دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 28 , از مجموع 28

موضوع: مدیریت احساسات !!! (چطور؟)

  1. #21
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    انسانیت
    نوشته ها
    1,872
    ارسال تشکر
    9,863
    دریافت تشکر: 9,333
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    محسن آزماینده's: جدید21

    پیش فرض پاسخ : مدیریت احساسات !!! (چطور؟)

    نقل قول نوشته اصلی توسط *آمـــــستیس* نمایش پست ها
    بحث جالبی هست...ممنون ازتون

    به نظر من همونطور که کنترل احساسات مهم هست بروز احساسات هم ضروری هستش...حالا اعم از هر احساسی مثه نفرت...عشق و...اما اینکه اونارو در کجا و چه شرایطی بروز بدیم یا کنترل کنیم خیلی مهمه....مثلا اگه یه زمان لازم باشه ما به یک نفر ابراز علاقه کنیم اما این کار رو نکنیم شاید برای همیشه اونو از دست بدیم و اینجاست که فرصت از دست رفته و پشیمونی میمونه...در مورد همه ی احساسات همینطوره..اگه نتونیم احساس خشم رو کنترل کنیم شاید عواقب خیلی بدی در پی داشته باشه ...گاهی اوقات باید عقل به احساسات غلبه کنه و این نیاز به تمرین داره چون اگه جایی که لازمه نتونیم خودمون رو کنترل کنیم ممکنه دیگه راه برگشت نباشه البته باید همیشه از رفتارهای اشتباهمون درس بگیریم...اما به نظرم هیچ ادمی نمیتونه کاملا احساسی یا منطقی باشه
    چون قطعا تو زندگی هر ادمی اتفاق هایی میوفته که نیاز به منطق یا احساسات داره....برای مدیریت احساسات میتونیم با تمرین و استفاده از کتاب هایی که در این مورد زیاد هست استفاده کنیم...امیدوارم بتونیم در هر موقعیتی بهترین تصمیم رو بگیریم
    به نکته خیلی مهمی اشاره کردین
    البته بروز دادن احساسات خیلی سخت تر از کنترل احساس در درون خود انسان است یعنی تا وقتی احساس را بروز ندادیم درگیری بین خودمنو و احساسمنو هست ولی اگه احساس ر ا بروز بدیم نه تنها این درگیری تموم نمیشه بلکه نظر اطرافیان در مورد احساس ما نیز شکل میگیره.
    با این حساب اگه در بروز احساس نیز دقت نکنیم ممکنه عوااقبی بدتر از بد کنترل کردن آن داشته باشه
    البته کنترل نکردن یا بد کنترل کردن احساس هم میتونه باعث بد بروز کردن احساس بشه که در هر صورت به ضرر فرد تموم میشه
    باید این نکته را هم مد نظر داشته باشیم که احساسات بخشی از ما نستن و نمی تونیم آنها را نادیده بگیریم
    موفق باشید

  2. 4 کاربر از پست مفید محسن آزماینده سپاس کرده اند .


  3. #22
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    نوشته ها
    1,151
    ارسال تشکر
    3,303
    دریافت تشکر: 2,587
    قدرت امتیاز دهی
    38
    Array
    بانوثریا's: جدید117

    پیش فرض پاسخ : مدیریت احساسات !!! (چطور؟)

    سلام
    متاسفانه من خیلی احساسیم و بیشتر اوقات نمیتونم احساسمو کنترل کنم
    شاید بیرون از خونه خیلی احساسی به نظر نیام ولی وقتی تنها میشم نمیدونم چه جوری بگم
    خلاصه کاشششششششش میتونستم بیشتر منطقی باشم
    عقاب همیشه تنهاست...اما لاشخورها همیشه با هم اند
    فعالیتم رو در این سایت متوقف کردم... موفق باشید

  4. 4 کاربر از پست مفید بانوثریا سپاس کرده اند .


  5. #23
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برنامه ریزی اموزشی نیروی انسانی
    نوشته ها
    2,289
    ارسال تشکر
    6,414
    دریافت تشکر: 9,022
    قدرت امتیاز دهی
    5174
    Array
    ساناز فرهیدوش's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : مدیریت احساسات !!! (چطور؟)

    بروز احساسات می تونه تاثیر پذیر از آموزش هایی باشه که از طریق فرهنگ و از نهاد های مختلف مثل خانوداه ، مدرسه و در نهایت جامعه به افراد منتقل میشه .و در کنار ویژگی های شخصیتی افراد ابراز هر احساس رو میسر میکنه .برای مثال اگر خانمیدر هر موقعیتی گریه کنه زیاد عجیب نیست اما اگر یک آقا گریه منه سریع بهش می گن مرد که گریه نمی کنه ! همین بر چسب ها است که رفتار ها و باور های افراد رو شکل میده .
    افراد برای کنترل یا تغییر رفتارشون باید گاهانه تمرین کنند و این به سادگی نه تنها میسیر نیست حتی در اغلب مواقع امکان پذیر نیست و چون با اخلاق فرد در امیخته شده .
    البته حربه ی ایمان و اعتقاد در حد زیادی می تونه بر جوانب رفتاری افراد تاثیر گذار باشه .
    برای مثال خواهر ترزا بود یا فرد دیگه از بیماران جذامی مراقبت می کرد و هنگامی که از او پرسیدند آیا اکراه نداری ؟
    پاسخ داد هنگامی که از انان مراقبت می کنم احساس می کنم زخم های مسیح را می شویم .

    انجام کارهای از این دست یا کنترل سایر عواطف و احساسات نیازمند اعتقاد قوی داشتن و تمرکز معطوف داشتن به چیزی است که عاشقانه هر یک از افراد از راهی ( دین ) بدان دست می یازند .
    http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
    وبلاگ خودشکوفایی

  6. 3 کاربر از پست مفید ساناز فرهیدوش سپاس کرده اند .


  7. #24
    کاربر جدید
    نوشته ها
    32
    ارسال تشکر
    80
    دریافت تشکر: 280
    قدرت امتیاز دهی
    25
    Array

    پیش فرض پاسخ : مدیریت احساسات !!! (چطور؟)

    نقل قول نوشته اصلی توسط *آمـــــستیس* نمایش پست ها
    بحث جالبی هست...ممنون ازتون

    به نظر من همونطور که کنترل احساسات مهم هست بروز احساسات هم ضروری هستش...حالا اعم از هر احساسی مثه نفرت...عشق و...اما اینکه اونارو در کجا و چه شرایطی بروز بدیم یا کنترل کنیم خیلی مهمه....مثلا اگه یه زمان لازم باشه ما به یک نفر ابراز علاقه کنیم اما این کار رو نکنیم شاید برای همیشه اونو از دست بدیم و اینجاست که فرصت از دست رفته و پشیمونی میمونه...در مورد همه ی احساسات همینطوره..اگه نتونیم احساس خشم رو کنترل کنیم شاید عواقب خیلی بدی در پی داشته باشه ...گاهی اوقات باید عقل به احساسات غلبه کنه و این نیاز به تمرین داره چون اگه جایی که لازمه نتونیم خودمون رو کنترل کنیم ممکنه دیگه راه برگشت نباشه البته باید همیشه از رفتارهای اشتباهمون درس بگیریم...اما به نظرم هیچ ادمی نمیتونه کاملا احساسی یا منطقی باشه
    چون قطعا تو زندگی هر ادمی اتفاق هایی میوفته که نیاز به منطق یا احساسات داره....برای مدیریت احساسات میتونیم با تمرین و استفاده از کتاب هایی که در این مورد زیاد هست استفاده کنیم...امیدوارم بتونیم در هر موقعیتی بهترین تصمیم رو بگیریم
    نقل قول نوشته اصلی توسط محسن آزماینده نمایش پست ها
    به نکته خیلی مهمی اشاره کردین
    البته بروز دادن احساسات خیلی سخت تر از کنترل احساس در درون خود انسان است یعنی تا وقتی احساس را بروز ندادیم درگیری بین خودمنو و احساسمنو هست ولی اگه احساس ر ا بروز بدیم نه تنها این درگیری تموم نمیشه بلکه نظر اطرافیان در مورد احساس ما نیز شکل میگیره.
    با این حساب اگه در بروز احساس نیز دقت نکنیم ممکنه عوااقبی بدتر از بد کنترل کردن آن داشته باشه
    البته کنترل نکردن یا بد کنترل کردن احساس هم میتونه باعث بد بروز کردن احساس بشه که در هر صورت به ضرر فرد تموم میشه
    باید این نکته را هم مد نظر داشته باشیم که احساسات بخشی از ما نستن و نمی تونیم آنها را نادیده بگیریم
    موفق باشید


    من فکر میکنم باید یه تفکیک برای احساسات در نظر بگیریم ، چون به نظر من احساساتی که بهش اشره شده تا اینجای کار باید توی دو گروه مجزا باشن و هر گروه به شکل جداگانه ای مورد بررسی قرار بگیرن:
    گروه اول : احساساتی مثل خشم ، عصبانیت ، کینه ، ترس و .... که این نوع احساسات رو (به جز ترس) توی بیشتر مواقع از بروزشون جلوگیری کرد ، و این نوع احساسات عموما و الزاما نیازی به ارضا شدن ندارن.....
    گروه دوم: احساساتی مثل گرسنگی ، تشنگی ، علاقه و عشق و دوست داشتن ، این نوع احساسات رو باید به نحوی آروم و منطقی یواش یواش بروز داد ، چون ممکنه با محبوس کردن و اجازه بروز ندادن به اینجور احساسات فقط باعث ذخیره شدن و جمع شدن این احساسات بشیم و یه روزی یه جا چنان فوران کنن که قابل کنترل نباشن به هیچ وجه....
    ویرایش توسط آرامش درون : 24th February 2011 در ساعت 01:57 AM

    زندگی داشتن دوست داشتنی ها نیست
    دوست داشتن داشتنی هاست


  8. کاربرانی که از پست مفید آرامش درون سپاس کرده اند.


  9. #25
    کاربر جدید
    نوشته ها
    32
    ارسال تشکر
    80
    دریافت تشکر: 280
    قدرت امتیاز دهی
    25
    Array

    پیش فرض پاسخ : مدیریت احساسات !!! (چطور؟)

    نقل قول نوشته اصلی توسط ثریا نمایش پست ها
    سلام
    متاسفانه من خیلی احساسیم و بیشتر اوقات نمیتونم احساسمو کنترل کنم
    شاید بیرون از خونه خیلی احساسی به نظر نیام ولی وقتی تنها میشم نمیدونم چه جوری بگم
    خلاصه کاشششششششش میتونستم بیشتر منطقی باشم
    ببخشید که این حرف رو میزنم ، ولی خواهشا به خودتون اینجور تلقین نکنید که در برابر احساساتون کاملا عاجز و ناتوانید ، همه ما آدما یه فلکه برای احساساتمون توی مغزمون تعبیه شده که اگه بتونیم اونو پیدا کنیم تقریبا میتونیم جلوی بروز ناگهانی و فورانی احساسات رو بگیریم ، این وسط فرق ما ها تو بروز احساسات فقط پیدا کردن یا پیدا نکردن اون فلکه است....
    من مطمئنم شما هم میتونید منطقی باشید خیلی بهتر از ما ،اولا این احساس رو تو خودتون بوجود آوردید که راهی برای کنترل احساسات وجود نداره و تلاشی هم براش نمیکنید ، دست از ندارید ، و به این فکر کنید که شما قوی ترین آدم وری زمین هستید و هیچ اتفاق و هیچ پیشامد بدی نمی تونه شما رو از پای دربیاره...

    زندگی داشتن دوست داشتنی ها نیست
    دوست داشتن داشتنی هاست


  10. کاربرانی که از پست مفید آرامش درون سپاس کرده اند.


  11. #26
    کاربر جدید
    نوشته ها
    32
    ارسال تشکر
    80
    دریافت تشکر: 280
    قدرت امتیاز دهی
    25
    Array

    پیش فرض پاسخ : مدیریت احساسات !!! (چطور؟)

    نقل قول نوشته اصلی توسط Roksana65 نمایش پست ها
    بروز احساسات می تونه تاثیر پذیر از آموزش هایی باشه که از طریق فرهنگ و از نهاد های مختلف مثل خانوداه ، مدرسه و در نهایت جامعه به افراد منتقل میشه .و در کنار ویژگی های شخصیتی افراد ابراز هر احساس رو میسر میکنه .برای مثال اگر خانمیدر هر موقعیتی گریه کنه زیاد عجیب نیست اما اگر یک آقا گریه منه سریع بهش می گن مرد که گریه نمی کنه ! همین بر چسب ها است که رفتار ها و باور های افراد رو شکل میده .
    افراد برای کنترل یا تغییر رفتارشون باید گاهانه تمرین کنند و این به سادگی نه تنها میسیر نیست حتی در اغلب مواقع امکان پذیر نیست و چون با اخلاق فرد در امیخته شده .
    البته حربه ی ایمان و اعتقاد در حد زیادی می تونه بر جوانب رفتاری افراد تاثیر گذار باشه .
    برای مثال خواهر ترزا بود یا فرد دیگه از بیماران جذامی مراقبت می کرد و هنگامی که از او پرسیدند آیا اکراه نداری ؟
    پاسخ داد هنگامی که از انان مراقبت می کنم احساس می کنم زخم های مسیح را می شویم .

    انجام کارهای از این دست یا کنترل سایر عواطف و احساسات نیازمند اعتقاد قوی داشتن و تمرکز معطوف داشتن به چیزی است که عاشقانه هر یک از افراد از راهی ( دین ) بدان دست می یازند .
    مطالب خیلی ارزشمندی رو بیان کردید ، واقعا از لطف شما سپاسگذارم
    واقعا اعتقادات میتونه کمک شایانی توی توازن رفتاری و احساسی ما داشته باشه ، البته صرفا اعتقادات محدود به دین نیستن ، اگه فقط وجود خدا رو با روح خودمون تلفیق شده احساس کنیم و مطمئن باشیم که هر کدوم جزئی از خدای بزرگ هستیم ترس از پیشامد ها کم میشه ، دلخوریها ، نگرانیها ، دلشوره ها ، و افکار بد و مزاحم خیلی کاهش پیدا میکنن ...
    اعتقاد و ایمان و اعتماد بچه ای به پدر و مادرش داره رو در نظر بگیرید ، چنان اونو مطمئن و خاطر جمع میکنه که در وجود پدر و مادرش از هیچ چیز و هیچ کس نمی ترسه و هیچ پیشامدی اونو تحت تاثیر قرار نمیده...

    زندگی داشتن دوست داشتنی ها نیست
    دوست داشتن داشتنی هاست


  12. کاربرانی که از پست مفید آرامش درون سپاس کرده اند.


  13. #27
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم کامپیوتر
    نوشته ها
    806
    ارسال تشکر
    3,312
    دریافت تشکر: 3,315
    قدرت امتیاز دهی
    57
    Array

    پیش فرض پاسخ : مدیریت احساسات !!! (چطور؟)

    واقعا درسته...........
    دوستام به من میگن سنگ... چون خیلی کم احساساتی میشم... البته این یه جاهایی خوبه... مثلا وقتی همه دارن به سوتی یه معلمی میخندن قیافه من سرد و جدیه... البته منظورم این نست که واقعا بی احساسم...
    در کل قیافه من دو تا خصوصیتو نشون میده که تقریبا ندارم... یکی غرور یکی هم سنگ بودن!
    اما واقعا نمیدونم درمقابل ابراز احساسات دیگرون چی کار کنم که بهشون بر نخوره... بگذریم.... بریم سر مدیریت...
    مدیریت احساس به معنی کمتر کردنشون نیشت... به معنی بروز دادنشون تو موقعیت مناسبه... و بروز ندادنشون تو موقعیت نمناسب! مثل همون خندیدن به معلم!
    مثلا کنترل عصبانیت که خیلی مهمه...................
    sokutam miad... slm,hamin:-)

  14. 3 کاربر از پست مفید 7raha7 سپاس کرده اند .


  15. #28
    کاربر جدید
    نوشته ها
    32
    ارسال تشکر
    80
    دریافت تشکر: 280
    قدرت امتیاز دهی
    25
    Array

    پیش فرض پاسخ : مدیریت احساسات !!! (چطور؟)

    با عرض معذرت به خاطر اینکه این تاپیک رو بدن هیچ نتیجه گیری روشنی رها کردیم...

    با مطالعه پست هایی که دوستان درباره موضوع این تاپیک یعنی مدیریت احساسات عرض فرموده بودند ، به طور خلاصه این موارد برداشتم شد:
    1.اولا اینکه احساسات و منطق هر دو باید به طور موازی در کنار همدیگه وجود داشته باشن و نمیشه یکیشون رو به طور کامل سرکوب کرد ، حتی اگر هم چنین قصدی رو داشته باشیم از انجامش عاجزیم...
    2.اونطور که اکثر دوستان اذعان داشتن توی بحث احساسات نباید از کنترل احساسات صحبت کرد بلکه بهتره درباره بروز کنترل شده احساسات صحبت کرد ، چون خیلی از احساسات رو اگه جلوشون گرفته بشه فقط ذخیره میشن و یه روز یه جا سرباز میکنن

    پس بهترین نتیجه گیری از بحث این تاپیک تا اینجا این بود که به دنبال راهی برای بروز کنترل شده احساسات باشیم تا بتونیم به اونا مدیریت کنیم....

    زندگی داشتن دوست داشتنی ها نیست
    دوست داشتن داشتنی هاست


صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سیستم‌ها و آینده مدیریت دانش
    توسط ریپورتر در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th October 2010, 10:11 AM
  2. علل ناکامی مدیریت کیفیت جامع
    توسط ریپورتر در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th September 2010, 10:55 AM
  3. تلفیق مدیریت بحران در راهبردهای سازمان
    توسط ریپورتر در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th September 2010, 10:32 AM
  4. مقاله: تئوری مدیریت از دیدگاه امام علی (ع)(مقاله کامل)
    توسط moji5 در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th December 2009, 05:23 PM
  5. مقاله: تلفیق مدیریت بحران در راهبردهای سازمان
    توسط diamonds55 در انجمن مدیریت صنعتی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th September 2008, 01:12 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •