گلبول های سفید به دو دسته بزرگ گرانولوسیت و آگرانولوسیت تقسیم بندی می شوند و هر کدام دارای ویژگی ها و خصوصیات ریخت شناسی و شیمیایی گوناگونی دارند و از این خصوصیات برای جداسازی انها در لام ها استفاده می شود.
مبنای این تقسیم بندی بر اساس وجود یا عدم وجود دانه (گرانول) در سیتوپلاسم گلبولهای سفید استوار است.
در داخل سیتو پلاسم این نوع گلبول های سفید (گرانولوسیت ها) دانه وجود دارد.
سه نوع كرانولوسیت در خون وجود دارد :
نوتر و فیل ، ائوزینوفیل و بازوفیل .
این سه نوع گرانولوسیت از طریق گرانول های اختصاصی خوداز یكدیگر قابل تشخیص هستند . گرانول های اختصاصی در مرحله میلوسیت سنتز میشوند .
سیتوپلاسم نوتر فیل : كاملا پر از گرانولهای صورتی تا بنفش صورتی است . میزان سیتوپلاسم متوسط است .
و تعداد كمی گرانول های غیر اختصاصی موجود است .
سیتوپلاسم ائوزینوفیل كاملا پراز گرانولهای درشت قرمز – پرتقالی است.
سیتوپلاسم بازوفیل: رنگ سیتوپلاسم صورتی كمرنگ یا بدون رنگ است سیتوپلاسم حاوی گرانولهای اختصاصی ارغوانی تیره است . تعداد گرانولها كمتر از تعداد گرانولهای ائوزینوفیل است . گرانولها در آب حل می شوند . ودر رنگ آمیزی از بین می روند
گرانولهای ائوزینوفیل حاوی پراكسید از بتا گلوكرونیداز ، اسید بتا گلیسروفسفاتاز آریل سولفا تاز
(در گرانولهای كوچك وجود دارد ) فسفولیپاز ، اسید فسفاتاز ،ریبونوكلئاز و كاتپسین هستند . پراكسید از موجود درائوزینوفیلها با پراكسید از موجود در نوتروفیل متفاوت است . بعلاوه گرانولهای ائوزینوفیل متفاوت از گرانولهای نوترفیلها هستند ، چون كه فاقد لیزویم ، فاگوسیتین و پرتوئن های كاتیونیك باكتری كش هستند .



میلیون گلبول در میلیمتر مکعب خون در یک زن سالم وجود دارد.

گلبولهاي سفيد خوني

گرانولوسيت ها Granulocytic

سه نوع كرانولوسيت رسيده در خون وجود دارد :

نوتر و فيل ، ائوزينوفيل و بازوفيل .

اين سه نوع گرانولوسيت از طريق گرانول هاي اختصاصي خوداز يكديگر قابل تشخيص هستند . گرانول هاي اختصاصي در مرحله ميلوسيت سنتز ميشوند .

سلول ريشهاي متعهد براي نوتروفيلها (CFU- MG و منوسيت ها به ميلوبلاست تبديل مي شوند . تصور ميشود كه ائوز ينوفيل داراي سلول ريشه اي متعهد مخصوص به خود ميباشد ( CFU-EO كه بعدا به ميلوبلاست تبديل شده و در اثر تمايز و رسيدگي بيشتر به ائوزينوفيل تبديل ميشود . براي بازوفيل ها هنوز سلول ريشه اي متعهد جداگانه اي تشخيص داده نشده است . بعلت اين كه رسيدگي نوترو فيل ائوزينوفيل و باز و فيلها شبيه به يكديگر است و هر سه سه سلول جزو گرانولويست ها هستند .

تكامل آ نها بطور همزمان در صفحات آ ينده شرح داده خواهد شد .

نوتر فيل سگانته

اندازه : قطر سلول 15-9 ميكرومتر است .

سيتوپلاسم : كاملا پر از گرانولهاي صورتي تا بنفش صورتي است . ميزان سيتوپلاسم متوسط است .

تعداد كمي گرانول های غير اختصاصي موجود است .

هسته :بطور طبيعي دو تا پنج لبه است . نماي كروماتين خشن و توده است .

ائوزينوفيل

اندازه : قطر سلول 15-9ميكرومتر است .

سيتوپلاسم كاملا پراز گرانولهاي درشت قرمز – پرتقالي است.

هسته : معمولا دولبه است ، خشن وكروماتين توده است .

بازوفيل

اندازه : قطر سلول 16-10ميكرومتر است

سيتوپلاسم : رنگ سيتوپلاسم صورتي كمرنگ يا بدون رنگ است سيتوپلاسم حاوي گرانولهاي اختصاصي ارغواني تيره است . تعداد گرانولها كمتر از تعداد گرانولهاي ائوزينوفيل است . گرانولها در آب حل مي شوند . ودر رنگ آميزي از بين مي روند

هسته : به خشني هسته ائوزينوفيل ونوتروفيل نيست . معمولا دوتا چهار لبه است .

زماني كه تشخيص افتراقي گلبولهاي سفيد انجام مي شود با يد به جنبه هاي غيرمعمول توجه داشت دراين موارد مراحل مختلف ائوزينوفيلها وبا زوفيلها را نمي توان تشخيص داد وسلول فقط ائوزينوفيل يا بازو فيل نام مي گيرد . مراحل مختلف نوتروفيلها هميشه متمايز هستند. تشخيص باندنوتروفيل ازيك آزمايشگاه به آزمايشگاه ديگر متفاوت است.

دراين كتاب سلول زماني نوتروفيل قلمداد مي شود كه بيشتر از نيمي از قطر هسته فرورفته باشد.

با روشهاي رنگ آميزي موجود ، اغلب تشخيص انواع مختلف سلولهاي بلاست غير ممكن است ، وبسياري از مواقع سلول فقط بلاست ناميده مي شود ومعمولا سلول بلاست را درهمان خانواده اي قرار مي دهند كه سلولهاي اطراف بلاست را احاطه كرده اند.

اكثريت ائوزينوفيل ها در مغز استخوان توليد مي شود. اين سلول ها از سلول ريشه اي متعهد مخصوص به خود سرچشمه مي گيرند نه از سلول ريشه اي متعهد مربوط به نوتروفيل هاست . ائوزينوفيلها يك مقدار جزئي بزرگتر از نوتروفيلها هستند و هسته سلول ها بطور متوسط مقدار لبهاي آنها كمتر از نوتروفيل هاست . تعداد لبهاي ائوزينوفيلها بطور متوسط 1/2 است . فاكتور محرك كلني (CSFكه باعث تحريك توليد ائوزينوفيل ها از سلول ريشه اي متعهد (CFU-EO)مي شود بوسيله لنفوسيت ها توليد مي گردد.

ائوزيينوفيل بطور اوليه يك سلول بافتي است . هنگامي كه ائوزينوفيل از مغز استخوان به خون آزاد مي شود ، بدون توجه به سن وبطور تصادفي ،‌ائوزينوفيل ها ، خون را ترك مي كنند . نيمه عمراين سلول درخون درحدود 8ساعت است . ائوزينوفيل از خون حركت كرده و وارد بافت مي شود و در آنجا مستقر ميگردد. بافت هايي كه ائوزينوفيلها بيشتر در آن لوكاليزه مي شوند، پوست ، ريه ها و مجاري گوارشي است ، يعني بافت هايي كه با محيط خارج درتماس است . براي هر ائوزينوفيل درخون محيطي 500-300ائوزينوفيل دربافت وجود دارد وطول عمر آنها احتمالا چند روز است.

به احتمال زياد ، زماني كه ائوزينوفيل ها خون را ترك مي كنند ووارد بافت مي شوند ديگر قادر به برگشت مجدد به خون نيستند .ائوزينوفيلها متحرك بوده و مثل نوتروفيل هاقادر به حركت هستند

ائوزينوفيل از نظر متابوليكي ، فعالترا زنوتروفيل است.

ميتوكندري ائوزينوفيل بزرگتر است و منطقه گلژي تكامل بيشتري دارد.

اگر چه برروي غشاء ائوزينوفيل ها ، رسپتور براي كمپلمان و IgG وجود دارد ولي تعداد سلولهاي حاوي اين رسپتوربراي IgG و كمپلمان هستند .

اتوزينوفيل رسيده داراي دونوع گرانول است . يك دسته گرانولهاي بزرگتري هستند وتعداد آنها هم زياد است كه داراي يك مركز خيلي متراكم هستند. وبطوراوليه از Magor basic protein تشكيل شده است ،‌اطلاعات بسيار كمي از فعاليت اين پروتئين بدست آمده است . توليد اين گرانولها زماني كه ائوزينوفيل رسيده مي شود متوقف مي گردد. دسته ديگري از گرانولهاي ائوزينوفيل كوچكتر از دسته قبلي است وممكن است تا مرحله ميلوسيت درسلول ظاهر نشود . گرانولهاي ائوزينوفيل حاوي پراكسيد از بتا گلوكرونيداز ، اسيد بتا گليسروفسفاتاز آريل سولفا تاز

(در گرانولهاي كوچك وجود دارد ) فسفوليپاز ، اسيد فسفاتاز ،ريبونوكلئاز

و كاتپسين هستند . پراكسيد از موجود درائوزينوفيلها با پراكسيد از موجود در نوتروفيل متفاوت است . بعلاوه گرانولهاي ائوزينوفيل متفاوت از گرانولهاي نوترفيلها هستند ، چون كه فاقد ليزويم ، فاگوسيتين و پرتوئن هاي كاتيونيك اكتري كش هستند .

اعمال و فعاليت هاي ائوز ينوفيل هنوز بطور كامل شناخته نشده است . ائوزينوفيل ها قادر به فاگوسيتوز مواد خارجي و كمپلكس هاي انتي ژن،

انتي بادي هستند . بهر حال اين فعاليت ها ، اعمال اصلي انها نيست .

يك ف عاليتي كه به آنها نسبت داده مي شود اين است كه آنها را سلول هاي ضد التهاب Anti - inf 1ammatoryce11 مينامند و اين ها ممكن است واكنش هاي ناشي از باز و فيلها و ماست سل هاي فعال را تعديل كنند .

بازوفيل ها داراي مواد شيميوتاكتيك براي ائوز ينو فيل ها هستند .،

بعلاوه تصور ميشود كه ائوز ينوفيلها اين اعمال را انجام مي دهند :

1- جلوگيرياز تخليه گرانولهاي بازوفيل و ماست سل

2- داراي آنزيم هيستا مينا زاست كه هيستا مين حاصل از ماست سل را خنثي مي كند

3- داراي آنزيم آريل سولفا تاز B است كه لكوتر ين هاي آزاد شده بوسيله ماست سلها را يرفعال مي كند

4- داراي فسفوليپاز D است كه لكوترينهاي آزاد شده بوسيله ماست سلها را غيرفعال مي كند .

5-ائوزينوفيل ها قادر به خنثي كردن هپارين آزاد شده بوسيله ماست سل ها هستند كه اين عمل وسيله Ma jor basic protein ( موجود در گرانولهاي بزرگ ائوزينوفيل ) صورت مي كيرد .

همچنين ائوزينوفيلها بر عليه انگل هاي بدن ( كرمها ) فعاليت ميكنند و به محل عفونت مهاجرت مي كنند .

بازوفيل ها و ماست سل ها Basophi1s and mast ce11s

تصور ميشود كه باز و فيلها از يك سلول شبيه به ميلو بلاست سر چشمه مي گيرد هنوز ناشناخته است وممكن است براي بازافيل سلوتل ريشه اي مجزا از سلول ريشه اي ننوتر فيل ، ائوينوفيل و ننوست وجود داشته باشد و تكامل و رسيدگي بازوفيل ها همانند ائو ز ينوفيلها ست و در مغز استخوان توليد مي شوند.زماني كه بازو فيلها وا رد خون ميشوند ،

مدت زماني را كه در خون سپری مي كنند تقريبا مشابه نوترو فيلهاست . منشا ماست سلها از مزا نشيم است و در سر تا سر بدن از جمله تيموس ، طحال و مغز استخان منتشر هستند . ماست سل ها بطور طبيعي در خون وجود ندارند .

گرانولهاي بازوفيل ها در اب محلول هستند وبارنگ رايت برنگ ارغواني تيره ديده ميشوند .

در طي رسيدگي ، هسته بازو فيلها كاملا سگما نته نمي شود و كروماتين هسته متراكم است اما ممكن است مقدار كمي كروماتين هست با ز شده باشد .

ماست سلها كمي بزرگتر از بازو فيلها هستند و حاوي گرانولهاي ارغواني (در رنگ رايت ) زيادي هستند ، كه اين گرانولها كمي كوچكتر از گرانول ها ي بازو فيلها ست و كمتر در اب محلول هستند .

بازوفيلها، شبميوتاكسي و بعضي از فعاليتهاي فاگوسيتي را از خود نشان مي دهند .

حركت بازوفيلها كندا ست . گرانولهاي باز و فيلها حاوي پرا كسيد از ، هيستامين و هپارين است .

بازو فيلها ماده شيموتا كتيك براي ائو ز ينو فيلها و يك ماده آ هسته كننده واكنش آ نا فيلا كسي وفاكتور فعال كننده پلاكت نيز سنتز مي كنند .

ماست سل ها هم اين مواد را سنتز ميكنند . و علاوه برآن داراي سروتونين و بعضي آ نزيم هاي پروتئوليتيك نيز هستند .

بنظر مي رسد كه فعا ليت بازوفيل و ماست سل شبيه است . آ نها در واكنش هاي از ديا د حساسيت فوري دخا لت دارند و همچنين در بعضي واكنشهاي از دياد حساسيت تاخيري نيز شركت دارند . غشاء اين سلولها قادر به اتصال با I g E است و زماني كه كمپلكس آنتي ژن – I g E به غشاء سلول متصل مي شود ،

گرانولهاي آنها خالي شده و محتويات گرانولهاي ماست سلها و بازوفيلهاآزاد ميشود . اين واقعه منجربه آزاد شدن ماده شيموتاكتيك براي ائوز ينوفيلها و در نتيجه تجمع ائوزينوفيلها

در محل مي شود

منوسيت ها M O nosytes

منوسيت ها در مغز استخوان توليد مي شود .

پومنوسيت ( منوسيت نارس )

اندازه : قطر سلول 18-14 ميكرومتر است .

سيتوپلاسم : آبي – خاكستري است و حاوي گرانولهاي آززوفيليك ظريف است . و همچنين ظاهر سيتوپلاسم G r un d g1ass است و مقدار سيتوپلاسم متوسط است .

هسته : بيضي يا فرو رفته است و يك تا پنج هستك دارد و نماي كروما تين آ ن ظريف است

اندازه : قطر سلول 14-20 ميكرو متر است .

سيتوپلاسم : فراوان و به رنگ آبي خاكستري است و تعداد زيادي گرانول آزرو فيليك ظريف دارد كه به آن ظاهر كرو ما تين هسته باز شده باشد .

تغيير و تكامل منوسيت به ماكرو فا ژ

منوسيت ها از طريق Diapedesisاز ديواره عروق خوني عبور كرده و به بافتهاي گوناگون ميروند و در آنجا به ماكرو فاژ تبديل مي شوند و در اين زمان است كه بطور فعال خاصيت فاگوسيتوز دارند .

همچنين تصور مي شود كه بعضي از ماكروفاژ ها در اثر تقسيم ماكروفاژ هاي موجود ایجاد مي شو ند .

همان گونه كه منوسيت به به ماكروفاژ تبديل مي شود ، اندازه سلول بزرگتر مي شود يك يا چند هستك ئرون هسته پديذار مي گردد و فعاليت آ نزيم هاي هيدرو ليتيك افزايش پيدا ميكند بعلاوه دستگاه گلژي و تعداد ميتو كندر يها افزايش پيدا مي كند .همچنين تعداد ليزوزمهاي ثانويه به عنوان نتيجه اي از افزايش فاگوسيتوزافزايش پيدا مي كند .

زماني كه منوسيت خون محيطي را ترك مي كند احتمالا داراي چند ين قدرت است و قادر است به انواع گوناگون ماكروفاژ بر حسب بافتي كه در آن جايگزين ميشود تبديل شود . آ نها ممكن است سلول kupffer سيستم رتيكولوآندو تليال شوند و يا استئو كلا ست ،ماكرو فاژهاي مناطق التهابي ماكروفاژهاي بافت همبندي يا ماكروفاژ هاي آئولولي ريوي . بطور كلي ماكرو فاژ از منوسيت فعال تر است و از نظر آنزيم هاي اسيد هيدر و لاز غني تر از منوسيت است .

زماني كه منوسيت خون محيتي را ترك مي كند ممكن است چندين ماه و يا حتي بيشتر درون بافت باقي بماند ولي بالاخره در آ نجا از بين ميرو د .

ماكروفاژ Th e m a c r o p h a g e

ماكروفاژ يك سلول بزرگي است با قطر 80-15 ميكرو متر . ماكروفاژ

داراي يك هسته كناري است كه ممكن است تخم مرغي شكل ، فرو رفته و يا طويل شده باشد .

كروماتين هسته اسفنجي شكل است و عموما يك يا دو هستك دارد .

سيتوپلاسم ماكرو فاژ فروان و به رنگ آ بي آ سماني مي باشد .

و حاوي تعداد زيادي گرانو لها ي خشن آزو ر است و اين سلول معمولا واكوئول دارا است .

تفاوتهاي زيادي از لحا ظ ظاهري بين ماكروفاژ ها وجود دارد و وجود اين اختلاف بر اساس بافتي است كه از آن منشاء مي گير ند .

بعضي از ماكرو فارها ممكن است شكل اپي تليو ئيد بخود بگيرند و ممكن است تعدادي از آنها با هم يكي شوند و سلولهاي غول آ ساي چند هسته اي ايجاد كنند

ماكروفاژ ها را به دو دسته تقسيم كرده اند :

الف : ماكروفا ژهاي ثابت

ب: ماكروفاژ هاي غير ثابت يا سرگردان

وقتي كه تحريك صورت مي گيرد ممكن است بعضي از ماكروفاژ هاي ثابت بطور فعال متحرك شوند و تبديل به ماكروفاژ هاي سرگردان شوند

ماكروفاژ هاي غير ثابت يا سر كردان را اصطلاحا هيستيوسيت مينامند .

ماكروفاژها در سر تا سر بدن يافت مي شود .

ماكرو فاژ ها در سينوز و ئيد هاي طحال و مغز استخوان و در آ لوئو لهاي ريه وجود دارند .و اين سلول هارا در كبد بنام كوپفر نام گذاري كرده اند .

همچنين ماكروفا ژ هاي مهاجر در حفره صفاق و جنب وجود دارند . همچنين اين سلول ها در محلهاي ملتهب و مايعات صفاق و مفصل ديده ميشوند .

مدت زمان زندگي ماكروفاژها در بافت طو لا ني تر از زمان زند گي نو تر و فيل ها است .

ظاهر آ ن صاف است و رنگ آن بطور متوسط آ بي تيره است و ممكن است آبي پررنگ باشد كه رنگ سيتو پلاسم در نزديك هسته روشن تر و در كناره ها پر رنگ تر است .سيستوپلاسم فراوان تر از ميلوبلاست .

هسته : نماي كروتين خشن است . شكل آن گرد يا بيضي است و عموما داراي 2-1 هستك مشخص است .

پرولنفوسيت pro1ymphocyte

اندازه : ممكن است اندازه لنفوسيت يا كوچكتر باشد .

سيتوپلاسم : بطور متوسط آ بي تيره است و معمولا بدون گرانول است و فراوان تراز لنفوبلاست است .

هسته : گرديا بيضي و يا مقدار ي فرو رفته است ، نماي كروماتين بسيار فشرده تر از لنفوبلاست است .

لنفوسيت رسيده M at u r e l y m p o c y t e

اندازه لنفوسيتهاي خون محيتي متغير است . براي اهداف توصيفي اين سلولها از لحاز اندازه به سه دسته تقسيم مي شوند : كوچك (small) ،متو سط (Med I u m و بزرگ (Large ) ، قطر سلولها بين 16- م 8 ميكرومتر است . علاوه بر مختلف بودن اندازه لنفوسيتها ميزان نسبي سيتوپلاسم نيزدر آنها متفاوت است ، عموما لنفوسيتهاي بزرگتر سيتوپلاسم بيشتري دارند .

لنفوسيت كوچك

Small Lymphocyte

اندازه : قطر سلول 10-8 ميكرومتر است.

سيتوپلاسم : معمولا به صورت يك حلقه نازك در اطراف هسته است و به رنگ آبي تيره است .

هسته : كروماتين آن متاكم و توده است .

گرديا بيضي است و ممكن است مقدار كمي فرو رفته باشد .

هستك در آن ديده نمي شود .

لنفوسيت متوسط Mediumlymphocyte اندازه : قطر سلول 12-10 ميكرومتر است

سيتوپلاسم : فراوان تر از لنفوسيت كوچك است و رنگ آن آبي متوسط تا آبي كمرنگ است و ممكن است چند عدد گرانول آزروفليك غير اختصاصي داشته باشد .

هسته : شكل آن گرديا بيضي است و ممكن است مقدار كمي فرو رفته باشد / نماي گروماتين هسته توده توده است ولي به اندازه لنفوسيت كوچك ، متراكم نيست و هستك در آن ديده ميشود

لنفوسيت بزرگ Lar g e lymphocyte

اندازه قطر سلول 16-12 ميكرومتر است .

سيتوپلاسم : فراوان و آبي كمرنگ است و ممكن است چندين گرانول غير اختصاصي آزروفيليك داشته باشد

هسته : گرديا بيضي است ولي ممكن است ،مقدار كمي فرو رفته باشدنماي كروماتين خشن است و هستك در آن ديده نميشود و ممكن است هسته كناري باشد .

بيولوژي و فيزيولوژي لنفوسيت


لنفوسيكها درون سيتم ايمني بصورت زنده هستند . فعاليت لنفوسيتها عبارت است از توليد آنتي بادي و ترشح آ ن در خون و انجام ايمني سلولي . لنفوسيت ها تعداد كمي شبكه آندو پلاست دارند و يك دستگاه گلژي كوچك و تعداد كمي ميتوكندري نيز دارند

ريبوزم ها بصورت دسته هاي آزاد درون سيتوپلاسم وجود دارند .

بسته به فعاليت آنها ممكن است زوايد ريزي ازغشاء لنفوسيتها خارج شود (Microvilli ) یا این که ممکن است غشاء خارجی آنها صاف باشد. هسته لنفوسیت معمولا دارای یک هستک است که بعلت فشرده بودن هستک معمولا در زیر میکروسکوپ معمولی دیده نمی شود.

دررنگ آمیزیهای اختصاصی ،رنگ آمیزی های کلرواستات استراز، آلکالین فسفاتا زوپراکسید از در لنفسیت ها منفی است و اسید فسفاتاز درآنها مثبت است . لنفوسیت ها بطور فعال متحرک هستند ودرطی Locomotion دارای ظاهر آینه دستی (Hand mirror )‌ هستند . درطی حرکت هسته به یک سمت می رود وسیتوپلاسم پشت آن مخفی می شود وظاهر دسته آینه ای به آن می بخشد

گلبولهاي قرمز

مشخصات گلبولهای قرمز

قطر گلبولهای قرمز بین 7.5 - 7.2 میکرون و حجم متوسط هر یک از آنها 90 - 88 میکرون مکعب است. ضخامت آنها در ضخیم‌ترین قسمت 2 میکرون و در وسط یک میکرون است. از روی اندازه هر اریتروسیت و تعداد کل آنها با مساحت کلی گلبولهای قرمز را در بدن می‌توان محاسبه نمود. چون جذب و آزاد شدن اکسیژن یعنی تبادلات آن در این سطح صورت می‌گیرد از این نظر این رقم واجد اهمیت است. زیرا تبادل اکسیژن عمل اصلی فیزیولوژیک گلبولهای قرمز است.
مجموع کل مساحت گلبولهای قرمز در خون انسان بطور متوسط 3500 - 3000 متر مربع است که این مقدار 1500 برابر سطح بدن می‌باشد. شکل خاص گلبول قرمز به وسیع بودن این سطح کمک می‌کند. گلبولهای قرمز انسان پهن و در مرکز مقعرالطرفین هستند با این شکل هیچ نقطه‌ای از سلول بیشتر از 85 درصد میکرون از سطح آن فاصله ندارد در صورتی که یک شکل کروی 2.5 میکرون از سطح فاصله دارد و کل سطح 20 درصد کمتر می‌شود. این نسبت واقعی بین سطح و حجم اجزای گلبولهای قرمز عمل انتقال اکسیژن را از اندامهای تنفسی به سلولها آسانتر می‌سازد.

تولید گلبولهای قرمز

عمر متوسط گلبولهای قرمز خون 120 روز است برای این که میزان گلبولهای قرمز در خون ثابت بماند باید در هر ثانیه حدود یک میلیون گلبول قرمز در مغز استخوان ساخته شود. گلبولهای قرمز در دوره جنینی در کبد و طحال و گره‌های لنفاوی ساخته می‌شوند. اما در ماههای آخر دوره جنینی و پس از تولد تنها در مغز استخوان بوجود می‌آیند. در سالهای اول پس از تولد همه استخوانها گلبول قرمز می‌سازند ولی از حدود پنج سالگی به بعد تولید گلبول قرمز در استخوانهای دراز کاهش می‌یابد و سپس متوقف می‌شود و از آن به بعد بیشتر گلبولهای قرمز در مغز استخوانهای ستون مهره‌ها ، سر ، سینه و لگن تولید می‌شوند.
در مغز استخوان بافت زاینده‌ای وجود دارد که با چند تقسیم سلولی گلبولهای قرمز را می‌سازد سلولهای زاینده در ضمن این تغییرات هسته خود را از دست می‌دهند و مقدار زیادی هموگلوبین در سیتوپلاسم خود می‌سازند. فعالیت ماهیچه‌ای ، صعود به ارتفاعات و گرم شدن هوا ، تولید گلبولهای قرمز را افزایش می‌دهند. سلولهای مولد گلبولهای قرمز در مغز استخوان نسبت به عواملی مانند اشعه‌های زیان آور مانند اشعه ایکس بسیار حساسند. و نخستین بخش بدن در مقابل اشعه ایکس که از کار می‌افتد همین بافت مغز استخوان است. کمبود ویتامین B12 ، آهن ، نیز باعث کاهش تولید گلبولهای قرمز می‌شود.