روسيه و چرايي نياز اروپا به معاهدة جديد امنيتي
نويسنده: سرگئي كاراگانف، نشرية «سكيوريتي تايمز»
مترجم: فاطمة عطري، كارشناس ارشد مطالعات منطقهاي و عضو شوراي نويسندگان مؤسسه ايراس
-----------------------------------
- ايراس: به باور مسكو چالشهاي امنيتي مختلف در گسترة قارة اروپا از جمله در بهار 1999 هنگامي كه ناتو به يوگسلاوی حمله کرد و نيز در اوت 2008 وقتی بحران در قفقاز جنوبي بالا گرفت و مسكو و تفليس در يك جنگ تمام عيار رودرروي يكديگر قرار گرفتند، به خوبي ناكارآمدي نهادهاي امنيتي حاضر در اين قاره جهت ايفاي نقش خود در ممانعت از بروز و مهار تبعات اين چالشها را به خوبي نمايان كرد. به اين اعتبار، مسكو با تأكيد بر ضرورت تجديدنظر در ساختار امنيت اروپا براي تقويت توان مقابله با تهديدهاي امنيتي جديد، پيشنهادي را به ابتكار دميتري مدويديف تسليم كشورها و نهادهاي اروپايي كرده كه برساخت يك ساختار جديد امنيتي را در اين قاره مطمحنظر دارد.
براي فهم هرچه بهتر پيشنهاد جديد روسيه به اروپا براي انعقاد يك پيمان جامع امنيتي اروپايي و برساخت يك ساختار جديد امنيتي در اين قاره، بايد پسزمينههاي اين ايده روسي مورد مداقة قرار گيرد. نويسنده نميتواند ادعا كند كه مبدع این ایده بوده (که از سوي دميتري مدويديف، رئیسجمهور روسيه به صورت رسمي مطرح شده)، اما ميتواند ادعا كند كه مدتهاي مديد در تبيين مفهوم آن تلاش كرده است. روسيه خلال يك و نيم دهة اخير نسبت به نقش تاريخي و سنتي خود دستخوش نوعي بازگشت به عقب شده كه از بيش از هرچيز ناشي از پسرفتهاي اين كشور به واسطة فروپاشي شوروي است. مسكو در عين حال خود را كشوري قدرتمند ميداند كه در جستجوي الحاق به تمدن اروپايي (كه تا حد زيادي نيز به آن تعلق دارد) است، اما همزمان از اين نيز واهمه دارد كه اگر اين الحاق به طور كامل روي دهد، ممكن است حاكميت خود را از دست داده و در رقابت با جوامع پيشرفتهتر عرصه را به آنها واگذار نمايد.
نكتة حائز تأمل در اين ميان اينكه مسائل و مشكلات روسيه در عرصة خارجي خود، با تأكيدات اخير ضرورت اتخاذ گرايش اروپايي در اين حوزه پيچيدهتر نيز شده است. بايد به اين نيز اشاره كرد كه در اين خصوص، اسلاوگرايان و يوروآتلانتيكگرايان روس موضع متقاعدكنندهاي ندارند و ديدگاههاي آنها نيز با واقعيتهاي بيروني چندان منطبق نيست. فراخوان آنها براي كنارهگيري از اروپا در نهايت به حمايت آنها از كنار نهادن موفقيت و نوگرايي تبديل شد. اينك براي اولين بار در هفت صد سال گذشته (زماني كه شاهزاده الكساندر نِفسكي از مغولها عليه شواليههاي توتني استفاده كرد)، به نظر ميرسد كه روسيه به راهكاري جديد در سياست خارجي خود دست يافته است. تمدن بزرگ ديگر، يعني چين به عرصة بينالملل بازگشته و در حال پيشرفتي بسيار سريعتر و موثرتر از اروپاي خسته است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)