جشن ديگان..جشن زايش خورشيد
روز دی از دی ماه ، خرم روز، جشن خورشید اندرین روز بود واین ماه به نزد مغان ماه خدای است ، دی ماه از ماه های ویژه است که سرتا سر آن جشنهای ایزدی برپا میشده است .
زیرا واژه ی دی یکی از نامهای خداوند است . بدین روی روزهای سرتا سر این ماه ، سپند (مقدس) بوده است .
بنابراین ، سه روز از روزهای هر ماه هم به نام دی نامدار شده است .
که اینچنین گزاره شوند هشتمین روز هر ماه (دی به آذر) روز ، روز پانزدهم هر ماه (دی به مهر) روز ، و روز بیست و سوم هر ماه (دی به دین) روز ، شوند (علت) این فراگرد، نشان کردن (مشخص کردن) هر یک از این روزها است ، واژه ی پس از دی ، به آشکاری، نام روز پس از آن است ، مانند روز هشتم دی ، و روز نهم آذر ، پس گفته میشود (دی به آذر) و ........
روز نخست هر ماه نام خداوند است . پس در دی ماه چندین جشن و مراسم نیایش برگزار می شده است ، نخستین روز دی ماه که هرمزد روز است .
خرم روز نیز نامیده می شده است ، و بلندترین شب سال درپایان آذر ماه و آغاز دی ماه قرار دارد که به آن شب یلدا میگویند .
جشنهای دیگان ، کم کم از یاد واندیشه ی همگان بدر شد ، ولی زرتشتیان با بر پا کردن آیین نیایش (دعا) به درگاه مزدا اهورا یاد این جشنها را زنده نگه داشته اند و اما پر ارزش ترین و با شکوهترین آیین( مراسم) دیگانی که همان جشن شب یلدا است ، در سرتا سر ایران و کشورهای آریایی و همه ی کشورهای اروپایی و گیتی به فراخورد های گوناگون برگزار میشود .
بنابر گفته ی ابوریحان ، دی ماه را خور ماه نیز میگویند و خرم روز که نخستین روز دی ماه است یکی از روزهای سپند (مقدس) است زیرا خورشید از این پس با قدرت و شکوه ، خود را با بلندتر شدن گاه برآمدن (زمان طلوع) نشان میدهد . و به درستی این روز ، روز زایش میترا یا روز زایش خورشید است .
در این روز خوی (عادت) ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت شاهی به زیر می آمد و رخت (جامه ، لباس) سپید میپوشید و در بیابان بر فرش های سپید می نشست ، و نگهبانان و دربان ها و سربازان را که نشان شکوهمندی شاه بدانهاست را به کنار میراند و با خاطری آسوده هر کس که نیازمند میشد می توانست با پادشاه سخن بگوید ، خواه گدا باشد یا دارا یا از بزرگان باشد یا دهقان، بدون نگهبان و دربانی به نزد پادشاه میرفت و بی هیچ دامنگیری گفتگو میکرد و در این روز پادشاه با دهقان و برزیگران به گرد می نشست و در یک سفره با ایشان خوراک میخورد و می گفت :
من امروز یکی از شما یانم چون یک برادر، زیرا ادامه ی گیتی به کارهایی است که به دست شما میشود و نه پادشاه را از برزیگران گریزی است و نه دهقانان را از پادشاه ، و چون راستی امر چنین شد پس من که پادشاه هستم با شما برادر خواهم بود ، مانند دو برادر مهربان هوشنگ و ویکرد که چنین بودند .
علاقه مندی ها (Bookmarks)