مشاعره ** فی البداهه**

[تاری]

بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست .

آه! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست.

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب .

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست.

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد ؟!؟!

" بال" وقتی قفس پر زدن چلچله هاست.

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است .

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست.

باز میپرسمت از مسئله ی دوری و عشق.

و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست




اينو دوستم چند شب پيش برام گذاشت و با حس و حال منم خيلي جوره.
آدرس وبش: Pezhvak88.blogfa.com
گفتم سرقت ادبي نكرده باشم

تا بدن لحظه گذشته است به ذهنت که چرا
که چرا شب اینهمه رو سیه است
و سکوتش همه جا مونده و اسرار برانگیز شده است؟!
خب سبب از راز درونش می گوید
که همه آمده اند و به غمش غمهای دگر
او همه می نگرد و سکوتش مرحم زخم دل خود
ما چرا باز به غمهای دلش غمهای دگر؟

[تاری]

یارب
...
مهتاب را خلاصه کن در یک کلام
می خواهم قبلِ رفتن
در آخرین درس زمان
تکواژه ی مهتاب را ازبر کنم
...
یاعلی

[AtIsHpArE]

بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست .

آه! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست.

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب .

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست.

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد ؟!؟!

" بال" وقتی قفس پر زدن چلچله هاست.

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است .

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست.

باز میپرسمت از مسئله ی دوری و عشق.

و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست




اينو دوستم چند شب پيش برام گذاشت و با حس و حال منم خيلي جوره.
آدرس وبش: Pezhvak88.blogfa.com
گفتم سرقت ادبي نكرده باشم

دوری از ماه
سرگیجه
مرگ

[AtIsHpArE]

یارب
...

مهتاب را خلاصه کن در یک کلام
می خواهم قبلِ رفتن
در آخرین درس زمان
تکواژه ی مهتاب را ازبر کنم
...
یاعلی

آرزوی ماه
نقاشی در برکه
یوز پلنگ

[s.golgol]

شمع مي گريد و مي سوزد و خاموش شود

چشمه مي جوشد و مي خشكد و بي روح شود

اشك مي ريزد و مي غلتد و بر گونه چكد

خلوت انس من امشب سيه و تار شود

[warrior]

زنهار به جز عشق دگر شغل نگیری

[uody]

وقتی از غربت ایام دلم می گیرد‎‎
مرغ امید من از شدت غم می میرد
دل به رویای خوش خاطره ها می بندم
باز هم خاطره ها دست مرا می گیرد.

[s.golgol]

و باران چه پر شكيب نوازش ميكند گونه ي ياسم را

كاش دست نوازشت

چون باران

روي گونه ي احساسم كشيده مي شد

[AtIsHpArE]

امروز بیاراستمی مجلس می
یادی زشبان پیش و هم از شب دی
دریاب مرا با دو سه واژه حرفی
زان پیش که استاد ازل گوید هی

[warrior]

روح پدرم شاد که فرمود به استاد
فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ