امروز در این شهر مرا یاری نیست
آورده به بازار و خریداری نیست
آنکس که خریدار بدو رایم نیست
وانکس که بدو رای خریدارم نیست
امروز در این شهر مرا یاری نیست
آورده به بازار و خریداری نیست
آنکس که خریدار بدو رایم نیست
وانکس که بدو رای خریدارم نیست
..:::::::« همیشه یک اتفاق در حال رخ دادن است »:::::::..و..:::::::« هیچ چیز اتفاقی نیست »:::::::..
به کجای این شب تیره بیاویزم
قبای ژنده خویش را...
..:::::::« همیشه یک اتفاق در حال رخ دادن است »:::::::..و..:::::::« هیچ چیز اتفاقی نیست »:::::::..
گمت کردم ولی غافل از اینکه خدا با این بزرگی گم نمیشه
مواظب بودی از دستت نیوفتم ، هوامو داری و داشتی همیشه....
دلم عجیب گرفته,
و هیچ چیز,
نه این دقایق خوشبو,
که روی شاخه های نارنج
می شود خاموش,
نه این صداقت حرفی,
که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست,
نه هیچ چیز,
مرا از هجوم خیال اطراف نمی رهاند.
و فکر می کنم,
که این ترنم موزون حزن
تا ابد شنیده خواهد شد ...
اللهم عجل لولیک الفرج
اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟
حس خوب با تو بودن دیگه با من آشنا نیست
شعر خوب از تو خوندن دیگه لالایی من نیست
من همونم که یه روزی واسه چشمات خونه ساختم
واسه بوسیدن دستات همه زندگیمو باختم
توی رود خونه ی قلبت قایق من رفتنی بود
کاش از اول می دونستم قایقم شکستنی بود
اللهم عجل لولیک الفرج
اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟
یه روزی فقط دستای تو بود تو دستم ولی حالا دیگه حسابی وا نمیکنم روت اصلا....
به خیالت من کی کی هستم؟
عروسک باطریی هستم؟
نه جونم یه کینه،
از یه عشق خاکستری هستم،
اللهم عجل لولیک الفرج
اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟
دلم میخواست کلاغ بودم همون کلاغ پاپتی زشت و سیاه و خط خطی پر میزدم تو آسمون کسی نمی گفت که : بمون می پریدم رو یه درخت گریه می کردم : غار و غار پشت سرش یه زهر مار حداقل این فحشه که راستکی بود اینجوری هیچکسی دلش واسم الکی نمی سوخت کسی برام لباس پادشاه توی قصه ها رو نمی دوخت نه عاشق کسی بودم ، نه کسی عاشقم بود کلاغ تنهایی بودم، گمشده تو شهر دود اشک کلاغ و هیچکسی نمی تونه ببینه حال دلش ؟! عجب ..مگه حالی واسش میمونه؟ دلم میخواست کلاغ بودم تا که یه روز، زخم یه سنگ راستکی، که درد اون بهتره از زخم زبون آدما دلم رو با تموم این نگفته هاش بترکونه کسی دلش واسه کلاغ زنده که نمی سوزه کسی دلش واسه کلاغ مرده هم ,نمی سوزه...
صبح سحر یه رفتگر کلاغه رو انداخت لابه لای آشغالا کلاغ با دلش پرید تو قصه ها
دلش نگو , یه تیکه خون: برو پیشم نمون.........
اللهم عجل لولیک الفرج
اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟
نمي توانيم گذشته را تغيير دهيم.
تنها بايد خاطرات شيرين را به ياد سپرد.
و لغزشهاي گذشته را توشه راه خرد سازيم.
نمي توانيم آينده را پيش بيني كنيم.
تنها يايد اميدوار باشيم . خواهان بهترين و هر آنچه نيكوست.
و باور كنيم كه چنين خواهد شد.
مي توان روزي را زندگي كرد.
دم را غنيمت شمريم.
و همواره در جستجو تا بهتر و نيكوتر باشيم.
کلامی از شیخ بهائی:
آدمی اگر پيامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نيست، زيرا :
اگر بسيار كار كند، میگويند احمق است !
اگر كم كار كند، میگويند تنبل است!
اگر بخشش كند، ميگويند افراط ميكند!
اگر جمعگرا باشد، میگويند بخيل است!
اگر ساكت و خاموش باشد میگويند لال است!!!
اگر زبانآوری كند، میگويند ورّاج و پرگوست ..!
اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند میگويند رياكاراست!!!
و اگر نكند میگويند كافراست و بیدين .....!!!
لذا نبايد بر حمد و ثنای مردم اعتنا كرد
و جز ازخداوند نبايد ازكسی ترسيد.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید ؛
مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)