دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 30

موضوع: خاطرات کنکور

  1. #21
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم تجربی
    نوشته ها
    341
    ارسال تشکر
    284
    دریافت تشکر: 844
    قدرت امتیاز دهی
    62
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات کنکور

    سلام بر بچه های گل عجب خاطراتی داشتیداز همه رنگ قشنگ بودن ولی حیف که گذشتن من که هنوز کنکور ندادم ولی زیاد می خونم امیدوارم خانم دکتر بشیم دیگه..................
    تو را به جای همه ی کسانی که نشناختم دوست می دارم تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم

  2. 2 کاربر از پست مفید سکوت شب سپاس کرده اند .


  3. #22
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات کنکور

    نقل قول نوشته اصلی توسط سکوت شب نمایش پست ها
    سلام بر بچه های گل عجب خاطراتی داشتیداز همه رنگ قشنگ بودن ولی حیف که گذشتن من که هنوز کنکور ندادم ولی زیاد می خونم امیدوارم خانم دکتر بشیم دیگه..................

    درسته که گذشته رویا جان ولی از خاطر هیچ کدوممون پاک نمیشه هیچ وقت .

    انشاالله
    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  4. 2 کاربر از پست مفید آبجی سپاس کرده اند .


  5. #23
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    نوشته ها
    1,151
    ارسال تشکر
    3,303
    دریافت تشکر: 2,587
    قدرت امتیاز دهی
    38
    Array
    بانوثریا's: جدید117

    پیش فرض پاسخ : خاطرات کنکور

    سلام من که خاطره خوبی ندارم

    سال اول که قبول نشدم مهم نبود چون نخونده بودم بعدش اومدن بهم گفتن بیا برو کلاس کنکور ثبت نام کن قبول میشیو اینا ما هم رفتیم بدون پرس و جو تو یه موسسه که تازه 1 سال از تاسیسش گذشته بود ثبت نام کردیم(بچه بودیم دیگه کسی هم نبود راهنمایی کنه) خلاصه موسسه کلاهبردار از اب در اومد شانس ما
    پولمون بر باد رفت زمان هم از دست رفت ولی دو ماهی فرصت مونده بود نشستم خوندم و از یه موسسه بود کتاب رو شبی 25 تومن کرایه میداد از اونجا کتاب هم می گرفتم و تست میخوندم خلاصه دولتی قبول شدم لی لی لی لی لی لی
    ولی واسه کارشناسی گیر افتادم چون امکانش برام نبود که برم شهرستان گفتم شرکت کنم قبول شدم هر طور شده میرم قبول شدم ولی نشد که برم
    رفتم پیام نور کنکور دادم اونم با چه وضعی نگم بهتره
    اه اه اه اه

    عقاب همیشه تنهاست...اما لاشخورها همیشه با هم اند
    فعالیتم رو در این سایت متوقف کردم... موفق باشید

  6. 6 کاربر از پست مفید بانوثریا سپاس کرده اند .


  7. #24
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر-نرم افزار
    نوشته ها
    136
    ارسال تشکر
    552
    دریافت تشکر: 470
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات کنکور



    همیشه شاگرد اول بودم وقتی مدرسه مو عوض میکردم از همون اول مورد توجه معلمها بودم به طوریکه تو دفتر همش صحبت از من بود به همین خاطر حسود زیاد داشتم به خاطر همینه که همیشه میگم خوش به حال کسی که تو چش نباشه .
    از همون دبستان سر کلاس گوش میدادمو یاد میگرفتم تو خونه وقت نمیزاشتم. واسه کنکورم هم کلاس کنکور نرفتم . درس هم زیاد نمیخوندم از تابستون هم شروع نکردم. قبل عید روزی سه ساعت بعد عید هم روزی هفت تا ده ساعت.
    و اما روز کنکور.....یادمه شبش داشتم دیفرانسیل تمرین حل میکردم. کلا تست دوس نداشتم به همین خاطر دوس داشتم کنکور تشریحی بود....خلاصه..ساعت ده خوابیدم به هیچی ام فکر نکردم.
    صبح که داشتیم با بابام راهی میشدیم مامانمو یه ماچ گنده کردمو گفتم تورو خدا برام دعا کن.
    تو حوزه ی امتحانی (شهیدبهشتی افتاده بودم) چند تا از هم کلاسیامو دیدم .
    وقتی سر جلسه نشستیم برگه هارو هنوز نداده بودن سالن ساکت ساکت بود ففط صدای تیک تیک ساعت میومد.تو دلم گفتم کاشکی یه کم دیرتر میومدم. استرس داشت بهم مستولی میشد که یادم افتاد آیه الکرسی بخونم بعدشم یه دونه از اون خرماهایی که مامی برام گذاشته بود با گردوو ..وااااای خیلی پر ملات بود جات خالی انداختم بالا و ..گفتن شروع.....
    یه دونه از اون مدادهایی که معلم دینی مون از سفر حج برای تمام بچه ها بخصوص برای کنکورشون آورده بود تو دستم بود.سوال اولو که دیدم خیلی آروم شدم .بعضی وقتا ذهن باید درگیر چیزی باشه تا اروم بشه نه اینکه پر باشه از خلا. (اگه گفتی جمله ی قبلیم چه آرایه ای داشت)
    خلاصه سوالای اختصاصی رو هم اینطور به خودم فبولونده بودم که یه سری سواله که بهم میدن و من باید به اونایی که بلدم جواب بدم.
    رو بعضی سوالا خوب فک کردم شاید جواب درست بود ولی در آخرتعداد سوالایی که بی جواب موند تقریبا زیاد بود.
    وقتی اومدم بیرون خیلی راضی نبودم .
    از دو هفته قبل بابام بهم گفته بود قبول شدی بهتر نشدی مهم نیست سال بعد.
    قبول شدم ولی اون نتیجه ی دلخواهمو نگرفتم . نه برای رشتماا ...نه .....حالا بماند
    راستی اون مدادرو هنوز دارمش .الانم تو جامدادیمه هنوز بلنده چون زیاد ازش استفاده نکردم. ایشاالله ارشدمم میخوام با همون بدم
    گفتمش نقاش را از زندگی نقشی بکش
    با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

  8. 5 کاربر از پست مفید shabnamshirin سپاس کرده اند .


  9. #25
    دوست جدید
    نوشته ها
    141
    ارسال تشکر
    570
    دریافت تشکر: 451
    قدرت امتیاز دهی
    29
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات کنکور

    سلام
    خاطره دوستان رو خوندم به به چه خاطره هایی
    راستش من برای کنکور تلاش می کردم ولی خودکشی هم نمی کردم یه روز اصلا درس نمی خوندم یه روز قشنگ درس می خوندم به کلاسای کنکور هم نمی رفتم ( مثلا بعضی از دوستام به همه درسا چند تا کلاس می رفتن ) یادمه اون سال مادربزرگم اینا مکه رفته بودن منم سرم یه مدت مشغول سوغات و اینطور چیزا بود تازه اون سال عید مسافرتم رفتیم
    زیاد استرس نداشتم اصلا به پایان فکر نمی کردم که ای وای اگه قبول نشم چی میشه؟؟؟ ولی خوب برنامه ریزی کرده بودم خلاصه
    شب کنکور خیلی راحت خوابیدم انگار نه انگار صبحش کنکور دارم صبح صبحانمو خردم مامانم منو از زیر قرآن رد کردو با ماشین بابا به حوزه رفتیم مثل همیشه یه جای خیلی بد صندلی من بود یه طرفم دیوار جلوم تخته سیاه کنارم هم ناظر به هر حال خوب یا بد کنکورو دادیم
    موقع خارج شدن از حوزه خیلی جالب بود همه مامان باباها جمع شده بودن باید از وسطشون رد می شدیم آدم احساس می کرد رئیس جمهوری چیزی هستش
    بعد کنکور بابام سوالا رو با کلیداش گرفته بود که ببینم چطور دادم ولی کلیدای یه دفترچه دیگه ای بود فکر کنید همه درسا درصدش منفی دراومد اما کمی که دقت کردم دیدم یه جای کار اشتباهه وقتی رتبه ها اومد دیدم زیاد بدم نشدم راحت می تونم رشته ای رو که دوستش داشتم تو شهر خودم قبول بشم موقعی که نتایج نهایی اومد با بابام رفته بودیم کوه که برادرم رفته بود اینترنت دیده بود قبول شدم بالای کوه بودیم که برادرم زنگ زد گفت که قبول شدم

  10. 3 کاربر از پست مفید *sabrina* سپاس کرده اند .


  11. #26
    کارشناس مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت دولتی
    نوشته ها
    697
    ارسال تشکر
    1,103
    دریافت تشکر: 1,838
    قدرت امتیاز دهی
    42
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات کنکور

    سلام عجب تاپيكي !
    من روز كنكور يكم دلهره داشتم هم چشمم خيلي ضعيف بود هم ميخواستم ديگه اين دفعه قبول بشم. هنوز شروع نشده بود كه يك نفر از ممتحنين اومد به من گفت منشي نمي خواهيد؟ ماتم برده بود !!!
    آخه من قسمت درخواست منشي زمان ثبت نام كنكور رو پر نكرده بودم خلاصه منم گفتم بله بله اونم يك صندلي آورد كنارم نشست و من فقط جواب درست رو با خودكار نشون ميدادم اون آقا توي پاسخنامه علامت ميزد.
    روز به ياد ماندني بود خيلي اعتماد به نفس پيدا كرده بودم. وقتي نتايج اومد باورم نميشد ! البته 2 ماه شبانه روز واقعاً خونده بودم حتي يادمه تا 3 صبح هم بيدار مي موندم تمام كتب درسي رو خونده بودم و كلي تست كار كرده بودم.
    فقط 2 ماه !!!
    توي كارنامه هم كه بعداً اومد رتبه ام از 240 توي همون رشته شده بود 41 !

    كنكور 2 سال قبلش هم كه خيلي خاطره انگيز بود . مهندسي كشاورزِي دانشگاه آزاد شركت كرده بودم ولي توي دانشگاهش ثبت نام نكردم چون چشمم خيلي وضعش وخيم بود ( كاتاراكت گرفته بودم ) اون روز خيلي ناراحت بودم.
    اين بود كه سال بعدش لااقل مهندسي كامپيوتر شركت كردم ولي قبول نشدم چون واقعاً از نظر رياضي كار نكرده بودم
    تا اينكه توي رشته مديريت قبول شدم البته رشته بدي هم نبود ولي ميشد توي همون رشته مهندسي كامپيوتر هم با يكسال خوب كار كردن روي پايه هاي درسي مثل رياضي و فيزيك قبول بشم الان ديگه حداقل دكتراي كامپيوتر رو ميخوندم. چون خيلي اين رشته رو دوست دارم و كلاً به مهندساي كامپيوتر يك نگاه خاص دارم
    Good Thought, Goods Words, Good Deeds
    اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک



  12. 3 کاربر از پست مفید A.L.I سپاس کرده اند .


  13. #27
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات کنکور

    سلام به همه دوستای خوبم

    فکر کنم همه مون روزی رو که کنکور دادیم رو یادمون باشه [porenerji] و هیچ وقت هم فکر نمیکنم فراموش بشه چون یکی از یکی از به یادمانی ترین روزهای زندگیمون بوده ( یه جورایی استرس و دلهره داشتیم ) که یه جورایی حالا نگیم صد در صد اما یکی از عواملی هست که اینده ما به اون وابسته هست الان حدود هفت ساعت مونده به کنکور سال 1389 بیایم برای عزیزانی که امسال کنکور دارن دعا کنیم تا موفق بشن انشاالله [porenerji] .
    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  14. 2 کاربر از پست مفید آبجی سپاس کرده اند .


  15. #28
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    طراحی لباس
    نوشته ها
    1,413
    ارسال تشکر
    1,189
    دریافت تشکر: 1,332
    قدرت امتیاز دهی
    41
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات کنکور

    سلام.لطفا برای منم دعا کنید کنکور قبول بشم امسال البته تا 26 شهریور خیلی مونده بس زیاد دعاکنید








  16. کاربرانی که از پست مفید NeshaNi سپاس کرده اند.


  17. #29
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات کنکور

    نقل قول نوشته اصلی توسط P A R Y A نمایش پست ها
    سلام.لطفا برای منم دعا کنید کنکور قبول بشم امسال البته تا 26 شهریور خیلی مونده بس زیاد دعاکنید
    انشاالله توکلت به خدا باشه اما خودت هم باید تلاش کنی [porenerji]
    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  18. کاربرانی که از پست مفید آبجی سپاس کرده اند.


  19. #30
    کاربر جدید
    نوشته ها
    0
    ارسال تشکر
    0
    دریافت تشکر: 0
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    Arrow پاسخ : خاطرات کنکور

    یادمه امتحانای سال سوم رو دادیم . من قبل امتحانا می گفتم رتبه یک کنکورم ...
    بعد امتحانا که همشو شب امتحانی خونده بودم ... می گفتم زیر 100 میشم با تاثیر 25 درصدی معدل !!!
    تابستون شده بود با دوستان رفتیم ثبت نام گام اول گزینه دو ... یادمه تا خوده مهر من فقط داشتم واسه تابستون برنامه می ریختم !!
    مهر شروع شده بود ما هم تو جو درس خوندن بودیم 2-3 روز دیگه که عادی شد دیگه ول کردیم گفتم زیر1000 هم بیارم کافیه و تهران قبول میشم ( رشته کامپیوتر نرم افزار ) !!
    همون روزا بود که فشار خانواده هم واسه خاطر درس نخوندن بیشتر شد ... من هم که اعصاب ...زدم کامپیوترو موبایلو و... رو شکوندم و گفتم نمی خوام و...
    7 ماه گذشت و شد اول بهار ! گفتم 100 روز مونده اگه روزی 10 ساعت بخونم میارم 5000 و میتونم اصفهان یا مشهد قبول شم !!!
    شد 2 ماه مونده به کنکور و ما هیچی نخونده و راضی به دانشگاه آزاد (همون رتبه یک کنکور !) ...
    -دیگه از این روزها بود که شروع کردم به درس خوندن روزی 10-12 ساعت عین *** میخوندم و تونستم تا روز کنکور درسهارو کمی جم و جور کنم و یکی ار دانشگاه های تهران تو رشته مورد علاقم یعنی کامپیوتر قبول بشم !
    یه روز همتون من رو میشناسین ...
    به انتظار اون روز ...

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فراموشي و دوري از خاطرات
    توسط سلوى در انجمن روانشناسی اجتماعی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22nd December 2009, 07:28 PM
  2. آخرین وضعیت حذف کنکور دانشگاه آزاد
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن اخبار هنری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 31st October 2009, 09:29 AM
  3. خبر: جزئیات اعلام نتایج کنکور 88
    توسط AvAstiN در انجمن اخبار هنری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th July 2009, 01:33 PM
  4. آموزشی: کنکور
    توسط ملارسولی در انجمن روانشناسی یادگیری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 17th May 2009, 02:32 PM
  5. اصول و قواعد اساسی موفقیت در کنکور و آزمون ها
    توسط AvAstiN در انجمن روانشناسی یادگیری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st March 2009, 09:56 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •