مِیمونا!
تقلید کار میمونه!
اینُ همه شِنُفتن!
تک تک میمونایی که اطرافِت زندگی می کنن!
شِنُفتنُ نفهمیدن...
واسه چی این جوری نیگام می کنی؟
میدونم اینجا آفریقا نیس!
اینجا ایران ِ!
ایران ِخودمون!●
مِیمونا!
تقلید کار میمونه!
اینُ همه شِنُفتن!
تک تک میمونایی که اطرافِت زندگی می کنن!
شِنُفتنُ نفهمیدن...
واسه چی این جوری نیگام می کنی؟
میدونم اینجا آفریقا نیس!
اینجا ایران ِ!
ایران ِخودمون!●
تلگرافی
بلاتکلیفم!
مثِ کتاب ِ فراموش شده یی
رو نیمکت ِ یه پارک ِ سوت ُ کور
که باد ِ دیوونه
نخونده وَرَقِش می زنه!●
گورستان ِ شهرداری
آخرای بهشتْ زهرا
چَن هکتار زمینِ بی صاحب هَس
با چَن هزار تا سنگ ِ گور ِ لب به لب
که هیچ اسمی روشون کنده نشده!
هر ده سال یه بار
اون زمینُ با لُدر شُخم می زننُ
مُرده های تازه می کارن!
هیشکی اَم نمی دونه
که این مرده ی بی شناسنامه
نِفله ی کدوم تیرِ غیبی اَن●
جنگْ
لعنتْ به جنگْ!
اینُ یه پسرْ بچّه ی افغانْ می گـُفْ
که گیوه هاشُ
با جُف پاهاشْ
تو میدون ِ مینْ جا گذاشته بودْ!●
نمکی ی ی ی ی ِ
هلاکتم!
بی سرُ پاتر از تموم خاطرخواهای دروُ ورِت!
یه غربتی ِ آسمونْ جُل
که غروب ِ هر پنجشنبه زنگِ درِخونه تونُ می زنه وُ
نونْ خُشکای کـَپک زده تونُ
با بلورای قشنگ ِ نمک عوض می کنه!
خونه ی شما بالای کاشانک ُ
خونه ی ما پایین ِ قرچک!
اِسما نزدیک ُ رسما دور!
این دل ِ وامونده هم
به همون یه نگاه ِ حلالِ هر هفته خوش ِ وُ
به قصه های با حال ِ ننه جون
که آخرشون هفت شبانه روز عروسی بود!
عروسی ِ پسر ِ گدا
با دخترِ شاپریون!●
ناکوک
تا هزارتا آدم ِ فَلَک زده خاکستر نشین نَشَن،
یه دونه از این بُرجای بی پدر قد نمی کشن!
این جمله رُ خیلی یا گفتن!
خیلی یا می گـَن!
خیلی یا که خونه شون
طبقه ی آخرِ همین برجای دِیلاق ِ!
تازه فهمیدم که آوازه خون نه آواز
بدترین فیلم ِ تاریخ ِ سینماس!
یادت باشه بعد از این
قبل ِ گوش دادن به هر حرفی
ببینی این کیه که داره حرف می زنه!
کفـّه های ترازوی پیزوری ِ این روزگار،
ناکوک تر از ترازوی بقــّال ِ محلـّه ی ماس!
جون ِ تو!●
سفسطه
صَد دَفه هـَم که لای انگشت ِ شَست ُ اِشاره م ُ گاز بگیرم
بازم این سوال ِ سِمِج میاد سُراغم که:
وقتی می شه وجود ِ هوا رُ
با فُرمولای فیزیک ُ شیمی ثابت کرد،
چرا یه فرمول ِ بی کـَلَک
واسه اثبات ِ خیلی چیزای دیگه نیست؟
كودكي ها
به خانه مي رفت
با كيف
و با كلاهي كه در هوا بود
چيزي دزديدي؟
مادرش پرسيد
دعوا كردي باز؟
پدرش گفت
و برادرش كيفش را زير و رو مي كرد
به دنبال آن چيز كه در دل پنهان كرده بود
تنها مادر بزرگش ديد
گل سرخي را در دست فشرده كتاب هندسه اش
و خنديده بود...
حسين پناهي
مسوم شد هواي بهشت ازاين سر به زيرها
ما بچه هاي سر به هواي جهنميم!
توصیفِ تو"
رود گنگ با آفتاب منعکسش
از موهایت می گذرد!
رودی که از آن می نوشم
در آن غسل می کنم،
می میرم.
دو بلدرچین در چشمانت داری
که دستان سرد مرا پناه می دهند
در عبور از زمستان های زندگی
،
صدای تو شالی ست
که دور شانه های من می پیچد!
و لب هایت
مسیر کافه های پاریس را
نشان می دهند.
اما تمام این ها
توصیف کامل تو نیست!
تو چیزی فراتری
از آن چشم ها،
موها،
لب ها.
تو تپانچه ای هستی
در دست من
که با آن
مرگ را از پا در می آورم!
یغما گلرویی
ویرایش توسط M@HSA_kntu : 31st August 2015 در ساعت 11:13 AM
تا اطلاع ثانوی خسته ام ...!!!
"ترکش"
هنوز در قلبم مانده است
ترکش بمبی
که چهار همکلاسی مرا
در کلاس سوم دبستان
برای همیشه غایب کرد.
یغما گلرویی
ویرایش توسط M@HSA_kntu : 31st August 2015 در ساعت 11:15 AM
تا اطلاع ثانوی خسته ام ...!!!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)