشش هایک (لباس سنتی زنان الجزایر) موجب شد تا این لباس، نماد مبارزه ملی زنان الجزایر شود. ویکن (1982) نیز اشاره می کند که چگونه تحریم حجاب از سوی رضاشاه پهلوی در دهه 1930 موجب ایجاد موجی از مهاجرت به خارج از کشور در میان خانواده های ثروتمند و متشخص ایرانی شد که پوشش برقع برای زنان آنها نشانه اعتبار و ارزش بود.

    برخی معتقدند که نباید گرایش مجدد به حجاب را عاملی تحمیلی در جهت محدود کردن آزادی فعالیت اجتماعی زنان و جلوگیری از رشد استعدادهای آنان تلقی کرد، بلکه باید حجاب را یک انتخاب آگاهانه دانست که گرایش به آن به سمت متأثر از انقلاب ایران است؛ انقلابی که مبتنی بر دیدگاهی است که خواهان برقراری یک جامعه اصیل اسلامی است. کاندیوتی گفته است:

    برخی از زنانی که مجبورند به خاطر دستمزد در بیرون از خانه کار کنند، ممکن است واکنش هایی – از جمله رعایت حجاب- از خود نشان دهند که تأکیدی بر نشانه های سنتی حجب و حیا باشد. این زنان که مجبورند در بیرون از خانه کار کنند، «در معرض دید عموم قرار می گیرند» و بنابراین لازم می بینند که از هر وسیله نمادینی استفاده کنند تا نشان دهند که هنوز ارزش خود را حفظ کرده اند. (1991 الف، ص36)

    بنابراین گرایش تناقض نما و آشکار زنان به حجاب در محیط های عمومی کار و تحصیل، ]حرکتی] ضد فمینیستی نیست، بلکه برعکس، نوعی «فمینیسم معکوس» همراه با یک مفهوم ضمنی سیاسی و اخلاقی است. اختیار حجاب در مکان های عمومی کار و تحصیل را می توان به عنوان واکنشی علیه فمینیسم سکولار غربی، تلقی کرد.

    بازگشت به حجاب برای کسانی که به لحاظ اقتصادی استثمار شده و از حقوق اجتماعی خود محروم گشته اند، اعتراض علیه مصرف گرایی و علیه غرب گرایی (علت العلل مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی) است. با توجه به این امور، حجاب تأکیدی آشکار بر حفظ ارزش های معنوی و ضرورت احیای نظام های اخلاقی گذشته است؛ در دنیایی که به سرعت سیر قهقرایی را می پیماید.

    اکبر احمد معتقد است که «تصویر کلیشه ای، منفی و کاملاً نادرست رسانه های گروهی از زنان (مسلمان) که آنها را موجوداتی بی روح معرفی کرده، انعکاس نظریات بی پایه و اساسِ زن ستیزجوامع غربی (به ویژه ملهم از یونان) است.». (1992، ص43). ارائه تصویر یک زن مسلمان محجبه، یکی از رایج ترین شیوه های رسانه های غربی برای «مشکل دار معرفی کردن اسلام» است. همان طور که قبلاً نیز گفته شد، با نگاهی اجمالی به سخنان غربی ها در مورد حجاب می توان دریافت که آنها معتقدند حجاب، نشانه آشکار ظلم اسلام نسبت به زنان است. به گفته ابولوقد (1986) تصاویر فریب کارانه ای که رسانه های غربی از زنان محجبه ارائه می دهند، بیانگر نهایت ذلت اجتماعی زنان و فقدان آزادی عمل آنان است. با نگاهی گذرا به نوشته های غربی ها می بینیم که آنها برای توصیف حجاب زنان مسلمان از واژه هایی چون «کفن»، «لباس مزور» و «حجب و حیای سیاه» استفاده می کنند. به طور کلی واکنش های غربی نسبت به حجاب در یکی از دو دسته زیر قرار می گیرد؛ دسته اول تفسیری کینه توزانه از حجاب که آن را نشانه آشکار ظلم اسلام به زنان می داند و دسته دوم دیدگاهی خیالپردازانه است که حجاب را جزئی از سنن بیگانه شرقی می داند که خواهان فروکش کردن لذت جنسی است. با وجود این، همان گونه که مطالعات تاریخی نشان می دهند، اتخاذ حجاب در گذشته و حال موجب تنوع میان فرهنگی بوده است. مسافران ایتالیایی که در قرن نوزدهم در دوره صفویه به ایران سفر کردند، از «حضور چشمگیر» زنان محلی در اجتماع سخن گفته اند.

    در سطح فرهنگی- اجتماعی لزوم توجه به تنوعِ بسیار نقش ها مسئولیت های زنان در فرهنگ ها و طبقات اجتماعی مختلف و لزوم توجه به درجات متفاوت استقلال زنان در فضاهای اجتماعی روستایی، شهری، قبیله ای و یا در یک فضای اجتماعی «غرب زده» اهمیت زیادی دارد.(بنگرید: بک و کدی، 1978، فرنی، 1985)

    اگر فرض شود که مباحث مربوط به نهادها و ساختارهای جامعه اسلامی، به دلیل فقدان مفاهیم معادل در ادبیات اسلامی، در چهارچوب مفاهیم غربی برابری، فردگرایی و آزادی شکل گرفته است، در آن صورت این نتایج گمراه کننده ظهور خواهد کرد که «دموکراسی و اسلام» با هم ناسازگارند و یا اینکه «برابری زن و مرد در اسلام غیر ممکن است». حمید عنایت به کنه این مسئله پی برده و می گوید:«غرب از طریق اشاعه مفاهیمی جهانی از قبیل برابری و دموکراسی، چالشی علیه اعتبار و انسجام اسلام به عنوان یک ایدئولوژی کامل ایجاد کرد که به لحاظ فرهنگی و سیاسی همه مسلمانان را با مشکل مهمی مواجه کرده است، (1982، ص111)

    هنگامی که در جستجوی یافتن پیوند میان نظریات مسلمانان و غربی ها درباره آزادی و برابری جنسی بودم، با سلسله ای از سؤال ها مواجه شدم که مرا بر آن داشت تا تفاسیر موجود درباره «موج جدید گرایش به حجاب» را مجدداً بررسی کنم. زنان پیوسته از من می پرسیدند که چرا باید طرفدار فمنیسم غربی باشند، در حالی که هیچ تضمینی وجود ندارد که این مکتب چیزی بهتر از آنچه اسلام در رابطه با روابط مطلوب زن و مرد عرضه کرده است، ارائه دهد؟ از دیدگاه آنان ضعف و بی ثباتی در اصول اسلامیِ نهادها و تشکیلات اجتماعی موجب بروز معضلات اجتماعی می شود.

    آیا خود فمنیست ها در غرب از گرفتاری های به وجود آمده توسط مردان برکنارند؟ آیا شوهران متجدد زنان کارگر، کارهای شاق داخل خانه را بر عهده می گیرند؟ در چنین فضایی است که خیلی زود روشن می شود که نظریات و عقایدزنان مسلمان،عامل حیاتی برای اصلاح گرایشات یکسان انگارانه دیدگاه های نظری غرب درباره اسلام است. این پرسش ها و تفاسیر مرتبط با آن، ضرورت پرداختن به مطالعاتی در حوزه شناخت دیدگاه های منتقدانه و مختلف درباره هنجارها و ارزش های غربی و مقایسه حوزه های متناقض را خاطر نشان می کند. تلفیق نظریه های پراکنده و اظهارنظرهای دست اول از تجربه و برداشت ] زنان از حجاب ]، کوره راهی را نشان می دهد که می تواند به عنوان مفری از بن بست بازنمود فمینیسم غربی از زن مسلمان باشد. همچنین توجه به تفاسیر شخصی از یک فرایند جهانی مثل گرایش به حجاب راهی برای نشان دادن وجوه اشتراک تجربیات فردی از اسلام در بافت های اجتماعی مختلف را ارائه می دهد:

    اظهار نظرهای موجود، گرایش به حجاب را به عنوان یک مقاومت در سطح ملی مورد بررسی قرار می دهد که هم به شرایط فردی و هم به شرایط اجتماعی مرتبط است. در گفته های نادیا و مریم هیچ نظریه ای در مورد مقام و موقعیت اجتماعی فرضی پایین تر ]از مردان برای زنان] دیده نمی شود. کسی که از بیرون نگاه می کند ممکن است این گونه نتیجه گیری کند که زنان دچار آفت همیشگی «خودآگاهی کاذب» شده اند و به طور فعال در فرایند بازتولید وسایل و زمینه های وابستگی خود شرکت دارند. اما از دیدگاه خود زنان دو مسئله «تحت سلطه بودن» و «ظلم» نتیجه فرایندهای سکولار هستند و ارتباطی با دیدگاه مطلوب آنان درباره شکل «حقیقی» اسلام که «هنوز به طور کامل محقق نشده است.» ندارد. یکی دیگر از زنان قاهره در این باره می گوید:

    البته که زنان رنج می برند، اما علت آن را باید در دولت و مشکلات ناشی از فقر دانست. این دو مسئله، تأثیرات بدی بر همه مردم می گذارند، اما مشکلات اقتصادی می تواند تاثیر بیشتری بر مردان داشته باشد؛ آنها باید نگران امکانات رفاهی خانواده باشند و اگر مردان نگران و آشفته باشند، تلافی آن را بر سر همسرانشان درخواهند آورد. پس اگر زنان از چنین شرایطی رنج می برند، نباید مذهب را مقصر بدانند. هنگامی که افراد از راه و رسم خوبی که دین آنها از آنان انتظار دارد، که البته همیشه کار آسانی هم نیست، پیروی نمی کنند، زنان آن جامعه در رنج و عذاب خواهند بود.
    سخن پایانی

    اسلام «نظامی» نیست که بخواهد زنان را تحت سلطه و نظارت مردان قرار دهد. سخنان آن دو زن روشن می سازد که «موج جدید گرایش به حجاب» متضمن پیوند پیچیده علایق فردی و سیاسی است. حجاب برای نادیا نمادی آشکار از ایمان و عقیده شخصی وی است که با مسائل فرهنگی آمیخته شده است و به دلیل متمایز کردن وی از فرهنگ غرب برای او مایه مباهات و فخر است. حجاب به مریم این امکان را می دهد که در یک مکان عمومی در یک کشور بیگانه که در آن جا طعم سرگشتگی فرهنگی، نژادپرستی و خودآگاهی سیاسی را چشیده است، به کار مشغول شود. وجه اشتراک آنها که در محیط های بسیار متفاوتی، حجاب را اختیار کرده اند، این است که در مواجهه با فشارهای مربوط به تغییر، مدرنیته و ارتباط بین فرهنگ ها، یک واکنش سیاسی شدة فعال، از خود نشان داده اند.

    در سطحی وسیع تر «موج جدید گرایش به حجاب» را می توان نمونه اسلامی روند جهانی واکنش علیه تغییر و تحول تلقی کرد (تحولی که در شکل آشوب طلبانه و چالش برانگیز ظاهر شده است) که در اصول بنیادگرایانه مربوط به نظم اجتماعی و اخلاقی به عنوان یک مصلحت جدید مطرح است. مارتی و اپلبای، بنیادگرایی معاصر در مذاهب جهان را در رابطه با مفهوم رایج «مبارزه» تعریف می کنند؛[بنیادگرایی یعنی] «جنگ علیه هر تهدید احتمالی نسبت به اصول اولیه»… (1992، ص چهار) همچنین می توان بازگشت به حجاب را بخشی از مبارزه سیاسی و فردی زنان علیه وضعیت موجود و نیز مبارزه نمادین برای بهبود شرایط موجود تلقی کرد.

    مسئله پوشش به عنوان یک دغدغه سیاسی و فردی، مسئله ای است که استلزاماتی در رابطه با جنسیت و شأن [ اجتماعی] در تمامی جوامع و فرهنگ ها به همراه دارد. با توجه به این مسائل و مباحث مربوط به موج جدید گرایش به حجاب تمام زنان را بر آن می دارد تا اذعان کنند که انتخاب لباس هم یک مسئله شخصی و هم یک مسئله سیاسی است. حجاب ممکن است یکی از اشکال نادر اعتراض سیاسی باشد که برخی از زنان به آن متوسل می شوند.
    فهرست منابع:

    Abu Lughod, L. (1986)،Veiled Sentiments, Berkeley: University of California Press.

    Ahmed, A.S. (1990) ‘Jeans for You, Robes for Me’, in The Guardian, 5 July.

    Ahmed, L. (1991) ‘Early Islam and the position of women: The problem of interpretation’, in N.

    Keddie and B.

    Baron (eds) Women in Middle Eastern History: Shifting Boundaries in *** and Gender, New

    Haven and London: Yale University Press.

    --------- (1992) Women and Gender in Islam, New Haven and London: Yale University

    Press.

    Arberry, A. J. (1964) The Qur’an (translated with introduction), Oxford: Oxford University

    Press.

    Beck, L. and Keddie, N. (eds) (1978) Women in the Muslim, Cambridge MA: Harvard

    University Press.

    Dawood, N. J. (1956) The Qur’an (translated with notes), London: Penguin Books.

    El Guindin, F. (1981) ‘Veiling Infitah with Muslim Ethic; Egypt’s Contemporary Islamic

    Movement’, Social Problems 8:465-85.

    El Saadawi, N. (1980) The Hidden Face of Eve: Women in the Arab World, London: Zed Press.

    Fernea, E. W. (ed.) (1985) Women and Family in the Middle East, Austin: University of Texas

    Press.

    Freyer Stowasser, B. (1987) ‘Liberated Equal or protected dependent? Contemporary

    Religious Paradigms on Women’s Status in Islam’, Arab Studies Quarterly 9 (3) pp 77-89.

    Garber, M. (1992) Vested interests Cross-dressing and Cultural Anxiety, London: Routledge.

    Hourani, A. (1991) A History of the Arab Peoples, London: Faber and Faber.

    Kandiyoti, D. (1991a) ‘Islam and Patriarchy: A Comparative Perspective’, in N.

    Keddie, N. and Baron, B. (eds) (1991) Women in Middle Eastern History: shifting Boundaries

    in *** and Gender, New Haven and London: Yale University Press.

    Marty M. E. and Appleby R. S., (eds) (1992) The Fundamentalism Project, vol 1, Chicago:

    University of Chicago Press.

    Minces, J. (1982) The House of Obedience, London: Zed Press.

    Moghadam V. (1993) Modernising Women: Gender and Social Change in the Middle east,

    Boulder CO and London: Rienner Publishers.

    Philipp, T. (1978) ‘Feminism and National Politics in Egypt’, in L. Beck and N. Keddie (eds),

    Women in the Muslim World , Cambridge MA: Harvard University Press.

    Pickthall, M. M. (1976) The Meaning of the Glorious Qur’an (translated with notes), London:

    Nadim and Co.

    Rezig, I. (1983) ‘Women’s Roles in contemporary Algeria: tradition and Modernism’, in B.

    Utas (ed.) Women in Islamic Society: Social Attitudes and Historical Perspectives, London:

    Curzon Press.

    Rugh, A. B. (1985) Family in Contemporary Egypt, Cairo: American University of Cairo Press.

    Sanders, P. (1991) ‘Gendering the Ungendered Body’, in N. Keddie and B. Baron (eds) Women

    in Middle Eastern History, New Haven and London: Yale University Press.

    Waddy, C. (1980) Women in Muslim History, London and New York: Longmans.

    Wikan, U. (1982) Behind the Veil in Arabia, Baltimore: Johns Hopkins University Press.

    Wilson, E. (1985) Adorned in Dreams: Fashion and Modernity, London: Virago.
    نخبه یعنی خودباوری انسان و پس از خود باوری کاری غیر ممکن نمی شود


  7. #6
    مدیر کـــــــل ســــایت
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر - نرم افزار
    اکانت شخصی
    ندارد
    نوشته ها
    7,883
    ارسال تشکر
    9,788
    دریافت تشکر: 29,042
    قدرت امتیاز دهی
    13974
    Array
    Admin's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : چراحجاب باید داشت ؟

    لزوم پوشش موی سر زنان در امر حجاب چیست ؟
    چه تفاوتی بین موی سر مردان و زنان است ؟



    تفاوت موي مرد با موي زن در چيست که زنان بايد موي خود را پنهان کنند در حالي که برخي پسران با موهاي زيبا و چهره زيبا که توجه زيادي را به خود جلب مي کند و يک زن بد قيافه بايد در هر حال موي خود را بپوشاند؟


    درپاسخ این سوال توجه به نکات زیرحایز اهمیت است :

    الف) زنان اعم ازسیاه و سفید مظهر زیبای وجمال اند و بدون شک موی سر یکی از زیبایی های است که مردان و زنان (سیاه وسفید ) از آن بهره مند اند کرامت و حرمت زنان ایجاب می کند که با پوشش مناسب بدن و موهای خودرا از مردان بیگانه بپو شاند و بدین ترتیب ازبروز فساد وانحراف های اخلاقی جلو گیری نمایند.

    ب ) لذت بردن ازموی سر می تواند یکی ازعلل ودلایل پوشش باشد نه علت تامه آن که با انتفا ی علت ، حکم نیز منتفی گردد. حجاب تنها مربوط به موی سر نیست، بلکه علاوه بر موی سر، خود سر را نیز باید بپوشانند. تنها گردی صورت و دستها تا مچ استثناء است. حتی اگر خانمی موی سر خودرا تراشیده با شدباز واجب است که سر خود را بپوشاند. ازاین رو, امکان دارد این حکم اساسی فلسفه وعلت های دیگر داشته باشد که برای ما نا مکشوف است زیرا فلسفه همه احكام و جزئيات آنها به طور تفصيلى روشن نيست و آگاهى از آن دانشى فراتر از تنگناهاى معارف عادى بشرى مى‏طلبد.


    ليكن به طور اجمال، روشن است كه همه احكام الهى تابع مصالح و مفاسد واقعى در متعلق آنهاست. بنابراين در صورتى كه فلسفه حكمى را بالخصوص ندانيم، بنا بر قاعده كلى فوق بايد از آن پيروى كنيم؛ زيرا در آن يقين به وجود مصلحتى هست، هر چند بر ما ناشناخته باشد. در يافتن فلسفه احكام، نبايد هميشه به دنبال علوم تجربى رفت و دليلى مادى و فيزيولوژيك برايش جست و جو نمود. اين فرايند كه همواره در پى يافتن مصلحت يا مفسده‏اى طبى يا ... باشيم، برخاسته از نگرشى مادى گرايانه است؛ در حالى كه بسيارى از احكام، مصالحى معنوى دارند كه در حوزه هيچ يك از علوم بشرى قابل تحقيق نيست و آنها با متد تجربى خود، قادر به دادن حكمى - نفيا يا اثباتا - پيرامون آن نيستند و اگر نظرى هم بدهند، بسيار سطحى است؛ زيرا چه بسا مسأله حكمتى برتر و بالاتر داشته باشد؛ مثلاً در مورد روزه علوم به خواص بهداشتى آن پرداخته است، ولى قرآن مجيد فلسفه‏اى بالاتر را بيان فرموده و آن «تقوايابى» است. بنابراين درباره فلسفه احكام علاوه بر منافع و ضررهاى مادى و جسمى بايد به آثار مثبت و منفى آن بر «روح و معنويت» انسان توجه كرد و گذشته از جنبه فردى بايد به تأثير آن در هنجار يا ناهنجارى اجتماع نيز توجه كرد و از آن جا كه ابعاد سه‏گانه «جسمى و روحى و اجتماعى» آدمى رابطه ارگانيك و به هم پيوسته با يكديگر دارند و از آنجا كه آخرت انسان جدا از دنياى او نيست، «احكام الهى» با توجه به تمامى اين جوانب تشريع شده است. ازاين‏رو در فلسفه احكام بايد با نگاهى گسترده به تمام ابعاد انسان و زاويه‏هاى آشكار و پنهان آن نظر افكند تا در انتخاب زيبايى‏ها و راه‏هاى آرامش و آسايش دچار خطا نگرديم .

    ج) فلسفه حجاب بانوان
    براى روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
    1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینى‏
    بر اساس فرهنگ اسلامى، انسان موجودى است که براى رسیدن به کمال و معنویّت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسى و توجه به هر یک از آن‏ها در حدّ نیاز طبیعى، سبب شکوفایى همه استعدادهاى انسان شده و او را به سوى کمال سوق داده است.
    پوشش مناسب براى زن و مرد عامل مهمى در تعدیل و تنظیم این غریزه است.

    2- توجه به ساختار فیزیولوژى انسان‏
    نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه‏اى مستقیم با تفاوت‏هاى جسمى و روحى زن و مرد دارد.
    در تحقیقات علمى در مورد فیزیولوژى و نیز روان‏شناسى زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک‏هاى چشمىِ شهوت‏انگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایى زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعى قادر به دیدن است، از سوى دیگر ترشّح هورمون‏ها در مرد صورتى یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتى گسترده تحت تأثیر محرّک‏هاى شهوانى قرار مى‏گیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّک‏هاى حسى پاسخ مى‏دهند. حس لامسه بروز زیادى ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.

    از این گذشته چون هورمون‏هاى جنسى زن به صورت دوره‏اى ترشح مى‏ شوند و به طور متفاوت عمل مى‏کنند، تأثیر محرّک‏هاى شهوانى بر زن صورتى بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.

    استاد مطهری در زمینه وجوب پوشش زنان می فرماید : «اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شکار است و زن شکارچى، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچى.



    میل زن به خود آرایى از حس شکارچى‏گرى او ناشى مى‏شود. در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد که مردان لباس‏هاى بدن نما و آرایش‏هاى تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود مى‏خواهد دلبرى کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگى، از انحراف‏هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است».(1)

    به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسى و زیبایى خاص زنانه و تحریک پذیرى جنس مردانه، یکى از علت‏هاى این حکم است ؛ بنابراین جذابیت مو و دیگر اندام ها در مورد زن و مرد یکسان نیست و همین طور تحریک پذیری زنان و مردان به یک صورت نمی باشد و این مسئله از نظر علمی نیز کاملا پذیرفته است.

    البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می توانند درون جامعه ظاهر شوند ، بلکه برای آنان نیز محدودیت در نظر گرفته شده ، اما همان گونه که بیان شد در حد پوشش زنان نیست .

    با توجه به مطالب فوق مى‏توان گفت: حجاب در اسلام از یک مسئله کلّى و اساسى ریشه گرفته است. اسلام مى‏خواهد انواع التذاذهاى جنسى (چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها براى کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربى که حضور در جامعه را با لذت جویى جنسى به هم مى‏آمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسى را به هم مى‏ریزد.

    اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و براى تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بى بند و بارى در پوشش به معناى عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسى است که آثار شوم آن بر کسى پوشیده نیست.

    ج) آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینى‏
    1- بهداشت روانى اجتماع و کاهش هیجان‏ها و التهاب جنسى که سبب کاهش عطش سیرى ناپذیرى شهوت است.
    2- تحکیم روابط خانوادگى و برقرارى صمیمیت کامل زوجین.
    با رواج بى حجابى و جلوه گرى زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعى محدودیت و پایان آزادى‏هاى خود تلقّى مى‏کنند وافراد متأهل هر روز در مقایسه‏اى خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار مى‏گیرند. این مقایسه‏ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگى و پیوند خانواده را مى‏سوزاند.
    3- استوارى اجتماعى و استیفاى نیروى کار و فعالیّت‏
    دختر و پسرى که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانى شوند، از تمرکز و کارآیى آن‏ها کاسته مى‏شود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروى فکرى و کارى است.
    4- بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانى او
    حیا، عفاف و حجاب زن مى‏تواند در نقش عاطفى او و تأثیرگذارى بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکى از وسائل مرموز براى حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
    حجاب موجب می شود که زنان تنها از نگاه جنسیتی و زیبائی جسمی نگریسته نشوند و این مسئله موجب احیاء حیثیت و حرمت زن و توجه بیشتر به شایستگی اخلاقی و روحی و استعداد های دیگر در وجود زنان می شود.

    اسلام حجاب را براى محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه براى مصونیّت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضى به حبس، رکود و سرکوبى استعدادهاى زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را داده امّا از سوء استفاده شهوانى و تجارى و استفاده ابزاری از زنان را منع کرده است.

    در واقع حجاب موجب محدودیت مردان هرزه مى‏باشد که در صدد کام جویى‏هاى آزاد و بى حد و حصر هستند و از طرفی مصونیت و حفظ شخصیت زنان از دست این گروه از مردان است.
    در عین حال در اسلام برای مردان نیز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نیز آزادی بی حد و حصر در پوشش ندارند . و از طرف دیگر آنها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه تکلیف کرده است که کنترل نگاه برای مردان در نسبت با زنان سخت تر است.

    پی‌نوشت‌ها:
    1. مطهری ،مرتضی ، مجموعه آثار ج19 ص 436- 43
    برای اگاهی بیشتر ر.ک : دكتر محمود بهزاد، تفاوت‏هاى زن و مرد از نظر فيزيولوژى و روانشناسى، مجله نگين، شماره 134، تير 1355، ص 24.


    منبع: سایت پرسمان

    نخبه یعنی خودباوری انسان و پس از خود باوری کاری غیر ممکن نمی شود


  8. #7
    مدیر کـــــــل ســــایت
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر - نرم افزار
    اکانت شخصی
    ندارد
    نوشته ها
    7,883
    ارسال تشکر
    9,788
    دریافت تشکر: 29,042
    قدرت امتیاز دهی
    13974
    Array
    Admin's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : چراحجاب باید داشت ؟

    بررسی مفاد فقهی و حقوقی جرم بی حجابی

    چکیده

    بی حجابی در قانون مجازات اسلامی به عنوان جرم مطرح گشته و برای آن مجازات در نظر گرفته شده است.

    هم چنین در بعضی قوانین و مقررات به این مسئله اشاره شده، ولی در هیچ قانونی، مسئله به طور مشخص و شفاف بیان نشده است.

    به استناد مواد قانونی که درباره وظیفه قاضی هنگام ابهام، اجمال، سکوت و تناقض قوانین وجود دارد، با مراجعه به منابع معتبر اسلامی، از جمله قرآن، حدیث و نظریه ها و فتاوای فقیهان، به حدود، کیفیت و مصداق های حجاب می پردازیم. حجاب اسلامی باید دارای دو ویژگی باشد: حدود شرعی پوشش که شامل پوشش تمامی بدن به جز صورت و دستان است، در آن رعایت شده باشد. به جز آن، با خودنمایی و جلب نظر نامحرم همراه نباشد. از طرف دیگر، با تعریف حجاب به طور کامل، به این نتیجه می رسیم که حجاب، مفهومی تشکیکی نیست و واژه «بدحجابی» غلط است. رابطه حجاب شرعی با بی حجابی نیز رابطه متناقضی است و مفهوم سومی وجود ندارد. سپس با بیان محدوده اجرای حکم، به طور مختصر، موانع اجرای حکم بررسی می شود.

    * * *
    مقدمه

    قانون گذار، «بی حجابی» را که به صورت معضلی در جامعه امروز، ما درآمده در تبصره 638 قانون مجازات اسلامی در فصل هجدهم که به جرایم ضد عفت و اخلاق عمومی می پردازد، جرم دانسته است. مشکل قانون این است که در هیچ جا تعریف دقیق و کاملی از حجاب ارائه نداده است. هم چنین این قانون در کشور اجرا نمی شود. در این نوشتار، تلاش شده با شرح موادی که در قانون ها و مقررات، به حجاب پرداخته است، تفسیر مضیقی از قانون بیان گردد و با بحث و بررسی در منابع قانونی و فقهی این معضل، ابهام و اجمال قانون برطرف شود.

    «حجاب» یکی از ضروریات دین اسلام به شمار می رود که قانون گذار به آن اهمیت ویژه داده و ترک آن را جرم پنداشته است. تفسیر قوانین بر عهده مراجع خاصی قرار دارد و تفسیر قوانین جزایی بر عهده مجلس شورای اسلامی است. البته قانون گذار اجازه داده است که در صورت نقص قوانین، به منابع معتبر اسلامی و فتاوای معتبر مراجعه شود. این مهم بر عهده علم حقوق و علما و پژوهش گران حقوق است که با شرح و توضیح مواد قانونی، به درک و استنباط بهتر قوانین کمک کنند.

    این پژوهش برای بررسی جرم بی حجابی، تنها به قانون کنونی می پردازد و از قوانین سابق (پیش از انقلاب) سخن به میان نمی آورد. از این رو، می کوشیم با مراجعه به منابع حقوقی و فقهی، جرم بی حجابی تفسیر و تبیین شود. در این نوشتار در پی اثبات پوشش اسلامی نیستیم؛ چون مجال دیگری می طلبد. هم چنین به بیان فلسفه حجاب و شبهه های آن نمی پردازیم، بلکه تنها به شبه های قانونی پاسخ داده می شود. افزون بر آن، از آن جا که قوانین داخلی هر کشور، مختص همان کشور است، تنها در محدوده اجرای قوانین داخلی اظهار نظر خواهیم کرد.

    پیشینه پژوهش

    در روزنامه وقایع اتفاقیه، مقاله ای با عنوان «بدحجابی و جرم مشهود» به قلم حسن عسکری راد به چاپ رسیده بود. نویسنده که وکیل پایه یک دادگستری بود، با تخطئه رفتار مأموران انتظامی در دستگیری زنان بدحجاب، مدعی شده بود که در قانون چیزی به نام جرم بدحجابی نداریم و قانون نیز در این زمینه مجمل است. وی با بیان این مطلب که در فتاوای فقیهان نیز نظر واحدی وجود ندارد و با تکیه بر این موضوع که نوع پوشش، حق طبیعی هر فردی است، به این نتیجه رسیده بود که چنین جرمی وجود ندارد و نباید با آن برخورد شود.

    یک ماه بعد، جوابیه این مقاله، با عنوان «دفاع غیرحقوقی از جرم مشهود بدحجابی» به قلم حسین مهدی زاده در روزنامه رسالت به چاپ رسید که با نقد بندهایی از مقاله نخست، ادعاهای نویسنده را باطل شمرده بود. این نویسنده، مقاله دیگری نیز به نام «دفاع غیر منطقی از بدحجابی» در جواب مقاله دیگری به نام «بدحجابی در قانون، فقه و رویه های عملی» در روزنامه رسالت به چاپ رسانید که با نقل بندهایی از مقاله مورد نظر، به نقد و بررسی آن پرداخته بود. این مقاله ها هرچند به طور مختصر، به مقوله «جرم بدحجابی» پرداخته اند. در مقاله های دیگری نیز که به موضوع هایی نظیر جرم، تعزیر، برررسی حجاب از دیدگاه اسلام و مسئولیت حکومت در بدحجابی پرداخته بودند، تنها به بعد جرم بودن یا حدود حجاب اشاره شده بود. در این نوشتار تلاش شده است با انطباق ویژگی های جرم و حجاب و جرم بی حجابی، به تفسیری مضیق از قانون برسیم.

    اهمیت و ضرورت پژوهش

    یکی از وظایف علم حقوق، تبیین، شرح و توضیح مواد قانونی است و حقوق جزا از شاخه های علم حقوق به شمار می رود که به تفسیر و بررسی قوانین جزایی می پردازد. جرم بی حجابی نیز یکی از جرایمی است که در این علم قابل بحث و بررسی است.

    امروزه در جامعه ما، رعایت نکردن حجاب اسلامی به صورت معضلی اجتماعی درآمده است. هر روز، در کوچه و خیابان، زنان و دخترانی را می بینید که با پوششی خلاف شرع، در انظار عمومی ظاهر می شوند و فضای جامعه را به فضای ضداسلامی تبدیل کرده اند. بدین ترتیب، بسیاری از مردان و پسران را به دام فساد و فحشا می کشانند و خود نیز در دام مردانی می افتند که به تعبیر قرآن جزو «فی قلوبهم مرض» هستند. همین امر سبب شده است هر روز شاهد اخباری باشیم که از تجاوز به زنان و دختران سخن می گویند یا آمارهایی که بیان گر افزایش رشد طلاق هستند.

    در این میان، بر عهده حکومت است که با تمامی نیرو و با کمک مردم، این معضل را حل کند تا دیگر شاهد چنین اخباری نباشیم و جامعه نیز به محیطی سالم برای رشد و تکامل انسانی بدل شود؛ چون در غیر این صورت، جامعه به گرداب فساد و انحطاط کشیده می شود.

    حقوق با تبیین قانون، شرایط هر چه بیش تری برای اجرایی شدن آن فراهم می آورد.

    اهداف کلی این نوشتار بدین شرح است: بررسی جرم «بی حجابی»، بحث درباره نظر قانون گذار در مورد این جرم، شرح و توضیح مواد قانونی مربوط به حجاب، بررسی منابع اسلامی برای یافتن مفهوم، حدود، کیفیت و مصداق های حجاب، موانع اجرای قانون و محدوده اجرای قانون.

    روش پژوهش

    موضوع تحقیق، زمینه ای ـ موردی و روش کار، توصیفی ـ تحلیلی است. برای دست یابی بهتر به اهداف، روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. در این روش، پژوهش گر با مراجعه به منابع گوناگون، به بررسی موضوع پژوهش و گردآوری اطلاعات می پردازد. روش کتابخانه ای این امکان را به پژوهش گر می دهد که با مراجعه به نظریه های متفاوت و مطالب متعدد، به اثبات یک یا دو نظریه بپردازد.

    درباره شیوه گزینش مقاله ها و منابع باید دانست به دلیل محدودیت زمانی و مکانی، تلاش شده است با مراجعه به منابع حقوقی مربوط به جرم بی حجابی، نظریه های جدید بررسی شود. در زمینه فقهی نیز با مراجعه به آیات و روایات، در میان فتواهای معتبر، به فتواهای امام راحل و مقام رهبری توجه شده است.

    مفهوم شناسی

    برای آغاز بحث، ابتدا به تعریف اصطلاحات اساسی می پردازیم. با توجه به این که موضوع پژوهش درباره جرم بی حجابی است و بر محور ماده 638 قانون مجازات اسلامی می گردد، اصطلاحاتی را که در متن ماده ذکر شده است، جداگانه می آوریم.

    1. جرم
    الف) مفهوم واژگانی

    راغب اصفهانی در تعریف جرم می نویسد: «اصل الجرم قطع الثمرة عن الشجر... و استعیر ذلک لکل اکتساب مکروه؛ جرم در اصل ـ معنای واژگان ـ به معنای جدا کردن میوه از درخت است و این واژه برای اکتساب هر کار ناپسند، استعاره گرفته شده است.» در دیگر کتاب ها، در معنای واژگانی جرم، گناه، بزه، خطا، ذنب، تعدی، عصیان، اثم، ناثم، معصیت، جریمه، ناشایست و جناح به کار رفته است.

    ب) مفهوم اجتماعی

    گروهی از جامعه شناسان، جرم را این گونه تعریف می کنند: «جرم عبارت است از نقض نظام اجتماعی و رفتاری که با ضوابط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه، مغایرت دارد و احساسات عمومی را جریحه دار می سازد. این گروه معتقدند که جرم، پدیده ای اجتماعی است؛ یعنی عوامل فرهنگی، اجتماعی و محیطی در پیدایش رفتار مجرمانه، مؤثر است. بنابراین، باید در شناخت و تبیین جرم، از روش جامعه شناختی سود جست و از مشاهده وقایع، ملاحظات آماری، شرایط زندگی، از رابطه بین جرم و دیگر عوامل، غفلت نکرد.» امیل دورکیم، جامعه شناس معروف فرانسوی معتقد است که جرم، پدیده ای طبیعی و اجتماعی است که از شرایط فرهنگی و تمدّن هر جامعه برمی خیزد و شامل هر عملی است که وجدان عمومی را جریحه دار می کند.

    ج) مفهوم دینی

    جرم، در زبان قرآن کریم عبارت است از انجام دادن فعل یا گفتن قولی که شارع، آن را نهی کرده است و انجام ندادن فعلی یا نگفتن قولی که خداوند به آن امر کرده است. به عبارت دیگر، جرم به معنای مخالفت فعلی یا قولی با اوامر و نواهی شارع مقدس، به کار رفته است. اثم، سیئه، خطیئه و ذنب در معنای دینی جرم نیز به کار رفته است.

    د) مفهوم فقهی

    جرم در اصطلاح فقیهان، در دو معنا به کار رفته است:

    یک ـ معنای عام: عبارت است از ارتکاب هر فعل حرام یا ترک واجبی که شارع، آن را ممنوع کرده است و مرتکب آن را مستحق کیفر دنیایی از جمله حدود یا قصاص یا تعزیر یا پرداخت دیه می داند.

    دو ـ اصطلاح خاص: از آن به جنایت به نفس یا عضو تعبیر شده و عبارت است از هر نوع صدمه و تجاوز ناحق نسبت به جسم و جان دیگری یا تعرض نسبت به مرده که مجازات آن، قصاص نفس یا قصاص عضو یا پرداخت دیه است.

    ه) مفهوم قانونی و حقوقی

    ماده 2 ق.م.ا جرم را چنین تعریف می کند: «هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم محسوب می شود.»

    بر اساس تعریف علمای حقوق، جرم سه عنصر دارد:

    یک ـ عنصر قانونی: منظور از عنصر قانونی آن است که هیچ عملی را نمی توان جرم دانست مگر آن چه قانون پیش تر تصریح کرده باشد.

    دو ـ عنصر مادی: مقصود از عنصر مادی جرم این است که تنها قصد انجام دادن عملی، هر چند غیر قانونی باشد، جرم نیست و برای این که جرم وجود خارجی پیدا کند، یک عمل خارجی مادی لازم دارد و این عمل ممکن است انجام فعل یا ترک فعل باشد.

    سه ـ عنصر معنوی: منظور همان قصد مجرمانه و سوء نیت است. قصد مجرمانه عبارت است از تمایل به انجام دادن عملی که قانون، آن را نهی کرده است و برای تحقق عمل مجرمانه (جرم)، قصد، علم، اختیار به عنوان عنصر معنوی شرط اصلی است. (از این رو، اکراه، اجبار و اضطرار از علل موجه یا رافع مسئولیت است.)

    2. تعزیر
    الف) مفهوم واژگانی

    ریشه «عزر» به معنای سرزنش کردن، ملامت کردن، تأدیب کردن و جلوگیری کردن، به کار رفته است و کلمه «تعزیر» نیز با معنای شبیه به «عزر» به کار می رود.

    ب) مفهوم فقهی

    حضرت امام خمینی(ره)، در باره تعزیر می نویسد: «کل من ترک واجباً او ارتکب حراماً فللامام علیه السلام و نائبه تعزیره بشرط أن یکون من الکبائر؛ هر کسی واجبی را ترک کند یا حرامی را مرتکب شود، امام و نایب ایشان می تواند او را تعزیر کند به شرط این که از گناهان کبیره باشد.»

    دیگر فقیهان امامیه نیز معتقدند که ارتکاب معصیتی که مشمول حد شرعی نباشد، قابل تعزیر است و فقیهان از نظر نص و فتوا در این حکم، اختلاف ندارند.

    ج) مفهوم قانونی و حقوقی

    ماده 16 ق.م.ا در مقام تعریف تعزیر بیان می دارد: «تعزیر، تأدیب و یا عقوبتی است که نوع و مقدار آن در شرع تعیین نشده و به نظر حاکم واگذار شده است؛ از قبیل حبس و جزای نقدی و شلاق که میزان شلاق بایستی از حدش کمتر باشد».

    در مقام تعریف تعزیر می توان گفت جرایم تعزیری که بخش بزرگی از جرایم را تشکیل می دهند، برخلاف جرایم حدّی، به سلطه حاکم مستندند و در کیفر آن باید مقتضیات و مصالح زمانی، مکانی و شرایط مختلف رعایت گردد. جز در موارد استثنایی که به امنیت عمومی یا به صلاح جانی مربوط می شود، حاکم می تواند تعدیل به عمل بیاورد یا چنان چه مصلحت اقتضا کند، به کلی از کیفر مجرم چشم بپوشد و مَجْنیّ علیه یا ولیّ او نمی تواند از حکم تعزیر جلوگیری یا الزاماً اجرای آن را متوقف کند. دلیل این کار آن است که تعزیر، حق خاص او نیست، بلکه تعزیر، حق جامعه است و قاضی به نیابت عموم این کار را می کند.

    3. حجاب
    الف) مفهوم واژگان

    دهخدا واژه «حجاب» را این گونه تعریف کرده است: «کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنی پرده است. استعمال حجاب در مورد پوشش زن، اصطلاح نسبتاً جدیدی است. در قدیم و خصوصا در اصطلاح فقها، کلمه ستر را به کار برده اند، نه کلمه حجاب را.» معانی دیگری نیز برای واژه حجاب ذکر شده است، مانند: چادر، روپوش، روبند، آن چیزی که با آن چیزی را بپوشانند، چیزی که مانع بین دو چیز باشد و بُرْقَع و نقابی که زنان چهره خود را بدان پوشانند.

    ب) مفهوم فقهی

    در بحث های بعدی به معنای فقهی و حدود حجاب می پردازیم.

    ج) مفهوم قانونی و حقوقی

    قانون گذار در هیچ جا «حجاب شرعی» را تعریف نکرده است و علمای حقوق نیز در بیان تعریف، به آیات قرآن و فقه مراجعه کرده اند.
    4. پوشش

    واژه «پوشش» هم به معنای عمل پوشیدن و هم به معنای جامه، لباس، ستر، ساتر و حجاب، به کار رفته است.
    5. ستر

    کلمه «ستر» نیز به معنای پوشش، حجاب و پرده به کار رفته است.
    6. عفت عمومی

    مراد از عفت عمومی، یک سلسله افکار و باورهای اخلاقی و مذهبی و آداب و رسوم اجتماعی است که با سطح بینش و فرهنگ و دانش و تحولات مادی و اقتصادی و ایدئولوژی هر کشور و هر قوم مرتبط بوده و تشخیص آن در صلاحیت دادگاه رسیدگی کننده به جرم است.
    دیدگاه قانون گذار درباره حجاب و جرم بی حجابی

    قانون گذار در چند مورد درباره حجاب اشاراتی داشته یا آن را جرم یا تخلف دانسته است. اکنون با بیان یکایک این مواد، به شرح و توضیح آن ها می پردازیم.
    1. تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامی (مصوب 8/5/1370)

    ماده 638 ق.م.ا بیان می کند: «هر کس علناً در انظار و اماکن عمومی و معابر، تظاهر به عمل حرامی نماید، علاوه بر کیفر عمل، به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا 74 ضربه شلاق محکوم می گردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمی باشد، ولی عفت عمومی را جریحه دار نماید، فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد».

    تبصره این ماده نیز چنین مقرر می دارد: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و یا پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد».

    حجاب در اسلام، برای زنان و مردان بیان شده، ولی این ماده تنها درباره زنان است و از حجاب و پوشش مردان سخن نمی گوید. اسلام، رعایت حجاب را نه فقط درباره پوشش ظاهری و پوشش اندام، بلکه درباره تمامی اعضا و جوارح مانند چشم و گوش ضروری دانسته، ولی قانون گذار در این ماده، فقط درباره پوشش اندام سخن گفته است. در این ماده، «حضور زنان بدون حجاب شرعی» یکی از مصداق های تظاهر به عمل حرام و اعمالی شمرده شده است که عفت عمومی را جریحه دار می کند.

    اولین نکته در تبیین جرایم، بیان و تطبیق عناصر سه گانه جرم است. تبصره ماده 638 ق.م.ا، که عنصر قانونی این جرم است. در این تبصره، برای رعایت نکردن حجاب اسلامی، مجازات تعیین شده است و با توجه به تعریف جرم در ماده 2 ق.م.ا، این عمل جرم تلقی می شود. ظاهر شدن زنان بدون حجاب شرعی، عنصر مادی است. بحث معاونت در این جرم نیز مانند دیگر جرایم است. برای مثال، اگر مردی با وسیله خود، زن بی حجابی را در معابر بگرداند، معاونت در جرم کرده است و شروع به جرم نیز در این جرم وجود دارد.

    عنصر سوم جرم، عنصر معنوی است. این جرم، از جرایم عمدی است؛ زیرا مرتکب باید علاوه بر علم و آگاهی به غیر قانونی بودن و حرام بودن عمل ارتکابی، قصد انجام آن را نیز داشته باشد. لازم نیست که این قصد به منظور جریحه دار کردن عفت عمومی باشد، بلکه ممکن است عمل ارتکابی از روی غفلت یا بی احتیاطی یا بی مبالاتی صورت گرفته باشد، هر چند فاعل قصد خاص عمل حرام را نداشته باشد. هم چنین امکان مشاهده دیگران کافی است، هرچند باید احتیاط لازم را انجام داده باشد. در مورد علم و آگاهی باید گفت جهل به قانون، مسموع نیست و پس از 15 روز از انتشار قانون در روزنامه رسمی، لازم الاجرا است.

    با گذری در قوانین موجود، به این نکته پی می بریم که قانون گذار در هیچ قانون یا آیین نامه ای، به طور کامل، حجاب شرعی را تعریف نکرده است. با مراجعه به قانون اساسی می بینیم که قانون گذار، اصلی را بیان کرده است که بر اساس آن مقرر می دارد: «قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدوّنه بیابد و اگر نیابد، با استناد به منابع معتبر اسلامی و یا فتاوی معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و نمی تواند به بهانه سکوت یا نقض یا اجمال یا تعارض قوانین مدوّنه، از رسیدگی به دعوا یا صدور حکم امتناع ورزد.» هم چنین قانون گذار در ماده 29 قانون تشکیل دادگاه های کیفری 1 و 2 بیان می کند: «احکام دادگاه های کیفری باید مستدل و موجه بوده، مستند به مواد قانون و اصولی باشد که بر اساس آن حکم صادر شده است. دادگاه ها مکلفند حکم هر قضیه را در قوانین مدوّنه بیابند و اگر قانونی نباشد یا مستفاد به منابع فقهی معتبر و یا فتاوای معتبر، حکم قضیه را صادر نمایند و دادگاه ها نمی توانند به بهانه سکوت یا نقض یا اجمال و یا تعارض قوانین مدوّنه از رسیدگی به شکایات و دعاوی و صدور حکم امتناع ورزند.»

    در ماده 289، قانون اصلاح موادی از قانون آیین دادرسی کیفری نیز در عبارتی مشابه با ماده 29 قانون یادشده آمده است.

    از این دو ماده نتیجه گرفته می شود که قاضی در صورت وجود نداشتن قوانین مدوّنه، باید به منابع معتبر اسلامی، فتاوای مشهور و معتبر مراجعه کند. قانون گذار با صراحت منابع معتبر اسلامی و فتاوای مشهور را جزو مستندات قاضی، ذکر می کند. باید پرسید محدوده مراجعه قاضی به منابع یادشده چیست؟ اگر در قانون، عملی جرم تلقی نشده باشد، ولی در شرع، حرام باشد، آیا با استناد به این ماده می توان آن عمل را مجازات کرد یا خیر؟ بعضی از حقوق دانان معتقدند به استناد ماده 2 ق.م.ا و اصل قانونی بودن جرم و مجازات، نمی توان با استناد به منابع فقهی و اسلامی و ماده 638، عملی را جرم دانست. بعضی از حقوق دانان نیز نظریه ای مخالف این عقیده دارند. با این حال، همه حقوق دانان اتفاق نظر دارند که اگر عملی از نظر قانون گذار، جرم شناخته شده است، ولی قانون دچار ابهام یا نقض یا سکوت یا تعارض باشد، به استناد دو ماده یادشده، قاضی موظف به مراجعه به منابع دیگر است. حتی قانون گذار از این هم شدیدتر برخورد کرده است و در ماده 9 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب می گوید: «قرارها و احکام دادگاه ها باید مستدل بوده و مستند به قانون و شرع و اصولی باشد که مبنای آن حکم صادر شده است. تخلّف از این امر و انشای رأی بدون استناد، موجب محکومیت انتظامی خواهد بود.» از این ماده برداشت می شود که در صورت استناد نکردن به قانون و شرع، قاضی، متخلّف شناخته و محکوم به مجازات انتظامی می شود. پس درباره تعیین حدود حجاب شرعی باید به منابع معتبر اسلامی و منابع شرعی مراجعه کرد که در ادامه بیش تر به آن خواهیم پرداخت.

    نکته بعدی، تعریف «معابر و انظار عمومی» و «علناً» است. شرط تحقق جرم در متن ماده، آن است که در انظار عمومی و معابر صورت گیرد. بنابراین، اگر در خفا صورت گیرد، مشمول این ماده نخواهد شد. البته نکته مهم این است که صرف ارتکاب عمل با سوء نیت خاص در انظار و اماکن عمومی، برای تحقق بزه کافی است اعم از این که بیننده ای حضور داشته یا نداشته باشد.

    در تعریف این دو اصطلاح، ابتدا باید به قوانین مراجعه کنیم. در هیچ قانونی، این دو اصطلاح تعریف نشده است. در ماده 214 مکرّر الف قانون مجازات عمومی چنین آمده بود: «از نقطه نظر قوانین جزایی (خواه این قانون و خواه قوانین جزایی دیگر)، مقصود از ارتکاب عمل به طور علنی، ارتکاب آن در مرئی و منظر عموم است، اعم از این که محل ارتکاب از امکنه عمومی باشد یا نه و یا ارتکاب آن در امکنه ای است که معدّ برای پذیرفتن عموم باشد؛ از قبیل حمام های عمومی و قهوه خانه و نمایشگاه و مانند آن». هم چنین در حکم شماره 413 به تاریخ 13/2/81، صادره از شعبه 2 این گونه تعریف شده است: «مقصود از ارتکاب عمل به طور علنی در قوانین جزایی اعم از این است که در مرئی و منظر عموم واقع شود یا در اماکنی که معدّ برای عموم باشد و معابر اعم از کوچه و خیابان و به طور کلی، هر محلی که ممرّ عام شناخته شود، امکنه عمومی محسوب است. احتراز مرتکب از رؤیت مردم و آشکار شدن موضوع، به هیچ وجه تأثیری در علنی بودن موضوع ندارد و همین که عمل در محلی به وصف مذکور، ارتکاب شود، علنی محسوب است».

    ارتکاب عمل در انظار عمومی به معنای آن است که مردم شاهد آن باشند. بنابراین، به ظاهر، شرط تحقق عمل در انظار عمومی آن است که عده ای از مردم، آن را مشاهده کنند، ولی ارتکاب عمل در معابر، چنین شرطی را ندارد؛ یعنی انجام عمل در معابر کافی است، هر چند مردم شاهد آن نباشند. هم چنین با توجه به این که کلمه «معابر»، به وسیله حرف «واو» به انظار عمومی عطف شده است و با استناد به تفسیر مضیّق قانون، ممکن است منظور قانون گذار، موردی باشد که عمل، واجد هر دو جنبه باشد؛ یعنی هم در انظار عمومی و هم در معابر باشد، اگر کسی در خانه خود و در مقابل عده ای از مردم، مرتکب جرم یا حرامی شود یا در معبر، این کارها را انجام دهد، ولی کسی شاهد آن نباشد، مشمول حکم این ماده نخواهد بود. این تفسیر اگرچه تا حدودی با ظاهر ماده، سازگار است، ولی به نظر می رسد کلمه «معابر»، در متن ماده و تبصره آن به عنوان ذکر مصداق به همراه عنوان کلی است؛ یعنی قانون گذار، عنوان عام «انظار عمومی» را بیان کرده و به همراه آن، یکی از مصداق های آن؛ یعنی «معابر» را آورده است؛ چون معابر خود به خود، در انظار عمومی به شمار می رود. بنابراین، ارتکاب عمل در معبر، مدخلیتی در تحقق این جرم ندارد، بلکه مهم آن است که در انظار عمومی باشد و انظار عمومی ـ همان گونه که گفته شد ـ به معنای آن نیست که کسی آن را ببیند، بلکه همین که محلی قابلیت مشاهده دیگران را داشته باشد، کفایت می کند؛ مگر این که عمل در مکان خصوصی صورت گیرد که در این صورت، دیدن دیگران لازم است. هر چند در این جا ممکن است اختلاف پیش آید که چند نفر باید عمل را ببینند تا انظار عمومی بر آن صدق کند. به نظر می رسد بر اساس تفسیر مضیّق این قانون، لازم است عده ای که کمتر از سه نفر نباشند، شاهد جرم یا عمل منافی عفت عمومی یا بی حجابی باشند. البته در مورد بدحجابی یا بی حجابی، با توجه به این که قید «علنا» برای آن به کار رفته است، احتمال لزوم آن در معابر و اماکن عمومی تقویت می شود.

    با توجه به ماده و حکمی که ذکر شد «علناً» تقریباً هم معنای انظار عمومی است و میان تبصره و خود ماده در این مورد تفاوتی نیست؛ چون نکته ای که به آن دقت نشده، این است که کلمه انظار عمومی در تبصره ماده، قید شده است.

    از موارد گفته شده، نتیجه می گیریم که اماکن عمومی و علنی به چهار دسته تقسیم می شوند:

    الف) مکان عام طبیعی (ذاتی)

    به مکان هایی می گویند که به طور طبیعی و ذاتی، علنی هستند و از طرفی، همیشه به روی عموم باز است و رایگان و بدون قید و شرط، از آن استفاده می کنند. نمونه آن، خیابان ها، کوچه ها، راه های عمومی، میدان ها، جنگل ها، پارک ها، باغ های غیر محصور و نظیر آن ها است.

    در این مکان ها، عمل، علنی است، هرچند در اجرای عمل، مشاهده گری در میان نباشد یا مرتکبان، خود را به صورتی از انظار عمومی پنهان کرده باشند. این مکان ها در زمان های مختلف شب و روز برای استفاده ی عموم مهیا است. پس مقصود از «علنا» در این مکان ها علناً به معنای اخصّ کلمه؛ یعنی حضور تماشاچی و ناظر نیست. بنابراین، عمل حرام در داخل یک اتومبیل بدون حفاظ و پوشش، در کنار خیابان یا جاده یا جنگل و غیره، جرم بوده و قابل پی گیری است.

    ب) مکان مباح همگانی (علنی و در نتیجه عمل انسانی)

    این مکان ها به طور طبیعی و ذاتی، علنی نیستند، بلکه در نتیجه عمل انسانی و به منظور استفاده خاص علنی می شوند و در وقت معینی، برای همگان آزاد هستند، مانند: مساجد، کلیساها، مدرسه ها، دانش گاه ها، بیمارستان ها، دادگاه ها، اداراه های دولتی، مغازه ها، فروشگاه ها و به طور کلی، همه مکان هایی که عموم افراد می توانند در برابر پرداخت وجه و استفاده از کالایی به آن راه یابند، مانند کافه ها، رستوران ها، سینماها، تئاترها و نظیر آن ها.

    شرط علنی بودن در این مکان ها در صورتی است که عمل در ساعت هایی انجام گیرد که مکان های یادشده، برای استفاده اشخاص باز باشد. البته در ساعت هایی که این مکان ها باز نیستند، بیشتر به مکان خصوصی شباهت پیدا می کند. نکته بااهمیت این است که باید به محل و چگونگی حفاظ مکان توجه کرد. برای مثال، اگر حصار مکان، نرده ای یا شیشه ای باشد، به گونه ای که حتی هنگامی هم که مکان بسته باشد، در انظار عمومی قرار دارد، صرف قابلیت داشتن کفایت می کند و به بیننده و ناظر نیاز ندارد. اگر حصار و حفاظ آن به گونه ای باشد که دیگر در انظار عمومی نباشد ـ در ساعت هایی که بسته است ـ حکم مکان خصوصی را دارد و به ناظر نیاز نیست.

    ج) مکان شخصی در معرض دید

    منظور مکانی است که شخصی است و دیگران حق ورود به آن را ندارند، ولی مکان قابلیت دیدن دارد، مانند عملی که در بالکن مشرف به کوچه انجام می شود. در این مورد نیز دیده شدن لازم نیست، بلکه امکان دیدن کفایت می کند.

    د) مکان شخصی علنی به دلیل احتیاط نکردن

    منظور مکانی است که شخصی است؛ دیگران هم حق ورود به آن را ندارند و قابلیت دیده شدن در حالت عادی نیز وجود ندارد، ولی به دلیل رعایت نکردن احتیاط های لازم، در معرض دید عموم قرار گرفته است. در این مورد، وجود ناظر و شاهد، الزامی است، مانند آن که شخصی در باغی کاری انجام داده و در باغ باز بوده و عابری آن را دیده است یا این که عمل حرام در داخل اتاق خانه ای انجام گرفته که پنجره هایش مشرف به خیابان بوده و پرده های اتاق کشیده نشده است. در نتیجه، عابران آن کار را دیده اند.

    نتیجه گیری می شود که با احراز شرایط در مورد مجرم، عمل بی حجابی، جرم تلقی می شود و قابل مجازات است. مجازات مذکور در ماده این گونه است: حبس از ده روز تا دوماه و جریمه نقدی از پنجاه هزار ریال تا پانصد هزار ریال. البته متهمان به یکی از مجازات های مذکور، محکوم می شوند و تعیین مقدار دقیق مجازات، بر عهده قاضی است. نکته مهم این است که این جرم مانند دیگر جرایم، مشمول تخفیف یا تشدید مجازات، سقوط و تعلیق مجازات ها و دیگر احکامی می شود که برای عموم مجازات ها یا عموم مجازات های تعزیری وجود دارد. نکته آخر این که این جرم، جزو جرایم آنی است. پس برای هر بار انجام آن، مجازات بر آن بار می شود.

    2. بند 20 ماده 8 قانون رسیدگی به تخلّفات اداری (مصوب 7/9/1372)

    این قانون که مشتمل بر 27 ماده است، در تاریخ 7/9/1372 به تصویب مجلس و در تاریخ 17/9/1372 به تأیید شورای نگهبان رسید. این قانون شامل مقررات تشکیل «هیئت های رسیدگی به تخلّفات اداری کارمندان»، تشکیلات، حدود و وظایف، احصای تخلفات اداری و چگونگی رسیدگی، تجدید نظر و انواع مجازات هاست.

    در فصل دوم این قانون، با عنوان «تخلفات اداری» که شامل ماده 8 می شود، از 38 مورد به عنوان تخلفات اداری نام برده شده است. قانون گذار در ماده 8 بیان می کند: «تخلّفات اداری به شرح زیر می باشد: ... 20. رعایت نکردن حجاب اسلامی...».

    قانون گذار در فصل سوم با عنوان مجازات ها، انواع مجازات ها را در ماده 9 به قرار زیر بیان کرده است:

    «تنبیهات اداری به ترتیب زیر عبارتند از:

    الف) اخطار کتبی بدون درج در پرونده استخدامی؛

    ب) توبیخ کتبی با درج در پرونده استخدامی؛

    ج) کسر حقوق و فوق العاده شغل یا عناوین مشابه حداکثر تا یک سوم از یک ماه تا یک سال؛

    د) انفصال موقت از یک ماه تا یک سال؛

    ه) تغییر محل جغرافیایی خدمت به مدت یک تا پنج سال؛

    و) تنزل مقام و یا محرومیت از انتصاب به پست های حساس و مدیریتی در دستگاه های دولتی و دستگاه های مشمول این قانون؛

    ز) تنزل یک یا دو گروه و یا تعویق در اعطای یک یا دو گروه به مدت یک تا دو سال؛

    ح) باز خرید خدمت در صورت داشتن کم تر از 20 سال سابقه خدمت دولتی برای مستخدمین زن و بیش از 25 سال سابقه خدمت دولتی در مورد مستخدمین مرد با پرداخت 30 تا 45 روز حقوق مبنای مربوط در قبال هر سال خدمت به تشخیص هیئت صادر کننده رأی؛

    ط) اخراج از دستگاه متبوع؛

    ک) انفصال دایم از خدمات دولتی و دستگاه های مشمول این قانون».

    جرم «بی حجابی» در این قانون، تخلّف شناخته شده است و شامل تنبیه های یادشده در ماده 9 می شود. هم چنین در ماده 19 این قانون آمده است در صورتی که تخلّفات اداری، عنوان جرمی از جرایم قوانین جزایی را داشته باشد، هیأت رسیدگی کننده پس از رسیدگی به تخلّف، پرونده را برای رسیدگی به اصل جرم به مرجع قضایی صالح ارجاع می دهد. پس به این پرونده، دو بار رسیدگی می شود؛ یک بار در هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری و یک بار در دادگاه صالح. هم چنین آرای صادر شده مانع اجرای یک دیگر نمی شوند. متن ماده 19 به قرار زیر است: «هرگاه تخلّف کارمند عنوان یکی از جرایم مندرج در قوانین جزایی را نیز داشته باشد، هیأت رسیدگی به تخلّفات اداری مکلّف است مطابق این قانون به تخلّف رسیدگی و رأی قانونی صادر نماید و مراتب را برای رسیدگی به اصل جرم به مرجع قضایی صالح ارسال دارد. هر گونه تصمیم مراجع قضایی مانع اجرای مجازات های اداری نخواهد بود. چنان چه تصمیم مراجع قضایی بر برائت باشد، هیئت رسیدگی به تخلّفات اداری طبق ماده 24 این قانون اقدام نماید».
    3. بند 5 ماده 18 قانون بازداری نیروی انسانی وزارت خانه ها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت (مصوب 5/7/1360)

    در بند 5 ماده 18 این قانون، رعایت نکردن حجاب اسلامی جزو اعمال خلاف اخلاق عمومی ذکر شده و ذیل ماده 20 همین قانون، مجازات ها آمده است. متن ماده 20 به شرح زیر است: «انواع مجازات ها به ترتیب اهمیت و درجه به قرار زیر است:

    1. توبیخ کتبی با درج در پرونده؛

    2. کسر حقوق و مزایا تا یک سوم از یک ماه تا یک سال؛

    3. تنزل مقام و یا تغییر رسته های شغلی؛

    4. انفصال موقت از سه ماه تا یک سال؛

    5. تنزل گروه (رتبه یا هر عنوان دیگر) یا پایه یا هر دو آن ها حداکثر تا دو گروه و دو پایه؛

    6. تغییر محل خدمت برای مدت حداقل یک سال و حداکثر پنج سال؛

    7. بازنشستگی با ارفاق حداکثر پنج سال برای افراد مابین پانزده تا بیست سال خدمت مشروط بر این که با این ارفاق، مجموع سنوات خدمت آن ها از بیست سال تجاوز نکند؛

    8. باز خرید افراد با کمتر از 15 سال خدمت و بازنشستگی افراد با بیش از پانزده سال سابقه خدمت بر حسب آخرین پست سازمانی با توجه به سنوات خدمت؛

    9. بازنشستگی با تقلیل گروه با رعایت حداکثر مذکور در بند 5 این ماده؛

    10. اخراج از وزارت خانه یا مؤسسه دولتی متبوع بعد از پرداخت کسور بازنشستگی شخص اخراج شده به خانواده وی؛

    11. انفصال دایم از خدمات دولتی و مؤسسات وابسته به دولت».

    در این قانون نیز «رعایت نکردن حجاب اسلامی»، جرم بوده و برای آن مجازات تعیین شده است.
    4. بند 12 ماده 7 قانون مقررات انتظامی هیئت علمی دانش گاه ها و مؤسسات آموزش عالی و تحقیقات کشور (مصوب 22/12/1364)

    قانون گذار در ماده 7 این قانون مقرر می دارد: «تخلّفات انتظامی و جرایم شامل تخلّفات انضباطی و اعمال خلاف شرع و اخلاق عمومی به قرار زیر می باشد:... 12. ارتکاب اعمال خلاف شرع و عدم رعایت حجاب اسلامی...».

    قانون گذار برای جرایم یاد شده در ماده 7، مجازات هایی را در ماده 8 پیش بینی کرده است.

    «انواع مجازات ها به ترتیب اهمیت عبارتند از:

    1. احضار و اخطار شفاهی؛

    2. اخطار کتبی با درج در پرونده؛

    3. توبیخ کتبی با درج در پرونده؛

    4. کسر حقوق و مزایای دریافتی تا یک سوم، از یک ماه تا سه ماه؛

    5. تعلیق رتبه از یک سال تا دو سال؛

    6. تنزل یک پایه؛

    7. انفصال موقت از یک ماه تا یک سال؛

    8. باز خرید خدمت با پرداخت 45 روز حقوق در قبال هر سال خدمت دولتی تا ده سال و پرداخت یک ماه حقوق در قبال هر سال نسبت به مازاد ده سال خدمت. کسور بازنشستگی افرادی که خدمت آنان بازخرید می شود، به آنان مسترد خواهد شد و کسر یک سال خدمت یک سال محسوب می شود؛

    9. اخراج از دانش گاه یا مؤسسه آموزشی یا تحقیقاتی مربوط؛

    10. اخراج از مؤسسه متبوع و محرومیت از پذیرش در سایر دانش گاه ها و مؤسسات آموزش عالی و تحقیقاتی کشور؛

    11. انفصال دایم از خدمات دولتی».
    5. بند 8 ماده 67 و 68 آیین نامه اجرایی مدارس (مصوب 2/5/1379)

    قانون گذار در این آیین نامه، به پوشش دانش آموزان دختر اشاره کرده است و در ماده 67 بیان می کند: «پوشش دانش آموزان دختر شامل 1- چادر، مانتو، شلوار، مقنعه 2- مانتو، شلوار، مقنعه می باشد.» این ماده، نوع پوشش را مشخص کرده، ولی به حدود پوشش و شیوه پوشش، اشاره ای نکرده است.

    قانون گذار در بند 8، ماده 68، با عنوان «مقررات انضباطی دانش آموزان» تنها به «استفاده از لباس و کفش و جوراب ساده و مناسب و... رعایت حجاب مناسب برای دختران اشاره می کند».

    قانون گذار در شیوه پوشش تنها به الفاظ «ساده» و «مناسب» بسنده کرده و هیچ توضیح دیگری درباره آن نداده است.
    6. ماده 3 قانون رسیدگی به تخلّفات استفاده کنندگان البسه خلاف شرع (مصوب 28/12/1365)

    ماده 3 این قانون تصریح می کند: «کسانی که در انظار عمومی، وضع پوشیدن لباس و آرایش آن ها، خلاف شرع و یا موجب فساد و یا هتک عفت عمومی باشد، توقیف و خارج از نوبت، در دادگاه صالحه محاکمه و حسب مورد به یکی از مجازات های مذکور در ماده2 محکوم می شوند».

    نکته های مهم این ماده به شرح زیر است:

    1. قید «انظار عمومی» در این ماده ذکر شده و یکی از شرایط تحقق جرم است. (انظار عمومی و تقسیم بندی های مربوط به آن ذیل ماده 638 ق.م.ا بحث شد.)

    2. این ماده، نه تنها شامل زنان، بلکه شامل مردان نیز می شود؛ زیرا در متن ماده، لفظ «کسانی» ذکر شده است که اعم از زنان است. (البته موضوع بحث حاضر، تنها زنان است.)

    3. عنصر مادی جرم، مربوط به وضع پوشیدن لباس و آرایش است و این دو عمل در صورتی جرم تلّقی می شود که ناظر بر یکی از موارد ذیل باشد:

    الف) خلاف شرع باشد. (از حدود شرعی لباس و آرایش - به طور کلی وضع ظاهری - در ادامه بحث می شود و در صورت مشخص شدن حدود شرعی، خلاف شرع نیز معین می شود.)

    ب) موجب فساد شود. به نظر می رسد سببیت برای فساد در جامعه، یک امر عرفی باشد و تشخیص آن بر عهده دادگاه صالحه است.

    ج) موجب هتک عفت عمومی شود. ملاک هتک عفت عمومی، عرف و تشخیص آن بر عهده دادگاه است. ممکن است عملی در منطقه ای سبب هتک عفت عمومی شود و در منطقه ای دیگر، امری عادی تلقی شود. برای مثال، پوشیدن لباس قرمز در منطقه ای، مطابق عرف و در منطقه ای دیگر، خلاف عرف باشد و مایه هتک عفت عمومی شود.

    منظور از عفت عمومی، ارزش های اخلاقی یا دینی یا اجماعی است که توده مردم به آن احترام می گذارند، هر چند در نظر اقلیت مردم، ارزش به شمار نرود.

    4. مجازات های یادشده از تذکّر و ارشاد، توبیخ و سرزنش و تهدید آغاز می شود و به جریمه نقدی از بیست تا دویست هزار ریال می رسد. دادگاه با توجه به شرایط و حالات مجرم، دفعات و زمان و مکان وقوع جرم و دیگر مقتضیات، مجرم را به یکی از مجازات های مذکور محکوم می کند.

    5. بخشی از موارد تعیین شده از جانب «کمیسیون سیاست گذاری در امور اجرایی مبارزه با فساد»، به عنوان البسه و آرایش غیر مجاز (مصوب سال 71) به شرح زیر است: «استفاده از انواع لباس های شهرت از قبیل: کت و شلوار مردانه (برای بانوان)؛ بلوز و دامن بدون مانتو؛ مانتوهای کوتاه، بالای زانو و آستین کوتاه و...».

    در سال 1376 نیز فهرست دیگری از لباس ها و وسایل ممنوع از وزارت کشور به قوه قضاییه ابلاغ شده است. در این مصوّبه، حتّی استفاده از کمربند، مچ بند، عینک های دارای طرح های غیرمتعارف، انگشترهای دارای نقوش و حروف لاتینی، لباس هایی که روی آن ها تصویر حیوانات، نظیر سر گرگ، سر روباه و دیگر حیوانات که مظهر درندگی، موذی گری و شهوت رانی یا تصویر حشرات وجود داشته باشد، ممنوع شده است.

    در این ماده نیز بی حجابی یا به عبارت دیگر، استفاده از آرایش و لباس هایی که خلاف شرع است یا موجب فساد یا هتک عفت عمومی می شود، جرم است و مجازات هایی برای آن در نظر گرفته شده است.
    7. ماده 2 آیین نامه اجرای بازی های هم بستگی بانوان کشورهای اسلامی

    این آیین نامه همان گونه که از نام آن پیداست، برای اجرای بازی ها و مسابقه های ورزشی است. قانون گذار در ماده 2 آیین نامه، حجاب را تعریف کرده است، ولی نه به صورت کامل «تعریف حجاب: حجاب اسلامی عبارت از پوشیدگی اعضای بدن و موی سر.»

    این ماده، تنها جایی است که قانون گذار، حجاب را تعریف کرده است، ولی ابهام هایی در آن وجود دارد:

    1. آیا منظور از پوشیدگی اعضای بدن، شامل صورت و کفین نیز می شود؟

    2. شیوه پوشیدگی باید چگونه باشد؟ آیا صرف پوشیدگی کافی است یا لباسی که با آن بدن را می پوشاند، باید ویژگی خاصی داشته باشد؟ مثلاً اگر شخص لباس غوّاصی بپوشد، مصداق این ماده است یا نه؟

    این ابهام ها نه فقط در این ماده، بلکه در تمام قوانین و آیین نامه هایی به چشم می خورد که قانون گذار به گونه ای در آن ها به مسئله حجاب، اشاره کرده است. بنابراین، برای یافتن پاسخ این پرسش ها، با توجه به ابهام، سکوت و اجمال قانون و با استناد به اصل 167 قانون اساسی، ماده 289 قانون اصلاح موادی از آیین دادرسی کیفری، ماده 29 قانون تشکیلات دادگاه های کیفری 1 و 2 و ماده 9 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب و مراجعه به منابع معتبر اسلامی می کوشیم تعریف دقیق، حدود و مصداق های حجاب را از آن ها استخراج کنیم.
    دیدگاه شارع مقدس درباره حدود، کیفیت و مصداق های حجاب
    1. حدود، کیفیت و مصداق های حجاب در قرآن
    آیه اول ـ سوره نور، آیه 31.

    و به زنان با ایمان بگو: از بعضی نگاه های خود (نگاه های غیر مجاز) چشم پوشی کنند و دامن های خود را حفظ کنید و جز آن چه (به طور طبیعی) ظاهر است، زینت های خود را آشکار نکنند و باید روسری خود را بر گردن خویش بیافکنند (تا علاوه بر سر، گردن و سینه آنان نیز پوشیده باشد) و زینت خود را ظاهر نکنند جز برای شوهر خود، یا پدر خود یا پدر شوهر خود، یا پسر خود، یا پسر شوهر خود (که از همسر دیگر است) یا برادر خود، یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود، یا زنان (هم کیش) خود، یا آن چه را مالک شده اند (از کنیز و برده)، یا مردان خدمت گزار که تمایل جنسی ندارند، یا کودکانی که (به سن تمییز نرسیده) و به امور جنسی زنان آگاه نیستند. پای خود را نیز به گونه ای به زمین نکوبند که آن چه از زیور مخفی دارند، آشکار شود. ای مؤمنان! همگی به سوی خدا بازگردید و به درگاه خدا توبه کنید تا رستگار شوید.
    آیه دوم ـ سوره نور، آیه 60.

    و بر زنان بازنشسته ای که امیدی به ازدواج ندارند، باکی نیست که پوشش خود را زمین گذارند، به شرطی که زینت خود را آشکار نکنند و عفت ورزیدن برای آنان بهتر است و خداوند شنوا و آگاه است.
    آیه سوم ـ سوره احزاب، آیه 53

    ای کسانی که ایمان آورده اید! به خانه پیامبر وارد نشوید مگر آن که به شما اجازه داده شود برای خوردن غذا (به شرط آن که پیش از موعد نیایید) و در انتظار وقت غذا نباشید، ولی هرگاه دعوت شدید، پس داخل شوید و وقتی غذا خوردید، پراکنده شوید و (پس از خوردن غذا) به گفت وگو نپردازید. همانا این (گفت وگوهای پس از غذا) پیامبر را آزار می دهد، ولی او از شما شرم می کند (و چیزی نمی گوید) و خداوند از (گفتن) حق شرم ندارد. هرگاه از همسران پیامبر، چیزی از وسایل زندگی (به عنوان عاریت) خواستید، از پشت پرده بخواهید. این رفتار برای دل های شما و دل های آنان به پاکی و پاک دامنی است و شما حق ندارید که رسول خدا را آزار دهید و با همسران او پس از رحلتش ازدواج کنید که این کار نزد خداوند (گناهی) بزرگ است.

    آیه چهارم ـ سوره احزاب، آیه 55.

    بر زنان، (نداشتن حجاب) در مورد پدران شان و پسران شان و برادران شان و پسران برادران شان و پسران خواهران شان و دیگر زنان مسلمان و کنیزان شان گناهی نیست و تقوای الهی پیشه کنید؛ زیرا خداوند بر هر چیزی گواه است.
    آیه پنجم ـ سوره احزاب، آیه 59

    ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسری های بلند بر خود بیافکنند. این (کار) مناسب تر است، تا (به عفت و پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند و خداوند، آمرزنده و مهربان است.
    آیه ششم ـ سوره احزاب، آیه 33

    و در خانه های خود قرار گیرید و همچون دوران جاهلیت نخستین، با خودآرایی ظاهر نشوید (و زینت های خود را آشکار نکنید) و نماز را برپا دارید و زکات بدهید و از خدا و رسولش پیروی کنید. همانا خداوند اراده کرده است که پلیدی (گناه) را از شما اهل بیت (پیامبر) دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.

    آیات یاد شده به «آیات حجاب» معروف هستند و فقیهان برای تعیین حدود حجاب به این آیات مراجعه می کنند. البته تفسیر این آیات، بحث بسیار مفصّلی است که در این مقال نمی گنجد.

    اکنون بحث را در سه بخش پی می گیریم:
    الف) حدود پوشش

    1. (یحفظوا فروجهنّ). شاید منظور از «فروج خود را حفظ کنند.» این باشد که پاک دامن باشند و دامن خود را از هر چه روا نیست؛ یعنی از زنا و فحشا و هر کار زشت دیگری نگه دارند.

    باور مفسران و مفاد اخبار و احادیث این است که هر جا کلمه «فرج» در قرآن آمده است، مقصود آن، حفظ خویش از زناست و جز در این دو آیه که به معنای حفظ از نظر است، مقصود، وجوب ستر عورت است.

    2. درباره مصداق (إلاّ ما ظهر منها) در (ولایبدین زینتهن إلاّ ما ظهر منها) اختلاف نظر وجود دارد. آن چه مسلّم است، این است که وجه و کفین جز زینت آشکار شده اند و احادیثی که نقل شده است، بعضاً دست بند، انگشتر، سرمه، خضاب و پاها را نیز جزو (إلاّ ما ظهر منها) دانسته اند.
    ب) شیوه پوشش

    نکته مهم این است که بدن را با هر چیزی می توان پوشاند یا پوشش باید ویژگی خاصی داشته باشد:

    1. (ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن)؛ روسری های خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند. «خُمُرْ» جمع خمار، وسیله ای برای پوشانیدن است، مانند مقنعه که تا روی سینه و گریبان پایین می آید. «جیوب» جمع جیبْ، به معنای سینه و گریبان است. پس خمار باید روی سینه و گریبان را بپوشاند.

    2. (یدنین علیهن من جلابیبهن). معانی متفاوتی برای «جلباب» ذکر کرده اند، مانند لباس و پیراهن گشاد و روسری های بزرگ که از خمار بزرگ تر و از عبا کوچک تر است.

    معنایی که به نظر صحیح می رسد، این است که جلباب، از خمار بلندتر است، ولی قاعدتاً نمی تواند لباس باشد؛ چون در این صورت، آیه بی معنا می شود و حرف صحیحی نیست که گفته شود لباس را به خود نزدیک کنید. پس باید پوششی باشد که ذاتاً از انسان فاصله داشته باشد که خدا به نزدیکی آن فرمان می دهد.

    3. (و لاتبرجن تبرج الجاهلیة الاولی)؛ مانند جاهلیت قدیم خودنمایی نکنید. این آیه نشان می دهد که پوشش زن نباید مایه خودنمایی و جلب توجه باشد یا به عبارت فقیهان، نباید «لباس شهرت» باشد.

    4. (و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن.) پوشش نباید به گونه ای باشد که زینت های پا نمایان شود. این قسمت هم در حدود پوشش معنا پیدا می کند و هم در شیوه پوشش. از این آیه به اولویت می توان به لزوم پوشش پی برد.

    5. (لایبدین زینتهن.) خداوند در این جا می فرماید که زینت های تان را آشکار نکنید نه این که بپوشانید. آشکار نکردن با پوشاندن، تفاوت زیادی دارد. برای مثال، یک نفر لباس غواصی پوشیده است که تمام بدنش را می پوشاند، ولی این وضعیت از نظر اسلام، حجاب نیست؛ چون در عین پوشیدگی، سبب نمایان شدن زینت ها می شود.
    ج) مصداق های پوشش

    آیاتی که در قرآن آمده است، این مطلب را می فهماند که حجاب به طور کلی و در همه جا واجب است. قرآن، مستثنیات آن را چنین ذکر می کند:

    1. (الاّ ما ظهر منها). این زینت ها جزو محدوده و مصداق پوشش نیست.

    2. (و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن....). این آیه، محارم را نام برده و گفته است که آشکار کردن زینت، در برابر آن ها شامل حکم کلی اسلام نمی شود. (12 مورد، استثنا ذکر شده است.)

    3. (والقواعد من النساء.). منظور از قواعد، زنان سال خورده ای است که از جنبه زن بودن، بازنشست شده اند؛ یعنی دیگر مطلوب مرد -از نظر جنسی - قرار نمی گیرند و امیدی به ازدواج ندارند. ممکن است طمع داشته باشند، ولی امید ندارند. جمله «ان یضعن ثیابهن» می فهماند که زن دو لباس دارد: یکی، لباس بیرون و دیگری، لباس داخل خانه، آن چه اجازه داده شده است، این است که زنان سال خورده می توانند لباس رو را دربیاورند، ولی در عین حال به آن ها اجازه خودنمایی و خودآرایی داده نشده است.

    نکته مهم این است که باید کنار گذاشتن پوشش، برای رفع مشقت و حرج باشد، نه اظهار زینت.

    به طور کلی، نتیجه گیری می شود که اسلام، حجاب را واجب و لازم دانسته و به رعایت آن دستور داده و تا حدودی درباره حدود، کیفیت و مصداق های آن سخن گفته است.
    2. حدود پوشش در حدیث

    1. از امام صادق(ع) در مورد زینت هایی که جایز است زن در مقابل نامحرم ظاهر کند، پرسیدند که فرمود: «صورت و کف دو دست است».

    2.از امام صادق(ع) پرسیدند: «آیا ساعد دست زن (فاصله سر انگشت تا آرنج)، جزو زینت است که خداوند در قرآن (آیه 31 سوره نور) فرمود: نباید زنان زینت های خود را (برای نامحرم) آشکار سازند؛ مگر برای شوهر (و دیگر محارم).» آن حضرت فرمود: «بله و به جز زیر روسری و دست بند (آن چه زیر روسری باشد و از محل دست بند به بالا».

    3. راوی می گوید: «از حضرت صادق(ع) پرسیدم که نگاه کردن به چه قسمت از بدن زن برای مرد ، جایز است، در صورتی که محرم او نباشد؟» امام صادق(ع) فرمود: «چهره، دو کف دست ودو قدم».

    4. اسماء، دختر ابوبکر و خواهر عایشه به خانه پیامبر اکرم(ص) آمد، در حالی که جامه های نازک وبدن نما پوشیده بود. رسول اکرم(ص) روی خویش را از او برگرداند و فرمود: «ای اسماء! همین که زن به حدّ بلوغ رسید، سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود، مگر از مچ دست به پایین و صورتش».

    5. فضیل بن یسار می گوید که روزی از امام صادق(ع) پرسیدم: «آیا ذراع های زن از بخش هایی است که باید از غیر محارم بپوشاند؟» امام فرمود: «بله، آن چه زیر روسری قرار گیرد و هم چنین از محل دست بند به بالا باید پوشیده شود».

    6. رسول اکرم(ص) خطاب به حولاء، همسر عطاره می فرماید: «ای حولاء! زینت خود را برای غیر شوهرت آشکار نکن و برای زن جایز نیست مچ و پایش را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد، اول این که خداوند سبحان، همیشه او را لعنت می کند؛ دوم این که دچار خشم و غضب خداوند بزرگ می شود؛ سوم این که فرشتگان الهی هم او را لعنت می کنند؛ چهارم این که عذاب دردناکی برای او در روز قیامت، آماده شده است. ای حولاء! هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت، ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش، آشکار نمی کند و هم چنین موی سر و مچ خود را نمایان نمی سازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است».

    7. امام صادق(ع) فرمود: «برای زن مسلمان جایز نیست که روسری و پیراهنی بر تن کند که بدنش را نپوشاند».

    از آیات قرآن، این احادیث و احادیث دیگری که در این زمینه نقل شده است، به این نکات پی می بریم:

    1. پوشاندن تمامی بدن، جز صورت و دستان، واجب است.

    2. این پوشیدن باید گونه ای باشد که زینت ها را آشکار نکند و سبب خودنمایی نشود.

    3. قرآن در وسیله پوشاندن، از خمار و جلباب نام می برد که برجستگی ها را می پوشاند.

    مسئله دیگری که در این زمینه مطرح است، واجب بودن یا نبودن پوشاندن صورت و دستان است. با توجه به این احادیث، روشن است که پوشاندن آن ها ضروری نیست. مخالفان نیز به ادله ای اشاره کرده اند و این مسئله را پذیرفته اند.
    3. فتوای فقیهان درباره حجاب

    به جز منابع معتبر اسلامی، قانون گذار برای رفع ابهام، اجمال و سکوت قانون به منبع دیگری نیز اشاره کرده و آن فتاوای معتبر است که در قانون تعریف نشده است. به نظر می رسد منظور از فتاوای معتبر، فتاوای علما و مراجعی است که مورد تأیید اهل علم باشد. با توجه به تعداد زیاد فتاوا و مجال کم، اکنون تنها به بیان نظر رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای می پردازیم. بیان این نکته ضروری است؛ چون ممکن است فقیهان در این مورد با هم اختلاف نظرهایی داشته باشند.

    در تعریف حجاب، پرسشی بدین شرح مطرح شده است: حدود حجاب اسلامی برای بانوان چیست؟ آیا برای این منظور، پوشیدن لباس بلند آزاد و شلوار و روسری کفایت می کند؟ اصولاً چه کیفیتی در لباس و پوشش زن در برابر نامحرم باید رعایت شود؟

    پاسخ امام خمینی(ره) نیز چنین است: «واجب است تمام بدن زن به جز قرص صورت و دست ها تا مچ، از نامحرم پوشیده شود و لباس مذکور اگر مقدار واجب را بپوشاند، مانع ندارد، ولی پوشیدن چادر بهتر است و از لباس هایی که توجه نامحرم را جلب می کند، باید اجتناب کرد».

    پوشش بانوان نیز باید دارای حدود زیر باشد:

    1. پوشاندن دست، در صورت داشتن انگشتر.

    2. پوشاندن آن چه در عرف، زینت محسوب می شود.

    3. در صورت وجود مفسده، در عدم پوشاندن وجه و کفین، واجب آن است که پوشانده شود.

    4. نمایاندن کف پا، روی پا، قوزک پا و پاشنه پا، در مقابل نامحرم، شرعا جایز نیست.

    5. پوشاندن موی سر (تمام موی سر)، واجب است.

    6. اصل آرایش کردن، اشکال ندارد، اما واجب است از نامحرم پوشانده شود.

    7. وجوب پوشاندن پایین چانه و عدم وجوب پوشاندن خود چانه؛ (چون جزو صورت است).

    درباره شیوه پوشش نیز به این موارد اشاره کرده اند:

    1. پوشیدن جوراب های نازک و بدن نما برای حجاب شرعی کفایت نمی کند.

    2. پوشیدن چیزی که از جهت رنگ یا شکل یا نحوه پوشیدن، باعث جلب توجه اجنبی شود و موجب فساد و ارتکاب حرام گردد، جایز نیست.

    3. از پوشیدن هرگونه لباس مهیّج باید خودداری شود.

    4. خودداری از پوشیدن لباسی که پارچه یا دوخت آن برای کسی که می خواهد آن را بپوشد، معمول نیست.

    5. استفاده از لباس هایی که ترویج فرهنگ غیر مسلمین مهاجم بر مسلمان است، اشکال دارد.

    6. استفاده از چادرهای براق (شرمن)، در صورتی که جلب نظر نامحرم کند و باعث انگشت نما شدن شود، اشکال دارد.

    7. پوشیدن چادرهایی که مو یا سایه دست ها از پشت آن نمایان باشد، جایز نیست.

    8. هرگونه لباس مهیّج برای عروس به منظور استفاده کردن در میان نامحرمان، حرام است.

    9. پوشیدن لباس هایی که فقط کفار می پوشند، حرام است.

    10. جوراب های نازک که پوست پا نمایان می شود، حکم پوشش ندارد.

    درباره مصداق های حجاب و این که در چه جاهایی باید حجاب رعایت شود و در چه جاهایی می توان بدون حجاب بود، چنین آمده است:

    1. در صورتی که عکاسی نامحرم و ظهور آن، به ترویج باطل صدق کند، باید حجاب شرعی رعایت شود.

    2. زن باید از بچه ممیز، خود را بپوشاند.

    3. اختلاط زن و مرد اگر مستلزم نگاه کردن نامحرم به زن، بدون پوشش باشد یا با زینت باشد، حرام است.

    4. دکتر نامحرم، جز در مواقع اضطرار نمی تواند به بدن زن نامحرم نگاه کند.

    5. برای آمپول زدن، فشار خون یا نبض گرفتن، بالا زدن آستین، جایز نیست، مگر در مقام اضطرار.

    6. عکس گرفتن همراه نامحرم، بدون پوشش کافی، برای زن جایز نیست.

    7. اگر خانمی بداند، اگر بدون حجاب کامل شرعی، عکس بگیرد و عکس او را نامحرم می بیند؛ جایز نیست بدون حجاب عکس بگیرد.

    با بیان آیات، روایات و فتاوای معتبر، معنای دقیق حجاب، حدود و شیوه پوشش و مصداق های آن مشخص شد. ممکن است این ابهام پیش آید که این موارد، همه مربوط به بی حجابی است، نه بدحجابی. باید گفت به طور کلی، واژه «بدحجابی»، غلط است؛ زیرا حجاب معنای تشکیکی ندارد؛ یعنی حدود حجاب و شیوه و مصداق های آن روشن است و جز آن، بی حجابی تلقی می شود. رابطه دو واژه حجاب اسلامی و بی حجابی، رابطه متناقضی است و حدّ سومی وجود ندارد.
    قلمرو، موانع و راه کارهای اجرای قانون درباره بی حجابی

    ماده 3 ق. م. ا مقرر می دارد: «قوانین جزایی درباره کلیه کسانی که در قلمرو حاکمیت زمینی، دریایی، هوایی جمهوری اسلامی ایران مرتکب جرم شوند، اعمال می گردد، مگر آن که به موجب قانون، ترتیب دیگری مقرر شده باشد».

    از این ماده می توان نتیجه گرفت:

    1. اطلاق این ماده، شامل مسلمان و غیرمسلمان می شود. بنابراین، به جز موارد خاصی که ارتکاب آن ها برای غیر مسلمانان، جایز دانسته شده است، در دیگر موارد، با توجه به صراحت ماده 3 ق. م. ا.، مسلمان و غیرمسلمان یک سان است. خارجیانی که بر اساس مفاد قانون اتباع بیگانه و مقررات ماده 41 قرارداد بین المللی مصوب 18/4/1361 از مصونیت هایی بهره مند می شوند، مکلف به حفظ و اجرای قوانین و مقررات کشور پذیرنده هستند و باید آن را محترم شمارند.

    2. دایره شمول قوانین جزایی، قلمرو حاکمیت زمینی، دریایی و هوایی جمهوری اسلامی است. پس موارد زیر نیز شامل این حاکمیت است:

    الف) مناطق آزاد (گاه دیده شده است حجاب در آن جا رعایت نمی شود)؛

    ب) سفارت خانه ها و کنسول گری های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور؛

    ج) فرودگاه ها و سالن های ترانزیت (چون جزو قلمرو حاکمیت زمینی ایران است؛

    د) هواپیماهایی که وارد قلمرو هوایی جمهوری اسلامی ایران می شوند.

    از جمله موانع بی شماری که سد راه اجرای این قانون شده است، به موارد زیر می توان اشاره کرد:

    1. سیاست های غلط دولت مردان؛

    2. برخورد ضعیف قوه قضاییه؛

    3. برخورد ضعیف نیروهای انتظامی؛

    4. آزادی بیان در مطبوعات به گونه ای که به مقدسات از جمله حجاب توهین می شود؛

    5. تهاجم فرهنگی؛

    6. اجازه ورود به انواع لباس های خارجی و وسایل آرایش؛

    7. ترویج نکردن فرهنگ حجاب؛

    8. عملکرد ضعیف مدیران و مسئولان در اجرای آیین نامه ها؛

    برای اجرای این قانون، پیشنهاد می شود همه مسئولان و دستگاه های اجرایی با اجرای سیاست های مناسب و تصویب مقررات و قوانین لازم در این زمینه به ترویج حجاب در جامعه اسلامی کمک کنند.
    منابع

    کتاب

    1. جعفری لنگرودی، محمد جعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، جلد دوم، چاپ اول، تهران، کتاب خانه گنج دانش، 1378.

    2. حجتی اشرفی، غلام رضا، مجموعه قوانین اساسی ـ مدنی (با آخرین اصلاحات و الحاقات)، چاپ هفتم، تهران، کتاب خانه گنج دانش، 1381.

    3. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، جلد پنجم، چاپ اول (دوره جدید)، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات دانش گاه تهران، 1373.

    4. زارعت، عباس، شرح قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات، چاپ اول، تهران، انتشارات ققنوس، 1382.

    5. عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، جلد اول، چاپ نهم، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، 1372.

    6. فتاحی زاده، فتحیه، حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، چاپ اول، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1373.

    7. قرائتی، محسن، تفسیر نور، جلد هشتم و نهم، چاپ اول، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1381.

    8. قیاسی، جلال الدین، روش تفسیر قوانین کیفری، چاپ اول، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1379.

    9. گلدوزیان، ایرج، محشای قانون مجازات اسلامی، چاپ اول، تهران، مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1382.

    10. محمدی نیا، اسدالله، آن چه یک زن باید بداند، چاپ چهارم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1374.

    11. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، چاپ پنجاه و دوم، تهران، انتشارات صدرا، 1379.

    12. معین، محمد، فرهنگ فارسی، جلد اول و دوم، چاپ دوم، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1353.

    13. مکی عاملی، علی حسین محمد، سلسلة الآثار الفقهی (دراسة فی المرأة و ستر الوجه و الکفین)، بیروت، الدارالاسلامیة، بی تا.

    14. منصور، جهان گیر، قانون مجازات اسلامی (حدود ـ قصاص ـ دیات ـ تعزیرات و مجازات های بازدارنده)، چاپ هجدهم، تهران، نشر دیدار، 1382.

    15. محمد ـ م، فرهنگ جدید عربی ـ فارسی (ترجمه منجد الطلاب)، تهران، انتشارات اسلامی، 1360.
    نشریه

    1. حبیب زاده، محمد جعفر و محسن عینی نجف آبادی، «مبنا و ملاک تعزیر»، قسمت اول، نشریه دادرسی، سال ششم، 32، خرداد و تیر 1382، لوح فشرده نمایه، شماره 127؛ شماره 34، مهر و آبان 1381، لوح فشرده نمایه، شماره 131.

    2. حبیب زاده، محمد جعفر و کیانوش کوراهی مقدم، «ماده 638 قانون مجازات اسلامی و رویارویی آن با اصل قانونی بودن جرم و مجازات»، دو ماه نامه علمی و پژوهشی دانشور، سال نهم، شماره 39، تیر 1383، تهران، دانش گاه شاهد، لوح فشرده نمایه، شماره 135.

    3. صفار دستگردی، مهدی، «آسیب های جامعه شناختی بدحجابی زنان»، یالثارات الحسین، شماره 271، تهران، 1383، لوح فشرده نمایه، شماره 153.

    4. کرباسی، محمد مهدی، «ماهیت جرم ازدیدگاه فقه و قانون جزا»، معرفت، شماره 58، لوح فشرده نمایه، شماره 131.

    5. گودرزی، محمدرضا، «محدوده قانون جزا و گستره جرم انگاری از دید مکاتب حقوق کیفری»، مجله حقوقی و قضایی دادگستری، شماره 39، لوح فشرده نمایه، شماره 131.

    6. مختار، محمد مصطفی، «حجاب در نگاهی نو»، پژوهش های قرآنی، شماره 26، لوح فشرده نمایه، شماره 124.

    7. مهدی زاده، حسین، «دفاع غیر حقوقی از جرم مشهود بدحجابی»، روزنامه رسالت، 3/4/1383، تهران، لوح فشرده نمایه، شماره 153.

    8. مهدی زاده، حسین، «دفاع غیرمنطقی از بدحجابی»، روزنامه رسالت، 6ـ8/4/1383، تهران، لوح فشرده نمایه، شماره 153.

    9. میرزا وزیری، هما، سیری دوباره در آیات حجاب، پژوهش های قرآنی، شماره 26، 1383، لوح فشرده نمایه، شماره 153.

    10. گفت وگو با خانم طاهره ممیز، «مردم و کارشناسان از حریم ها می گویند»، (قسمت یازدهم: حجاب ازدیدگاه اسلام)، زن روز، شماره 1939، تهران، 1383، لوح فشرده نمایه، شماره 152.
    پایگاه اینترنتی

    1. مرکز اطلاعات و آمار زنان www.IRANWOMEN.ORG
    لوح فشرده

    1. بانک اطلاعات قوانین کشور.

    2. نمایه 2000.

    پدیدآورنده: فائزه عظیم زاده اردبیلی
    نخبه یعنی خودباوری انسان و پس از خود باوری کاری غیر ممکن نمی شود


  9. #8
    مدیر کـــــــل ســــایت
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر - نرم افزار
    اکانت شخصی
    ندارد
    نوشته ها
    7,883
    ارسال تشکر
    9,788
    دریافت تشکر: 29,042
    قدرت امتیاز دهی
    13974
    Array
    Admin's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : چراحجاب باید داشت ؟

    حجاب دیروز، امروز، فردا

    بی تردید یکی از مهمترین دغدغه‌های اصلی نظام مقدس جمهوری اسلامى، بسط و گسترش فرهنگ ناب محمدی(ص) در جامعه بوده و هست. مساله حجاب نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی حفظ عفت عمومی در جامعه، همواره مورد بحث و نظر کارشناسان مختلف بوده، تا آنجا که با گذشت 28 سال از پیروزی انقلاب بی بدیل اسلامی در ایران، هنوز یکی از مباحث زنده و جریان‌دار این نظام محسوب می‌شود.

    آنچه خواهید خواند، نگرشی است کوتاه بر آنچه که در دوران پیدایش و پس از شکل گیری انقلاب اسلامی در ایران رخ داده است که تنها هدفش نگاهی به گذشته برای تصمیم گیری برای آینده‌ای بهتر است.

    اگر به وضع ایرانیان تا قبل از دستور کشف حجاب رضاخان مراجعه کنیم، ‌خواهیم دید که اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان از دیرباز، حجاب را به عنوان یکی از اصلی‌ترین نمادهای دینداری و مسلمانی به حساب می‌آوردند. حتی در برهه‌‌هایی همچون کشف حجاب، ممانعت از دختران با حجاب برای ورود به مدارس و ادامه تحصیل نیز بسیاری از خانواده‌ها، عطای تحصیل و پیشرفت را به لقای حفظ اعتقادات خود بخشیدند تا ثابت کنند، حکومت‌ها تنها و تنها بر نوع زندگى، سیاست حاکم و برخی مسائل اجتماعی و اقتصادی آنها حکم‌رانی می‌کنند و نه بر اعتقاداتشان. در همان دوره کشف حجاب و حتی قبل‌تر از آن هم تنها وابستگان دربار و برخی دولتی‌ها ( اعم از دولتمردان و کارمندان دولت) تجدد سوغات‌گونه فرنگ را بر خود تافتند، و گرنه اکثریت همچنان با اعتقادات راسخ خود، مبانی اصلی اسلام را حتی در زمان خفقان و ممنوعیت،‌ زنده نگاه می‌داشتند.

    با پیروزی انقلاب اسلامی که همواره در طول سال‌های مبارزه‌، دغدغه‌های دین مداری و دین‌محوری در حکومت را شعارها و اصول راهبردی خود می‌دانست، ‌توقع از نظام برای تحقق کامل این اصول بیش از گذشته شد. در این میان پس از گذشت بیش از دو دهه از پیروزی انقلاب، نگاه‌های متفاوتی وجود دارد و وضعیت کنونی از نظر حجاب زنان با نگاه‌های متفاوتی تعریف و تحلیل می‌شود. از میان آنان بهزاد کشمیری‌پور، گزارشگر صدای آلمان در تهران،‌ در بهمن‌ 84 و در گزارشی تحلیل‌گونه چنین می‌نویسد:

    «از سال پیش مسئله حجاب و«بدحجابی» به یکی از معضلات اجتماعی بدل شده است. گرچه برای رعایت نکردن «پوشش شرعی» مجازات‌هایی پیش‌بینی شده، اما تعریف ویژگی‌های این پوشش هنوز نامشخص است.»

    حجاب خوب کدام است و حجاب بد، کدام؟ این پرسشی است که از سال پیش مطرح شده و هنوز هیچ کس پاسخ روشنی برای آن ندارد. اوایل انقلاب که تعدادی از زنان برای آزادی پوشش جلوی نخست‌وزیری تظاهرات می‌کردند عده‌ای با شعار «یا روسری یا توسری» ظاهراً پوشاندن موها و بعداً به تن کردن مانتو را حجاب می‌دانستند اما مسئولان هرجا توانسته‌اند نشان داده‌اند که چادر و مقنعه را به عنوان حجاب خوب ترجیح می‌دهند. پوشش زنان از آنجا رنگ یک معضل اجتماعی به خود گرفت که از طرفی مسئولان بر سر تعریف حجاب خوب و بد با هم به توافق نمی‌رسند و از سوی دیگر حجاب خوب خیلی وقت‌ها در عمل غیرقابل استفاده است.(!)

    گرچه پوشش مسئله هر روز مردم است، موضوع حجاب و بدحجابی هر ازگاهی و به مناسبتی موضوع روز می‌شود و بحث‌های داغی به همراه می‌آورد که با گذشت زمان دوباره فراموش شود. تابستان و فصل گرما همواره بازار بحث بدحجابی را داغ‌تر می‌کند. آنچه در این سال‌ها تقریباً برای همه روشن شده این نکته است که به گفته عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، مرتضی فیض‌على، کارهای مقطعی همیشه با شکست مواجه می‌شود. و برخوردهایی که در این سال با مسئله حجاب صورت گرفته اغلب تدابیر و تصمیم‌هایی مقطعی بوده‌اند. و این ابتدای ماجرای تمام‌ناشدنی حجاب در ایران است. به عقیده نگارنده، مهم‌ترین علت وجود برخی نابسامانی‌ها درباره حجاب که آن هم بیشتر در شهرهای بزرگ ایران اسلامی دیده می‌شود، یک مشکل تاریخی است و آن فراموشی باغبانی انقلاب عزیزمان است. پس از پیروزی انقلاب و در شرایطی که بیش از 98 درصد مردم جمهوری اسلامی را پذیرفتند، بسیاری به دنبال زیرساخت‌های اقتصادی و سیاسی حکومت رفتند و پایه‌های فرهنگی را با توجه به همراهی بی‌نظیر مردم، از این مهندسی بی‌نیاز دانستند. بوستان همیشه سبز سال‌های 57 و 58 با آغاز جنگ تحمیلی بیش از پیش مورد غفلت واقع شد. پس از پایان جنگ نیز دوران سازندگى، این غفلت را دو چندان کرد. به هر حال هر باغ و بستان و بوستان‌آبادی بدون رسیدگی و باغبانی با وجود زمینی مرغوب، از علف‌های هرزه و آفات مصون نمی‌ماند و بوستان فرهنگی انقلاب نیز با پیشرفت‌های حوزه‌های مختلف و حضور جدی‌تر زنان در عرصه‌های متعدد و متنوع اجتماعی از این آفات بی‌نصیب نماند. به این‌ها هجمه‌ فرهنگی دشمن و بمباران رسانه‌ای و تبلیغاتی غرب که بسته‌های سوغات‌گونه‌اش همچنان ادامه داشت و ادامه دارد، را هم اضافه کنید. پس معضل ضعف باغبانی و هدایت خوب فرهنگى، توجیه مسائل اجتماعی برای نسل‌‌های بعد از انقلاب و همچنین غفلت از حضور دشمن باعث شد، آن بوستان سبز دهه شصت کم کم علف‌هرزها و گیاهان مضری را در خود ببیند.
    حجاب چرا؟ مخالفت چرا؟

    اصولا در هر جامعه ای و پس از رویش هر انقلاب وظهور ایدئولوژی جدید حکومتی همواره در ابتدا مشکلاتی پیش می آید، از جمله در اوایل انقلاب بسیاری با توجه به حاکمیت جمهوری اسلامی ، تندروی ها و کندروی های بسیاری را در حوزه های فرهنگی انجام دادند. البته با توجه به آنچه که قبل تر اشاره شد، ساختار بعضی از نهادهای دولتی به شدت نیاز به ترمیم داشت حدود یک ماه پس از پیروزی انقلاب که بالتبع باید بسیاری از باید و نبایدهای جدید در مجموعه های مختلف و مرتبط با نظام حکمفرما می شد، امام خمینی(ره) رهبر فقید انقلاب در پیامی صراحتا تاکید کردند: زن ها باید با حجاب به وزارتخانه ها بروند[i]. نوع نگاه معمار کبیر انقلاب در این یک جمله هم بسیار هوشمندانه و حساب شده است، این جملات زمانی ادا شد که عده ای به واسطه پیروزی انقلاب، مانع حضور زنان در ادارات دولتی می شدند و تنها چادر را به عنوان حجاب اسلامی می دانستند. حجت الاسلام اشراقى، داماد حضرت امام (ره) در تاریخ 17 اسفند 57 و شاید در تشریح این جمله حضرت امام به رادیو انقلاب اسلامی این چنین گفت: «باید در نظر داشت که حجاب به معنی چادر نیست همین قدر که موها و اندام خانم ها پوشانده شود و لباس آبرومند باشد حالا به هر شکلی که باشد مهم نیست چادر چیز متعارفی است و بسیار خوب است. اما به خاطر طرز کار و نوع کار خانم ها شاید گاهی پوشاندن بدن و مو به طریق دیگر هم حجاب باشد حرفی نیست.»

    حتی مسئولان وقت در مورد اقلیت های مذهبی نیز با احترام کامل برخورد کردند و این گونه عنوان شد که آنها با هر آئین و مذهبی قابل احترام و مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران هستند، توقع آن است که برای ظاهر شدن در اجتماع با عرف ایران اسلامی هماهنگ باشند.

    از سویی برخی شبه روشنفکران در همان روزهای تولد انقلاب، حجاب را مانعی برای رشد و توسعه کشور(!) می دانستند، شاهد مثالشان هم کشورهای غربی بود. آیت الله طالقانی در تاریخ 20/12/57 طی سخنانی شیوا، این مغاطله را پاسخ دادند: «حجاب در ایران یک مسئله سنتی و تاریخی است که در عمق تاریخ ما و تاریخ شرق مطرح بوده است. همیشه زن های ما دارای یک فرم حجاب بوده اند، حجاب به معنای عامش نه مخصوص به چادر و وضع خاص یعنی حفظ عفاف، یعنی وقار، حفظ وقار و شخصیت زن همیشه در ایران و کشورهای شرقی اسلامی و غیراسلامی بوده و شما ملاحظه می کنید که هندی ها، زن های هندوستان با این که مسلمان نیستند برای حفظ سنت اصیل ملی شان، اکثرا دارای حجابی سرپوشی هستند که مظهر کامل زنان مترقی و مدیر و سیاستمدار شرق خانم «گاندی» است. باید بدانید که رضا شاه یا بر اثر برنامه های استعماری خواست زنان ما را خفیف کند و به بی بند و باری بکشاند و همان طوری که برنامه عمومی استعمار است که زن و مرد را سرگرم شهوت رانی ها، خوش گذرانی ها و عیاشی ها بکنند تا بتوانند کارشان را پیش ببرند و یا خیال می کرد همین قدر لباس ها را که کوتاه کرد، مردم ایران که کت و شلوار پوشیدند، شاپو گذاشتند، زن ها که بی حجاب شدند دیگر ترقی کرده ایم. کار رضاشاه همین بود، خیال کرد که دنیای غرب که مترقی شده و پیشرفت کرده است دلیلش این است که زنانش بی حجابند و توسعه اقتصاد و علم و قدرت و صنعت نیز به همین دلیل است.»

    این در حالی بود که برخی سیاسیون وجود حجاب را یک مانع جدی برای استقرار دموکراسی می دانستند و معتقد بودند حجاب برای چه؟ در یک کشور آزاد، هر فردی مختار است نوع پوشش خود را خود انتخاب کند. همین جماعت بودند که در روزهای پایانی سال 57 یک به اصطلاح تظاهرات خودجوش را با شعار یا روسری یا توسری ترتیب دادند.هدف هم چیزی نبود جز نمایش یک جنبه از ترفندهای پنهان استعمار در قالب دموکراسی و آزادی بیان. حتی در شعارهایشان عبارت رهبر ما خمینى/ مرام ما آزادی هم شنیده می شد. یک روز پس از این تجمع کمیته مرکزی انقلاب، اطلاعیه ای را مبنی بر برخورد با افرادی که با عنوان کمیته مزاحم بانوان می شوند را صادر کرد. در آن اطلاعیه تصریح شده بود هیچ کس و یا نهادی حق ندارد به بانوان توهین و یا تعرض کند. به فصله یک روز پس از صدور این اطلاعیه جمعی از بانوان پایتخت در میدان توپخانه و سپس موسسه کیهان تجمع کرده و ضمن حمایت از نظر حضرت امام (ره) مبنی بر رعایت حجاب اسلامی در ادارات و نهادهای عمومى، شعار می دادند: ما پیرو قرآنیم/ بی حجاب نمی خواهیم یا رهبر ما خمینی است/ حجاب ما زینبی است و یا مرگ بر ارثیه پهلوى.

    در همین روزها رسانه های غربی از جمله خبرگزاری فرانسه اتفاقات پیش آمده را بهترین محمل برای تهیه گزارش و نیل به اهداف خود که همانا تصویر کردن ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی بود، دانست و طی مصاحبه هایی بابرخی از نهادهای دفاع از حقوق زن، زنان را به تجمعات گوناگون دعوت می کرد.

    با گذشت یک سال از این اتفاقات وزارتخانه ها و نهادهای مختلف با صدور اطلاعیه های جداگانه ای رعایت حجاب اسلامی را برای کارکنان و مراجعان خواستار شدند و این اولین اقدام انقلابی آشکار در جهت اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی بود. به هر تقدیر نباید فراموش کرد که در خارج از مرزهای ایران اسلامی از بدو تولد انقلاب دست های پیدا و پنهانی درصدد تولید شورش های پس از انقلاب بوده و هستند. در تاریخ بسیار مشاهده شده، انقلاب هایی که در نخستین روزها و یا ماه های پیش، به وسیله اقلیت یا گروهک هایی متزلزل و بعضا فروپاشیده است. مخالفت با حجاب هم در دو بحث جداگانه مطرح بود. یکی تصویر کردن ضعف و ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی در برقراری دموکراسی و دیگری سوق دادن افکار عمومی به جنبه عقب افتادگی ملت با مقایسه کشور با کشورهای غربى.

    حضرت آیت الله خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب در تاریخ 14 تیر ماه 59 در خطبه های نماز جمعه در توصیه هایی به زنان مسلمان ایرانی این چنین فرمودند:

    «حجاب اسلامی وظیفه حفظ عفاف اسلامی است. شخصیت زن مسلمان به او اجازه نمی دهد که از راه نشان دادن پیکر برهنه خود زینت خود را نشان دهد. ای زن مسلمان ای مادری که کودک خردسال خود را در آغوش گرفتی و به میدان خطر رفتی و جان خود و کودکت را به خطر انداختس ای خواهران عزیز که مراعات حجاب اسلامی را نمی کنید شما همان کسانی هستید که در مبارزه ملت ایران با حجاب شرکت کردید و نشان دادید که به انقلاب و اسلام وفادار هستید امروز هم انقلاب ما محتاج وفاداری شماست. ای خواهران اداری که هیچ عنادی با جمهوری اسلامی ندارید فضای جامعه انقلابی را فضای عفاف عمومی قرار دهید کاری کنید که با بی اعتنایی شما به آرایش دشمن یک بار دیگر احساس کند که زن مسلمان ایران تسلیم ناپذیر است. امروز که انقلاب مورد تهدید دشمنان ما قرار گرفته با حرکت هوشیارانه خود یک بار دیگر بینی دشمن را به خاک بمالید و هوشیار باشید و توطئه دشمن را بشناسید و بدانید که هم در محیط ادارات و هم در کوچه و خیابان و هم در جامعه سعی کنید عفاف را حفظ کنید. من از سوی تمام ملت مسلمان از شما خواهران مسلمان تشکر می کنم که در پیروی از فرمان امام با لباس اسلامی در محیط کار حاضر شوید.»

    ابوالحسن بنی صدر نیز یک روز بعد، 15 تیرماه 59، ضمن تکذیب اخراج زنان از ادارات دولتى، پوشش اسلامی را به به معنای احترام به شخصیت زن دانست و طی سخنانی خطاب به برخی زنان تجمع کنند در مقابل مجلس گفت:

    «آن طور که دشمنان تبلیغ می کنند در جامعه ما بنا بر تحقیر انسانی نیست چه رسد به زنان که منتهای ارزش را در جامعه اسلامی دارند.»

    انقلاب پیروز شده بود و باید تمام بدنه نظام که میراث سلطنت 2500ساله شاهنشاهی بود را عوض می کرد آن هم نه با زور و نه بدون برنامه و یک شبه. در این میان بود که نقش فرهنگ سازی و ایده پردازی بیش از پیش نمایان شد. شهید آیت الله مرتضی مطهری به عنوان طلایه دار تفکر اسلامی معاصر، پرچمدار میدان اطلاع رسانی و تبیین حقایق و معارف اسلام شد. در تریح دو دیدگاه مخالف حجاب و همچنین تبیین لزوم حجاب این گونه فرمود:

    حقیقت امر اینست که در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخیر حجاب - سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان ؟ روح سخن اینست که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد ؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثناء زنا ببرد یا نه ؟ اسلام که به روح مسائل می نگرد جواب می دهد : خیر ، مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجوئی کنند ، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است. و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع می باشند

    درست است که صورت ظاهر مسأله اینست که زن چه بکند ؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان ؟ یعنی آنکس که مسأله به نام او عنوان می شود زن است ، و احیانا مسأله با لحن دلسوزانه ای طرح می شود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید در بهره کشی جنسی از زن ، جز از جهت زنا ، آزادی مطلق داشته باشد یا نه ؟ یعنی آنکه در این مسأله ذی نفع است مرد است نه زن ، و لااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفع تر است . به قول ویل دورانت : دامنهای کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است

    پس روح مسأله ، محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، یا آزاد بودن کامیابیها و کشیده شدن آنها به محیط اجتماع است . اسلام طرفدار فرضیه اول است.

    فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است . بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگى، و بعضی دیگر جنبه اجتماعی ، و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او.

    اما ایرادها؛ ایرادی که بر حجاب گرفته اند اینست که موجب سلب حق آزادی که یک حق طبیعی بشری است می گردد و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می رود. می‌گویند مجبور ساختن زن به اینکه حجاب داشته باشد بی اعتنائی به حق آزادی او و اهانت به حیثیت انسانی او است و به عبارت دیگر ظلم فاحش است به زن . عزت و کرامت انسانی و حق آزادی زن ، و همچنین حکم متطابق عقل و شرع به اینکه هیچکس بدون موجب نباید اسیر و زندانی گردد ، و ظلم به هیچ شکل و به هیچ صورت و به هیچ بهانه نباید واقع شود ، ایجاب می کند که این امر از میان برود.

    پاسخ : یک بار دیگر لازم است تذکر دهیم که فرق است بین زندانی کردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به اینکه وقتی می خواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد . در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد . حجاب در اسلام یک وظیفه ای است بر عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند . این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش خلق کرده است محسوب شود

    اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی ، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصی را اتخاذ کنند و طوری راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند چنین مطلبی را زندانی کردن یا بردگی نمی توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل آزادی فرد نمی توان دانست.

    در کشورهای متمدن جهان در حال حاضر چنین محدودیتهائی برای مرد وجود دارد. اگر مردی برهنه یا در لباس خواب از خانه خارج شود و یا حتی با پیژامه بیرون آید، پلیس ممانعت کرده به عنوان اینکه این عمل برخلاف حیثیت اجتماع است او را جلب می کند. هنگامی که مصالح اخلاقی و اجتماعی ، افراد اجتماع را ملزم کند که در معاشرت اسلوب خاصی را رعایت کنند مثلا با لباس کامل بیرون بیایند، چنین چیزی نه بردگی نام دارد و نه زندان، و نه ضد آزادی و حیثیت انسانی است و نه ظلم و ضد حکم عقل به شمار می رود

    برعکس، پوشیده بودن زن - در همان حدودی که اسلام تعیین کرده است - موجب کرامت و احترام بیشتر او است، زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می دارد.

    مثال می زنم: یک افسر با نشانه های عالی افسری که گردن می افرازد، قدم ها را محکم به زمین می کوبد، باد به غبغب می اندازد، صدای خود را موقع حرف زدن کلفت می کند. او هم زبان دار عمل می کند، به زبان بی زبانی می گوید: از من بترسید، رعب من را در دل های خود جا دهید. همین طور ممکن است زن یک طرز لباس بپوشد یا راه برود که اطوار و افعالش حرف بزند، فریاد بزند که به دنبال من بیا، سر به سر من بگذار، متلک بگو، در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و پرستش کن.

    یک ایراد دیگر که بر حجاب گرفته اند این است که ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاق ها و التهاب ها می افزاید و طبق اصل الانسان حریص علی ما منع منه ، حرص و ولع نسبت به اعمال جنسی را در زن و مرد بیشتر می کند. به علاوه، سرکوب کردن غرائز موجب انواع اختلالهای روانی و بیماریهای روحی می گردد.

    در روان شناسی جدید و مخصوصا در مکتب روانکاوی فروید روی محرومیت ها و ناکامی ها بسیار تکیه شده است. فروید می گوید: ناکامی ها معلول قیود اجتماعی است و پیشنهاد می کند که تا ممکن است باید غریزه را آزاد گذاشت تا ناکامی و عوارض ناشی از آن پیش نیاید.

    برتراند راسل در صفحه 69 و 70 ( ترجمه فارسی ) کتاب جهانی که من می شناسم می گوید: اثر معمولی تحریم ، عبارت از تحریک حس کنجکاوی عمومی است و این تأثیر، هم در مورد ادبیات مستهجن و هم در موارد دیگر مصداق پیدا می کند . . . اکنون برای اثر تحریم مثالی می زنم: فیلسوف یونانی امپد کل جویدن برگهای شجره الغار را خیلی شرم آور و زشت می پنداشت

    او همیشه جزع و فزع می کرد از اینکه باید ده هزار سال به علت جویدن برگ درخت غار در ظلمات خارجی ( دوزخ ) به سر برد. هیچوقت مرا از جویدن برگ غار نهی نکرده اند و من هم تاکنون برگ چنین درختی را نجویده ام ولی به امپد کل تلقین شده بود که نباید این کار را بکند و او هم برگ درخت غار را جوید

    سپس در جواب این سؤال که: آیا شما عقیده دارید انتشار موضوع های منافی عفت علاقه مردم را به آنها زیاد نمی کند؟ جواب می دهد : علاقه مردم نسبت بدانها نقصان می یابد. فرض کنید چاپ و انتشار کارت پستال های منافی عفت مجاز و آزاد گردد. اگر چنین چیزی بشود این اوراق برای مدت یک سال یا دو سال مورد استقبال واقع شده سپس مردم از آن خسته می شوند و دیگر کسی حتی به آنها نگاه هم نخواهد کرد

    پاسخ این ایراد این است که درست است که ناکامى، به خصوص ناکامی جنسی ، عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضاء غرائز در حدودی که مورد نیاز طبیعت است غلط است، ولی برداشتن قیود اجتماعی مشکل را حل نمی کند بلکه بر آن می افزاید. در مورد غریزه جنسی و برخی غرائز دیگر، برداشتن قیود، عشق به مفهوم واقعی را می میراند ولی طبیعت را هرزه و بی بند و بار می کند. در این مورد هر چه عرضه بیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش می یابد.

    بدین نکته باید توجه کرد که آزادی در مسائل جنسی سبب شعله ور شدن شهوات به صورت حرص و آز می گردد، از نوع حرص و آزهائی که در صاحبان حرمسراهای رومی و ایرانی و عرب سراغ داریم . ولی ممنوعیت و حریم ، نیروی عشق و تغزل و تخیل را به صورت یک احساس عالی و رقیق و لطیف و انسانی تحریک می کند و رشد می دهد و تنها در این هنگام است که مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداع ها و فلسفه ها می گردد. میان آنچه عشق نامیده می شود و به قول ابن سینا عشق عفیف و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملک در می آید - با اینکه هر دو روحی و پایان ناپذیر است - تفاوت بسیار است . عشق، عمیق و متمرکز کننده نیروها و یگانه پرست است و اما هوس، سطحی و پخش کننده نیرو و متمایل به تنوع و هرزه صفت است.

    غریزه جنسی دو جنبه دارد: جنبه جسمانی و جنبه روحى. از جنبه جسمی محدود است. از این نظر یک زن یا دو زن برای اشباع مرد کافی است، ولی از نظر تنوع طلبی و عطش روحی ای که در این ناحیه ممکن است به وجود آید شکل دیگری دارد. حالت روحی مربوط به این موضوع دو نوع است: یکی آن است که به اصطلاح عشق نامیده می شود، و همان چیزی است که در میان فلاسفه و مخصوصا فلاسفه الهی مطرح است که آیا ریشه و هدف عشق واقعى، جسمی و جنسی است و یا ریشه و هدف دیگری دارد که صد درصد روحی است و یا شق سومی در کار است و آن این که از لحاظ ریشه، جنسی است ولی بعد حالت معنوی پیدا می کند و متوجه هدفهای غیر جنسی می گردد؟

    نوعی دیگر عطش روحی آن است که به صورت حرص و آز در می آید که از شؤون حس تملک است و یا آمیخته ای است از دو غریزه پایان ناپذیر: شهوت جنسی و حس تملک، آن همان است که در صاحبان حرمسراهای قدیم و در اغلب پولداران و غیر پولداران عصر ما وجود دارد. این نوع از عطش تمایل به تنوع دارد. از یکی سیر می شود و متوجه دیگری می گردد. در عین این که ده ها نفر در اختیار دارد در بند ده ها نفر دیگر است و همین نوع از عطش است که در زمینه بی بند و باری ها و معاشرت های به اصطلاح آزاد به وجود می آید. این نوع از عطش است که هوس نامیده می شود.

    اما اینکه می گویند : الانسان حریص علی ما منع منه مطلب صحیحی است ولی نیازمند به توضیح است. انسان به چیزی حرص می ورزد که هم از آن ممنوع شود و هم به سوی آن تحریک شود، به اصطلاح تمنای چیزی را در وجود شخصی بیدار کنند و آنگاه او را ممنوع سازند. اما اگر امری اصلا عرضه نشود یا کمتر عرضه شود، حرص و ولع هم نسبت بدان کمتر خواهد بود.

    فروید که طرفدار سرسخت آزادی غریزه جنسی بود، خود متوجه شد که خطا رفته است، لذا پیشنهاد کرد که باید آن را از راه خاص خودش به مسیر دیگری منحرف کرد و به مسائل علمی و هنری نظیر نقاشی و غیره منعطف ساخت و به اصطلاح طرفدار تصعید شد. زیرا تجربه و آمار نشان داده بود که با برداشتن قیود اجتماعى، بیماری ها و عوارض روانی ناشی از غریزه جنسی بیشتر شده است. من نمی دانم آقای فروید که طرفدار تصعید است از چه راه آن را پیشنهاد می کند. آیا جز از طریق محدود کردن است؟ در گذشته افراد بی خبر، به دانشجویان بی خبرتر از خود می گفتند انحراف جنسى، یعنی هم جنس بازى، فقط در میان شرقی ها رایج است و علتش هم دسترسی نداشتن به زن بر اثر قیود زیاد و حجاب است. اما طولی نکشید که معلوم شد رواج این عمل زشت در میان اروپائی ها صد درجه بیشتر از شرقی ها است.

    اگر در مشرق زمین محرومیت ها باعث انحراف جنسی و همجنس بازی شده است، در اروپا شهوترانی های زیاد باعث این انحراف گشته است، تا آنجا که در بعضی کشورها همان طور که در روزنامه های خبری خواندیم رسمی و قانونی شد، و گفته شد چون ملت انگلستان عملا این کار را پذیرفته است قوه مقننه باید از ملت پیروی کند. یعنی نوعی رفراندوم قهری صورت گرفته است.[ii]
    غفلت از درون

    در سال هایی که جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشته بودیم و دغدغه های فرهنگى، هر روز رنگ تازه ای به خود می گرفت، بحث چادر یا مانتو یک بار دیگر در محافل دانشگاهی کشور مطرح شد و تا آنجا پیش رفت که حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی –رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد- در یک پرسش و پاسخ دانشجویی با صراحت اعلام کرد: مانتو از نظر ما ایرادی ندارد و برای محیط های دانشگاهی نیز بدون اشکال است.

    اگر چه این جملات پیش تر هم از سوی بسیاری از مسئولین مطرح و عنوان شده بود ولیکن بیان آن از زبان رئیس جمهور، خیلی از افکار خاموش و فرصت طلب را بیدار کرد! به طوری که در سال های بعد و انتصاب برخی مسئولین فرهنگی که دنبال فرصتی برای مطرح کردن عقاید و اندیشه های غربی خود بودند، این بحث وارد مراحل تازه ای شد. عطاءالله مهاجرانی اولین وزیر ارشاد کابینه آقای خاتمى، رسما اعلام کرد، حجاب را باید به نظرخواهی از مردم واگذار کرد و حکومت هیچ وظیفه ای در قبال حجاب مردم ندارد.

    این در حالی اتفاق می افتاد که در سال های قبل حتی برای حضور بانوان در اجتماعات و یا اماکن عمومی هم قوانین خاصی در نظر گرفته شده بود، مثلا آیت الله موسوی اردبیلی در تاریخ 15 اردیبهشت 1361 به عنوان یکی از بالاترین مقامات قضایی آن روز، در مورد حجاب بانوان در تاکسی ها و به طور کلی در سطح جامعه گفت: «حجاب اسلامی باید رعایت شود، اما این که ما برخی را مجبور کنیم که حجاب داشته باشند یا نه، صورت خوشی ندارد تنها یک مسئله ای هست، این که عده ای نمی خواهند در مسیر جمهوری اسلامی قرار بگیرند؛ به هر حال باید عفت عمومی را رعایت کرد. خیابان و بازار و مجالس عمومی نباید به یک مرکز فحشا و ترویج ابتذال تبدیل شود. ما امیدواریم خانم ها در حدود حجاب اسلامی لباس مناسب بپوشند، بدن خود را بپوشانند و با یک وضع عادی و ساده بیرون بیایند.»

    در چنین شرایطی وارد دهه دوم انقلاب شدیم، دهه ای که با روی کار آمدن دولت اصلاحات، بسیاری از لغات، تعاریف و حتی استراتژی ها، دست خوش تغییرات بنیادی شد. سوء استفاده از مسئله آزادی بیان و آزادی زنان، بیشترین سهم را در این مثلا اصلاحات و در طول سال های 76 تا 84 به خود اختصاص داد. در طول این سال ها هم مانند سال های گذشته اش و دهه اول عمر انقلاب، بارها و بارها، مسئله حجاب به انواع گوناگون مطرح شد، کنفرانس ها و جلساتی برگزار و مصوباتی تصویب شد، حرکت های مقطعی انجام شد اما باز هم معضل حجاب به ویژه در پایتخت، بر قوت خود باقی ماند.

    البته در طول همین سال ها بسیاری از افتخارات، مدال آوری ها و قهرمانی های بانوان در عرصه های مختلف با نمایش حجاب اسلامی در میدان های جهانى، تئوری حجاب مساوی است با محدودیت را تحت الشعاع قرار داد. حضور کاروان بانوان ایران اسلامی در مسابقات مختلف، راه اندازی ورزشگاه ها و رشته های تخصصی بانوان در کشور، حضور گسترده بانوان در مراکز علمى- تحقیقاتی و پیشرفت های علمی ایشان بر بسیاری ثابت کرد که حجاب نه تنها محدودیت نیست بلکه بستری است برای آرامش بیشتر و سهل شدن پیمودن مسیر برای رسیدن به هدف. در این سال ها تنها و تنها آنچه بیش از هر چیز توانست تاثیر شگرفی بر فضای فرهنگی کشور بگذارد هجوم رسانه های غربی و ابتذال برخی رسانه های داخلى، از جمله سینما و تئاتر، فضای هنری مرسوم به موج نو و شکل گیری تشکل های مختلف حمایت از زنان در قالب های مختلف از جمله ترویج تفکر فمنیستى.

    با تمام این ها و در سال 83 در پی یک نظرسنجی گروهی از مردم تهران، 87درصد مردم پایتخت، رعایت حجاب را در جامعه ضروری عنوان کردند. این در حالی بود که برخی کشورهای اروپایی رعایت حجاب را برای ادامه تحصیل و اشتغال، ممنوع اعلام کرده بودند و این نبود جز به خاطر ترس از گسترش اسلام در کشورهای اروپایى، دیده می شد.
    87درصد تهرانی ها رعایت حجاب را ضروری می دانند

    نتایج یک نظرسنجی نشان می دهد 87درصد از مردم تهران، رعایت حجاب را در جامعه ضروری می دانند. روابط عمومی شورای فرهنگی و اجتماعی زنان اعلام کرد: براساس طرح نظرسنجی که در قالب یک پژوهش میدانی در سطح مناطق تهران پیرامون اصل حجاب و با جامعه آماری 1000 نفر از شهروندان انجام شد، آگاهی شهروندان تهرانی نسبت به قانون منع حجاب و میزان آگاهی و مقبولیت حجاب در جامعه مورد سنجش قرار گرفت.

    نتایج این تحقیق که توسط شورای فرهنگی اجتماعی زنان انجام شده نشان داد که از مجموع 66درصد پاسخ دهندگان زن و 34درصد پاسخ دهندگان مرد، در پاسخ به پرسشی درباره ضرورت رعایت حجاب در جامعه، 26درصد گزینه خیلی زیاد، 29درصد زیاد، 32درصد تا حدودى، 7درصد کم و 4درصد گزینه خیلی کم را انتخاب کرده اند و در مجموع 87درصد پاسخگویان رعایت حجاب را در جامعه ضروری می دانند.

    47درصد پاسخگویان متاهل و 56درصد مجرد بوده اند.30درصد کمتر از بیست سال، 44درصد 29-20سال، 20درصد 39-30سال و 11درصد 49-40سال و 30درصد بیش از 50سال داشته اند. 90درصد مسلمان و 10درصد غیرمسلمان بوده اند. 42درصد زیر دیپلم و دیپلم، 41درصد فوق دیپلم و لیسانس، 10درصد فوق لیسانس و دکتری و 4درصد تحصیلات حوزوی داشته اند. 5/43درصد غیرشاغل، 8درصد مشاغل پزشکى، 6/19درصد مشاغل فرهنگى، 17درصد مشاغل ادارى، 2درصد مشاغل تولیدی و 4/8درصد مشاغل آزاد داشته اند.

    بر اساس نتایج به دست امده رابطه معناداری بین ضرورت رعایت حجاب و متغیرهای جنس و سن، دین، وضعیت تاهل و اشتغال به دست نیامد و غالبا همه اقشار رعایت حجاب را امری ضروری می دانند.

    در پاسخ به دلایل وجوب حجاب در جامعه بیش از 80درصد پاسخگویان عقیده داشتند حجاب برای زنان مصونیت اجتماعی می آورد، حدود 80درصد معتقدند وجوب حجاب به دلیل احترام به مقام زن است. 6/77درصد معتقدند رعایت حجاب موجب سالم سازی جامعه از انحرافات اجتماعی است. 75درصد پاسخگویان عقیده دارند که حجاب موجب تحکیم بنیان خانواده است. 46درصد پاسخگویان عقیده داشتند حجاب موجب محدود شدن فعالیت های اجتماعی زنان می شود.

    در پاسخ به سئوال حدود و پوششی که اسلام برای زن تعیین کرده است 18درصد اظهار داشتند هر نوع پوششی که سر و بدن را بپوشاند، 25درصد عقیده داشتند سر و بدن به جز صورت و دست ها و زینت های مورد استفاده، 35درصد معتقدند رعایت پوشش متناسب با عرف جامعه و 20درصد معتقدند پوشش خاصی تعیین نشده صرفا حیا و عفت باید رعایت شود. بر اساس نتایج به دست آمده اطلاع از نوع پوشش پیشنهادی اسلام به شناخت و تعهد فردی افراد برمی گردد و ارتباط معناداری با سن، جنس، تحصیلات و نوع شغل افراد ندارد.

    در تبیین هدف دولت ها از تصویب قانون منع حجاب 58درصد معتقدند این قانون با هدف رواج بی بند و باری میان مسلمانان بوده است. 7/57درصد معتقدند هدف، محدود نمودن حضور اجتماعی مسلمانان بوده است. 57درصد معتقدند هدف ناکارآمد نشان دادن احکام اسلامی است و 30درصد معتقدند هدف دفاع از ازادی و حقوق زنان بوده است.

    در تبیین جریانات موثر در تصویب قانون منع حجاب 8/53درصد معتقدند جریانات طرفدار جهانی شدن در پشت این قضیه اند، 48درصد جریانات فمنیستی را موثر می دانند، 8/53درصد جریانات صهیونیستی را موثر می دانند و 40درصد جریانات سکولاریستی و طرفداران تساهل و تسامح دینی را پشتیبان این رویداد می دانند. در بررسی پرسشنامه های پر شده از طریق اینترنت با توجه به قشر کاربران اینترنت و عدم کنترل و سهمیه بندی نمونه های آماری نتایج زیر حاصل گردید. در این روش پاسخگویان مرد بیشتر بوده اند به طوری که 57درصد مردان و 35درصد زنان پاسخ داده اند. همچنین تفاوت نسبت مجردان به متاهلین در این روش بیشتر است. مجردین دو برابر متاهلین بوده اند. ترکیب سنی پاسخگویان در روش الکترونیکی جوان تر است به طوری که نسبت پاسخگویان کمتر از 20سال بیشتر و پاسخگویان بالای 40سال کمتر از گروه مشابه خود به طریق میدانی است. پاسخگویان شرکت کننده در نظرسنجی به روش الکترونیکی دارای تحصیلات بالاتری نسبت به روش میدانی بوده اند و افراد دیپلم و زیر دیپلم و حوزوی کمتر شرکت کرده اند. از نظر وضعیت اشتغال نتایج در هر دو روش همخوانی دارد تنها مشاغل پزشکی کمتر و مشاغل تولیدی بیشتر شرکت کرده اند. براساس اطلاعات به دست آمده در زمینه لزوم رعایت حجاب در جامعه 46درصد پاسخ خیلی زیاد داده اند در حالی که در روش میدانی تنها 25درصد خیلی زیاد را برگزیده اند. این در حالی است که درصد پاسخ خیلی کم نیز در این روش 3برابر روش میدانی است و تعداد بسیار کمی گزینه تا حدی را انتخاب کرده اند. می توان گفت چون روش غیرحضوری بوده افراد موضع خود را واضح تر بیان کرده اند و در مجموع میانگین جواب های مبنی بر ضرورت رعایت حجاب در جامعه از این طریق اندکی بیشتر از روش میدانی است. در پاسخ به دلایل وجوب حجاب در جامعه به ترتیب اولویت گزینه های تحکیم بنیان خانواده، احترام به مقام زن، سالم سازی جامعه، مصونیت اجتماعی و محدود کردن فعالیت های زنان انتخاب شده است.

    در پاسخ به نوع حجاب مورد قبول مخاطبین به ترتیب چادر 40درصد، مانتو مقنعه 22درصد، مانتو روسری 12درصد، هر نوع لباس با پوشش سر 8درصد و هیچکدام 18درصد انتخاب شده است.
    چه باید کرد؟

    برای ترویج فرهنگ عفاف و رفع معضل بد حجابى، فرهنگ سازی بیشترین طرفدار را دارد؛ بنابراین باید کار فرهنگی کرد که صد البته پیشقراولان این حرکت، دستگاه های فرهنگی اند و سایر نهادهای اجتماعی هم در این مورد باید کمک کنند؛ از خانواده گرفته تا صدا و سیما. برنامه ریزى، تلاش و صبر راهگشاست و هماهنگی بین دستگاه های فرهنگى، یک اصل انکارناپذیر.

    در این میان وظیفه چند نهاد و دستگاه از بقیه سنگین تر است اما به نظر می رسد مهمترین نهاد در میان همه اینها، «نهاد مردم» است. در واقع ما باید مراقب باشیم و به خود و یکدیگر تذکر دهیم. به این ترتیب اولین جایی که باید حجاب نهادینه شود، خانواده است؛ به شرطی که دلیل پوشیده بودن را برای نونهال و نوجوانمان توضیح دهیم آن هم به زبان روز و با منطق قوى.

    عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با اشاره به این که خانواده، اولین جایی است که شخصیت انسان شکل می گیرد می افزاید: «اولین الگوی حجاب یا بدحجابى، والدین هستند. اگر والدین به پوشش مناسب اهمیت بدهند و خود را به گوهر حجاب و حیا آراسته نمایند، فرزند نیز از آنها نمونه برداری خواهد کرد.» «لاله افتخاری» ادامه می دهد: «اگر والدین، آموزش صحیح فرهنگ حجاب را سرلوحه تعامل خود با فرزندان قرار دهند و محجبه و باحیا بودن را در درون او نهادینه کنند، او در جوانی تحت تاثیر بدحجاب ها، پوشش خود را تغییر نمی دهد.»

    مدیر یک موسسه علمى- کاربردی نیز می گوید: «نحوه رفتار پدر و مادر در ملاقات با دیگران، نوع پوشش مادر، زمانی که با نامحرمان گفت وگو می کند و تقید والدین به حیا و پاکدامنى، در فرزند تاثیر می گذارد؛ ضمن این که بعضی اقدامات همچون جداسازی اتاق خواب کودک و رعایت اخلاق در محیط خانواده، در بروز روحیه عفاف طلبی فرزند موثر است.»

    کودک با ورود به محیط مدرسه، اولین تجربه دوری از والدین را لمس می کند و تأثیر و تأثر در رفتار و کردار و پوشش و خلقیات را می آزماید و 12 سال از عمر خود را در مقاطع تحصیلی این نهاد سپری می کند. «سیدمحمدرضا میرتاج الدینی» عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی دراین زمینه می گوید: «یکی از راه های مؤثر در ترویج فرهنگ عفاف، قراردادن مطالبی در زمینه حجاب در کتاب های درسی دانش آموزان ابتدایی و راهنمایی و دادن آموزش های جذاب و مشوق امر پوشش اسلامی است.»

    نماینده مردم تبریز می افزاید: «معرفی الگوهای مناسب و در پاره ای مواقع، تذکرهای بخشنامه ای در کنار همان آموزش ها، می تواند در ترویج فرهنگ حجاب بسیار مؤثر باشد.»

    نماینده مردم تهران نیز با اشاره به تشکیل جلسات پرسش و پاسخ در زمینه حجاب در مدارس می گوید: «باید به سؤالات و شبهات دانش آموزان و حتی والدین آنها درباره حجاب، پاسخ صحیح و منطقی داده شود تا به تدریج زمینه های بدحجابی از میان رفته و فرهنگ عفاف جا بیفتد.» لاله افتخاری دادن کتاب هایی به غیر از کتب درسی درباره حجاب و طرح مسابقه در این زمینه از محتوای همان کتاب ها را یکی دیگر از راه های رواج پوشش اسلامی در مدارس عنوان می کند.

    همانطور که قبلاً هم گفتیم متأسفانه گاه تغییر پوشش از وضع مطلوب به نامطلوب در برخی دانشگاه ها اتفاق می افتد و دلیل آن حساسیت جوان ها در سنین 18 تا 22 سالگی نسبت به یکدیگر و افزایش میل خودنمایی به ویژه در خانم هاست.

    «عفت شریعتی کوهبنانی»، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در این زمینه می گوید: « در دانشگاه های معتبر خارجى، سلامت پوشش رعایت می شود و بین محیط علمی و خیابان تفکیک وجود دارد.» «لاله افتخاری» سخن همکار مشهدی اش را تکمیل می کند: «در کشورهای لائیک هم دانشجویان در محیط علمى، لباس ساده می پوشند و برای این مکان، شأن و منزلت قائلند و کسی آرایش نمی کند. ما هم باید این فرهنگ را که دانشگاه از خیابان جداست با روش های ایجابی و هنرمندانه جا بیندازیم.» نماینده مردم تهران در ادامه اضافه می کند: «تشکیل جلسات پرسش و پاسخ و رفع شبهات در زمینه حجاب برای دانشجویان و دادن آموزش های لازم در این باب، راهکار مؤثری است.»

    «میر تاج الدینی» هم، رواج فرهنگ عفاف در میان جوانان را از راه ارشاد و اهنمایی مشفقانه مؤثر ارزیابی می کند و نشان دادن الگوهای برتر حجاب که موفقیت های علمی و از این قبیل کسب می کنند را یک راهکار تأثیرگذار عنوان می نماید.

    تمامی مسئولانی که با آنها صحبت شد، دادن تذکرهای مؤدبانه و مشفقانه در محیط دانشگاه توسط دست اندرکاران این محیط ها را در کنار دیگر طرح ها مؤثر دانسته اند که نگارنده خود شاهد اعمال این روش منطقی در مجتمع ولی عصر«عج» دانشگاه آزاداسلامی تهران مرکزی بوده است و امید آن می رود که در دیگر دانشگاه های دولتی و غیردولتی نیز اعمال شود. در مجتمع ولی عصر ضمن جلوگیری از ورود افراد متفرقه به دانشگاه از طریق کنترل دقیق کارت های دانشجویى، با روشی مشفقانه از دانشجویان خانم خواسته می شود که مانتوهایی با پوشش بهتر بر تن کنند.

    نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی از «ساماندهی مد و لباس» به عنوان یکی از طرح های قوه مقننه برای رفع معضل بدحجابی سخن می گوید و می افزاید: «مجلس، خواسته به حق مردم در مهار بدحجابی را در قالب طرح مد و لباس برآورده می کند.»

    نماینده مردم تهران نیز از طرح «لباس ملی» برای رواج فرهنگ عفاف می گوید: «از همه رسانه ها برای تبلیغ این طرح استفاده خواهد شد و لباسی متناسب با فرهنگ و ذائقه ایرانی و با تنوع محلی و بومی به بازار عرضه می شود و تلاش داریم که با برپایی نمایشگاه و از طریق صدا و سیما این لباس را جا بیندازیم و حتی آن را به خارج صادر کنیم.»

    وقتی این دو طرح را با برخی از خانم ها مطرح می کنم، واکنش های متفاوتی نشان می دهند. عده ای موافقند و گروهی مخالف. بعضی ها هم که تکلیفشان با این مسئله روشن نیست، غرولند می کنند. خانم های محجبه اعم از مانتویی و چادری این طرح ها را به شرط آن که لباس هایی متنوع و منطبق بر سلایق متفاوت باشد، مطلوب می دانند.

    دکتر علی مطهری در طرحی که برای پوشش اسلامی به کیهان عرضه کرده، در باره نوع تعیین پوشش مردم، می نویسد: «اعمال نظر در نوع پوشش مردم از طرف حکومت ها چیزی نیست که منحصر به ایران باشد. در اکثر کشورهای جهان قانونی در این زمینه وجود دارد منتها حدود آن متفاوت است.»

    رسانه تصویرى، اثرگذارترین وسیله ارتباطی است. سیما و سینما می توانند محملی باشند برای ترویج عفاف در جامعه. اینترنت نیز یکی دیگر از رسانه های پرمخاطب و موثر قلمداد می شود. «لاله افتخاری» با اشاره به این که باید از همه عوامل برای رفع بدحجابی استفاده کرد، می گوید: «فیلم و سریال در زمینه ترویج عفاف باید ساخته شود و در عوض اگر اثری تصویری موجب رواج بی عفتی می شود، نباید به نمایش درآید.»

    «سیدمحمدرضا میرتاج الدینی» نیز با اشاره به این که باید جلوی پخش آثار هنجارشکن گرفته شود، می افزاید: «سریال هایی که متلک و شوخی بین زن و مرد را رواج می دهند، نباید پخش شوند.» همچنین بر فیلم های سینمایی باید نظارت شود تا ترویج ضداخلاق نکنند. بر ویدئو کلوپ ها هم با توجه به این که تعداد بیشتری از مردم را جذب فیلم ها می کنند، باید نظارت دقیق تری صورت گیرد.» نماینده مردم تبریز ادامه می دهد: «با ساخت سریال ها و فیلم های خوب و آموزنده می توان مردم را به طرف رعایت حجاب تشویق کرد.»

    یک روزنامه نگار با اشاره به اثرگذاری سریال ها بر مردم می افزاید: «در اوایل دهه 70 شمسی سریالی تحت عنوان «در پناه تو» پخش شد که بسیاری از دختران و زنان مانتویی و حتی بدحجاب تحت تاثیر شخصیت اول آن سریال، چادری شدند. اگر ساخت اینگونه سریال ها ادامه می یافت و با ترتیب دادن میزگردهای نقد و بررسى، درباره حجاب تبلیغ و صحبت بیشتری می شد، وضعیت خیلی بهتر از حال حاضر بود.»

    این نویسنده ادامه می دهد: «طرح هایی چون مد و لباس یا لباس ملی اگر به صورت ابلاغیه و دستورالعمل یا مثل تبلیغ عروسک های دارا و سارا باشد جواب نمی دهد، بلکه باید با تبلیغ نامحسوس از طریق پوشاندن آن به تن سوپر استارهای سینما و تلویزیون در فیلم ها و سریال ها و مجریان سیما و همچنین هدیه دادن در ادارات و دانشگاه ها و ارزان فروشی آنها در بوتیک ها و فروشگاه ها بین زنان و دختران مدبشود.»

    یک دانشجو می گوید: «در هالیوود گاه برای فروش یک کفش یا لباس، فیلم یکصد دقیقه ای می سازند تا یک کالا را به مردم معرفی کنند اما در کشور ما کمتر کسی برای ترویج حجاب فیلم و سریال می سازد.» او ادامه می دهد: «نشان دادن مضرات بدحجابی و مواهب حجاب و نمایاندن الگوهای جذاب در پوشش اسلامى، به ویژه از نوع برتر آن یعنی چادر که در قاموس شخصیت های آرمانی فیلم ها و سریال ها پدیدار می شود، بهترین راه ترویج و تبلیغ عفاف است.»

    از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی و به منظور ایجاد هماهنگی بین دستگاههای مرتبط با ترویج فرهنگ حجاب، «کمیته ترویج و گسترش فرهنگ عفاف» تشکیل شد. این کمیته 22عضو دارد که رئیس آن، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است و نمایندگانی از مجلس، صداوسیما و وزارت خانه های بازرگانى، کشور، اطلاعات، مسکن و شهرسازى، اقتصاد و دارایى، آموزش و پرورش، علوم، بهداشت و یازده نهاد دیگر در آن عضویت دارند. جلسات این کمیته در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل می شود و گزارش عملکرد آن هر 6ماه یکبار به شورای عالی انقلاب فرهنگی که ریاست آن به عهده رئیس جمهوری است، ارائه خواهد شد.

    همچنین «لاله افتخاری»، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس از تشکیل کمیته ای برای ساماندهی مد و لباس خبر داد و افزود: «این کمیته متشکل از نمایندگانی از صداوسیما، تولیدکنندگان و فروشندگان لباس، اصناف، کمیسیون فرهنگی مجلس و غیره است که وظیفه تولید، عرضه، برگزاری نمایشگاه های مربوطه و نظارت بر امور یاد شده را در طرح ساماندهی مد و لباس برعهده دارد.» نماینده مردم تهران اضافه کرد: «در این کمیته بررسی می کنیم که اگر طرح، نیاز به بودجه، سوبسید و دیگر موارد دارد، اقدام شود تا لباس هایی زیبا، متنوع و پوشیده به مردم عرضه شود. ضمن اینکه در این طرح به لباس های محلی ارزش و اهمیت خاصی داده خواهد شد.»
    زن برتر، حجاب برتر

    از روایات و احادیث چنین برمی آید که حضرت فاطمه زهرا(س) وقتی قدم در اجتماع می گذاشتند، خود را در جامه ای فراگیر- چادر- می پوشاندند و در جمع زنان بنی هاشم باابهت و متانت قدم برمی داشتند. در قیامت نیز وقتی بانوی دو عالم وارد شوند، فریادی برخواهد آمد که: «ای مردم چشم هایتان را ببندید تا فاطمه(س) دختر رسول اکرم(ص) عبور نماید.» و این پاداش عفاف است.

    زن مسلمان ایرانی همواره مفتخر به داشتن حجاب برتر بوده است. حجاب از آن رو واجب شد که زن بتواند در اجتماع آزادانه و آسوده حاضر شود و برخلاف آنچه غافلان و مغرضان می گویند، حجاب، وسیله نگه داشتن زن ها در پستوی خانه ها نیست. امروزه زنان محجبه ایرانى، در تمام عرصه ها به موفقیت های بزرگی دست می یابند و آنانی که حجاب برتر- یعنی چادر- را انتخاب کرده اند موفق ترند[iii].
    فرهنگسازی و دیگر هیچ...

    بررسی و نگرش به وضعیت زنان قبل و بعد از انقلاب اسلامى، و مقایسه آن دو مقطع زمانى، خیزش بی نظیر زنان به سوی متعالی شدن و انتخاب پوشش مناسب را در ربع قرن گذشته نشان می دهد.

    دستاوردهای مهم علمى، اجتماعى، فرهنگی و هنری زنان طی سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامى، نشانگر رشد و بلوغ و شعور فکری آنهاست.

    زنان مسلمان با حضور در عرصه های مختلف سیاسی اجتماعى به خصوص هشت سال دفاع مقدس، ثابت کردند که توانمندی های زیادی در همه زمینه ها دارند و در صورت داشتن فرصت های مساوی با بروز آنها مدارج مهمی را کسب خواهند کرد.

    امروزه دیگر به اثبات رسیده که حجاب در واقع هرگز مانعی جهت حضور زنان در اجتماع و کارکردن آنها نبوده و نخواهد بود. در ایران زنان محجبه در شهرها و روستاها در کنار مردان در مزارع و کارخانه ها و ادارات در حال فعالیت هستند و چون زن و مادر کانون اصلی مهر و عاطفه در جامعه ما هستند، همچنان قوام و محوریت خانواده نیز با آنهاست.

    گرایش زنان و دختران در غرب و اروپای به ظاهر متمدن به سوی حجاب هر روز فزونی می یابد و هر روز در خبرها شاهد اخراج دختران محجبه از دانشگاهها و جلوگیری از ورود زنان با حجاب به مراکز علمی هستیم. خداوند در قرآن کریم همان گونه که به اهمیت نماز و دستورات شرعی اشاره فرموده است به همان محکمی در خصوص حفظ حجاب آیاتی را نازل کرده است.

    هر از چند گاهی کشور ما شاهد بحث داغ و جنجال برانگیز حجاب است و قبل از این که با این معضل برخورد شود بایستی نهادهای فرهنگی و تربیتی و عقیدتی که با استفاده از بیت المال و بودجه های کلان نتوانسته اند در این بیست و چند سال گذشته به رسالت خود در زمینه فرهنگ عفاف و حجاب عمل کنند، مواخذه و بازخواست شوند.

    باید ریشه یابی کرد که چرا بعد از 27 سال حکومت دینی در ایران هنوز می باید احکام بدیهی اسلام را با نیروی پلیس اعمال کرد.

    چرا باید صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که امام بزرگوار آن را دانشگاه نامید، به جای پرداختن به موضوعات اصیل در حوزه فرهنگ، به ترویج فرهنگ های بی هویت و انحرافی و سریال هایی که عملا تبلیغ بدحجابی و بی قید و بندی می کند بپردازد و از ارزش های اسلامی هر روز فاصله بگیردو با ساختن فیلم هایی که در آن زنان با آرایش و پوشش نامناسب حضور دارند موجب اشاعه فرهنگ بی حجابی در جامعه شود؟

    همانطور که گفته شد حجاب مقوله ای فرهنگی است و راهکارهای فرهنگی می طلبد و برخورد با معضل بدحجابی در جامعه باید سنجیده و عالمانه باشد و از شعارها و کارهای غیرمعقول پرهیز کرد. پرداختن به این موضوع برای یک هفته و حتی یک ماه، ما را به آنجا خواهد برد که در حال حاضر قرار داریم.

    در خصوص حجاب و بدحجابی و بی حجابی در جامعه اسلامی لازمه کار، فرهنگ سازی است و در این راستا باید به آگاه سازی جوانان و نسل جوان پرداخت و به جای برخورد با معلول به علت ها توجه کرد و در برخورد با این ناهنجاری اجتماعى تا حد ممکن نباید از قوه قهریه استفاده کرد چون با نیروهای انتظامی و امنیتی نمی توان به مقابله با پدیده فرهنگی رفت.

    متاسفانه در جامعه کنونی ما در میان جوانان و نوجوانان و برخی از بزرگترها به فرم و پوششی برمی خوریم که حتی در خود اروپا و آمریکا نیز پوششی زننده محسوب می شود و این نوع پوشش به گروههای پست و منزوی جامعه غرب تعلق دارد که متاسفانه برخی جوانان ما از طریق کانال های ماهواره ای الگوهای خود را انتخاب می کنند، الگوهایی که با دین و فرهنگ و عرف جامعه ما فاصله بسیار دارد.

    رئیس شورای فرهنگی اجتماعى زنان اخیرا اظهار داشته که باید به نیازهای جوانان اهمیت داد، حرف درستی است، جوان عاشق رنگ های شاد و متنوع است و این حس معقول و طبیعی اوست و ما باید این حس را در پوششی مناسب به آنها ارائه کنیم تا او اغنا شود و به دنبال الگوهای نامناسب نرود.

    نتایج بسیاری از بررسی ها و نظرسنجی ها حاکی از آن است که نیمی از زنان جامعه به رعایت حجاب اسلامی اعتقاد عمیق دارند و در موارد دیگر سهل انگاری و عدم آگاهی و نبود الگوی مناسب، موجب بدحجابی دختران و زنان می شود.

    گسترش فرهنگ عفاف، قادر است ضمن حفظ احترام و حرمت زنان، قوانینی را جهت تامین حقوق اجتماعى و شرعی آنان ارائه دهد.

    باید بدانیم که امروزه پوشش نامناسب فقط مختص خانم ها نیست بلکه برخی از آقایان هم از لباس های نامناسب و مغایر با فرهنگ وعرف جامعه اسلامی استفاده می کنند که عمدتا از مرزها وارد کشور می شود که باید مسئولان مربوطه، با واردات بی رویه و غیرقانونی کالاهای خارجی که با فرهنگ ما سازگاری ندارند مقابله کنند.

    بایدها و نبایدها در این مقوله بسیار است، اگر جامعه ای سالم و عاری از بی عفتی می خواهیم، باید برنامه داشته باشیم و به روزمرگی نیفتیم و مسئولان حتما توجه ویژه ای به بودجه های فرهنگی داشته باشند و برای حل این معضل برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت ارائه کنند تا ان شاء الله همچون گذشته نسلی آگاه، پویا و محجوب داشته باشیم[iv].

    شاید برای خاتمه این مقاله و ذکر این نکته که هنوز هم مساله حجاب و گسترش بدحجابی برای مسئولان جدی نشده است، سخنان نایب رییس سابق مجلس خبرگان رهبری تلنگری محسوب شود، چرا که گفته می‌شود نیروی انتظامی قصد دارد از اردیبهشت ماه امسال طرح برخورد با بدحجابی را اجرایی کند.

    آیت الله امینی در خطبه های نماز جمعه قم و در تاریخ 22 اردیبهشت 85 یکبار دیگر و با صراحتی مثال زدنى، غفلت از موضوع بدحجابی در جامعه را یادآور شد و از دستگاه‌های مسئول به شدت انتقاد کرد:«درست است که بی حجابی نداریم،اما این بدحجابی هایی که در شهرها داریم،نگران کننده است ! خانم های ایرانی شریفند، بزرگند،گرامیند. به حجاب علاقه دارند،ولی متاسفانه مساله بدحجابی و توسعه آن نگران کننده است ! چه در قم باشد،چه در شهرهای دیگر و چه در تهران. من نمی گویم کسانی که بدحجاب اند. دین ندارند! نه ! بسیاری از آنها متدین هستند؛ واقعا متدینند،اما نسبت به این مساله توجیه نیستند. خیلی از آن ها اصلا نمی دانند حجاب از مسائل ضروری اسلام است.»

    نایب رییس سابق مجلس خبرگان افزوده است:«من هم واقعا نمی دانم چرا ! خوب، زنان در کشور ما که حجاب دارند , اما چرا این گونه بدحجابی رایج شده و همین طور، روز به روز هم توسعه پیدا می کند مراجع ما از این وضعیت شدیدا ناراضی هستند! مردم هم به مراجع تقلید فشار می آورند که چرا سخنی نمی گویید ! بارها و بارها به خود من گفته اند، چرا در این باره در خطبه ها حرفی نمی زنی ! به من اعتراض کرده اند! من هم می دانم حق با آن ها است . به آنها دلداری می دهم و می گویم ان شاالله درست می شود؛ این مشکلی است که از مدت ها قبل گرفتار آن بوده ایم ! ولی به هر حال , باید برای حل این مساله فکری کرد!»

    ...ایشان در ادامه با تأکید بر ضرورت کار فرهنگی در این زمینه گفته اند:«حداقل باید یک مقداری کار فرهنگی کرد یا نه انجام کار فرهنگی در توان کیست ! چه کسی باید این کار را به سامان برساند ! نیروی انتظامی در اختیار دولت است ! وزارت ارشاد در اختیار دولت است ! صدا و سیما در اختیار دولت است ! خوب، همه این ها در اختیار دولت است ! برای انجام کار فرهنگى، چه نهاد دیگری باید در اختیار دولت باشد ! پس چرا کاری نمی کنید ! چرا اقدامی در این راه صورت نمی دهید ! چرا مساله را جدی نمی گیرید !

    اولین اقدامی که می توانید کنید، این کار را از ادارات و زیر مجموعه دولت شروع کنید! ادارات که دیگر در اختیار دولت است مگر دانشگاه ها در اختیار دولت نیست دانشگاه ها هم در اختیار دولت است ! چرا از این ها شروع نمی کنید اگر عموم مردم کوچه و بازار نمی خواهند کاری کنند، اما مگر نمی توان از آن مراکزی که زیر نظر دولت است، شروع کنند ! آیا درست است که کسی بیاید در دانشگاه های ما و این بدحجابی ها را ببیند !

    درست است که بی حجابی نیست، ولی بدحجابی هم کمتر از بی حجابی نیست ! در بسیاری از کشورهایی که من به آنها سفر کرده ام مردم یا حجاب دارند و یا بی حجاب هستند! ولی خدا می داند , بدحجابی نیست ! اگر بود،می گفتم . یا حجاب دارند , یا بی حجاب هستند اما بدحجابی نیست ! آخر این چه پدیده زشتی است که به وسیله ماهواره ها و اینترنت و امثال آن، ترویج می شود و جلوی آنها گرفته نمی شود.ما از دولت محترم انتظار داریم به طور جدى، فکری کرده و برای حل این معضل اقدام کند!»
    پی نوشت ها

    1- 16/12/57

    2- مسئله حجاب شهید مرتضی مطهرى

    3- روزنامه کیهان اردیبهشت85

    4- بخشی از مقاله عباس صالحی با عنوان گسترش حجاب و فرهنگ سازى.

    پدیدآورنده: محسن حدادی و زهرا ابوعلى
    نخبه یعنی خودباوری انسان و پس از خود باوری کاری غیر ممکن نمی شود


  10. #9
    مدیر کـــــــل ســــایت
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر - نرم افزار
    اکانت شخصی
    ندارد
    نوشته ها
    7,883
    ارسال تشکر
    9,788
    دریافت تشکر: 29,042
    قدرت امتیاز دهی
    13974
    Array
    Admin's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : چراحجاب باید داشت ؟

    باید دوباره حجاب را تعریف کنیم وبپذیریم که روش های مان اشتباه بوده است

    وضعیت موجود حجاب و عفاف در ایران را چه گونه ارزیابی می کنید؟ آیا آن را باید معضل اجتماعی یا فرهنگی دانست؟

    موضوع حجاب یا پوشش اسلامی زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران در طول سه دهه که از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد، همواره یکی از موضوع های مهم فرهنگی و اجتماعی جامعه بوده است. اهمیت این موضوع به قدری است که بارها مدار بحث مجامع و همایش های گوناگون و سوژه مطبوعات و رسانه ها قرار گرفته است. با این حال، به عنوان یک کارشناس و روان شناس خانواده که با مردم و جوانان سر و کار دارم، باید بگویم با وجود این که می شنویم نهادهای مختلفی به این موضوع می پردازند، ولی متأسفانه بسیاری از ابعاد موضوع حجاب هنوز تبیین نشده است.

    به اعتقاد من، وضعیت کنونی این موضوع در حال حاضر نه تنها یک معضل فرهنگی، بلکه یک معضل اجتماعی بسیار بزرگ است. در نظام جمهوری اسلامی، به تبع اعتقادات دینی، حجاب، موضوعی پذیرفته شده است و یک ارزش اجتماعی و فرهنگی به شمار می رود.

    از آن جا که دولت مردان و سیاست گذاران فرهنگی مملکت در بیست و چند سال گذشته، بدون در نظر گرفتن ملاحظات روان شناختی و جامعه شناختی و بسیاری از اصول رشد و تعلیم و تربیت و روش های کارآمد آموزشی به این موضوع نگریستند، نتوانستند از عهده طرح و تبیین مناسب موضوع برآیند. این وضعیت به گونه ای بوده است که متأسفانه باید اذعان کنم در طول این سه دهه به بی راهه رفته ایم.
    پیدایش این وضعیت می تواند دلایل مختلفی داشته باشد که شما به در نظر نگرفتن یک سری اصول از سوی سیاست گذاران اشاره کردید. برخی معتقدند که مهم ترین دلیل پیدایش این وضعیت، عبور از شرایط گذار است. به نظر شما، این وضع، نوعی بی هنجاری و آنومی اجتماعی است یا برخاسته از شرایط گذار است؟

    به نظر من، آنومی اجتماعی است و نوعی گذار نیست. به عبارت روشن تر، شما نمی توانید حدود سی سال را به عنوان دوره گذار تعریف کنید. می توان گفت ناهنجاری اجتماعی است و من این ناهنجاری را بیش تر در قالب مکانیزم دفاعی واکنش سازی می بینم که امروز دیگر چندان آگاهانه نیست، بلکه ناخودآگاه انجام می گیرد. اگر چه زمانی این رفتارها کاملاً آگاهانه و از روی غرض و در حقیقت، به عنوان دهان کجی انجام می شد، ولی امروز دیگر به صورت نورم درآمده است؛ یعنی امروز بیش تر یک نورم میان نسل جوان و برخی از میان سال ها به شمار می رود.

    برای بررسی این موضوع، نباید علت را تنها در رفتار زنان ببینیم. این اشتباه بزرگی است که همیشه مرتکب شده ایم و حجاب را به عنوان مسئله ای که تنها به جامعه زنان و دختران ارتباط دارد، در نظر گرفته ایم و این گونه دیده ایم که چون آن ها حجاب را رعایت نمی کنند، پس محکوم هستند. این نگاه، صحیح نیست، بلکه اشکال در این است که بحث حجاب به طور مفهومی جا نیفتاد و تعریف رفتاری از آن نشد. در واقع، فلسفه حجاب تبیین نشد و ارزش آن بیان نشد. این که شما بگویید یک روسری سر کن تا موهایت پیدا نباشد، نمی تواند عامل تغییر رفتاری شود. باید حجاب در نسل جوان ما درونی می شد. کسانی هستند که از حجاب تبعیت می کنند، ولی بحث من در مورد قشر عظیمی است که به حجاب بی توجه هستند.

    برای من ارزش حجاب در این است که در ذهن زن و مرد جامعه ما به عنوان گوهری ارجمند جا بیافتد؛ زیرا ذات ارزش مند انسانی زن و مرد در چارچوب حجاب، می تواند خود را زیباتر و باشکوه تر نشان دهد. من حجاب را برای زن و مرد هر دو با هم می بینم که البته جلوه های آن در زنان به دلیل نوع خلقت، ویژگی های فطری، زیستی و ذاتی بیش تر است و با ظرافت های احساسی و عاطفی و جسمی آن ها در هم آمیخته است. با این حال، هرگز نمی تواند تنها منحصر به زنان باشد.
    اشاره کردید که در یک دوره، بدحجابی، نوعی دهان کجی و در واقع، واکنش منفی بود. این واکنش در برابر چه چیزی صورت می گرفت؟

    حجاب، یک ارزش است، ولی در آغاز انقلاب به عنوان ارزش معرفی نشد. یعنی گفته شد باید حجاب داشته باشید و به یک الزام تبدیل شد. تا این جا اشکالی نداشت؛ زیرا نظامی که با رأی مردم بر سر کار آمده است، به طور طبیعی، همه امور آن باید با ارزش ها و کل فلسفه وجودی اش هم خوانی داشته باشد. با این حال، برای نسل جوانی که خود، پدر و مادر و پدربزرگ و مادر بزرگش اصلاً درکی از مفهوم حجاب نداشتند یا درک بسیار کمی داشتند، توبیخ و توسل به روش های تنبیهی برای رعایت حجاب، راه به جایی نمی برد. متأسفانه در سال های اول انقلاب تلاش شد این ارزش با روش های تنبیهی جا بیافتد که این کار، غلط ترین روش در دنیاست؛ زیرا ارزش ها را هرگز نمی توان با تنبیه و دستور جا انداخت. شما نمی توانید اخلاق را به صورت دستوری جا بیاندازید. اخلاق باید اول درک شود و فلسفه اش جا بیافتد و بعد با تمام وجود درونی شود. ما این کار را در مورد حجاب انجام ندادیم و با روش غلطی برخورد کردیم. در نتیجه، نسلی که تنبیه شد و به خاطر دو سانت موی سرش جلو صف دانش آموزان مورد توهین قرار گرفت و تحقیر شد، حجاب را نپذیرفت. کم نبودند چنین دخترانی که ما حتی شاهد بودیم در مواردی به خود آسیب رساندند. بنابراین، دخترانی که یا خود مورد چنین رفتارهایی قرار گرفتند یا شاهد چنین رفتاری هایی در مورد دوستان شان بودند، وقتی مدرسه و دبیرستان را تمام کردند، واکنش نشان دادند. آن جا دیگر ناظم مدرسه یا مربی پرورشی نبود و ترس اخراج از مدرسه هم وجود نداشت.

    اشتباه کردیم و با نسل جوان برخورد غلطی داشتیم؛ یعنی نسل جوان را نشناختیم. با نسل جوانی که حتی در برابر معنادارترین و مهم ترین افراد زندگی مثل پدر و مادرش در دوره بلوغ و جوانی طغیان می کند، این گونه برخوردها بسیار اشتباه بود. خاطرم هست در همان سال ها در حسینیه ارشاد سخن رانی داشتم و گفتم باید منتظر روزی باشیم که این مسئله به صورت عادت درآید و وقتی شکل عادت به خود گرفت (العادت طبیعة ثانویه)، دیگر نمی توان آن را تغییر داد.
    به نظر می رسد شما بیش ترین انتقاد را به آموزش و پرورش و روش های تربیتی آن دارید. فکر می کنید تا چه اندازه روش هایی که در نظام آموزش و پرورش ما در دهه 60 و 70 اعمال شد، عامل پیدایش وضعیت کنونی بوده است؟

    به نظر من، مسبّب اصلی این وضعیت، آموزش و پرورش بوده است. این نوع برخورد با نسل جوان را در حقیقت آن ها پایه ریزی کردند؛ یعنی نتیجه کاری که در مورد یک دختر ده ساله در دهه 60 یا 70 انجام گرفت، پس از 15 سال، حالا در سن 25 یا 26 سالگی او نمایان شده است. این رفتار برای وی به صورت عادت درآمده است.

    بر اثر همین وضعیت، نکته بسیار ناراحت کننده ای در برداشت افراد خارجی که از ایران دیدن می کنند، وجود دارد که به آن بسیار برخورد کرده ام. مثلاً خبرنگاران خارجی که برای مصاحبه می آیند، می گویند ما خیلی از بی حجابی ها را در قالب روپوش، روسری و مقنعه می بینیم. این موضوع خیلی زشت تر از بی حجابی در کشورهای غیراسلامی است. تمایل ندارم از این کلمه استفاده کنم، ولی باید بگویم این بی حجابی، ***ی است؛ یعنی نوعی پوشش همراه با خودنمایی در اوج خودش است. در حالی که در کشورهای دیگر با پوشش های بازتر این احساس منتقل نمی شود. در این جا جذابیت هر کدام از این دختران به ظاهر باحجاب ما آن قدر زیاد است که می شود برای هر کدام وقت گذاشت و نشست و آن ها را نگاه کرد! خود من وقتی بعضی از این دختران را در خیابان می بینم، به عنوان یک زن مات می مانم که چه قدر با ظرافت و هوش مندانه عمل می کنند. شلوار و روپوش به تن و روسری بر سر دارد، ولی خودنمایی همراه با زیبایی در اوج خود است. این نوع رفتار واقعا شکلی از ناهنجاری اجتماعی است. در سال های اول انقلاب، رسانه ها این پیام را می دادند که به خاطر سلامت جامعه باید این پوشش را داشته باشند. «به خاطر سلامت جامعه» یعنی چه؟ یعنی این که شما در خانه خود آزادید، ولی وقتی از خانه خارج می شوید، این جامعه اسلامی است که باید سلامت و امن باشد و امنیت فیزیکی و روانی داشته باشد. اکنون می بینیم که این رفتارها با آن ارزش ها مغایرت دارد.

    ما به درون خانه ها کاری نداریم؛ چرا که به هر حال، حوزه شخصی افراد است، ولی هم اکنون جامعه نه تنها یک رنگ نیست، بلکه هزار رنگ شده است. وقتی شما به عنوان یک خارجی وارد بشوید، نمی دانید که هنجار چیست. در حال حاضر، هنجار این است که شما در قالب روپوش و یک پوشش سر و یک شلوار قشنگ مثل یک تابلوی نقاشی به گونه ای هماهنگ باشید که در اوج زیبایی و جلوه گری و تحریک آمیزی باشد. معنای این واقعیت چیست؟ آیا جز ناهنجاری اجتماعی چیز دیگری است؟
    یکی از نکته های مهم در بررسی های این هم اندیشی، مسئولیت و اختیارات دولت اسلامی است و شما به آموزش و پرورش به عنوان یکی از مسئولان اصلی پدید آمدن این پدیده فرهنگی اشاره کردید. آن چه جای سؤال دارد، این است که به نظر نمی رسد در هیچ دولتی پس از انقلاب، مسئولان سطح بالای آن وزارت خانه با اعمالی که شما اشاره کردید و در سطح مدرسه ها رخ می داد، مثل برخوردهای تند و تحقیرآمیز، موافق بوده باشند. پس چه اتفاقی می افتاد که وقتی به رفتارهای مسئولان سطح پایین تر می رسیم، شواهد متعددی از آن را می یابیم. این ضعف در سطح کلان ریشه داشت یا از اعمال نظر و سلیقه های فردی در محیط های آموزشی ناشی می شد؟

    پرسش خیلی خوبی مطرح کردید و من خوشحالم که این پرسش طرح شد. ببینید، معضلی که درباره آن بحث می کنیم، مشکلی چند وجهی است و پدید آمدن آن می تواند ده ها دلیل داشته باشد. یکی از دلایل، برخوردهای غلط آموزش و پرورش با نسل جوان است. برخوردهایی که در آن روان شناسی بلوغ در نظر گرفته نشد و مجریان نیز با روان شناسی نوجوانی آشنا نبودند و می گفتند این آیین نامه یا ماده باید اجرا شود و اگر اجرا نشود، باید تنبیه کرد و بس. مطمئن هستم خیلی از افرادی که در سطح کلان سیاست گذاری و برنامه ریزی بودند، چنین اعتقادی نداشتند که با شکنجه و تحقیر افراد می توان حجاب را در جامعه جا انداخت، ولی برخی از آن ها هم در نوع خود ناآگاه بودند و به حجاب به طور عمیق نگاه نکردند.

    من به خاطر نوع کار و تخصصم میان مردم هستم و در دانشگاه، مراکز مشاوره، جلسه های اولیا و مربیان در تهران و شهرستان با آن ها زندگی می کنم. می خواهم بگویم داخل یک دفتر و فضای محدود نیستم. با مردم هستم و از آن ها یاد گرفته و تلاش کرده ام روان شناس مردم و جامعه خودم باشم. با توجه به چنین حوزه کاری با اطمینان می گویم که تلویزیون ما تاکنون یک میزگرد مؤثر و مناسب در این زمینه تشکیل نداده است که همه جنبه ها در آن مطرح شود. کاش به جای خیلی از این برنامه هایی که بدآموزی دارد یا اصلاً چیزی برای گفتن و عرضه ندارد، با حضور روان شناسانی که با مردم سرو کار دارند؛ جامعه شناسانی که واقعا درد مردم را بگویند و کارشناسان دینی و در کنار جوانان بی حجاب و جوانان باحجاب، میزگردی برگزار می کردند که همه بتوانند حرف های شان را بزنند. مطمئنا در این نوع برنامه ها، به دلیل حضور افراد متخصص، بحث ها بیش تر منطقی است تا احساسی و برای جامعه بازدهی دارد. تنها این نوع برنامه های همه جانبه و صریح می تواند فرهنگ سازی کند.

    حجاب بدون فرهنگ سازی در این مملکت اجرا شد. بنابراین، رده های بالا هم آگاهی لازم را نداشتند و در سایه این ناآگاهی، آن اتفاق ها رخ می داد و حالا هم شاهد این وضعیت هستیم. خاطرم هست در سال 1373 برای حضور در یک کنفرانس علمی با یک خط هواپیمایی غیرایرانی سفری به سوئیس داشتم. یک ربع از پرواز نگذشته بود که دیگر نمی توانستم خانم های مسافری را که با من سوار هواپیما شدند، بشناسم. آن هایی نبودند که با من سوار شدند. یک باره چنان تغییر وضعیت دادند و در وسط هواپیما شروع به روسری کندن و مو شانه زدن و آرایش کردن و تغییر لباس شدند که بر آن هیچ نامی جز ناهنجاری یا اختلال رفتاری نمی توان گذاشت. یادم هست که در جریان یکی دیگر از این قبیل پروازها، یک عکاس خارجی از این افراد عکس می گرفت، بدون این که آن ها متوجه شوند. چرا؛ چون این رفتارها غیرطبیعی و نوعی ناهنجاری است.
    عواملی مانند کم رنگ شدن نقش نظارتی و تربیتی خانواده ها، مشخص نبودن سیاست نظام در این زمینه و در نتیجه، اقدامات افراطی یا تفریطی به تبع شرایط روز جامعه و تبلیغات منفی دستگاه های فرهنگی بیگانه در پیدایش این معضل چه سهمی دارند؟

    کم رنگ شدن نقش نظارتی و تربیتی خانواده ها یکی از عوامل مؤثر در ایجاد وضعیت کنونی حجاب بوده است. در گذشته نه چندان دور، حداقل در زمان ما، خانواده نقش مهمی ایفا می کرد. حتی خانواده به مدرسه خط می داد، در حالی که امروز، نهادهای موازی مثل انواع رسانه ها، برنامه های ماهواره ای، اینترنت و مانند آن وارد حریم خانواده شده اند و با خانواده رقابت می کنند. این مشکلات در کنار ناتوانی نظام آموزشی کشور است؛ چون این ضعف، آسیب هایی را وارد می کند. در حقیقت، آموزش و پرورش، واکنش های عصبی و مکانیزم های دفاعی و واکنش سازی را میان جوانان ایجاد کرد. تبیین نشدن فلسفه حجاب از سوی مراکز و نهادهای فرهنگی نیز مزید بر علت بود. پس فرهنگ سازی نشد و حجاب به عنوان یک ارزش رفتاری و درونی مطرح نشد. همه درباره حجاب فقط حرف می زدند و می گفتند باید بشود و اگر نشود، این طور است.

    مشخص نبودن سیاست نظام در این زمینه و اقدامات افراطی و تفریطی دوره ای نیز از عوامل خیلی مهم در ایجاد این وضعیت است. مثلاً چندین سال، یکی دو هفته قبل از ماه مبارک رمضان یا دو هفته قبل از محرم بگیر و ببندی می شد، ولی بعد از گذشت چند روز از ماه صفر یا عید فطر همه چیز تمام می شد. این کار؛ یعنی نبود نظام منسجم برای برخورد در زمینه حجاب که بسیار اثرگذار است.

    باید دانست در طول این سال ها، تبلیغات منفی دستگاه های فرهنگی بیگانه هم به عنوان یک عامل اثرگذار عمل کرده است. نمونه آن، برنامه های ماهواره ای است که با طرح پرسش هایی مثل این که چرا زنان نباید آزاد باشند و هر چه می خواهند بپوشند، از این قبیل روی کردهای جذاب برای نسل جوان، سوء استفاده می کنند. دوره نوجوانی، دوره خودنمایی است و بچه ها تلاش می کنند خودشان را نشان بدهند. شاید در هیچ دوره ای از زندگی به اندازه دوره نوجوانی از آینه استفاده نشود. جوان می خواهد کاری کند که بهتر دیده شود. بنابراین، چنین برنامه هایی جذابیت دارد و حساسیت موضوع را تشدید می کند. در مقابل این جذابیت باید به ناکارآمدی رسانه های دیداری و شنیداری نظیر تلویزیون و سینمای داخلی هم اشاره کرد. به این موارد یک مورد بسیار مهم را هم اضافه می کنم و آن «تضاد»هاست.
    یکی از پرسش های ما نیز در مورد تضادها و تناقض هاست؛ یعنی شما در سیاست ها و روی کردهای نظام در زمینه گسترش فرهنگ حجاب و عفاف، تناقض هایی را می بینید که به خنثی سازی تلاش ها می انجامد؟

    بله، تضادها و تناقض ها عامل بسیار مهمی بوده است. درست همان زمانی که در خیابان ها اگر دختر و پسری کنار هم بودند، آنان را می گرفتند، یک سریال تلویزیونی نمایش داده می شد که دختر و پسر دو خانواده رفت وآمد می کردند و رابطه آزادانه ای داشتند. یکی از مراجعه کننده های من که دختر جوانی بود، به این موضوع اشاره می کرد و می گفت: من همین رابطه را می خواهم که در تلویزیون نشان می دهند. مگر ما در کشور اسلامی زندگی نمی کنیم و رسانه ما اسلامی نیست. من همین رابطه را دوست دارم، ولی مادرم اجازه نمی دهد.

    این تناقض ها بسیار زیاد بوده است. همین تصمیم گیری های مقطعی و افراط و تفریط ها و تعاریف چندگانه از حجاب، نمونه های آن است. این تضادها که به خاطر نبود سیاست ها و نظام منسجم فرهنگی است، آسیب های زیادی می زند.
    گسترش و تداوم بدحجابی در جامعه چه پی آمدهای اجتماعی و فرهنگی خواهد داشت؟

    در اولین مرحله، به هویت ملی ما آسیب می رساند؛ چون همه دنیا می داند نظام ما اسلامی است، ولی مشاهده این تضادها در داخل، هویت ملی ما را زیر سؤال می برد و این گونه مطرح می شود که نظام نتوانسته است حجاب را به صورت یک قانون لازم الاجرا در کشور جا بیاندازد. صرف نظر از این که این نوع پوشش را دوست داریم یا نه، به هر حال یک قانون است. البته این قانونی کردن مستلزم زمینه سازی فرهنگی است و این اصل مهم برای اجرای هر قانونی صادق است. باید برای اجرای قوانین زمینه سازی شود، بستر آن آماده شود و بعد به اجرا درآید. بنابراین، وضعیت کنونی، هویت ملی ما را خدشه دار می کند.

    به جز این، در حال حاضر، در جامعه ما نه حجاب واقعی حاکم است و نه بی حجابی کامل، بلکه حالت سرگردانی و بی هویتی ایجاد شده است. در این حالت، هیچ چارچوبی از نظر تربیتی مشخص نیست و خانواده ها چارچوب تربیتی منسجمی در اختیار ندارند و نمی دانند در این زمینه چه باید کنند. پس در سال های ابتدایی سخت گیری می کنند. در دوره راهنمایی کمی رها می کنند. در اواخر دبیرستان بیش تر رها می کنند. بعد از دبیرستان، یک دفعه مثل یک فنر همه می پرند. این ها همه اختلال است و برای ما مشکلات خاص خودش را به وجود می آورد.
    شما به بی هویتی اشاره کردید که بی شک در حوزه این بحث از عوامل بسیار مهم به شمار می رود. برخی صاحب نظران معتقدند که بی هویتی اجتماعی در دست نیافتن به هویت فردی ریشه دارد. در بحث حجاب، بر جنبه های اجتماعی موضوع زیاد تأکید شده است، ولی آیا کسی که هویت فردی مستقل و مستحکمی نداشته باشد، می تواند صاحب هویت اجتماعی مثبت و مستحکمی شود؟

    هویت اجتماعی به تبع هویت فردی به وجود می آید. من اول باید بدانم که چه کسی هستم و بعد بدانم که انتظاراتم از یک موجود اجتماعی در جامعه خودم چیست و چه چیزهایی را باید رعایت کنم. اشکال اساسی این است که درست در سال های هویت یابی، بدترین وضعیت را برای بچه های مان به وجود آوردیم و آن دادن «هویت ناموفق» به آن ها بود. ما می توانستیم برای فرزندان مان «هویت موفق» ایجاد کنیم و می توانستیم با فرهنگ سازی و تبیین فلسفه حجاب کاری کنیم که آن را جزئی از ارزش های وجودی خود کنند، ولی چنین نکردیم.

    افرادی که شخصیت باهویت و تکامل یافته ای دارند و صاحب هویت موفق هستند، به این موضوع به عنوان قانون نظام اسلامی احترام می گذارند. البته در خانه یا زمانی که از این مملکت بیرون می روند، مسئولیت با خودشان است، ولی نتوانستیم حتی حداقل ها را نگه داریم و به دوران بلوغ و نوجوانی و هویت یابی آسیب رساندیم. وقتی با یک دختر ده ساله برخوردهای تحقیرآمیز صورت گیرد و با خفت، نمره انضباطش کم شود، در واقع، او در کسب هویت، شکست خورده است. از کسی که «هویت شکسته» داشته باشد و احساس حقارت کند، هر کاری را می توان انتظار داشت. اگر به کانون اصلاح و تربیت بروید، می بینید وجه مشترک تمامی بزه کاران، احساس ناامنی و احساس نوعی تحقیرشدگی به دست پدر یا مادر یا مدرسه است. در مورد حجاب نیز این اتفاق افتاده و جامعه ما از نقطه بسیار آسیب پذیری ضربه خورده است.

    علاوه بر این، در شعارها همیشه می گوییم همه چیز از زن است، ولی در مجموع برخوردها، این زن، موجود سردرگم و بدبختی است که باید بار اضافی تحمل کند و در مقابل همه کج روی ها و انحراف ها در خانواده و جامعه پاسخ گو باشد. اگر فرزند خوب درس نمی خواند، مسئولیت آن بر دوش مادر خانواده است، حتی اگر در بیرون از خانه شاغل باشد. اگر دختر خانواده با پسری ارتباط مخفیانه دارد، لبه تیز انتقادها متوجه مادر است. مدرسه، همسایه، جامعه، شوهر، رسانه ها و همه و همه، مادر را سرزنش می کنند. بنابراین، در جامعه ما، زنان و دختران از نظر روانی و اجتماعی فوق العاده آسیب پذیرند. کسب هویت فردی موضوع بسیار مهمی است که همه این تضادها و تعارض ها در خانه، جامعه، مدرسه و رسانه ها در آن مؤثر است و سبب اختلال در هویت می شوند. حتی در قرآن کریم می بینیم که بحث حجاب به نوعی برای مرد مورد تأکید قرار می گیرد، ولی سرزنش از آن زنان است.

    در همین هم اندیشی که قرار است برگزار شود، بر موضوع حجاب یا پوشش بانوان تأکید شده است، در حالی که من می گویم چرا به پوشش آقایان نمی پردازید؟ چرا برداشتن ابرو در پسران این قدر متداول شده است؟ به نظر شما، این موضوع، نوعی بی حجابی یا بدحجابی نیست؟ کم تر روزی است که من در خیابان چند پسر آرایش کرده نبینم. آیا این بدحجابی نیست؟ مگر بدحجابی فقط در پوشش بانوان است و پوشش های جلف مردانه، بدحجابی نیست؟ چرا فقط زن محکوم است و چرا نباید آقایان هم حجاب را مراعات کنند؟ آیا پیراهن های مردانه که تا روی شکم باز است و گردن بندهای طلایی که به گردن آقایان است، بدحجابی نیست؟ چرا نباید این هم اندیشی به این موضوع هم بپردازد تا احساس شود در جامعه، نگاه منصفانه ای نسبت به زن و مرد هر دو جاری است؟ چرا پدران و برادران در خانه نباید عفاف و حجاب را در برابر یک دختر نوجوان و به اصطلاح تازه بالغ رعایت کنند؟ به مادرها و دخترها سفارش می کنیم در برابر پسرهای نوجوان حجاب را رعایت کنند، ولی از پدرها و برادرها نمی خواهیم رعایت کنند. همین نوع نگاه های یک بُعدی و تعارض ها و تضادها و ضد و نقیض ها به شدت به فرهنگ حجاب آسیب می رساند و نمی گذارد فرهنگ حجاب نهادینه شود.
    در یک جمع بندی، آیا در سه دهه گذشته، روی کردها و سیاست های دولت مردان حکومت اسلامی در زمینه گسترش فرهنگ حجاب یا مقابله با بدحجابی تغییر و تحولی یافته است؟

    به نظر من، این تحولات مثبت نبوده است. به دلیل این که روی کردها نه براساس ضروریات فرهنگ سازی، بلکه براساس شرایط زمانی چون فرارسیدن ماه مبارک رمضان و ماه محرم یا شرایط سیاسی یا فشارهای مقطعی رسانه های خارجی صورت می گیرد. این کارها بدون فکر قبلی انجام می شود و بعد هم قطع می شود. آثار این سیاست های مقطعی در میان خود جوانان هم مشخص است. گاهی در جلسه های مشاوره ای گروهی با جوان ها، شنیده ام که یکی می گوید باز بگیر و ببند را شروع کرده اند و دیگری جواب می دهد دو سه روزی مراقب باشید. بعد تمام می شود.

    بنابراین، بگیر و ببندها روش درستی نیست و بدتر از آن، قطع شدن و منقطع بودن آن است که اثرگذاری منفی دارد. مثل این است که بخواهید ریاضی یا زبان را آموزش دهید، ولی با روش غلط آموزش دهید. روش درست در این زمینه، درونی کردن ارزش هاست که ما آن را به کار نگرفته ایم.
    بعضی معتقدند حالا که به این نقطه رسیده ایم، بهتر است به جای تأکید بر گسترش حجاب، بر گسترش عفاف و حیا تأکید شود؟

    به نظر من، این دو عنوان کاملاً در هم تنیده اند و در واقع با هم امتزاج دارند. وقتی یک دختر جوان و زیبا با پوشش مناسب، شب از دانشگاه به خانه برمی گردد، همراه حجابش، عفافش را هم نشان می دهد و اعلام می کند که به من نزدیک نشوید و به من تعرض نکنید. در حقیقت، با این نوع پوشش، خود را در مقابل تهاجم های ضد اخلاقی و ضدارزشی و ضددینی واکسینه کرده است. با پوششی که بر اساس خودنمایی و جلوه گری انتخاب شده است، نمی دانم چه گونه می توان از عفاف سخن گفت. من با این تعبیر مشکل دارم.
    شما در بحث گسترش حجاب و عفاف در جامعه چه قدر به سیاست ها و عمل کردهای مستقیم بها می دهید؟

    به اندازه صفر. روش های ما چون مستقیم بوده است، در نتیجه، شکست مطلق خورده ایم. در مورد، ارزش های فرهنگی، دینی، اخلاقی و اجتماعی باید با روش غیرمستقیم و تبیین ضرورت و اهمیت و فواید موضوع عمل کرد. باید این فکر را از اذهان بیرون برد که حجاب به معنی گذاشتن دست و پای مردم در پوست گردوست. باید با روش های غیرمستقیم، روشن کرد که حجاب، محدود کردن نیست و در حقیقت، شما همان آزادی را به همراه امنیت خواهید داشت و این آزادی بسیار با ارزش و مهم است. امنیت یکی از مهم ترین نیازهای بشر است. در سلسله مراتبی هم که آبراهام مازلو در مورد نیازهای انسان مطرح می کند، بعد از نیازهای زیستی اولیه مانند نیاز به هوا، خوردن، آشامیدن و خواب، نیاز به امنیت مطرح می شود؛ امنیت جسمی، امنیت روانی، امنیت روحی، امنیت عاطفی و امنیت محیطی. شما با حجاب می توانید در امنیت کامل باشید. درست است که آمار دقیقی نداریم، ولی می توانم با اطمینان بگویم که در اداره ها و وزارت خانه ها و نهادهای دولتی به دلیل قوانین و مقرراتی که خانم ها و آقایان را به پوشیدن لباس مرتب و منظم مقید می کند، بسیاری از خشونت ها و تجاوزهای رایج در محیط های کاری کشورهای غربی اتفاق نمی افتد؛ یعنی ظاهر زنان به شکلی نیست که زمینه این قبیل کارها را فراهم کند. در این مورد، وضعیت زنان ما خیلی بهتر است.

    ما می گوییم آزادی؛ یعنی آن آزادی که به ما امنیت بدهد. آزادی به معنای بی بندوباری به ما امنیت نمی دهد. بعد از امنیت نیز آرامش است. این آرامش خاطر، همان سکینه دل است که قرآن از آن یاد می کند. با این حال، ما این آرامش را برای فرزندان مان تبیین نکردیم.
    سیاست گذاری و عمل کرد حکومت در حوزه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در بهبود یا آسیب دیدن وضع حجاب چه قدر نقش دارد؟

    همه این موارد به هم مربوط هستند. شما هیچ وقت نمی توانید مسائل ارزشی را از مسائل اقتصادی و سیاسی جدا بدانید. این ها به یک دیگر مرتبط و بر هم اثرگذارند. امنیت اقتصادی، امنیت سیاسی، امنیت فرهنگی و امنیت اجتماعی همه با هم هستند. یکی از اشتباه های ما این است که تصمیم گیری مقطعی می کنیم و موضوعی را از متن اصلی اش جدا می کنیم و بیرون می کشیم و با آن برخورد می کنیم، در حالی که این موضوع با بقیه مرتبط است. ما وقتی درباره نظام صحبت می کنیم، مسئله حجاب هم در کنار امنیت اقتصادی، امنیت سیاسی و روابط مردم با حکومت قرار دارد و این ها همه در هم آمیخته اند.
    نظام اسلامی در مقابله با بدحجابی یا ترویج حجاب و عفاف چه نقشی می تواند داشته باشد؟

    به شرطی می تواند صاحب نقش باشد که اول از همه، نوع نگاه دولت مردان نسبت به حجاب تغییر کند. دوم این که بر اساس آموزه های قرآنی باید تعریف جامع و مانعی در اختیار همگان قرار بگیرد که حجاب و فواید حجاب را بیان کند. این مطالب باید در میزگردهای جذاب مطرح شود. مردم ما از سخن رانی خسته اند. باید بحث های پرجاذبه با حضور دیدگاه های مختلف در دانش گاه ها یا در حسینیه ارشاد و تالار وحدت برپا کرد. بگذاریم مخالفان هم حرف بزنند و بگویند معایب حجاب چیست و موافقان هم نظر بدهند که چرا به حجاب معتقدند و محاسن آن چیست. اگر ما به استدلال های خود مطمئن هستیم، نباید از ابراز نظر مخالف بترسیم. بگذارید آن ها بگویند و ما هم بگوییم که کجای این حجاب تعریف شده در اسلام، ما را محدود کرده و در کجا مانع رشد ما بوده است. امثال من و شما با همین حجاب در کنفرانس های متعدد جهانی شرکت می کنیم و با عزت و احترام هم روبه رو می شویم. دو سال پیش که به سازمان ملل رفته بودم، چند خانم روزنامه نگار امریکایی که با من مصاحبه داشتند، از این پوشش به عنوان پوششی شیک، قشنگ و آرامش بخش یاد کردند.
    پیدایش این تصویر در ذهن مخاطب غربی شما به این دلیل بوده که حجاب برای شما درونی شده است. ببینید میان روسری شما و درون شما هیچ تضادی احساس نمی شود و شاید همین است که آرامش را القا می کند.

    بله، این که من گفتم با آن پرسش شما در مورد حجاب یا عفاف مشکل داریم، همین است؛ چون حجاب و اخلاق باید درونی شود و اگر درونی شد، به عنوان یک ارزش مورد احترام است. اگر درونی نشد، نشانه این است که مشکل وجود دارد.
    شما در کنار مسائلی که مطرح کردید، به راه کارهای مفیدی نیز اشاره کردید. به طور مشخص، چه راه کارها و پیشنهادهایی برای مقابله با بدحجابی و توسعه فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه دارید و فکر می کنید برای رسیدن به وضع مطلوب حجاب، چه زمینه های فرهنگی و اجتماعی باید فراهم شود؟

    فقط فرهنگ سازی به روش غیرمستقیم و استفاده از افراد مختلف موافق و مخالف در بحث های چالش برانگیز مفید است. البته افرادی قوی که بتوانند ارزش حجاب را جا بیاندازند، نه افراد ضعیفی که فقط نقش سمبلیک دارند، بیایند و دفاع کنند. باید از کسانی استفاده کنیم که بتوانند دفاع کنند و اثر بگذارند. افرادی که محبوبیت داشته باشند؛ چون مردم ما اول می پرسند چه کسی صحبت می کند و بعد می روند. انتخاب آدم ها بسیار مهم است. نترسیم و تنگ نظری نکنیم. میدان را وسیع کنیم و بگذاریم آن خانم بدحجاب هم با همان پوشش بیاید و بنشیند و نظرش را بدهد. اگر راهی برای دولت مردان مانده باشد، فقط راه فرهنگ سازی و بحث های چالش برانگیز در دانش گاه ها، تلویزیون، مدرسه ها و مکان هایی است که جوانان با آن ها ارتباط برقرار می کنند.

    باید طرحی نو دراندازیم. باید دوباره حجاب را تعریف کنیم و دوباره ارزش های آن را بگوییم و بپذیریم که روش های ما تا به حال اشتباه بوده است. اول این را بپذیریم و بعد وارد میدان شویم و عجله هم نکنیم. به بچه هایی فکر کنیم که در سنین کودکی هستند و نسل آینده را دریابیم.

    پدیدآورنده: دکتر شکوه نوابی نژاد
    نخبه یعنی خودباوری انسان و پس از خود باوری کاری غیر ممکن نمی شود


  11. #10
    مدیر کـــــــل ســــایت
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر - نرم افزار
    اکانت شخصی
    ندارد
    نوشته ها
    7,883
    ارسال تشکر
    9,788
    دریافت تشکر: 29,042
    قدرت امتیاز دهی
    13974
    Array
    Admin's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : چراحجاب باید داشت ؟

    معنی حجاب های هفتگانه ای که در آداب الصلاة امام راحل آمده است


    پرسش:
    حجاب های سبعه (هفت گانه) که امام خمینی(ره) در کتاب آداب الصلوة گفته اند کدامند؟

    پاسخ:

    حجاب در اصطلاح عرفا عبارت است از انطباع صور کائنات در قلب (قلب انسان را مادیات پر کند) بنحوی که مانع از تجلی نور حق گردد. حجاب در نزد عارفان به حجاب­های نورانی و ظلمانی تقسیم می­شود و این نیز گرفته شده از روایات نبوی «ص» و ائمه معصومین علیهم السلام است. حجب ظلمانی در عالم جسمانی است و حجب نورانی در ماوراء الطبیعه که مجرداتند، می­باشد.

    این حجاب­ها آدمی را از مشاهده ملکوت و جمال حق که کمال حقیقی است، باز می­دارد. پس انسان سالک برای وصول به شمس حقیقت باید از این حجاب­ها خلاصی یابد تا فانی در حق و باقی در حق گردد.[i]

    حضرت امام راحل «ره» می­فرماید[ii]: «اول شرط تحقق سیر الی الله، خروج از بیت مظلم نفس و خودی و خود خواهی است. چنانچه در سفر حسی عینی تا انسان به منزل و جایگاه خویش است، هر چه گمان مسافرت کند بگوید من مسافرم، مسافرت تحقق پیدا نکند، مگر به خروج از منزل و اختفای آثار بد، همین طور این سفر عرفانی الی الله و مهاجرت شهودی، تحقق پیدا نکند مگر به خروج از بیت مظلم نفس و اختفای آثار آن. تا جولان تعینات و دعوت اذان کثرت در کار است، انسان مسافر نیست، گمان مسافرت است و دعوی سیر و سلوک است، قال الله تبارک و تعالی:«وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرًا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللّهِ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا»[iii](پایان کلام امام ره)

    موانع سیر و سلوک:

    مانع از وصول و رسیدن به قرب خداوند، حرکت نکردن و به راه نیافتادن است و مانع از حرکت نکردن، اراده نکردن است و مانع از اراده نکردن، عدم ایمان است و سبب عدم ایمان، هدایت نشدن است.[iv]

    و کسی که اراده سیر و سلوک می­نماید، شرط اولش این است که سدّها و حجاب­های بین خودش و خدای خودش را برطرف کند و سدّها، مال و تعصب و جاه توأم با معصیت می­باشد.[v]

    و اما حجاب­هایی که در آداب الصلوة ج 2، ص 110 به آن اشاره شده است، حجاب­های است مه مانع بهره بردن کامل از قرآن می شود، نه حجاب­های میان خلق و حق و حجاب­های مصطلح عرفانی. امام راحل «ره» می­فرماید: بر متعلم و مستفید از کتاب خدا لازم است که یکی دیگر از آداب مهم را بکار ببرند تا استفاده حاصل شود و آن رفع موانع استفاده است که ما از آنها تعبیر می­کنیم به حجب بین مستفید و قرآن و این حجاب ها بسیار است که ما به بعضی از آنها اشاره می­کنیم:

    یکی از حجاب­های بزرگ، حجاب خود بینی است که شخص متعلم خود را بواسطه این حجاب مستغنی ببیند. خلاصه برداشت از حجاب اول که امام ره ذکر می­کند این است که آن کمالی که دارد مانع شود و طبق همان فنی که دارد، در فهم قرآن به آن بسنده کند و از افکار علما در فنون دیگر استفاده نکنند و حال اینکه موسی (ع) در مقابل خضر به علم خودش بسنده نکرد و حضرت ابراهیم (ع) از پروردگار ایمان و اطمینان شهودی خواست و"قل رب زدنی علما"[vi] درباره حضرت رسول «ص» نازل شده، که انبیا به آنچه داشتند بسنده نکردند و از خدا زیاده­اش را خواستند.

    امام راحل می­فرماید: حجاب دیگر حجاب آراء فاسده و مسالک و مذاهب باطل است و خلاصه آنچه در این مبحث توسط حضرت امام ره بیان شده را می­توان چنین بیان نمود که معنی این حجاب، آن عقائد فاسدی است که در ذهن رسوخ کرده، مانند اینکه پنداشته است راه معرفت الله بکلی مسدود است و دنبال فهم آیاتی که راجع به معرفت است نرود و حال اینکه معرفت الله غایت بعثت انبیاء است، الخ.

    یکی دیگر از حجب که مانع از استفاده از قرآن است، اعتقاد به آن است که جز آنکه مفسرین نوشته یا فهمیده­اند، کسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست و تفکر و تدبر در آیات شریفه را با تفسیری که ممنوع است اشتباه نموده­اند......

    در صورتی که استفاده اخلاقی و ایمانی و عرفانی بهیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رای باشد..... پس محتمل است تفسیر به رای راجع به آیات احکام باشد که دست آرا و عقول از آن کوتاه است و از ائمه سلام الله علیهم باید اخذ شود.

    یکی دیگر از حجب که مانع از فهم قرآن شریف است، حجاب معاصی و کدورات حاصله از طغیان و سرکشی نسبت بساحت مقدس پروردگار عالمیان است که قلب را حاجب شود از ادارک حقائق الخ.

    یکی دیگر از حجب غلیظه که پرده ضخیم است بین ما و معارف و مواعظ قرآن، حجاب حب دنیا است که بواسطه آن قلب تمام هم خود را صرف آن کند و وجهه قلب یکسره دنیا می شود و قلب بواسطه این محبت از ذکر خدا غافل شود الخ.[vii]

    در این صفحات، از آداب الصلوة که ذکر کردیم، پنج حجاب در رابطه با فهم معانی و معارف و مواعظ قرآن امام راحل ذکر می فرماید که بطور مختصر و خلاصه ذکر کردیم.

    و اما فرمایش امام راحل «ره» در کتاب "چهل حدیث" راجع به هفت حجاب که بطور خلاصه نقل می­کنیم آن است که می­فرماید: در این فقره از حدیث شریف که می­فرماید:"کیف یوصف عبدا احتجب الله عز و جل بسبع"[viii]احتمالاتی داده­اند که بعضی از آنها را ذکر می­کنیم:

    احتمال اول: از فیض کاشانی است که می­فرماید: برای خداوند هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت است از این هفتاد هزار 7 حجاب برای رسول اکرم (ص) باقی مانده است.

    احتمال دوم: امام ره این احتمال را از علامه مجلسی «ره» نقل می­نماید که مقصود این است: چطور می­توان بنده­ای (رسول اکرم) را توصیف کرد که خداوند که از بندگان به هفت حجاب پنهان است، اطاعت از او را (رسول اکرم) در زمین مثل طاعت خود (خدا) در آسمان قرار داده است. علامه مجلسی ره در اینجا مراد از سبع حجاب را هفت آسمانی که وحی حق از ماوراء آنها توسط پیامبر به ما می­رسد گرفته است.

    احتمال سوم: قریب به این احتمال، ولی هفت حجاب را حجب نوریه اسمائیه گرفته­اند.

    احتمال چهارم: معنای حدیث این طور می­شود: چگونه می­تواند بنده­ای را توصیف کرد که حق تعالی محتجب نموده او را به هفت حجاب الخ. هفت حجاب از طبیعت تا مرتبه مشیت مطلقه.

    بررسی: این هفت حجاب مربوط به حجب نوریه که مخصوص رسول اکرم می باشد و مقصود آنرا خدا و رسول الله و ائمه می­دانند گفته شد مقصود آن هفت حجب یا هفت آسمان یا هفت حجب نوریه سمائیه یا هفت حجب از طبیعت تا مشیة مطلقه رسول اکرم است که این سه قول را از علما ذکر کردیم.

    و این هفت حجاب در این حدیث عمومی نبود و مخصوص رسول اکرم بود. والله عالم باالصواب.

    و اما حجب هفت گانه­ای که در فرمایش حضرت امام راحل در سرّ الصلوة ص 129 آمده است این است که می­فرماید:

    هشام به حضرت موسی ابن جعفر «ع» می­گوید: به چه علت تکبیرات مستحبه اول هر نماز هفت تکبیر شد؟ امام (ع) می­فرماید: خداوند هفت آسمان و زمین را هفت طبقه و حجب را هفت حجاب خلق کرد، وقتی رسول اکرم شبانگاه به معراج رفت و میان او مقام پروردگار، قاب قوسین او ادنی بیشتر فاصله نبود، خداوند تبارک و تعالی برای رسول اکرم یک حجاب از هفت حجاب را برداشت. رسول اکرم هم یک تکبیر گفتند. حضرت رسول کلماتی که در اول نماز می خوانند را قرائت فرمودند. حجاب دوم برداشته شد، باز رسول اکرم تکبیر گفتند، و هر حجابی که برداشته می شد یک تکبیر می گفتند تا حجاب های هفت گانه مرتفع شد و هفت تکبیر کامل شد. بعد از گفتن هفت تکبیر، خداوند متعال فرمود: الان به مقام مخصوص من رسیدی. پس نام مرا بر زبان جاری کن.
    بعد از اینکه گفته شد حدیثی که عدد هفت حجاب داشت مربوط به پیامبر (ص) بود، گفته می­شود حجب میان خلق و حق زیاد است و قابل شمارش نیست. همین طور که در حدیث اشاره شدان لله سبعین حجاب من نور و ظلم. حجاب­های ظلمانی عبارت از حجاب های معصیت و حجاب­های نوری عبارت از حجاب­های فضائل و کمالات و مکاشفات است و انسان سالک در مثالی که از امام راحل «ره» نقل شد، مانند مسافری که وقتی تمام دیوارهای وطن را پشت سر گذاشت و دیوارها را ندید مسافر می­شود، وقتی تمام چیزهایی که غیر خداست (تعینات مادی و معنوی) را ندید و مانند مسافر در راه توقف نکرد و هر حجاب نوری و ظلمانی را با قدم همت و ایمان طی کرد و همیشه مقام پروردگار را در نظر داشت به مقام پروردگار نزدیک می­شود. آنوقت است که می­تواند به اذن پرودرگار کار خدایی بکند.

    [i] -دائره المعارف تشیع، ج 6، ص 81.

    [ii] -چهل حدیث امام «ره»، ص 625.

    [iii]-وَ مَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّهِ یَجِدْ فِی اْلأَرْضِ مُراغَمًا کَثیرًا وَ سَعَةً وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرًا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللّهِ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا

    کسی که در راه خدا هجرت کند، جاهای امنِ فراوان و گسترده‏ای در زمین می‏یابد. و هر کس بعنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است. (سوره نساء، آیه 100)

    [iv] -احیاء العلوم، ج 3، ص 80.

    [v] -احیاء العلوم، ج 3، ص 81.

    [vi]-فَتَعالَی اللّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی‏ إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُلْ رَبّ‏ِ زِدْنی عِلْمًا (طه 114)

    پس بلندمرتبه است خداوندی که سلطان حقّ است! پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود؛ و بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون کن!»

    [vii] -آداب الصلوة، ج 2، ص 117.

    [viii]-کافی ج 2 ص 182 حدیث 16.

    منبع: پایگاه حوزه
    نخبه یعنی خودباوری انسان و پس از خود باوری کاری غیر ممکن نمی شود

  12. 12 کاربر از پست مفید Admin سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مقاله: حجاب (مقاله ای جامع)
    توسط kamanabroo در انجمن مقالات مذهبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22nd July 2010, 12:53 AM
  2. قانون مربوط به شركتها و قواعد راجع به آنها
    توسط MR_Jentelman در انجمن حقوق عمومی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: 25th February 2010, 02:46 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th February 2010, 10:32 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st August 2009, 07:01 PM
  5. مقاله: مديريت و تفويض اختيار
    توسط MR_Jentelman در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th June 2009, 06:34 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •