دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: حکایت های زیبا و خواندنی

  1. #1
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض حکایت های زیبا و خواندنی

    خري و اشتري دور از آبادي به آزادي مي‌زيستند. نيم شبي چراكنان به شارع عام نزديك شدند. اشتر گفت : ساعتي دم فرو بند تا از آدميان دور شويم. نبايد گرفتار شويم. خر گفت : اين نشايد كه درست همين ساعت نوبت آواز من است و در ترك عادت رنج جان و بيم هلاك تن. و بي‌محابا آواز برداشت.

    كاروانيان به دنبال بيامدند و هر دو را در قطار كشيده بار نهادند.

    فردا آبي عميق پيش آمد كه عبور خر از آن ميسر نبود. خر را بر اشتر نشانيده، اشتر را به آب راندند. اشتر چون به ميان آب رسيد، دستي برمي‌افشاند و پاي مي‌كوفت. خر گفت : رفيق! اين مكن، وگرنه من در آب افتم و غرقه شوم. شتر گفت : چنانكه دوش نوبت آواز نابهنگام تو بود، امروز گاه رقص ناساز من است
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  2. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


  3. #2
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : حکایت های زیبا و خواندنی

    همسر ملانصرالدين از او پرسيد: فردا چه مي كني؟
    گفت: اگر هوا آفتابي باشد به مزرعه مي روم و اگر باراني باشد به ككوهستنا مي روم و علوفه مي چينم.
    همسرش گفت: بگو انشاء ا...
    ملا گفت: انشاءا... ندارد فردا يا هوا آفتابيست يا باراني!!
    از قضا فردا در ميان راه به راهزنان رسيد و اورا گرفتند و كتك زدند و هرچه داشت با خود بردند . ملا نه به مزرعه رسيد و نه به كوهستان رفت. به خانه برگشت و در زد. همسرش گفت: كيست؟
    ملا گفت: انشاءا... كه منم!
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  4. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


  5. #3
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : حکایت های زیبا و خواندنی

    روزي شخصي به ملانصرالدين گفت: آيا مي داني در خانه همسايه شما جشن عروسي است؟
    ملا گفت: نه نمي دانستم. به من چه؟
    شخص گفت: خب قرار است يك سيني شيريني براي تو بياورد.
    ملا گفت: خب به تو چه؟
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  6. #4
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : حکایت های زیبا و خواندنی

    منصور خلیفه عباسی روزی به طاق کسری رفت و بر ستونی شعری دید که از شوق عاشق به دیدار معشوق حکایت می کرد، و زیر آن نوشته بود: اهه، اهه!
    منصور از همراهان پرسید این را چه معنی است؟ هرکسی سخنی گفت ولی ربیع حاجب که مردی باهوش بود پاسخ داد که گوینده شعر خواسته بفهماند که در حال سرودن این بیت گریه میکند
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  7. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


  8. #5
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : حکایت های زیبا و خواندنی

    آورده اند كه وقتي مردي بود خيّاط ــ در عفاف و صلاح؛ و زني داشت عفيفه، مستوره، و با جمال و كمال، و هرگز خيانتي از وي ظاهر نگشته بود.

    روزي زن در پيش شوهر خود نشسته بود، و زبان به تطاول گشاده، و به سبيل ِ منّت ياد مي كرد كه: " تو قدر عفاف من چه داني و قيمت صلاح من چه شناسي، كه من در صلاح زبيدۀ وقت و رابعۀ عهدم ".

    مرد گفت:" راست مي گويي، امّا عفاف تو به نتيجۀ عفاف من است. چون من در حضرت آفريدگار راست باشم، او تو را در عصمت بدارد".

    زن را خشم آمد، گفت:" هيچ كس زن را نگاه نتواند داشت، و اگر مرا وسيلت صلاح و عفّت نيستي، هر چه خواستمي بكردمي.

    مرد گفت:" تو را اجازت دادم به هر جا كه خواهي برو و هر چه مي خواهي بكن".

    زن، روز ديگر خود را بياراست و از خانه برون شد، و تا به شب مي گشت، و هيچ كس التفات به وي نكرد ــ مگر يك مرد گوشۀ چادر او بكشيد و برفت.

    چون شب در آمد، زن به خانه باز آمد. مرد گفت:" همه روز گرديدي و هيچ كس به تو التفات نكرد ــ مگر يك كس، و او نيز رها كرد.

    زن گفت:" تو از كجا ديدي؟". مرد گفت:" من در خانه بودم، امّا من در عمر خود در هيچ زن نامحرم به چشم خيانت ننگريسته ام، مگر وقتي ــ در جواني ــ گوشۀ چادر زني را گرفته بودم، و در حال پشيمان شده رها كردم. دانستم اگر كسي قصد حرم من كند، بيش از اين نباشد".

    زن در پاي شوهر افتاد و گفت:" مرا معلوم شد كه عفاف من از عفاف تو است
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  9. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


  10. #6
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : حکایت های زیبا و خواندنی

    یک روز شغالی که از شغال بودن خود ناراحت بود چند پر طاووس پیدا کرد آن ها را به خود آویزان کرد ، از شغالهای دیگر جدا شد و به جمع طاووسان پیوست ، طاووسان وقتی آن هیکل زشت و بیریخت شغال را دیدند که با پر آن ها تزئین شده عصبانی شدند و بر سر شغال بیچاره ریختند و تا جا داشت او را کتک زدند . شغال که حالا زشت تر و درمانده تر از قبل شده بود به جمع شغالان بازگشت اما شغالان هم به او اعتنایی نکردند و آنجا را ترک کردند . در بین شغال ها یکی به شغال درمانده رو کرد و گفت: اگر به شغال بودن خود قناعت میکردی نه از طاووسان کتک می خوردی و نه
    شغالان تورا ترک می کردند
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  11. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. راهنمای خرید Camcorder: دریچه ای رو به جهان
    توسط Bad Sector در انجمن عکاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd February 2011, 08:35 PM
  2. معرفی: مقایسه سه نیمه حرفه ای dslr: قسمت اول آشنائی با مفاهیم
    توسط Bad Sector در انجمن معرفی تجهیزات عکاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd February 2011, 04:07 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th October 2010, 09:56 AM
  4. فرایند تعیین راهبرد دانش سازمانی در نظامهای مدیریت دانائی
    توسط ریپورتر در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th October 2010, 09:46 AM
  5. تاریخچه موزه و موزه داری در ایران و جهان
    توسط nourooz در انجمن موزه و موزه داری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th October 2010, 01:13 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •