تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه ای در ذکر یارب یارب است
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه ای در ذکر یارب یارب است
تا به بنفشه میدهد طره ی مشکسای تو
پرده ی غنچه میدرد خنده ی لگشای تو
وانگهم در داد جامی کز فروغش بر فلک / زهره در رقص آمد و بربط زنان میگفت نوش
شکسته دلم از این همه بی مهری
گرفته دلم از این همه صد رنگی
کجا روم که دلی به دل بسته زخم نیندازد
کجا روم که هنر به دل شکستن نپردازد
بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیمباشد که نباشیم و بدانند که بودیم
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
تو نه ای مور که مرغان بزنندت ره / تو نه ای مرغ که طفلان بکنندت پر
رواق من چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرودا که خانه خانه ی توست
تو گوهر بین و از خر مهره بگذر
ز طرزی کآن نگردد شهره بگذر
رهروان این گذرگاه ، آگهند / توش راه خود فراهم کرده اند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)