مگر امشب خیال باده داری
دمادم حرفی از میخانه داری
همیشه مست و سر خوش وقت و بی وقت
چرا امشب به کف پیمانه داری
تو مست ساقی و او مست دلدار
که بزمی این چنین شاهانه داری
دمی هرگز نمی شینی تو هشیار
نباشد فصل می خمخانه داری
ولی با این همه پاکی که داری
ره ورسم یکی بیگانه داری
اگر غافل شوی خواهی ببازی
قلندر همدمی رندانه داری
پریشان زلف و رنجور از غم یار
چو ساحل هم دو صد افسانه داری
علاقه مندی ها (Bookmarks)