دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19

موضوع: متن و فایل صوتی جلسات هم اندیشی دانشگاه تربیت مدرس

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #19
    مدیر کـــــــل ســــایت
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر - نرم افزار
    اکانت شخصی
    ندارد
    نوشته ها
    7,883
    ارسال تشکر
    9,788
    دریافت تشکر: 29,042
    قدرت امتیاز دهی
    13974
    Array
    Admin's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : متن و فایل صوتی جلسات هم اندیشی دانشگاه تربیت مدرس

    جلسه هجدهم: وحی و تجربه دينی

    استاد خسرو پناه
    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    دریافت فایل صوتی جلسه هجدهم

    ------------------------------------------------------- خلاصه متن جلسه ------------------------------------------------------
    وحی و تجربه دينی

    روش شناسي اي كه در مسأله مطابقت يا عدم مطابقت وحي با تجربه ديني به كار مي رود، پديدار شناسانه است؛ بدين بيان كه ابتدا بررسي مي كنيم كه پديدهاي وحي و تجربة ديني، هريك به چه معناست سپس به اين مطلب مي پردازيم كه اين دو، حقيقت واحدي دارند يا خير. پديدارشناسي تجربة ديني را از ديدگاه شلاير ماخر مطرح خواهيم كرد.

    شلاير ماخر اولين كسي است كه اصطلاح " تجربة ديني" را مطرح كرد. بعد از ايشان ويليام جيمز عنوان " انواع تجربه ديني" را نوشت. علت اينكه شلاير ماخر اين موضوع را مطرح كرد اين بود كه بنا به نقلي كه در مقدمة كتاب وي با عنوان "درباره ايمان "آمده است وي مي گويد در مراسم جشن تولدش، تعدادي ازدوستانش نزد وي آمده وبه او گفتند الحاد وبي ديني در قرن ما (قرن نوزدهم) به اوج خود رسيده است وتقريبا اكثر مردم و دانشمندان به سمت الحاد روي آورده اند. شما به عنوان يك متكلم معروف چرا هيچ قدمي در راه دفاع از دين برنمي داري ؛ چرا نمي گويي كه دين حق حيات دارد ؛ چرا كاربردهاي آن را بيان نمي كني؟ ايشان نيز به همين منظور كتابي با عنوان " درباره ايمان " مي نويسد و در آن بيان مي كند كه ما بايد بدانيم كه دين چيست.

    ايشان چند فرض را با برهان ضرب و تقسيم ذكر مي كند و همه را نقد مي كند تا به ادعاي خويش برسد. وي برهان خود را با اين فرض ها آغاز مي كند:
    آيا دين متافيزيك است؟ در جواب مي گويد خير. دين با متافيزيك تفاوت دارد.
    آيا دين اخلاق است؟ مي گويد خير اين ها دو حقيقت مجزايند.

    آيا دين عرفان است؟ شبيه آنچه كه بعدها استيس ادعا مي كند. اين بيان را نيز رد مي كند و در نهايت نتيجه مي گيرد كه دين عبارت است از تجربة ديني و تجربة ديني را به احساس اتكا به موجودي مطلق تعريف مي كند. احساس اتكاي مطلق، احساس اتكاي يكپارچه به مبدا يا قدرتي متمايز از جهان؛ بدين ترتيب وي تجربة ديني را از سنخ احساس نه از سنخ ادراك تلقي مي كند. وي مي گويد طبق اين تعريف، دين ديگر از سنخ معرفت و امر شناختاري نيست؛ يعني، زبان دين، زبان شناختاري نيست. دين بار معرفتي و شناختاري ندارد؛ زيرا يك احساس به ما مي دهد، احساسي معنوي كه به تعبير برخي روانشناسان ما را از تنهايي بيرون آورده ونوعي حال معنوي به ما مي دهد. شلاير ماخر مي گويد: طبق اين بيان كه دين را تجربة ديني بدانيم همة انسان ها؛ حتي انسان هاي قرن نوزدهم هم دين داشته واز تجربة ديني بهرمند مي باشند و هيچ كس نيست كه احساس اتكاي مطلق به يك موجودي ماوراي اين جهان نداشته باشد؛ حتي، هنرمندان كه در ظاهر بي دين ترين انسان ها در قرن نوزدهم مي باشند ديندارتر از ديگران هستند؛ بدليل اينكه بهره مندي آنان از اين احساس اتكا بيشتر و شديدتر است. سرانجام وي به دوستان خود چنين پاسخ مي دهد كه دغدغه بي ديني قرن نوزده را نداشته باشيد.

    آلستون، تجربة ديني را از سنخ ادراك نه از سنخ احساس مي داند. اگر تجربة ديني را از سنخ احساس دانستيم؛ در اين صورت بايد شخص احساس كننده اي وجود داشته باشد؛ اما، متعلق احساس، ديگر مطرح نخواهد بود؛ زيرا، آنقدر متعلق احساس مبهم است كه ديگر آن را وارد بحث نمي كند. شخص معتاد به مواد مخدر، يك احساسي دارد ؛اما، متعلق احساس آن معلوم نيست او فقط احساس تنهايي مي كند و بايد كسي دست او را بگيرد؛ اما، آن كس كيست و چه ويژگي اي بايد داشته باشد، معلوم نيست؛ پس متعلق آن را وارد بحث نمي كنند؛ بنابراين، در احساس سه مؤلفه وجود دارد، احساس، احساس كننده و متعلق احساس؛ اما، چون متعلق احساس بسيار مبهم است ديگر سخني از آن به ميان نمي آورند؛ اما، اگر تجربة ديني از سنخ ادراك شد؛ هم ادراك (كه رابط بين مدرِ ك و مدرَك است) و هم مدرِ ك و هم مدرَك (متعلق ادراك)وجود دارد.

    ازآنجا كه تجربة ديني از سنخ ادراك است مدرك، حتما مدرك بالذات ( صورت ذهني ) و مدرك بالعرض( خارج ) مي باشد. اگرمدرك بالذات، مطابقِ مدرك بالعرض باشد، در اين صورت ادراك ما صادق خواهد بود واگر مطابق مدرك بالعرض نباشد در اين صورت ادراك ما كاذب مي باشد.

    در ميان روشنفكران مسلمان كساني بحث تجربه يا احساس ديني را كه در اين فضا توسط شلاير ماخر مطرح شده است، و ناظر به احساس معنوي است، با مسئله وحي تطبيق كرده اند. در واقع با اين قياس قصد بومي سازي تجربه ديني را دارند و وحي را نوعي تجربه ديني معرفي مي نمايند.

    در اينجا منظور از وحي، وحي رسالي است كه از مهمترين مصاديق آن قرآن است. اين روشنفكران قرآن را نبز نوعي تجربه ديني پيامبري معرفي كرده اند. از ويژگي هاي مشترك تجربه ديني و احساس معنوي مي توان به عوامل روانشناختي دروني و عوامل جامعه شناختي بيروني اشاره نمود. اين روشنفكران بر اين عقيده هستند كه وحي در مورد پيامبر نيز در واقع معجوني است از سه عامل: اول عامل روانشناختي و دروني شخص پيامبر كه داراي روحيات و اخلاق خاصي بودند؛ دوم عوامل جامعه شناختي حضور ايشان در منطقه عربستان و تولد و زندگي در محيط خانوادگي منحصربه فرد ؛ و عامل سوم نورانيتي كه خداوند به ايشان اعطا كرده بود و به مفهوم معنايي بود كه تنها براي پيامبر روشن بود. در واقع پيامبر اين نور را با توجه به ويژگي هاي ذاتي خود تفسير كرده و حاصل آن قرآني است كه اكنون در اختيار ما قرار دارد. لذا نبايد قرآن را يك كتاب آسماني محض بدانيم بلكه آن را تركيبي از آسمان و زمين بپنداريم. از جمله شواهدي كه بر اين مدعا آورده شده است زبان عربي قرآن است كه به ادعاي آنان اگر پيامبر در منطقه اي ديگر مي زيستند قرآن به زبان ديگري نازل مي شد. همچنين محتوا و واژه هاي به استخدام گرفته شده در قرآن را كاملاً تحت تأثير موقعيت مكاني و روانشناختي ايشان ذكر مي كنند.

    اين روشنفكران عقيده دارند كه تجربه نبوي بسط پذير است و هر انساني مي تواند از اين تجربه نبوي برخوردار گردد ولي فرق تجربه نبوي ديگران با پيامبر در پيروان آن دو است به اين معني كه پس از پيامبر كسي نمي تواند براي تجربه نبوي خود پيرواني داشته باشد و از اين رو بحث امامت نيز با اين فرض نقض مي گردد.

    نقد مباحث مطرح شده
    آنچه غربيان ادعا مي كنند يا هيچ انطباقي با وحي ندارد يا اگر انطباق دارد وحي يك نوع از تجربه ديني و عالي ترين نوع آن است. شلاير ماخر ادعا نمي كند كه تجربه ديني افراد مختلف همان تجربه اي است كه پيامبران آن را درك كرده اند و وحي را تنها از سوي خداوند مي داند و آن را با تجربه هاي معنوي ساير مردم متفاوت مي داند.نقد اول اين است كه برداشت روشنفكراني كه اين مباحث را مطرح كرده اند حتي با اين عقيده متفكران غربي در مورد تجربه ديني متناقض است. در واقع متفكران غربي هرگز قصد همسان انگاري وحي و تجربه ديني را نداشته اند.

    نقد دوم اين است كه اين سخنان با براهين عقلي اثبات وجود خدا و نياز بشر به دين در تعارض است. فلاسفه براهين متعددي براي نياز بشر به دين ذكر كرده اند. يكي از مهمترين براهين اين است كه پس از اثبات عقلي وجود خدا و معاد، عقل بشر به تنهايي براي كشف ترابط عمل دنيوي و سعادت اخروي كافي نيست. عدل الهي حكم مي كند كه خداوند اين آموزه را در اختيار ما قرار دهد. تجربه ديني متأثر از ده ها عامل جامعه شناختي و روانشناختي كه بسياري از آنها غلط و تغيير پذير اند چگونه مي تواند سعادت بشر را تضمين نمايد؟

    نقد سوم اين است كه قرآن كه خود از منابع ديني است كه روشنفكران با تكيه بر آن به تحليل دين پرداخته اند، وحي را به خدا نسبت مي دهد و ديدگاه روشنفكران كاملاً متناقض با نص قرآن است. در قرآن آيات فراواني وجود دارند كه نزول وحي را از جانب خداوند بيان مي كنند؛ " كذالك اوحينا اليك روحا من امرنا". خداوند نه تنها وحي معنايي بلكه وحي لفظي قرآن را نيز به خود نسبت مي دهد؛كذالك اوحینا الیك قرآنا عربیا". همچنين در قرآن ادعاي كم و زياد شدن قرآن توسط پيامبر رد مي شود؛ " لا تحرك به لسانك لتعجل به"، "لو تقول علینا بعض الأقاویل لأخذنا منه الیمین ثم لقطعنا منه الوتین".

    نقد ديگر بر تأثير قرآن از فرهنگ زمانه اين است كه در قرآن آيات فراواني بر نقد فرهنگ زمانه وجود دارند. حتي قرآن در مواردي از جمله مسئله تحريف شده حج در اديان پيشين فرهنگ هاي فراموش شده را اصلاح مي كند. و نيز خداوند براي درك بهتر نعمت ها و نغمت ها توسط مردم از چيزهايي نام مي برد كه به اين ادراك كمك نمايد. مثل نام ميوه هايي كه در قرآن به كار رفته است و در آن زمانه در شبه جزيره عربستان رايج بوده اند.

    اگر اشكال كنند كه جواب ما به اين روشنفكران درون ديني است و بايد جواب برون ديني داده شود، بايد بگوييم كه بحث پديدار شناسانه است و پديدارشناسي شيء را از درون مورد مطالعه قرار مي دهد. بر اين اساس وحي بصورت پديدار شناسانه خود را متفاوت از آنچه كه روشنفكران ادعا مي كنند معرفي مي كند.
    نخبه یعنی خودباوری انسان و پس از خود باوری کاری غیر ممکن نمی شود

  2. کاربرانی که از پست مفید Admin سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دانلود: مجموعه نرم افزاری لرد 2010
    توسط moji5 در انجمن سایر نرم افزارها
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: 24th November 2010, 06:34 PM
  2. معرفی: آدرس اینترنتی سازمانهای دولتی
    توسط Admin در انجمن معرفی سایتها و وبلاگها
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: 30th March 2010, 08:57 PM
  3. قيمت اموال دانشگاه آزاد 250.000.000.000.000 تومان است
    توسط Victor007 در انجمن اخبار سیاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th December 2009, 02:35 PM
  4. معرفی: فهرست سايتهاي دانشگاههاي ايران
    توسط A.L.I در انجمن معرفی سایتها و وبلاگها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 10th December 2008, 11:48 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •