شناخت عناصر اساسي در محيط جنگ ناهمگون
بيان ويژگيها بهطور معمول براي جامعيت بخشيدن و يا تبيين تعريف، بيان کارکرد ويژه و يا خصيصههاي يک پديده بهکار ميرود و اين خود مستلزم بررسي همهي ابعاد و جوانب يک شيء يا پديده و تعميم يافتههاي حاصل از بررسي محدود به آحاد آن جامعه است. برخي از اين ويژگيها به صورت مختصر و برخي مفصلتر مورد بررسي قرار گرفتهاند. اما مطلبي ديگر در تکميل ويژگيها و خصيصههاي کلي نبرد ناهمگون، شناخت عناصر اساسي در محيط جنگ ناهمگون ميباشد که از مهمترين اين عناصر مي توان به موارد زير اشاره کرد(15):
انسان محوري
در جنگ همگون طرف قويتر متکي بر ابزار ميجنگد و فناوري فوقالعادهي پيشرفته نظامي است که برتري او را در عرصه نظامي ممکن ميسازد. اما در جنگ ناهمگون قدرت خلاقانه، روحيه و تفکر انسان است که محور همهي تصميمگيريها و نقشآفرين همهي صحنههاست.
اتکاي به مردم
در ديدگاه سنتي پيروزي متعلق به ارتش بزرگتر است و تشکيل و سازماندهي ارتش بزرگتر تنها در توان طرفي است که داراي جمعيت بيشتري باشد. امروزه اين نظريه اعتبار خود را از دست داده است.(16) نيروهاي مردمي مهمترين منبع دفاعي هر کشور به حساب ميآيند که در امور اطلاعاتي، عملياتي، پشتيباني و رواني ميتوانند ايفاي نقش کنند. مردم با تأمين منابع ملي، موارد فيزيکي و مادي، در قالب دفاعي بسيج به عنوان نقطهي اتکا و عامل اصلي بازدارندگي در زمان صلح و در زمان جنگ به عنوان تعيين کنندهي سرنوشت جنگ وارد ميدان شدهاند.
حفظ توان
حفظ توان به معناي حفظ نيروي انساني، تجهيزات و تسليحات مؤثر جلوگيري از نابودي مراکز ثقل و يا کاهش آسيبپذيري در اين موارد است.
هم عرصهگي
جنگ ناهمگون قابليت حضور در همهي حوزههاي مختلف را دارد و ميتواند در همهي صحنهها نقشآفريني کند. حوزهي نظامي، حوزهي سياسي، فرهنگي و اجتماعي، اقتصادي، اطلاعاتي، حوزهي فناوري در سختافزار و نرمافزار.
متمرکز بر عليه موضع ويژه
در جنگ ناهمگون با سطوح متداخل راهبردي عملياتي و تاکتيکي روبهرو هستيم. به بيان ديگر يک اقدام تاکتيکي ميتواند پيآمدهاي راهبردي داشته باشد که در اين نوع از جنگ بايد به دنبال شناسايي و حمله به آن دسته از نقاط ضعف دشمن بود که وارد کردن ضربه به آن موجب غيرقابل تحمل شدن هزينه شود.
فرسايش
قدرت برتر به دليل فشار افکار عمومي، هزينهي فوقالعادهي عمليات نظامي خويش با استفاده از فناوري ناچار است که جنگ را در کوتاه مدت و با قابليت تمام کند. اما برطرف ضعيفتر براي جلب توجه افکار عمومي، تحميل هزينههاي غيرقابل تحمل به دشمن و شکستن ابهت او به دنبال طولاني کردن و فرسايشي کردن جنگ است. فرسايشي کردن جنگ براي طرف قويتر به منزلهي شکست است چراکه عدم پيروزي عليرغم داشتن قدرت ظاهري فوقالعاده، اعتبار و حيثيت او را که عامل اصلي براي حفظ هژموني است از بين ميبرد.
عدم قطعيت
از آنجا که در جنگ ناهمگون هر مکاني صحنهي نبرد، هر انساني يک رزمنده و هر لحظهاي آغاز فرود يک ضربه، هر ابزاري يک سلاح و هر اقدام تاکتيکي ميتواند داراي يک راهبردي تعيين کننده باشد. اين جنگ داراي محيط عدم اطمينان کامل، پيشبينيناپذير و برخوردار از عدم قطعيت ميباشد. عدم قطعيت امکان تصميمگيري دقيق و سريع را کاهش ميدهد و پيدايش هر نوع نتيجهاي را ممکن ميسازد و هرچند در همهي جنگها احتمالها و ابهامها گاهي سرنوشتساز هستند اما در جنگ ناهمگون، در حدي است که هر چيز به ظاهر غيرممکن، ممکن ميشود.
بهرهگيري از جغرافيا
بهطور منطقي بايد باور داشت که جغرافياي نظامي روي مسألهي رزم در آينده تأثير بهسزايي خواهد داشت.(17) عوامل جغرافيايي را به دو طريق ميتوان در جنگ ناهمگون به عنوان عوامل برتري مورد استفاده قرار داد. استفاده از موقعيتهاي ژئوپليتيکي و ژئواکونوميکي براي به خطر انداختن منافع اقتصادي، سياسي و نظامي دشمن و متحدانش و استفاده از عوامل جهت هجوم و يا دفاع در برابر دشمن با توجه به شرايط هر منطقه و امکان بهکارگيري تاکتيک هاي متناسب با آن.(18)
جنگ اطلاعات
جنگ اطلاعاتي استفادهي تهاجمي و تدافعي از اطلاعات و سامانههاي اطلاعاتي است به منظور رد، بهرهگيري، تحريف يا تخريب اطلاعات، فرآيندهاي اطلاعاتي، سامانههاي اطلاعاتي و شبکههاي رايانهاي دشمن چنين عملياتي به منظور رسيدن به امتيازات نظامي طراحي ميشود به همين سبب جايگاه ويژهاي در شيوههاي جنگ ناهمگون دارد و در تقسيمبندي ميان تهديدها و جنگهاي همگون آن را در تهديدهاي غيرهمگون برشمردهاند. دليل اصلي اين امر در آن است که دخالت در تصميمسازيها از طريق سامانههاي اطلاعاتي و تخريب اطلاعات صحيح و جايگزين کردن آن با اطلاعات نادرست و ايجاد فريبهاي اطلاعاتي به منظور اتخاذ تصميمهاي نادرست همه و همه ميتوانند همان اندازه که از سوي قدرتهاي بزرگ صورت پذيرد به وسيلهي واحدهاي کوچکتر نيز امکانپذير باشد.
فريب و غافلگيري
تاريخ جنگها موارد بيشماري از طرحهاي فريب و غافلگيري را بازگو ميکند. مواردي که گوياي اين نکته است که جنگ هيچگاه از فريب و غافلگيري خالي نبوده است. اما در جنگ ناهمگون و جنگ با يک قدرت ناهمگون فريب و غافلگيري اهميت فوق العادهاي دارد. فريب ميتواند عدم توازن قوا را به توازن وحشت مبدل سازد. به عنوان مثال سان تزو در کتاب هنر جنگ ميگويد: تمام جنگها مبني بر رؤيت هستند. وقتي با دشمن روبهرو شدي، او را به دام بينداز، گيج کن و ناگهان به او حمله کن. وقتي که دشمن خود را جمعوجور کرد و آماده رويارويي شد و يا زماني که او قوي است از او بپرهيز.(19) ليدل هارت نظريهپرداز بريتانيايي به عنوان نيازي براي کليهي جنگها ميگويد: نقطه ضعف دشمن را شناسايي کنيد و با کليهي نيروهاي ممکن به آن نقاط حمله نماييد و در عين حال در مقابل خطر حملهي متقابل دشمن از نقطه ضعف خودي محافظت نماييد.
عمليات رواني
عاملان جنگ ناهمگون براي تسهيل و تسريع در تحقق اهداف جنگ خويش از عمليات رواني بهره ميگيرند. بنابراين ميتوان مهمترين اهداف عمليات رواني در جنگ ناهمگون را به شرح زير برشمرد:
- ايجاد ترس و وحشتزدگي در نيروهاي دشمن
- تحميل ارادهي خود بر دشمن
- تحريک روحيهي نيروها و فرماندهان دشمن
- جبران کاستي در تجهيزات و فناوري نظامي از طريق عمليات رواني
- دستکاري افکار عمومينمايش اراده و روحيهي شجاعت و تسليمناپذيري خويش(20)
بنابراين يکي از اهداف عمليات رواني در جنگ ناهمگون آن است که روحيهي سلحشوري و ارادهي خللناپذير ملت مورد تهاجم را در دفاع از کيان، هستي و موجوديت خويش به نمايش بگذارد و با بهکارگيري از راهبرد عمليات رواني در نبرد ناهمگون بهگونهاي باعث توازن قوا در صحنه نبرد گردد.
ويژگيهاي صحنه نبرد در جنگهاي آينده
با نگاهي گذرا به مفهوم و ويژگيهاي جنگ ناهمگون و همچنين شناخت عناصر اساسي در محيط جنگ ناهمگون ميتوان ويژگيهاي صحنهي نبرد جنگهاي آينده را پيشبيني کرد. جنگهاي مبتني بر فناوري در چند دههي اخير و اجماع بينالمللي عليه کشورهاي کمتر توسعهيافته و به عبارتي کشورهايي که تأمين کنندهي منابع انرژي، معدني، نيروي انساني کارگر و… کشورهاي توسعهيافته هستند ميتوان دريافت که فشارهاي وارده به کشورهاي مزبور ماهيت جنگهاي آينده را تغيير داده است و يک ناهمگوني ايجاد کرده است. جنگهاي مدرن ما را به سوي دوران جديدي از تحولات سوق ميدهند که از لحاظ دامنه و هم از لحاظ ابعاد بيسابقه هستند. اين دوران جديد باعث تغيير تحول در ساختار کلي جنگهاي آينده گشته است. برخي صاحبنظران براي جنگ هاي مدرن دوره هاي زماني مختلفي تعيين کرده اند. هر دوره از منظري با دوره قبل و بعد از خود متفاوت بوده و با توجه به راهبرد تاکتيکي اصول رزم و ويژگيهاي حاکم بر آن به انواع مختلفي تقسيم شده است.
اولين نسل جنگ مربوط به جنگهايي بوده که در آنها تاکتيک صف و ستون، حاکم بر صحنهي رزم بوده است. جنگها به صورت رسمي و بسيار منظم منطبق با فرهنگ نظامي و در يک ميدان رزم منظم روي ميدادند.
کليهي علائم، نشانهها و شاخصههايي که وجه تمايز نيروي نظامي با غيرنظامي ميشد مربوط به اين دوره بوده است. جنگهاي زمان ناپلئون در اين گروه قرار ميگيرند.
دومين نسل جنگ به دوران جنگ جهاني اول و تاکتيکهاي رزمي حاکم در اين دوره اشاره دارد. به کارگيري قدرت آتش انبوه متمرکز و کنترل شده نابودي قطعي دشمن، اطاعت محض و رعايت دقيق سلسله مراتب، همزماني دقيق طرحها و دستورات از ويژگيهاي بارز اين دوره است. دامنهي اين نسل تا به امروز نيز کشيده شده است.
سومين نسل جنگ، به جنگ جهاني دوم بر ميگردد و مبتني بر راهبرد و حملهي رعدآسا و جنگهاي مانوري است. عناصري همچون سرعت عمل، غافلگيري، روحيه، خلاقيت و انضباط فردي نيروها، به عنوان عامل مؤثر در جنگ بوده و جنگها به صورت غيرخطي اتفاق ميافتاد و اداره ميشد.
چهارمين نسل جنگ متکي بر اصولي همچون تمرکززدايي، ابتکار عمل، از بين رفتن وضعيت انحصاري جنگها و ناهمگوني است که توسط نهادهاي غيردولتي و گروههاي رزمي کوچک، سبک، ماهر، متحرک، مقاوم، خودکفا، باروحيه و باانگيزه قابل انجام و اجرا است و همراهي، همگامي و گره خوردن با تودههاي اجتماعي و مردمي از اصول حتمي و موفقيتآميز در اين جنگهاست(21) که از مهمترين ويژگي آنها ناهمگوني ميباشد. بنابراين استفاده از اين شيوههاي جديد باعث تغيير تحول در ساختار کلي جنگهاي آينده گشته است که به مواردي اشاره ميگردد:
ويژگيهاي جنگهاي آينده
1- ناهمگون بودن جنگهاي آينده: از مهمترين ويژگي جنگهاي آينده ناهمگوني در فناوري، تاکتيک و راهبرد است.
2- کوتاه بودن زمان درگيري، وسيع بودن منطقهي نبرد: دشمن با تکيه بر فناوري برتر و بهرهگيري از تجهيزات پيشرفته در ارتش خود براي تأمين ساير اهداف به خصوص کاهش تلفات و جلوگيري از مشکلات داخلي که ممکن است با طولاني شدن جنگ پيش آيد. همواره در طرحريزيهاي نظامي خود تکيه بر جنگ کوتاه مدت دارد.
3- اجراي سريع و قاطع با شدت عمل زياد: يعني جنگ را با فشارهاي افزون و با سرعتي غيرقابل تصور (در محدودهي وسيعي به پيش برد) بهگونهاي که اجازهي هرگونه مقاومت و عکسالعملي از دشمن سلب گردد.
4- انطباق سطوح تاکتيکي، عملياتي و راهبرد: با توجه به توان بالا در فناوريهاي نظامي، تغييرات مناطق مقدم جنگ به سرعت به مناطق عقب کشيده ميشود. در واقع در جنگهاي آينده در همه جا بايد جنگيد. به دليل وجود اهداف سياسي راهبردي و حياتي در عمق جنگ بهطور همزمان در مرکز ثقل و خطوط مقدم صورت خواهد گرفت. سرعت در ارسال اطلاعات به فرماندهان منطقهي نبرد با توجه به توانمنديهاي فناورانه، توان واحدهاي عملياتي را افزايش داده و اهداف راهبردي را قابل دسترسي نموده است.(22)
5- امروزه کشورهاي قدرتمند به اين باور رسيدهاند که جنگيدن در سرزمين دشمن با تکيه صرف بر اطلاعات رزمي شامل جو، زمين و دشمن که در گذشته به عنوان اطلاعات لازم براي نبرد محسوب ميگرديد عملي نيست بلکه نيازمند اطلاعات جامعتري و دقيقتري از دشمن و سرزمين نبرد از جمله وضعيت سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و نظامي و… است. اين جمعآوري نيز تنها در حوزهي فعاليتهاي جمعآوري نظامي نيست و مستلزم فعاليتهاي سرويسهاي امنيتي اطلاعاتي نيز ميباشد.
6- سرعت بالا در چرخش اطلاعات: از بارزترين ويژگيهاي عملياتهاي آينده سرعت عمل در چرخش اطلاعات است يعني اينکه با توجه به فناوريهاي جديد انتقال اطلاعات سريعتر و باعث افزايش توان رزمي ميگردد.
7- دستيابي همزمان به اهداف سياسي نظامي: همزمان با پيشبرد اهداف نظامي، اهداف سياسي را نيز به منظور براندازي نظام، اهداف راهبردي و حياتي را به منظور به زانو درآوردن دشمن انجام ميدهند.
8- آماده نمودن افکار عمومي براي جنگ: امروزه صرف برتري نظامي و داشتن قدرت برتر به دولتها اجازه کشورگشايي را نميدهد و لذا ضرورت دارد در ابتدا افکار عمومي ملتها در سطوح ملي و جهاني آماده شوند و ارادهي ملي در جهت تصميم براي جنگ حاصل گردد.
9- دقت، هوشمندي و قدرت تخريب بالاي تسليحات: حملههاي دقيق، و فوقاطلاعاتي و هدفگيري همزمان، جهان را از جنگهاي عصر صنعتي به عمليات عصر اطلاعاتي رهنمون ميسازد. ادغام سلاحهاي دقيق با تفوق اطلاعاتي، برداشت نويني از جنگ را به وجود آورده است. بهکارگيري موشکهاي هدايتشوندهي ليزري، بمبهاي هوشمند با کنترل ماهوارهاي، توان تخريب بالا با استفاده از شبکههاي ماهوارهاي و جاسوسي دقت و هوشمندي و قدرت تخريب جنگهاي آينده را مضاعف نموده است.
10- استفاده از فناوري مدرن و پيچيده براي ادارهي جنگ.
11- غيرتناوبي بودن جنگ: انجام عمليات هاي غيرخطي و سيال از طريق آفندهاي ناپيوسته در مناطق مناسب و مورد دلخواه، احاطههاي قائم و عملياتي مقدم، به هم پيوستن مناطق ناپيوستهي رزم از طريق حرکتهاي سريع زميني انجام هجومهاي متنوع عليه دشمن در ابعاد وسيع و برقآسا و بدون انقطاع، امکان هرگومه تحرک و فکر را از دشمن گرفته، او را فلج خواهد کرد.(23)
12- ائتلافي بودن جنگهاي آينده: دقت، سرعت، توان و تخريب بالا، هوشمندي تسليحات بهطور کلي فناوري پيچيدهي تجهيزات به کار گرفته شده در جنگهاي مدرن باعث گران شدن هزينههاي جنگ شده و حتي کشورهاي ثروتمند نيز به تنهايي قادر به ادارهي يک جنگ طولاني مدت و پرهزينه نميباشد به همين منظور اقدام ائتلاف نمودن و از قدرت کشورهاي ديگر نيز استفاده نمايد.
13- اجراي عمليات رواني مستمر: انجام عمليات رواني مستمر قبل، حين و پس از جنگ صورت ميگيرد و به شيوههاي ذيل ميباشد:
- تفکيک مردم از حاکميت و نشان دادن ترحم براي مردم و آزادسازي مردم
- بينتيجه نشان دادن مقاومت و دفاع براي سلب ميل جنگجويي در آنان
- اعلام مکرر فرار مسئولان و رهبران سياسي و نظامي از صحنه
- مبهم سازي فضاي رواني مقاومت ملي در کشور
- آزادسازي برخي از اسرا در حين درگيريها براي تقويت تمايل به اسير شدن نيروهاي دشمن
- تمرکز براي ارعاب افکار عمومي با نمايش توان رزمي و نمايش سرعت عمل و تحرکات نظامي
- پيشدستي در خبررساني براي به دستگيري ابتکار عمل در صحنهي عمليات و تبليغي(24)
نتيجهگيري
جنگهاي مدرن ما را به سوي دوران جديدي از تحولات سوق ميدهند که از لحاظ دامنه و هم از لحاظ ابعاد بيسابقه هستند. اين رويکرد جديد باعث تغيير تحول در ساختار کلي جنگهاي آينده گشته است و ماهيت جنگهاي آينده را نيز تغيير داده است و يک ناهمگوني ايجاد کرده است. لذا شناخت تعاريف ناهمگوني و همگوني در جنگهاي آينده لازم است چراکه براي اتخاذ چنين شيوهاي، بايد با مفهوم و ويژگيهاي ناهمگوني آشنا شد و روش جنگ دشمن را تحليل و متناسب با آن راهکارهاي مناسب را طرحريزي نمود. البته ذکر اين نکته حائز اهميت است که اينچنين جنگي، يک جنگ نو و تازه نيست، بلکه در طي قرون متمادي، جنگجويان همواره به دنبال راهي براي استفاده از روشي براي خنثي کردن و اجتناب از اعمال قدرت ديگري در جنگها عليه همديگر با تکيه بر نقاط قوت خود عليه نقاط ضعف دشمن بودهاند و در هر گوشه و کنار دنيا از راهبرد ناهمگون همواره سود ميجستند. اما آنچه که جديد است و بايد به آن توجه داشت ويژگيها و تاکتيکهاي جديد جنگهاي ناهمگون و همچنين ويژگيهاي صحنهي نبرد آينده ميباشد. چراکه جنگ ناهمگون از ويژگيهايي خاصي برخوردار بوده و نيازمند يک تصميمگيري راهبردي براي کسب موفقيت در صحنهي عمليات و نبرد است. جنگ ناهمگون ميتواند جنبههاي گوناگوني را در بربگيرد، حملهي اطلاعاتي، حملهي تبليغاتي يا جنگ رواني و يا حتي اقتصادي و از مهمترين ويژگيهاي جنگهاي ناهمگون ميتوان به موارد زير اشاره کرد: تکرارپذيري، کوتاه مدت بودن، غافلگيرانه بودن (تاکتيکي و راهبردي)، غيرقابل پيشبيني بودن، صحنهي نبرد مشخص نداشتن، نامشخصي و نامعيني جنگجويان، نداشتن ابزار و فناوري مشخص، فضاي مانور زياد داشتن، ضربه زدن دقيق عملياتي، داشتن واحدهاي اجرايي و رزمي کوچک که همه از مؤلفههاي مؤثر در نبرد ناهمگون ميباشند. بنابراين ميتوان چنين بيان نمود که جنگ ناهمگون با صفت ناهمگون بودن خود نوعي ناهمگوني ميان طرفهاي درگير در جنگ را نشان ميدهد.
----------------------
فهرست منابع
(1) مقدمهاي بر جنگ غير همتراز، انتشارات فرماندهي و ستاد آجا (دافوس آجا)، معاونت آموزش، 1386.
(2) Grange T. David. National Strategy Forum Review Winter 2000: Asymmettric Warfare: Old Method, New Concern.
(3) دافوس آجا- همان منبع.
(4) الياسي، محمدحسين، کاربرد عمليات رواني در جنگ نامتقارن، فصلنامه مطالعات بسيج، شماره 23، تابستان 1382.
(5) مکنزي، جنگ نامتقارن، ترجمه عبدالمجيدي و محمد تمنايي، تهران، 1382 و انتشارات دوره عالي جنگ سپاه، ص 5 تا 14.
(6) ويژهنامه 11 سپتامبر، فصلنامه مطالعات راهبردي، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردي، 1381، شماره 3 و 4، ص 24.
(7) صفوي، سيديحيي، الزامات و شرايط برتري در جنگهاي ناهمتراز، نهران، نشريه نگرش راهبردي، 1387، شماره 89 و 90، ص 48.
(8) دانيالي، سياوش، نبرد ناهمتراز، تهران 1383، انتشارات دافوس، ص 4.
(9) افتخاري، اصغر و مهدي کامکار، جنگ ناهمتراز بازشناسي مفهومي، تهران، 1387، نشريه نگرش راهبردي، شماره 89 و 90، ص 178.
(10) همان منبع، ص 180
(11) صفوي، همان منبع، ص 49.
(12) جنگ نامتقارن، مجموعه مقالات، ترجمه مرکز برنامهريزي و تأليف کتابهاي درسي، معاونت آموزش و نيروي انساني ستاد مشترک سپاه، 1384.
(13) مکنزي، همان منبع، ص 18.
(14) مقدمهاي بر جنگ غيرهمتراز، دافوس آجا، همان منبع، ص 21.
(15) صفوي، همان منبع، ص 59.
(16) سنجابي، عليرضا، استراتژي و قدرت نظامي، تهران 1375، انتشارات پاژنگ، ص 84.
(17) صفوي، همان منبع، ص 36.
(18) همان منبع، ص 72.
(19) Santezu: Theart of war war. Samuel B.Gripfith (trans), London, Oxford University Press, 1971 PP.66-67.
(20) صفوي، همان منبع، ص 74.
(21) ويليام اس.لينو، مفهوم نسل چهارم، ترجمه محمد شاهمرادي، تهران، 1384، ماهنامه دانشگاه عالي دفاع ملي، شماره 61 و 60.
(22) سلامي، حسين، جنگهاي آينده، تهران، 1383، ماهنامه دانشگاه عالي دفاع ملي.
(23) همانجا.
(24) ويژهنامه 11 سپتامبر، همان منبع.
علاقه مندی ها (Bookmarks)