سلام دوستان ؛
در این تاپیک سعی خواهم کرد تا تعاریف عناوین و پدیده های نجومی را بیاورم.
از این رو از تمامی دوستان میخواهم اگر اطلاعات ، نظر یا درخواستی دارند در این تاپیک مطرح نمایند .
با تشکر
سلام دوستان ؛
در این تاپیک سعی خواهم کرد تا تعاریف عناوین و پدیده های نجومی را بیاورم.
از این رو از تمامی دوستان میخواهم اگر اطلاعات ، نظر یا درخواستی دارند در این تاپیک مطرح نمایند .
با تشکر
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم / مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر
سحابی
مقدمه
در جهان علاوه بر ستارهها مقادیر زیادی گرد و غبار و گاز وجود دارد که مابین کهکشانها پراکنده گردیده است. یعنی چگالی گاز در فضای بین کهکشانها فقط برابر 20 اتم در هر اینچ مکعب است. برای مقایسه میتوان آنرا با تعداد اتمهای موجود در هوا بر روی زمین و در سطج دریا برابر 10 در هر اینچ مکعب است، مقایسه کرد. سحابی ، ابر یا هر چیز دیگری است که از گرد و غبار و گاز میان ستارهای تشکیل شده است. سحابیهای تابان ابرهایی گازی هستند که به علت نور ستارگان مجاور خود قابل رویت هستند.
سحابی سر اسب
سحابی تاریک سر اسب ، روی سحابی تابانی که در پشتش قرار دارد، سایه میاندازد.
بعضی از سحابیها تاریک بوده و تنها هنگامی که مانع عبور نور ستارگان یا سحابیهای تابان پشتشان میشوند، میتوان آنها را دید. خیلی چیزهایی که زمانی سحابی نامیده میشدند، از نو طبقه بندی شدهاند. در قرنهای پیشین این اشیاء در نظر ستاره شناسان ساختارهای ابر مانند مه آلود بودند، ولی بعدا ستاره شناسان با بهبود تلسکوپها توانستند این به ظاهر سحابیها را به عنوان کهکشان یا خوشههای ستارهای شناسایی کنند.
سحابیهای تاریک
سحابی تاریک ابری از گرد و غبار و گاز است که گازش نور میدانهای ستارگان یا سحابیهای تابان پشت سرش را که از این ابر میگذرند، جذب میکند. سحابیهای تاریک ، که به سحابیهای جذبی نیز معروفند، هیچ تشعشعی از خود ندارند، ولی ممکن است نورهای جذب شده را به شکل امواج رادیویی یا انرژی مادون قرمز دوباره بتابانند. شاید جرم سحابیهای تاریک چندین هزار بار از جرم خورشید بیشتر باشد. اگر یک سحابی به اندازه کافی جرم داشته باشد، در نقطهای از زمان موادش فشرده شده و تبدیل به ستاره میشود. شاید سپس سحابی تاریک با ستارگان جوان گرم حرارت ببیند و به سحابی نشری درخشانی تبدیل شود.
سحابیهای سیارهای
ستارگان غول سرخ در اواخر عمرشان لایههای گازی بیرونی شان را به دور میاندازند. این لایهها پوسته منبسط شوندهای از گازهای تابان را تشکیل میدهند که سحابی سیارهای نامیده میشوند. علت این نامگذاری این است که ویلیام هرشل ، منجم آلمانی الاصل (1822 - 1783) ، تصور کرد که این پوستهها شبیه سیارهاند. شاید از دید ناظر زمینی ، این پوسته گازی به شکل ساعت شنی ، حباب یا حلقه به نظر آید. این سحابی با سرعت تقریبی 20 کیلومتر (12 مایل) در ثانیه رو به بیرون حرکت میکند و بعد از 35 هزار سال در محیط میان ستارهای پراکنده خواهد شد.
سحابی دمبلی
این تصویر کامپیوتری ، سحابیای را به شکل ساعت شنی نشان میدهد که از گازهای دفع شده ستاره مرکزی ایجاد شده است.
امواج انفجاری
موجهای ضربه ای انفجار ابر نواختر با سرعت هزاران کیلومتر در ثانیه در محیط میان ستارهای سیر میکنند. این موجهای ضربهای مواد میان ستارهای را آشفته میکنند و شاید فرآیند فرو ریزش گرانشی را که سرانجام باعث تشکیل ستارگان در ابرهای میان ستارهای میشود، آغاز میکنند. از هنگام اختراع تلسکوپ ، هیچ ابر نواختری در کهکشان ما کشف نشده است. اگر ابر نواختری بوجود میآمد، تا چندین ماه ، در آسمان به تابناکی ماه میدرخشید. اگر آن ابر نواختر فرضی به زمین بسیار نزدیک میبود، میتوانست جو زمین را منهدم کند.
سحابیهای تابان
دو نوع سحابی تابان وجود دارد: نشری و بازتابی ، که هر دو با تولد ستاره ارتباط دارند. گازهای سحابی نشری عمدتا در بخش قرمز یا سبز طیف میتابند، زیرا با حرارت ستارگان جوان گرم درون سحابی گرم شدهاند. غبار سحابی ، نور ستارگان جوان داخل و اطراف سحابی بازتابی را پراکنده میکند. دو نوع سحابی تابان دیگر نیز وجود دارند: بقایای ابر نواختری و سحابیهای سیارهای. هر دو اینها از مواد دفع شده ستارگان در حال مرگ تشکیل شدهاند.
سحابی سه شاخه
این سحابی ترکیبی عجیب از یک سحابی نشری صورتی و یک سحابی بازتابی آبی است.
بقایای ابر نواختری
هنگامی که ستاره بصورت ابرنواختر منفجر میشود، لایههای گازی بیرونی آن برای تشکیل بقایای ابر نواختری تابان ، متلاشی شده و با سرعت از هستهاش فاصله میگیرند. برخی از انفجارات آنقدر شدیدند که حتی خود هسته نابود میشود. تقریبا 90 درصد ته ماندهها کم و بیش کرویاند و بقیه بر اثر نیروی انفجار متلاشی میشوند تا انبوهی از شعلههای گازی فاقد ساختار ظاهری را تشکیل دهند. در مرکز چنان بقایایی ، پالسارها (ستارههای تپنده) شناسایی شدهاند.
سحابی انکساری
در سحابی انکساری ذرات غبار نور را منعکس نمیکنند، بلکه متواری میکنند. نور قرمز میتواند آسانتر از نور آبی از ابر غبار بگذرد، پس نور آبی بیشتر پراکنده میشود، این امر موجب آبی شدن آن ابر میشود. همین خاصیت باعث آبی به نظر آمدن آسمان از زمین میشود. ذرات غبار نور خورشید را در جو شدیدا پراکنده میکنند و در مسیرهایی به جز سمت خورشید ، ناظر آسمان عمدتا نور آبی پراکنده میبیند.
سحابیهای خارج کهکشانی
آنچه به نام سحابیهای خارج کهکشانی نامیده میشود تودههای عظیم و پیوسته گازی نیست، بلکه مجموعهای است از ستارگانی شبیه ستارگان کهکشان ، رصدهای انجام شده نشان میدهد خاصیت طیفی نوری که از این سحابیها صادر میشود، بسیار شبیه به نوری است که از خورشید خود ما خارج میگردد. بنابراین درجه حرارت متناظر با چنین صدور نوری نمیتواند با درجه حرارت سطحی خورشید اختلاف فراوان داشته باشد و این درجه حرارت بایستی به چند هزار درجه برسد. اگر این سحابیها واقعا تودههای غول پیکر گاز پیوستهای بودند که درجه حرارت سطحی آنها همان درجه حرارت سطحی خورشید بود، ناچار میبایستی نوری که از آنها صادر میشود با وسعت سطح یعنی با مربع یکی از ابعاد آنها متناسب باشد.
چون قطر متوسط این سحابیها بیلیون بیلیون بار بزرگتر از خورشید است، باید چنان انتظار داشته باشیم که نورانیت کلی آنها بیلیون بیلیون برابر بزرگتر از نورانیت خورشید باشد. ولی نورانیت فعلی سحابی امرأه المسلسله بسیار کوچکتر از این اندازه است و از 1.7 بیلیون برابر نورانیت خورشید تجاوز نمیکند. نور از تمام سطح سحابی صادر نمیشود بلکه از عده زیادی از لکههای کوچک روشن بر میخیزد که مجموع کلی سطح آنها به سختی با یک بلیونیوم تمام سطح سحابی برابری میکند. این همان چیزی است که باید از سحابیهایی انتظار داشته باشیم که از ستارگان متعارفی جدا جدا از یکدیگر ساخته شدهاند.
حلقه دجاجه
این تصویر ته مانده ابر نواختری ، گازی میان ستارهای را نشان میدهد که با موج ضربهای ابرنواختر گرم شده است.
منبع : رشد
ویرایش توسط Easy Bug : 10th January 2012 در ساعت 05:03 PM
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم / مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر
اجرام آسمانی
مقدمه
فضا از کهکشانها ، منظومهها ، ستارگان ، سیارات و بسیاری اجرام آسمانی دیگر انباشته شده است. عجایب و عظمت آنها به مراتب از تمامی دیگر پدیدههای آفرینش بیشتر است. کهکشانها و ستارگان و بطور کلی پدیدههای آسمانی انبوهی که عجیب و غریب مینماید وجود دارند، که پارهای از آنها بوسیله دانشمندان شناسایی شدهاند. مانند: کوتولههای سفید ، ستارگان نوترونی ، ستارگان هیپرونی ، کوازارها و دنباله دارها و سیاه چالهها و ... .
در فضای قابل رویت برای ماده میلیاردها کهکشان جداگانه وجود دارد که بزرگترین آنها نظیر راه شیری و نزدیکترین کهکشان به نام اندرومیدا یا به قول عبدالرحمن صوفی امراة المسلسله که فاصله آن از ما تقریبا 1.5 میلیون سال نوری و قطر زاویهای ان 3.5 درجه و قطر خطیاش در حدود 100 هزار سال نوری است و دارای تقریبا یکصد میلیارد ستاره است. هر کهکشان مجموعهای از میلیاردها ستاره است که بعضی از آنها از خورشید بزرگتر و بعضی دیگر بطور قابل توجهی کوچکتر.
سحابی دمبلی
این تصویر کامپیوتری ، سحابیای را به شکل ساعت شنی نشان میدهد که از گازهای دفع شده ستاره مرکزی ایجاد شده است.
سحابیها
در جهان علاوه بر ستارهها مقادیر زیادی گرد و غبار و گاز وجود دارد که ما بین کهکشانها پراکنده گردیده است. یعنی چگالی گاز در فضای بین کهکشانها فقط برابر 20 اتم در هر اینچ مکعب است. سحابیها به علت نور ستارگان مجاور خود قابل رویت هستند. به کمک تلسکوپ به ساختمان و ویژگی آنها میتوان پی برد. بعضی از سحابیها نیز تاریک بوده و مانع عبور نور ستارگانی که در پشت آنها قرار دارند میگردند.
سیارات
اجرام تقریبا کروی ، جامد و بزرگی هستند که به دور خورشید میگردند. بزرگترین آنها به نام مشتری است که جرمی معادل یک هزارم جرم خورشید را دارد. تا به حال سیستم سیارهای نظیر آن چه به خورشید مربوط است، کشف نگردیده است. سیارات اجرام سماوی نسبتا سرد بوده و انعکاس نور خورشید باعث مرئی شدن آنها میگردد.
سیارات از ستارگان در آسمان شب
- سیارات با نور ناپایدار میدرخشند، ولی نور ستارگان هم از لحاظ رنگ و هم از لحاظ روشنایی به سرعت تغییر میکند.
- سیارات در آسمان حرکت کرده و محل آنها تغییر میکند، ولی ستارگان نسبت به هم دارا ی مکانهای تقریبا ثابتی هستند.
- سیارات هنگام رصد با تلسکوپها بصورت قرص نورانی بزرگ دیده میشود، در صورتی که ستارگان بصورت نقاط روشن به نظر میرسند.
- سیارات را میتوان در نواحی باریکی از آسمان مشاهده کرد، ولی ستارگان را میتوان در هر قسمتی از آسمان یافت.
سیارکها
سیارههای خرد ، اجرام جامد کوچکی هستند که به دور خورشید میچرخند و تفاوت آنها با سیارات در بزرگی آنها است. بزرگترین این سیارکهای خرد به نام سیرس میباشند، که قطرش برابر با 800 کیلومتر است. قطر اکثر آنها در حدود 3 کیلومتر میباشد. سیارکها نیز توسط انعکاس نور خورشید قابل رویت میباشند و آنها را بدون تلسکوپ نمیتوان دید.
قمرها
قمرها اغلب از اجتماع و تمرکز دیسکهای غبار و گاز در پیرامون سیارهها درست میشوند. شش سیاره از نه سیاره بزرگ هر کدام یک یا چند قمر دارند که به دور آنها میچرخند. تا به حال 45 قمر در منظومه شمسی کشف کردیده است.
ستارگان دنباله دار
ستارگان دنباله دار اجرام سماوی هستند که گه گاه ظاهر میشوند. هر ستاره دنباله دار از یک مسیر نورانی و دنباله طویلی تشکیل شده است. سر آن ممکن است به بزرگی خود خورشید و دم آن نیز در حدود چندین صد میلیون کیلومتر بوده باشد. هر ستاره دنباله دار با وجود اینکه صدها کیلومتر در ثانیه سرعت دارد برای یک چشم غیر مسطح همچون ما، بی حرکت به نظر می رسد. سرعت آنها را میتوان از تغییر مکانش نسبت به ستارگان زمینه ثابت آسمان تعین کرد.
تا کنون نزدیک به هشتصد ستاره دنباله دار کشف و نامگذاری گردیده است. اکثر ستارههای دنباله دار از یک مدار بستهای در حال حرکت هستند. چنین ستارگان دنباله دار اهمیت زیادی داشته و بعد از یک پریود به نزدیکی زمین آمده و مشاهده شدهاند، که مشهورترین آنها ستاره دنبالهدار هالی است. مدارهای ستارگان دنباله دار دیگر سهمی یا هذلولی است و به احتمال زیاد اینها فقط یک بار در مجاورت زمین ظاهر و رویت گردیده ، دور میزنند و سپس رفته و دیگر به نزدیکی زمین نمیگردند.
شهابوارها
اجسام جامد و ریز دیگری به اندازه ته سنجاق هستند، در فضا دیده میشوند. اکثرا گروهی از این شهابها به طرف زمین حرکت کرده و در جو آن به دام میدان مغناطیسی حاکم بر کره زمین میافتد. در اثر برخوردشان در فاصله 150 کیلومتری جو زمین و در اثر اصطکاک آن ، جسم سوخته و غبار آن به طرف زمین سقوط میکنند. نور حاصل شده از این برخورد را به نام شخانه مینامند. در واقع میشود اظهار کرد هر ساله چندین صد تن از غبار شخانه بر سطح زمین مینشینند. معمولا شهابها در فاصله 80 کیلومتری سطح زمین کاملا از بین میروند، ولی بعضی اوقات احتمال دارد که کاملا تحلیل نگردند و بصورت شهاب سنگ به سطح زمین برسند.
نامگذاری اجرام اعماق فضا
برخی اجرام غیر ستاره ای از جمله کهکشانها و سحابیها با عناوین رایجی نامیده میشوند، ولی برخی تنها با یک شماره مشخص میشوند. در سال 1774 شارل مسیه (1817 - 1730) فهرستی شامل 45 جرم آسمانی منتشر کرد و طی یک دهه بعد از آن به این تعداد افزود. نام هر یک از اجرام این فهرست متشکل از حرف ام (حرف اول مسیه) و یک عدد بدنبال این حرف است. نام بسیاری دیگر از اجرام آسمانی متشکل از ان. جی.سی و یک عدد است. این طرز نامگذاری در فهرستی که توسط ستاره شناس دانمارکی ، جان لودویک امیل دریر (1926 - 1852) ، منتشر شد، معرفی شده است. این فهرست ، فهرست عمومی نوین نامگذاری شده است.
منبع : رشد
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم / مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر
ستاره
ستارگان اجرامی هستند آسمانی که دارای منبع انرژی بوده (به سه صورت انرژی گرانشی ، حرارتی و هستهای) و این انرژی را با تابش خود بصورت امواج الکترومغناطیسی خرج میکند (از امواج رادیویی تا اشعه گاما).
مقدمه
بطور کلی ستارگان دارای مراحل مختلف جنینی ، کودکی و جوانی و پیری هستند. پس از اکتشاف برابری جرم و انرژی توسط انیشتین ، دانشمندان تشخیص دادند، که کلیه ستارگان باید تغییر و تحول یابند. هر ستاره هنگامی که نور (انرژی) پخش میکند، مقداری از ماده خویش را مصرف میکند. ستارگان همیشگی نیستند، روزی به دنیا آمدهاند و روزی هم از دنیا خواهند رفت. ستارگان گویهای بزرگی از گاز بسیار گرم هستند که بواسطه نورشان میدرخشند.
در سطح دمای آنها هزاران درجه است و در داخل دمایشان بسیار بیشتر است. در این دماها ماده نمیتواند به صورتهای جامد یا مایع وجود داشته باشد. گازهایی که ستارگان را تشکیل میدهند بسیار غلیظتر از گازهایی هستند که معمولا بر سطح زمین وجود دارند. چگالی فوق العاده زیاد آنها در نتیجه فشارهای عظیمی است که در درون آنها وجود دارد. ستارگان در فضا حرکت میکنند، اما حرکت آنها به آسانی مشهود نیست. در یک سال هیچ تغییری را در وضعیت نسبی آنها نمیتوان ردیابی کرد، حتی در هزار سال نیز حرکت قابل ملاحظهای در آنها مشهود نمیافتد.
نقش و الگوی آنها در حال حاضر کم و بیش دقیقا همان است که در هزار سال پیش بود. این ثبات ظاهری در نتیجه فاصله عظیمی است که میان ما و آنها وجود دارد. با این فواصل چندین هزار سال طول خواهد کشید تا تغییر قابل ملاحظهای در نقش ستارگان پدید آید. این ثبات ظاهری مکان ستارگان موجب شده است که نام متداول (ثوابت) به آنها اطلاق شود. اختر فیزیکدانان بر این باورند که در بعضی کهکشانها ، از جمله کهکشان راه شیری ، ستارگان نوزاد بسیاری در حال تولد هستند، افزون بر آن که پژوهشگران اظهار میدارند تکامل ، تخریب و محصول نهایی یک ستاره ، به جرم آن بستگی دارد. در واقع سرنوشت نهایی ستاره که تا چه مرحلهای از پیشرفت خواهد رسید با جرم ستاره ارتباط مستقیم دارد.
نحوه تشکیل ستاره
گوی آتشین مورد نظر در نظریه انفجار بزرگ ، حاوی هیدروژن و هلیوم بود، که در اثر انفجار بصورت گازها و گرد و غباری در فضا بصورت پلاسمای فضایی متشکل از ذرات بسیاری از جمله الکترونها ، پروتونها ، نوترونها و نیز مقداری یونهای هلیوم به بیرون تراوش میکند. با گذشت زمان و تراکم ماده دربرخی سحابیها شکل میگیرند. این مواد متراکم رشد کرده و تودههای عظیم گازی را بوجود میآورند که تحت عنوان پیش ستارهها معروفند و با گذشت زمان به ستاره مبدل میشوند. بسیاری از این تودهها در اثر نیروی گرانش و گریز از مرکز بزرگ و کوچک میشوند، که اگر نیروی گرانش غالب باشد، رمبش و فرو ریزش ستاره مطرح میشود و اگر نیروی گریز از مرکز غالب شود، احتمال تلاشی ستاره و شکل گیری اقمار و سیارات میرود.
مقیاس قدری
همه ستارگان به شش طبقه روشنایی که قدر نامیده میشود، تقسیم شدهاند. روشنترین ستارگان دارای قدر اول و کم نورترین ستارگان که توسط چشم غیر مسلح قابل روءیت بودند به عنوان ستارگان قدر ششم و بقیه ستارگان داراب قدرهای بین 16 - 1 هستند. قدر یک ستاره عبارت است از: سنجش لگاریتمی از روشنایی ستارگان ، اگر قدر یک ستاره را با m نمایش دهیم، داریم:
(قدر ظاهری) 2.5logL + Cte = m-
که مقدار ثابت Cte همان صفر مقیاس قدری است.
روشنایی ستاره
مقدار انرژی تابیده شده از ستاره به واحد سطح زمین را روشنایی یک ستاره مینامند. مقدار ثابت (صفر مقدار قدری) را طوری انتخاب میکنند که قدر ستاره α چنگ رومی (Vega) برابر صفر شود. علامت منفی در فرمول نشان میدهد که قدر روشنایی ستاره بالا باشد، دارای قدر پایین خواهد بود.
رنگ ستارگان
هر وسیلهای که برای آشکارسازی نور بکار میرود دارای حساسیت طیفی است. مثل چشم انسان که اولین وسیلهای است برای آشکارسازی نور و حساسیت چشم برای نورهای مختلف یکسان نیست. هر وسیله دیگری هم که برای اندازه گیری نور بکار میرود مثل فیلمهای عکاسی برای نورهای با طول موجهای متفاوت ، دارای حساسیت یکسان نیست. پس روشنایی یک جسم بستگی به نوع وسیله اندازه گیری شده دارد. بر این اساس قدرهای مختلفی داریم، که یکی از آنها قدر دیدگانی و دیگری قدر عکسبرداری میباشد.
طیف ستارگان
هنگام مطالعه طیف ستارگان (یا همان بررسی کیفی ستارگان) مشاهده میشود که اختلاف فاحشی بین ستارگان وجود دارد. از آنجایی که وجود هر خط سیاه در طیف ستاره بیانگر وجود یک عنصر شیمیایی ویژه در اتمسفر آن ستاره است، شاید به نظر میرسد که علت اختلاف در طیف ستارگان بخاطر اختلاف در مواد شیمیایی سازنده ستارگان باشد. ولی در نهایت چنین نیست، بلکه علت اختلاف طیف ستارگان دمای ستارگان میباشد. چون ستارگان دارای دماهای متفاوتی هستند، طیف آنها نیز متفاوت است.
اندازه گیری دمای ستارگان
در مورد ستارگان امکان اندازه گیری دمای جنبشی (دمایی که توسط دماسنج اندازه گیری میشود) وجود ندارد. زیرا نمیتوانیم ترمومتر را در قسمتهای مختلف ستاره قرار داده و این دما را اندازه گیری کنیم. از طرفی لایههای مختلف ستاره دارای دماهای مساوی هستند و هر چه از لایههای خارجی به طرف لایههای داخلی حرکت کنیم دما افزایش مییابد. بنابراین تعریف دمای منحصر به فردی که مربوط به هر لایه از ستاره باشد غیر ممکن است.
اندازه گیری فراوانی عناصر در ستارگان
در حالت کلی مشاهده خطوط طیفی مربوط به یک عنصر در طیف یک ستاره دلیل بر وجود آن عنصر در اتمسفر این ستاره است و برعکس این ممکن نیست. یعنی عدم حضور خطوط طیفی یک عنصر در طیف یک ستاره دلالت بر عدم وجود آن عنصر در اتمسفر ستاره را ندارد، زیرا علاوه بر حضور یک عنصر لازم است، شرایط فیزیکی (دما و فشار) برای تشکیل خطوط طیفی آن عنصر برقرار باشد، تا بتوانیم خطوط طیفی آن عنصر را مشاهده کنیم. با توجه به اینکه شدت خطوط جذبی بستگی به فراوانی آن عنصر دارد، بنابراین میتوانیم از روی شدت خطوط طیفی ، فراوانی عناصر را در ستارگان تعیین کنیم.
جرم ستارگان
اطلاعات مربوط به جرم ستارگان از مسائل بسیار مهم به شمار میرود. تنها راهی که برای تخمین جرم یک ستاره در دست داریم آن است که حرکت جسم دیگری را که بر گرد آن دوران میکند مورد مطالعه قرار دهیم. ولی فاصله عظیمی که ما را از ستارگان جدا میکند، مانع آن است که بتوانیم سیارات متعلق به همه آنها را ببینیم و حرکت آنها را مورد مطالعه قرار دهیم. عده زیادی ستاره موجود است که جفت جفت زندگی میکنند و آنها را منظومههای مزدوج یا دو ستارهای مینامند. در چنین حالات بایستی حرکت نسبی هر یک از دو ستاره مزدوج مستقیما مطالعه شود، تا از روی دوره گردش آنها جرم نسبی هر یک بدست آید. در حضور ارتباط میان جرم و نورانیت ستارگان ، نخستین بار بوسیله سرآرتورادینگتون اظهار شد که نورانیت ستارهها تابع معینی از جرم آنها است، و این نورانیت با زیاد شدن جرم به سرعت ترقی میکند.
منابع انرژی ستارگان
برای هر ستارهای سه منبع انرژی را میتوان نام برد که عبارتند از:
انرژی پتانسیل گرانشی
میتوان فرض کرد که خورشید یا ستارگان در حال تراکم تدریجی هستند و بدین وسیله انرژی پتانسیل گرانشی خود را بصورت انرژی الکترومغناطیسی به محیط اطراف تابش میکنند.
انرژی حرارتی
میتوان فرض کرد که ستارگان و خورشید اجرام بسیار داغ آفریده شدهاند و با تابش خود به محیط اطراف در حال سرد شدن هستند.
انرژی هستهای
می توان فرض کرد که در ستارگان هستههای سبکتر همجوشی کرده و انرژی آزاد شده در این همجوشی منبع انرژی ستارگان را تأمین میکند، یا میتوان فرض کرد که در ستارگان هستههای سنگینتر از طریق واپاشی به هستههای سبکتر تبدیل شده و انرژی آزاد شده از این واپاشیها انرژی ستارگان را تأمین میکند.
مرگ ستارگان
سه طریق برای مرگ ستارگان وجود دارد. ستارگانی که جرم آنها کمتر از 1.4 برابر جرم خورشید است. این ستارگان در نهایت به کوتولههای سفید تبدیل میشوند. ستارگانی که جرم آنها بیشتر از 1.4 برابر جرم خورشید است، در نهایت به ستارگان نوترونی و به سیاه چالهها تبدیل خواهند شد. دیر یا زود سوخت هسته ای ستارگان به پایان رسیده و در این صورت ستاره با تراکم خود انرژی گرانشی غالب آمده و این تراکم (رمبش) تا تبدیل شدن الکترونهای آزاد ستاره به الکترونهای دژنره ادامه پیدا میکند، که در این صورت ستاره به یک ستاره کوتوله سفید تبدیل شده است. برخی از ستارگان از طریق انفجارهای ابرنواختری به ستارگان نوترونی تبدیل میشوند. ستارگانی که بیشتر از 1.4 و کمتر از سه برابر جرم خورشید دارند، به ستاره نوترونی تبدیل شده و آنهایی بیشتر از سه برابر جرم خورشید دارند، عاقبت به سیاه چاله تبدیل میشوند. سیاه چاله آخرین مرحله مرگ ستاره میباشد.
منبع : رشد
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم / مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر
ستاره نوترونی
مقدمه
هنگامی که ستاره پر جرمی به شکل ابر نواختر منفجر میشود، شاید هستهاش سالم بماند. اگر هسته بین 1.4 تا 3 جرم خورشیدی باشد، جاذبه آن را فراتر از مرحله کوتوله سفید متراکم میکند تا اینکه پروتونها و الکترونها برای تشکیل نوترونها به یکدیگر فشرده شوند. این نوع شیء سماوی ستاره نوترونی نامیده میشود. وقتی که قطر ستارهای 10 کیلومتر (6مایل) باشد، انقباضش متوقف میشود. برخی از ستارگان نوترونی در زمین به شکل تپنده شناسایی میشوند که با چرخش خود ، 2 نوع اشعه منتشر میکنند.
مشخصات ستاره نوترونی
برای اینکه تصور بهتری از یک ستارۀ نوترونی در ذهنتان بوجود بیاید، میتوانید فرض کنید که تمام جرم خورشید در مکانی به وسعت یک شهر جا داده شده است. یعنی میتوان گفت یک قاشق از ستارۀ نوترونی یک میلیارد تن جرم دارد. این ستارگان هنگام انفجار برخی از ابرنواخترها بوجود میآیند. پس از انفجار یک ابرنواختر ممکن است بخاطر فشار بسیار زیاد حاصل از رمبش مواد پخش شده ساختار اتمی همه عناصر شیمیایی شکسته شود و تنها اجزای بنیادی بر جای بمانند.
اکثر دانشمندان عقیده دارند که جاذبه و فشار بسیار زیاد باعث فشرده شدن پروتونها و الکترونها به درون یکدیگر میشوند که خود سبب بوجود آمدن تودههای متراکم نوترونی خواهد شد. عدۀ کمی نیز معتقدند که فشردگی پروتونها و الکترونها بسیار بیش از اینهاست و این باعث میشود که تنها کوارکها باقی بمانند و این ستاره کوارکی متشکل از کوارکهای بالا و پایین (Up & down quarks) و نوع دیگری از کوارک که از بقیه سنگینتر است خواهد بود، که این کوارک تا کنون در هیچ مادهای کشف نشده است.
تحقیقات انجام یافته
از آنجا که اطلاعات در مورد ستارگان نوترونی اندک است، در سالهای اخیر تحقیقات زیادی بر روی این دسته از ستارگان انجام شده است. در اواخر سال 2002 میلادی ، یک تیم تحقیقاتی وابسته به ناسا به سرپرستی خانم J. Cotto مطالعاتی را در مورد یک ستارۀ نوترونی به همراه یک ستارۀ همدم به نام 0748676 EXO انجام داد. این گروه برای مطالعه این ستارۀ دوتایی که در فاصله 30000 سال نوری از زمین قرار دارد، از یک ماهوارۀ مجهز به اشعه ایکس بهره برد. (این ماهواره متعلق به آزانس فضایی اروپاست و XMMX- ray Multi Mirror نیوتن نام دارد)
هدف این تحقیق تعیین ساختار ستارۀ نوترونی با استفاده از تأثیرات جاذبه زیاد ستاره بر روی نور بود. با توجه به نظریه نسبیت عام نوری که از یک میدان جاذبه زیاد عبور کند، مقداری از انرژی خود را از دست میدهد. این کاهش انرژی به صورت افزایش طول موج نور نمود پیدا میکنند. به این پدیده انتقال به قرمز میگویند.
این گروه برای اولین بار انتقال به قرمز نور گذرنده از اتمسفر بسیار بسیار نازک یک ستارۀ نوترونی را اندازه گیری کردند. جاذبه عظیم ستارۀ نوترونی باعث انتقال به قرمز نور میشود، که میزان آن به مقدار جرم ستاره و شعاع آن بستگی دارد. تعیین مقادیر جرم و شعاع ستاره میتواند محققان را در یافتن فشار درونی ستاره یاری کند. با آگاهی از فشار درونی ستاره منجمان میتوانند حدس بزنند که داخل ستارۀ نوترونی فقط متشکل از نوترونهاست یا ذرات ناشناخته دیگر را نیز شامل میشود. این گروه تحقیقاتی پس از انجام مطالعات و آزمایشات خود دریافتند که این ستاره تنها باید از نوترون تشکیل شده باشد و در حقیقت طبق مدلهای کوارکی ذرۀ دیگری جز نوترون در آن وجود ندارد.
در حین این مطالعه و برای بررسی تغییرات طیف پرتوهای ایکس یک منبع پرقدرت اشعه ایکس لازم بود. انفجارهای هستهای (Thermonuclear Blasts) که بر اثر جذب ستارۀ همدم توسط ستارۀ نوترونی ایجاد میشود. همان منبع مورد نیاز برای تولید اشعه ایکس بود. (ستارۀ نوترونی به سبب جرم زیاد و به طبع آن جاذبه قوی مواد ستارۀ همدم را بسوی خود جذب میکرد.) طیف پرتوهای X تولید شده پس از عبور از جو بسیار کم ستارۀ نوترونی که از اتمهای آهن فوق یونیزه شده تشکیل شده بود توسط ماهوارۀ XMM - نیوتن مورد بررسی قرار گرفتند.
نکته قابل توجه این است که در آزمایشهای قبلی که توسط گروه دیگری انجام شده بود تحقیقات بر روی ستارهای متمرکز بود که میدان مغناطیسی بزرگی داشت و چون میدان مغناطیسی نیز بر روی طیف نور تأثیر گذار است، تشخیص اثر نیروی جاذبه ستاره بر روی طیف نور بطور دقیق امکان پذیر نبود. ولی ستارۀ مورد نظر در پروژۀ بعدی دارای میدان مغناطیسی ضعیفی بود که اثر آن از اثر نیروی جاذبه قابل تشخیص بود.
منبع : رشد
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم / مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر
ستاره دنبالهدار
ستارگان دنبالهدار اجرام آسمانی هستند که گه گاه در آسمان ظاهر میشوند. هر ستاره دنبالهدار از یک مسیر نورانی و دنبالهای طویل تشکیل شده است که سر آن ممکن است به بزرگی خورشید و دم آن در حدود چندین صد میلیون کیلومتر بوده باشد.
نگاه اجمالی
روزگاری همین که ستاره دنبالهداری در آسمان پیدا میشد، مردم از ترس به خود میلرزیدند. آنان میپنداشتند که ستارگان دنبالهدار پیکها و علائم بلا هستند و رسیدن بلا و وبا ، یا جنگ و مرگ را از پیش آگهی میدهند. تقریبا در هر ده سال ، یک بار دنبالهداری درخشان در آسمان دیده شده و دنبالههای نورانی آنها هفتهها قابل مشاهده میباشند. اخترشناسان صدها دنبالهدار را شناسایی کردهاند. هر سال 24 دنبالهدار به محدوده ما در منظومه شمسی میآیند. روشنایی این دنبالهدارها به حدی نیست که بدون تلسکوپ مشاهده شوند. عده اندکی که درخشندگی زیاد دارند، از باشکوهترین مناظر آسمانی هستند.
تاریخچه
گزارش ظهور دنبالهدارها به هزاران سال پیش برمیگردد. برخی از آنها مهمانهای منظمی هستند. مثلا ستاره دنبالهدار هالی از زمانی پیش از میلاد مسیح ، هر 75 سال یک بار ظاهر میشود. اواخر سال 1364 و اوایل 1365 شمسی (1986 میلادی) بار دیگر شاهد بازگشت آن بودیم. شرایط دید این دنبالهدار در اروپا و آمریکای شمالی مناسب نبود، ولی در استرالیا و زلاندنو بوضوح دیده میشد. ستاره دنبالهدار عظیمی که در سال 1843 دیده شد، دارای دنبالهای بطول 330 میلیون کیلومتر (205 میلیون مایل) بود. چگالی این دنبالهها حتی از بهترین خلأی که در شرایط آزمایشگاهی در روی زمین ایجاد شده کمتر است.
ذوب شدن
هنگام نزدیک شدن هسته به خورشید
یخهای آن تبخیر شده و فوارههای بخار
آب از هسته بیرون میجهند.
نامگذاری ستارگان دنبالهدار
ستارههای دنبالهدار اجرام مزاحم کوچکی میباشند که هر چند یک بار در داخل منظومه شمسی ظاهر میشوند. ستارههای دنبالهدار روشن مرئی دارای دنبالههایی هستند که میتوانند تا 90 درجه در آسمان امتداد داشته باشند.
- هر ستاره دنبالهدار به یادبود کاشف آن نامگذاری میشود. مثلا دنبالهدار اوترما (Comet oterma) یا دیگر همکارانش دنبالهدار ایکیا _ سکی (Comet Ikya - Seki) (ایکیا و سکی) که همنام کاشفان خود هستند.
- برخی از ستارگان دنبالهدار بر اساس سال کشفشان نامگذاری شدهاند. مثلا 1971a اولین ستاره دنبالهداری بود که در سال 1971 میلادی کشف شد و همینطور 1971b دنبالهدار بعدی بود و غیره.
- پس از آنکه مداری برای ستاره دنبالهدار محاسبه شود، شماره گذاری بر اساس عبور از نقطه قرین خورشیدی انجام میگردد. مثلا ستاره دنبالهدار 1971I اولین ستاره دنبالهداری بود که در سال 1971 میلادی از نقطه قرین خورشید گذشت.
انواع دنبالهها
دو نوع دنباله وجود دارد: غبار و گاز یونیده. یک دم تشکیل شده از غبار محتوی ذراتی به بزرگی ذرات موجود در دود میباشد. این نوع دم هنگامی تشکیل میشود که یک باد خورشیدی مقداری ماده از کما جدا میکند. چون این ذرات بسیار کوچکند با کوچکترین نیرویی جابجا میشوند، در نتیجه این دنبالهها معمولا پخش و خمیدهاند. دنبالههای گازی وقتی تشکیل میشوند که نور خورشید مقداری از مواد کما را یونیده میکند و سپس یک باد خورشیدی این مواد یونیده را از کما دور میکند.
دنبالههای یونی معمولا کشیدهتر و باریکترند.هر دوی این دنباله ها ممکن است تا میلیونها کیلومتر در فضا پراکنده شوند. وقتی که دنبالهدار از خورشید دور میشود دم و کما از بین میروند و فقط مواد سرد و سخت درون هسته باقی میمانند. تحقیقات راجع به ستاره دنبالهدار هیل پاب وجود نوعی دم را نشان داد که شبیه دنبالههای تشکیل شده از غبار بود، ولی از سدیم خنثی تشکیل شده بود. (همانطور که گفتیم مواد موجود در هسته نوع کما و دنباله را تعیین میکنند).
منشأ دنبالهدارها
دنبالهدارها در دو جا بطور بارز یافت میشوند: کمر بند کوییپر و ابر اورت. دنبالهدارهای کوتاه مدت معمولا از ناحیهای به نام کمربند کوییپر میآیند. این کمربند فراتر از مدار نپتون قرار گرفته است. اولین جرم متعلق به کمربند کوییپر در سال 1922 کشف شد. این اجسام معمولا کوچک هستند و اندازه آنها از 10 تا 100 کیلومتر تغییر میکند. طبق رصدهای هابل حدود 200میلیون دنبالهدار در این ناحیه وجود دارد که گمان میرود از ابتدای تشکیل منظومه شمسی بدون تغییر ماندهاند.
دنبالهدارهای با تناوب طولانی مدت از ناحیهای کروی متشکل از اجرام یخ زده به نام ابر اورت سرچشمه میگیرند. این اجرام در دورترین قسمت منظومه شمسی قرار دارند و از آمونیاک منجمد ، متان ، سیانوژن ، یخ آب و صخره تشکیل شدهاند. معمولا یک اختلال گرانشی باعث راه یافتن آنها به داخل منظومه شمسی میشود.
مشخصات فیزیکی
یک دنبالهدار در مراحل اولیه ظهور خود به تکهای ابر نورانی شبیه است، ولی هر چه در مسیر خود به خورشید نزدیکتر میشود، روشنایی آن نیز زیادتر میشود. دنباله اکثر آنها به حدی شفاف است که میتوان نور ستارگان را از میان آن دید.
رأس ستاره دنبالهدار
زمانی که یک ستاره دنبالهدار پیدا میشود، در نخستین مرحله مانند نقطهای کوچک از نور به چشم ما میآید، هرچند ممکن است که قطر واقعی آن هزاران کیلومتر باشد. این نقطه نور را راس یا هسته ستاره دنبالهدار میگویند، که به نظر دانشمندان گروه بزرگی از اجسام خرد و سفت است که با گازهایی ترکیب یافته است.
دم ستاره دنبالهدار
همچنان که ستاره دنبالهدار به خورشید نزدیک میشود، معمولا دمی به دنبال آن کشیده میشود. این دم از گازهای بسیار رقیق و ذرات خردی درست شده است که از درون هسته ستاره دنبالهدار تحت تاثیر خورشید بیرون میجهند. دمهای ستارگان دنبالهدار از نظر شکل و اندازه گوناگون هستند، برخی کوتاه و ریشه مانند و برخی کشیده و باریک. معمولا طول آنها به نه میلیون کیلومتر میرسد و گاهی هم البته ممکن است به 160 میلیون کیلومتر برسد. بعضی از ستارگان دنبالهدار هم اصلا دم ندارند.
گیسوی ستاره دنبالهدار
گرداگرد هسته ، یک چیز دیگر هم هست به نام گیسو. گیسو مادهای ابر مانند و تابنده است که گاهی قطرش به 240000 کیلومتر و بیشتر میرسد.
ماده ستاره دنبالهدار
احتمالا دنبالهدارها از گاز و سنگریزه تشکیل یافتهاند که همه این مواد بصورت گلوله یخی درآمدهاند. با نزدیک شدن آن به خورشید دما بالا میرود و گاز و غبار بصورت دنباله جریان مییابند و سرانجام با دور شدن از خورشید سر دنبالهدار دوباره یخ میزند.
حرکت ظاهری ستاره دنبالهدار
وقتی ستاره دنبالهدار از خورشید دور میشود، نخست دمش پیشاپیش میرود و سپس سر آن. علت این امر آن است که فشار نور خورشید اجزای کوچکی از هسته ستاره را بیرون میراند و این خود باعث تشکیل دم در پیشاپیش راس آن میشود. در نتیجه هنگامی که ستاره دنبالهدار از خورشید دور میشود، دم آن میبایست جلوجلو برود و در اثنای دور شدن از خورشید ستاره دنبالهدار کم کم از سرعت خود میکاهد و از انظار ناپدید میشود. ستارگان دنبالهدار ممکن است سالها از برابر چشم ما مخفی بمانند، ولی بیشتر آنها بالاخره به چشم ما خواهند آمد. آنها به گرد خورشید پیوسته در حرکت هستند، ولی برای یک دور گردش به دور خورشید ممکن است زمان زیادی در راه باشند.
مدار ستاره دنبالهدار
- بیشتر ستارگان دنبالهدار در مدار بستهای در حال حرکتند، یعنی بر روی مداری حرکت میکنند که ابتدا و انتهایش بر هم منطبق میباشد. این دنبالهدارها (مانند ستاره دنبالهدار هالی) بعد از یک پریود به نزدیکی زمین آمده و دوباره مشاهده شدهاند.
- مدارهای ستارگان دنبالهدار دیگر سهمی یا هذلولی است و به احتمال زیاد اینها فقط یکبار در نزدیکی زمین ظاهر و روئیت گردیده و دور میزنند و سپس میروند و دیگر به نزدیکی زمین برنمیگردند.
- به علت تأثیرات گرانشی ، دنبالهدارها در حضیض سریعتر حرکت میکنند تا در اوج. دنبالهدارها از مدت چرخششان یه دور خورشید طبقه بندی میشوند: دنبالهدارها با مدت تناوب کوتاه و متوسط (مانند هالی با دوره تناوب 76 سال) بیشتر در بین خورشید و سیاره پلوتون به سر میبرند.
ستاره دنباله دار هالی
این دنبالهدارها ابتدا در کمربند کوییپر هستند، ولی نیروی گرانش یکی از سیارات بخصوص مشتری آنها را نزدیک خورشید میراند و دوره تناوب آنها کمتر از 200 سال است. (شومیکر - لوی 9 یکی از این دنبالهدارها بود که عاقبت در مشتری سقوط کرد). دنبالهدارهای بلند مدت با تناوبی بیش از 200 سال که بیشتر در ابر اورت هستند. هیل *پاب نمونهای از این دنبالهدارها است که تناوبی برابر با4،000 سال دارد.
ستارگان دنبالهدار بر اساس دوره تناوب مداری شان به دو دسته تقسیم میشوند: ستارگان دارای دوره تناوب مداری بیش از 200 سال و ستارگانی که دوره تناوب مداری شان کمتر از 200 سال میباشد. گروه اول ، ستارگان با دوره تناوب طولانی و گروه دوم ستارگان با دوره تناوب مداری کوتاه هستند.
تغییر مدار ستاره دنبالهدار
دنبالهدارهای جدید از دورترین بخشهای منظومه شمسی میآیند و بیشترشان فقط در مدت چند ماه خورشید را دور میزنند و سپس برمیگردند و گردش خود را در ورای سیاره پلوتو به انجام میرسانند. گردش آنها در مدارهایی بسیار پهن است و چندین هزار سال طول میکشد. برخلاف سیارهها ، دنبالهدارها میتوانند مدارخود را با مدارهای کاملا جدید عوض کنند. آنها اجسامی با ثبات نیستند و هر گاه به سیارهای بزرگ مانند مشتری بسیار نزدیک شوند، کشش گرانشی آن ، مدار دنباله را عوض میکند. این حادثه برای دنبالهدار هالی اتفاق افتاده و از این رو تکرار بازگشت آن بیشتر شده است.
ستاره دنباله دار وست
این ستاره دنباله دار دو دنباله دارد: یک دنباله گازی مستقیم به رنگ آبی و یک دنباله خمیده زرد رنگ متشکل از غبار.
مرگ ستاره دنبالهدار
با نزدیک شدن دنبالهدار به خورشید دنبالهاش بزرگتر میشود. دنباله همواره در جهت مخالف خورشید قرار میگیرد. فشار نور و حمله بادهای خورشیدی دنباله را به طرف مقابل میراند. هر موقع که دنباله از کنار خورشید میگذرد، از مادهاش کاسته میشود، یعنی اینکه ستاره دنبالهدار با هر بار عبور از نقطه قرین خورشیدی مقداری از مواد خود را در اثر گرمای خورشید و نیروهای جذر و مدی از دست میدهد تا بالاخره ستاره دنبالهدار از بین میرود، که برخی از ستارههای دنبالهدار با دوره تناوب کوتاه به چندین تکه تقسیم شده و یا حتی از هم پاشیدهاند.
منبع : رشد
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم / مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر
سیاهچاله
مقدمه
طبق نظریه ، نسبیت عام ، گرانش انحنا دهنده فضا - زمان است. فضای حول ستاره به نحو بارزی خم میشود در لحظهای که هسته ستاره تبدیل به حفره سیاه میشود. این جرم خطوط فضا زمان را مانند پیلهای به دور خود میپیچد. امواج نوری کم تحت زوایای خاصی به سمت سیاهچاله روان میشود. در سطح کرهای که هم مرکز نقطه یکتایی سیاهچاله است، تجمع میکنند. در فاصله معینی از سیاهچاله که بسته به جرم ستاره رمبیده دارد، جاذبه آنچنان زیاد است که نور نمیتواند فرار کند، به این فاصله افق حادثه گفته میشود.
ساختار سیاهچالهها
با حل استاتیک غیر چرخشی با تقارن کروی برای معادلات میدان انیشتین این نکته مشخص میشود که سیاهچالهها که از یک سمت به صورت چاه عمل میکنند، در سطح دیگری بصورت چشمه عمل میکند. یعنی میتواند دو سطح مختلف فضا زمان را از جهانهای گوناگون یا دو نقطه بسیار دور از جهان خودمان را به هم متصل کند. که به این حالت کرم چاله یا پل انیشتین رزن گفته میشود.
سیاهچالهها چگونه بوجود میآیند؟
هر چه ستارههای نوترونی بزرگتر باشد کشش جاذبهای داخلی آن نیز بیشتر خواهد بود. در سال 1939 اوپنهایمر فکر کرد که نوترونها نمیتوانند در برابر همه چیز مقاومت کنند. به نظر او اگر یک چیز در حال از هم پاشیدن بزرگتر از 2.3 برابر اندازه خورشید بود، آنگاه نه تنها الکترونها بلکه نوترونهای آن نیز در هم میشکست.
همچنین باید بدانیم که وقتی نوترونها در هم شکستند، دیگر هیچ چیز مطلقا وجود ندارد که از در هم پاشیدن ستاره جلوگیری کند. اگر شما خود را روی سطح یک توده در حال از هم پاشیدن تصور کنید، آنگاه شما با فرو ریختن آن جسم به مرکز آن نزدیکتر و نزدیکتر خواهید شد. و بنابراین نیروی جاذبه بیشتر و بیشتری را حس خواهید کرد. تا هنگامی که ستاره به مرحله کوتوله سفید برسد، شما بیش از 1.016 تن وزن پیدا خواهید کرد.
وقتی که ستاره به در هم پاشیدن ادامه داد و از مرحله ستاره نوترونی هم گذشت و بطور کامل از هم پاشید، وزن شما از 15000 میلیون تن بیشتر و بیشتر خواهد شد. اگر سیاهچاله به اندازه کافی به ما نزدیک بود، میتوانستیم نیروی جاذبه بر آن را حس کنیم. اما وقتی یک سیاه چاله در میان ستارهها خیلی دورتر از ما قرار دارد، آیا میتوانیم وجود آنرا اثبات کنیم؟ برای این منظور اخترشناسان دو راه آشکار شدن حدس میزنند.
- اول از روی جرم سحابی برای مثال اگر آنها جرمهای تمام ستارگان موجود در یک خوشه ستارهای مرئی بطور قابل ملاحظهای کمتر از جرم خوشه وجود داشته باشد، مرکز کهکشانها به عنوان مکانهایی تلقی میشوند که در آنها سیاهچالهها وجود دارند. زیرا چگالی مواد در آنجا زیاد است.
- راه دوم نیز این بوده که اگر چه hc سیاهچالهها هیچ تشعشعی خارج نمیشود، اما چیزهایی که در سیاهچالهها سقوط میکنند. به هنگام سقوط اشعه ایکس از خود منتشر میکنند و هر چیز کوچکی که در سیاهچالهها سقوط کند تنها مقدار کمی اشعه ایکس از خود منتشر میکند. این مقدار برای کشف آن در فاصله میلیونها میلیون کیلومتری کافی نخواهد بود.
در سال 1971 یک دانشمند انگلیسی به نام استفن هاوکینگ عنوان کرد که این واقعه بوجود آمدن سیاهچالهها هنگامی که جهان نخستین انفجار بزرگ خود را آغاز کرد اتفاق افتاده است. هنگامی که تمامی مواد تشکیل دهنده جهان منفجر شد، مقداری از این مواد آن چنان به هم فشرده شدند که تبدیل به سیاهچاله گشتند. وزن برخی از این سیاهچالهها ممکن است به اندازه وزن یک سیاره کوچک و یا از آن کمتر باشد و وی آنها را سیاهچاله کوچک نامید.
نتایج تحقیقات هاوکینگ
- سیاهچالهها میتوانند وزن از دست بدهند.
- مقداری از انرژی جاذبهای آنها در خارج از محدوده شعاع شوارتز شیلد ستاره به ذرات ماده تبدیل میشود.
- ممکن است این ذرات به فضای بیرون بگریزند از این طریق مقداری از مواد تشکیل دهنده سیاهچالههای بزرگ که به اندازه یک ستاره وزن دارند، برای تبخیر همه مواد تشکیل دهندهاش میلیونها میلیون سال وقت لازم است. در حالی که در این مدت خیلی بیشتر از این مقدار ماده به آن اضافه میشود. بنابراین هیچگاه از طریق تبخیر وزن آن کاسته نمیشود.
- هر چه سیاهچاله کوچکتر باشد سرعت تبخیر آن بیشتر است یک سیاهچاله کوچک واقعی باید بیشتر از مقدار مادهای که به خود جذب میکند وزن از دست بدهد. بنابراین سیاهچاله کوچک باید بوسیله تبخیر کوچکتر و کوچکتر شود و بالاخره هنگامی که دیگر خیلی خیلی کوچک شد یک مرتبه تبخیر آن حالت انفجاری به خود گرفته و تشعشعاتی حتی با انرژی بیشتر از اشعه ایکس منتشر کند. اشعه منتشر شده از این طریق اشعه گاما خواهد بود.
- سیاهچالههای کوچکی که 15 میلیون سال پیش هنگام نخستین انفجار بزرگ جهان ایجاد شدهاند، اکنون ممکن است در حال ناپدید شدن باشند. هاوکینگ اندازه اولیه آنها و نوع اشعه گامایی را که هنگام انفجار تولید میکنند، حساب کرد.
انواع سیاهچاله
- شوارتس شیلد: ساده ترین نوع سیاهچالههاست، بار و چرخش ندارد، تنها یک افق رویداد و یک فوتون کره دارد، از آن نمی توان انرژی استخراج کرد. شامل تکینگی ، نقطهای است که در آن ماده تا چگالی نامحدود در هم فرو رفته است.
- رایزنر- نورد شتروم: هم بار دارد وهم چرخش ، می تواند دو افق رویداد داشته باشد ، اما تنها یک فوتون کره دارد. شامل یک تکینگی نقطه ای است که وجود آن در طبیعت نامحتمل است، زیرا بارهای آن همدیگر را خنثی می کنند.
- کر: چرخش دارد، اما بار ندارد. بیضی و از بیرونی حد استاتیک است. منطقه تیره میان افق رویداد و حد استاتیک ارگوسفر است، که می توان از آن انرژی استخراج کرد. می تواند دو افق رویداد و دو حد استاتیک داشته باشد. دو فوتون کره دارد. شامل یک تکینگی حلقهای است.
- کر- نیومان: هم بار دارد و هم چرخش ، همان سیاهچاله کر است، جز اینکه بار دارد، ساختارش شبیه ساختار سیاهچاله کر است. میتوان از آن انرژی استخراج کرد. یک تکنیگی حلقهای دارد.
به نظر پژوهشگران چهارنوع سیاهچاله همچنانکه ذکر شد می تواند وجود داشته باشند. مهمترین موضوع در باب سیاه چاله آنست که ، بدانیم ماده در داخل سیاهچالهای که حاصل آمده است در نهایت به چه سرنوشتی دچار می شود؟ اختر فیزیکدانان میگویند:
اگر مقداری ماده به داخل حفره سیاه از قبیل آنچه که از یک ستاره وزین مرده بجای مانده بیندازید، نتیجه نهایی همواره الزاما یک چیز خواهد بود و تنها جرم ، بار الکتریکی و اندازه حرکت زاویه ای که جسم با خود حمل می کند باقی خواهند ماند. اما اگر کل جهان به داخل حفره سیاه خود بیفتد، یعنی به شکل سیاهچاله در آید، دیگر حتی کمیاب بنیادی (جرم) ، بار الکتریکی و اندازه حرکت زاویه ای نیز ناپدید می گردند.
مجهولات سیاهچالهها
اگر ستاره شناسان بتوانند نوع پرتوهایی که هاوکینگ پیش بینی کرده است، شناسایی کنند، مدرک خوبی برای تأیید تشکیل و وجود سیاهچاله بدست خواهد آمد. اما تاکنون پرتوهای پیش بینی شده کشف نشدهاند. با اینحال هر لحظه ممکن است این پرتوها شناسایی شوند. دلیل تابش اشعه ایکس از حفره سیاه این است که جرمی که توسط طوفانهای ستارهای خود ستاره ، از سطح آن میگریزند، در فاصله مناسبی که به حفره سیاه رسیدند، توسط حفره شکار میشوند و در مداری به دور حفره شروع به چرخش کرده و به این ترتیب شکل یک دیسک عظیم را تشکیل میدهند.
با توجه به این نکته که لایههای داخلیتر دیسک سریعتر از لایههای خارجی میچرخند، در اثر اصطکاک لایههای مختلف دیسک گرم شده و شروع به تابش اشعه ایکس میکنند. به این دیسک ، دیسک تجمعی گفته میشود. این حالت برای اولین بار در ستاره دوتایی (دجاجه1-X) مشاهده شده است. احتمالا قطر خود حفره سیاه (قطر افق حادثه) 30 کیلومتر است و برای تمامی ستاره دوتایی سیاهچاله ساختمان به همین شکل است.
منبع : رشد
برای تکمیل اطلاعات به صفحه 3 مراجعه کنید .
ویرایش توسط Easy Bug : 23rd January 2012 در ساعت 03:21 PM
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم / مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر
کوتوله قهوهای
مقدمه
در سال 1844 میلادی "ویلهلم بل" ستاره شناس آلمانی ، ستارهای را کشف کرد که قادر به دیدنش نبود. ستارههایی که ما در آسمان میبینیم، همه در حال حرکت هستند، اما ما تنها با کمک تلسکوپ و آن هم به صورت جزئی میتوانیم متوجه حرکت آنها بشویم. سرپرست این گروه اظهار داشت: ما نمیدانیم چرا مؤلفه کوچکتر داغتر است، شاید کوتولههای قهوهای از قانون شکل گیری ستارگان تبعیت نمیکنند و یا شاید مؤلفه کوچکتر کهن سالتر است که این بعید به نظر میرسد. به هر حال شاید این کشف منجر به تکمیل و یا اصلاح نظریههای اختر فیزیک شود.
کوتولههای قهوهای اجسامی کم نورند که از کوچکترین ستارهها کمی کوچکترند، اما از سیارههایی همچون مشتری که از گاز تشکیل یافتهاند، بزرگترند. به علت اینکه این اجسام اسرار آمیز از ستارهها کوچکتر میباشند، مرکز آنها هیچگاه چنان گرمایی به هم نمیرساند که هیدروژن را گداخته کند، بنابراین چندان درخشان نیستند. ستارههای کوتوله قهوهای ، ستارههای رو به زوالی هستند که در گستره عظیم اجرام آسمانی ، جایی میان کوچکترین ستارهها و بزرگترین سیارهها واقع شدهاند.
شناسایی کوتولههای قهوهای
تیرگی آنها مانند هیولایی که در لابلای درختان پنهان شده ، سبب اغفال دانشمندان و ناشناخته ماندن کوتولههای قهوهای شده بود. اما اکنون گروهی از اخترشناسان دانشگاههای کالیفرنیا ، برکلی و دانشگاه ایالت فرانسیسکو در جستجوی عنصر لیتیوم ، موفق شدهاند هویت کوتولهای قهوهای را تشخیص دهند. لیتیوم ، در کوتولههای قهوهای وجود دارد، اما در ستارگان کوچک وجود ندارد، چون در اثر گرمای ناشی از گداخته شدن توسط هیدروژن از بین میرود.
با استفاده از تلسکوپ یا دورنگر عظیم ده متری "کک" واقع در هاوایی اخترشناسان توانستند وجود لیتیوم را بطور مشهود و در بیناب پرتو فروسرخ یکی از کوتولههای قهوهای به نام "پی پی ال 15" مشخص کنند. محل آن در خوشه پروین معروف "هفت خواهران" میباشد که در آسمان شب قابل رؤیت است. "پی پی ال 15" تقریبا هشتاد برابر توده گازی مشتری میباشد. این کشف ممکن است معلومات تازهای بدست بدهد که با آن بتوان سن تقریبی خوشه پروین را معین کرد. ستاره شناسان با مقایسه درخشندگی و مقدار لیتیوم موجود در کوتوله قهوهای نسبت به ستارگان همسایهاش سن ستارگان را در حدود 115 میلیون سال محاسبه کردهاند، یعنی 50% بیشتر از آوردههای پیشین.
کشف یک منظومه فرا خورشیدی جدید و کوتوله قهوهای
ستاره شناسان دانشگاه Penn State و مرکز اختر فیزیک Harvard-Smithsonian یک منظومه خورشیدی در حال شکل گیری یافتهاند. ستارهای در مرکز و یک دیسک از گرد و غبار و گاز در اطراف آن که تنها هشت بار از مشتری پر جرمتر است. این صفحه تخت را صفحه protoplanetary مینامند. صفحهای که با گذشت زمان ، ذرات آن باهم متحد میشوند و متراکم میشوند و منجر به تولید سیارهها و قمرهای آنها میگردند و حتی ممکن است بتدریج یک منظومه فرا خورشیدی را شکل دهند.
ستارهای که در مرکز این صفحه قرار دارد تنها یک صدم خورشید ما جرم دارد و بیشتر شبیه به یک سیاره بزرگ است تا یک ستاره؛ این ستاره که یک کوتوله قهوهای است، توانایی ایجاد یک منظومه خورشیدی در ابعاد نسبتا مینیاتوری را دارد؛ یک ستاره در مرکز با سیارههایی که در مدارهای خود به دور آن در حال گردشند، اما با مقیاسی 100 بار کوچکتر از منظومه ما. ماهیت دقیق این کوتوله قهوهای که Cha 110913-773444 نام دارد، با همکاری بین المللی تلسکوپهای چند کشور مشخص شده است؛ تلسکوپ فضایی اسپیتزر ناسا ، تلسکوپ فضایی هابل ، تلسکوپهای Chilean Andes ، تلسکوپ بلانکو در آمریکا و تلسکوپ جنوبی Gemini در این پروژه به کمک متخصصان و دانشمندان آمدند.
کوتولههای قهوهای چگونه پدید میآیند؟
با متراکم شدن ابرهای نازکی از گازها و غبارهای موجود در فضا به تدریج یک ستاره متولد میشود. حال اگر جرم کمی داشته باشد آن را کوتوله قهوهای مینامیم که به علت جرم کم ، فشار و دمای کمتری هم در مرکز و هسته آن وجود دارد. این دمای کم توانایی نگهداری و تقویت فعالیتهای هستهای مرکز را ندارد. این دمای نسبتا کم باعث میشود تا این جرم تنها با طول موجهایی با انرژی کمتر مانند فروسرخ دیده شود.
با استفاده از تلسکوپ اسپیتزر ، تیم علمی این پروژه فاصله Cha 110913-773444 را تا ما حدود 500 سال نوری تخمین زدهاند. همچنین از تولد این کوتوله قهوهای 2 میلیون سال میگذرد که نسبتا جوان است. منظومه فرا خورشیدی ما از یک دیسک protoplanetary در 4 هزار میلیون سال قبل شکل گرفته است. تلسکوپ اسپیتزر ناسا تا کنون 12 مورد از این دیسکها را در فضای بیکران شناسایی کرده است که با مطالعه آنها میتوان فرآیند شکل گیری سیارهها را توصیف کرد. در جهان هستی همواره ستارهها ، سیارهها و منظومههای نو متولد میشوند، منظومههایی که تنها تا مدتی برای ما بیگانهاند.
کشف جدیدترین یافتهها در مورد ستارههای کوتوله قهوهای
کشف دو ستاره به نام کوتولههای قهوهای در مدار یکدیگر ، ستارهشناسان را قادر ساخت برای اولین بار بتوانند شعاع این ستارهها را اندازهگیری کنند. به گزارش سرویس علمی پژوهشی ایسکانیوز به نقل از مجله نیچر ، یک گروه از ستاره شناسان دانشگاه Wisconsin- Madison, Vanderbilt با همکاری محققان مؤسسه علوم تلسکوپ فضایی ، با گردش و جستجو در سحابی Orion ، موفق به کشف این دو ستاره شدهاند. محققان همواره امیدوار بودهاند، بتوانند با استفاده از این ستارهها ، به درک عمیقی از چگونگی تشکیل سیارات و ستارگان برسند. اما این ستارهها ، به سختی قابل دسترسی هستند. برای تعیین ماهیت یک جرم آسمانی که آیا یک کوتوله قهوهای است یا نه ، میبایست تراکم آن اندازهگیری شود.
منبع : رشد
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم / مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر
کوتوله سفید
مقدمه
در سال 1844 میلادی "ویلهلم بل" ستاره شناس آلمانی ، ستارهای را کشف کرد که قادر به دیدنش نبود. ستارههایی که ما در آسمان میبینیم، همه در حال حرکت هستند، اما ما تنها با کمک تلسکوپ و آن هم به صورت جزئی میتوانیم متوجه حرکت آنها بشویم.
کوتوله سفید
با فشرده شدن اتمها ، هستهها و الکترونهایشان متراکمتر میشوند.
یکی از ستارههای نزدیک به زمین ، شباهنگ یا ستاره کاروان کش است و ما آن را به صورت روشن میبینیم. البته به خاطر حرکت و چرخش زمین ، ما حرکت ستارهها را به صورت نوسانی میبینیم. بل سعی داشت نوسان شباهنگ را اندازه گیری نماید، اما او متوجه این وافقعیت عجیب شد که نوسانهای شباهنگ بیشتر از آن چیزی است که انتظار دارد. او حتی متوجه تغییراتی در حرکت شباهنگ شد که به حرکت زمین هیچ ارتباطی نداشت. حرکت شباهنگ چنین نشان میداد که جاذبه جسم بسیار بزرگی را تحمل میکند.
در حقیقت شباهنگ باید ستارهای را به همراه خود داشته باشد که به دور یکدیگر بگردند. جالب آنکه شباهنگ دوم دیده نمیشد! شاید شباهنگ دوم یک ستاره مرده بود و هیچ نوری نداشت. بل با تحقیقات بیشتر توانست نور بسیار کم شباهنگ دوم یا شباهنگ "ب" را ببیند. مدتی بعد دانشمند دیگری با آزمایش روی طیف نوری شباهنگ "ب" متوجه شد که این ستاره از خورشید ما گرمتر است، در حالی که درخشش آن کمتر از 400/1 درخشش خورشید میباشد! بنابراین شباهنگ "ب" باید ستاره کوچک باشد! پس چگونه می تواند شباهنگ "آ" را به دنبال خود بکشد؟!
با توجه به این نکات جالب ، شما شباهنگ "ب" باید دارای وزن مخصوص بسیار بالا باشد. شاید برای شما باور نکردنی باشد. اما اگر یک سانتیمتر مکعب از شباهنگ "ب" را به سطح زمین بیاوریم، سه تن وزن خواهد داشت! آری، این موضوع حیرت آور است. ما میدانیم که پوستههای اتمها که محدوده حرکت الکترونها هستند، نمیتوانند از هم بگذرند و بیشتر از محدوده خاصی به هم نزدیک شوند. اما این حالت در سطح خورشید، وضعیتی متفاوت دارد. زیرا کره زمین با خورشید تفاوت بسیاری دارد و جاذبه خورشید باعث میشود که بخصوص در مرکز آن اتمها در هم بریزند و حرکات نامشخص را دنبال کنند و همین امر نیز باعث تولید انرژیهای بسیاری میگردد و در مرکز آنها میتوانیم شاهد دماهای زیادی در حد چند میلیون درجه سانتیگراد باشیم.
قسمتی از ستارهها این حرارت را در جهات مختلف منتشر میسازند که این امر به عهده سطح ستارههاست. حرارتی که از این طریق ایجاد میشود، ستاره را به صورت باز نگه میدارد و از برخورد اتمها به جز در نواحی بسیار مرکزی جلوگیری میکند و ما میتوانیم شاهد درخشش خوب آنها باشیم.
هسته متلاشی شونده
جاذبه اتمهای کربن دارای ساختار اتمی عادی را بسوی مرکز هسته میکشد.
انرژی ستاره
انرژی مرکز ستارهها از تبدیل هسته هیدروژن به هسته هلیوم بوجود میآید. در نتیجه زمانی بالاخره قسمت اعظم هیدروژن موجود در ستاره به مصرف میرسد. اما تا کنون وقوع چنین اتفاقی مرکز ستاره آنقدر گرم میشود که گرمای حاصله مولکولهای ستاره را باز کرده و آن را به یک ستاره غول پیکر تبدیل مینماید. با این اتفاق سطح ستاره سرد شده و رنگ آن به سرخی میگراید که در این هنگام آن را غول قرمز مینامند.
هنگامی که هیدروژن ستاره رو به اتمام است، آتش مرکزی هسته به طرف لایههای نازک خارجی ستاره حرکت میکند. سپس این لایهها منبسط و به گاز تبدیل میشوند و سرانجام ناپدید میگردند. در این حالت لایههای درونی که تقریبا وزن ستاره را تشکیل میدهند، هیچ انرژیی برای گرم ماندن ندارند و جاذبه ، این لایه ها را به سرعت به مرکز و درون میکشد و ستاره به اصطلاح در هم فرو میرود.
مرحله تبدیل ستاره به کوتوله سفید
این رمبش با چنان سرعتی انجام میگیرد و کشش جاذبهای آنها چنان سخت و شدید است که تقریبا تمامی پوسته الکترونی در هم میشکنند و هستهها آنقدر به هم نزدیک میشوند که در یک ستاره تمامی مواد موجود در خود را در حجم کوچکی جای داده است. این ستاره اکنون همانند یک شباهنگ "ب" است که معمولا کوتوله سفید نامیده میشود. این واقعه تا پنجاه هزار میلیون سال دیگر در مورد خورشید اتفاق نخواهد افتاد. با این حال این واقعه در مورد بسیاری از ستارگان رخ داده است و شباهنگ "ب" یکی از ستارگان است که اصطلاحا کوتوله سفید نامیده میشود. در حقیقت توانستند به شناسایی سیاهچالهها بپردازند و رموز آنها را کشف نمایند.
با مرگ غول سرخ ، جرمش 90 درصد کاهش مییابد و بعد به دور هسته متلاشی شوندهاش یک سحابی سیارهای تشکیل میدهد. با کوچک شدن هسته ، مادهاش بیشتر از آنچه که مواد در زمین فشرده میشوند، متراکم میشود. در زمانی خاص ، ماده هسته در برابر فشردگی بیشتر مقاومت میکند. حالا دیگر هسته به کوتولهای سفید با حداقل 1.4 جرم خورشیدی و حجمی معادل حجم زمین تبدیل شده است. کوتولههای سفید آنقدر متراکمند که تنها یک قاشق چایخوری مادهشان 1.4 تن وزن دارد.
منبع : رشد
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم / مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر
ابر نواختر
ستارگان نواختر
در سال 1592 ، هنگامی که در صورت فلکی ذات الکرسی ستاره جدیدی با روشنی قابل توجه ، مشاهده شد، نجوم اروپایی از خواب طولانی برخاسته بود. تیکو براهه جوان ستاره جدید را به دقت رصد کرد و کتاب نواختران (Denous Stella) را نوشت. بر اساس نام این کتاب است که هر ستاره جدید را نواختر خواندهاند.
آتش بازی آسمانیهسته ستاره ابرغول در حال مرگ در کمتر از یک ثانیه فرو بپاشد. این فروپاشی ناگهانی سبب میشود که موجی ضربهای ایجاد شود که لایههای بیرونی ستاره را به بیرون میاندازد.
ابر نواخترها
قابل توجهترین نواختری که پس از اختراع تلسکوپ ظاهر شد ستارهای بود که ارنست هارویک (Ernest Hanwrg) اخترشناس آلمانی ، در سال 1885 در کهکشان امراة المسلسه کشف کرد و به آن نام امراة المسلسه S داده شد. اگر این ستاره کمی روشن بود، با چشم غیر مسلح نیز دیده میشد. در آن زمان کسی نمیدانست که کهکشان مزبور چقدر دور است یا چقدر بزرگ است. اما پس از نتیجه گیریهای هابل درباره فاصله این کهکشان ، ناگهان روشنایی نواختری که در سال 1885 ظاهر شده بود، اخترشناسان را دچار حیرت کرد. این نو اختر میبایست 10000 برابر روشنتر از نواختران معمولی باشد. این یک ابر نواختر (Super nova) بود.
تفاوت بین یک نواختر و یک ابر نواختر
رفتار فیزیکی ابر نواختران آشکارا با رفتار فیزیکی نواختران متفاوت است و اخترشناسان به بررسی جزئیات طیفهای آنها مشتاقند. اشکال اصلی این است که ابر نواختران کمیاب هستند. به عقیده تسویکی ، در هر هزار سال بطور متوسط سه ابر نواختر در کهکشان ظاهر میشود. روشنایی یک ابر نواختر (با قدرمطلقهایی از مرتبه 14- و بطور تصادفی 17-) فقط میتواند نتیجه یک انفجار کامل یعنی تکه تکه شدن یک ستاره ، باشد.
زندگی هر ستاره ابر غول دارای بیش از 10 برابر جرم خورشیدی در انفجاری عظیم به نام ابرنواختر پایان مییابد. این انفجار آنچنان پر انرژی است که شاید از کهکشان کاملی با میلیاردها ستاره ، درخشندهتر شود. شاید تا مدتی از دید ناظر زمینی این ابر نواختر به صورت ستاره تازه و خیلی درخشان به نظر برسد. اگر از این انفجار ، هستهای با 1.4 الی 3 جرم خورشیدی بجای ماند، هسته کوچک میشود و ستاره نوترونی تشکیل میدهد. اگر جرم هسته از 3 برابر جرم خورشیدی بیشتر باشد، جاذبه آن را وا میدارد که بیشتر منقبض شود تا حفره سیاه تشکیل بدهد.
انفجار ابر نواختران
انرژی که از انفجار هر ابر نواختر آزاد میشود، میتواند دهها هزار سیاره نظیر زمین را ویران کند. همگی ابر نواخترها ویرانگر نیستند، ولی این انفجارها عناصر بوجود آمده در درون ستارگان را در فضای میان ستارهای منتشر میکنند تا در آنجا به ستارگان و سیارات تازه تبدیل شوند. اتمهای کربن که بخشی از مولکولهای تشکیل دهنده اکثر غذاها و بدنمان هستند، برای نخستین بار در داخل ستارگان ایجاد شدهاند.
برگزیدهای از ابر نواختران
به رغم درخشندگی شدید ، در هر قرن فقط دو یا سه ابر نواختر در کهکشانمان مشاهده میشوند. این فهرست برخی از ابر نواخترهای شناخته شده است:
ابر نواختر صورت فلکی ستاره تیکو ذات الکرسی ستاره کپلر حوا سحابی سرطان ثور اس.ان A 1987 ابر ماژلانی بزرگ اس.ان J 1993 کهکشان M 81 در دب اکبر
منبع : رشد
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم / مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)