برخی از شوخیها جدی که میشوند فقط محو لبخند را موجب نمیشوند،
بلکه رنج و غصه ما را نیز به همراه دارند.
یکی از همین شوخیهای نه چندان بامزه که این روزها در برابر بهت ما،
طعمی بسیار جدی و طبعاً ناخوشایند یافته،
تغییر نام خلیجفارس است،
که اینک از ادعاهای چند امیر ثروتمند عرب فراتر رفته
و اثر نامطلوب خویش را در بعضی متون جغرافیایی جهان نیز به جا گذاشته است.
آینده قابل پیشبینی است، مدعیان برای رسیدن به مقصود باز هم بیشتر از قبل ولخرجی خواهند کرد و حتی موسسات علمی بیشتری را با پول خویش آلوده خواهند کرد و با خریدن یارهای بیشتر، جسورتر و مهاجمتر خواهند شد، در عوض ما هم روزبهروز عصبانیتر خواهیم شد
و بر اصالت نام خلیجفارس بیشتر اصرار خواهیم کرد و عباراتی غلیظتر از «خلیج همیشه فارس» به کار خواهیم گرفت،
از متون علمی تاریخ و جغرافیا استفاده خواهیم کرد
و سرانجام...
در بدترین شرایط ممکن، بخشی از اطلس جهان،
دارای دو نام خواهد شد و از آنجا که میدانیم یک منطقه با دو نام بینالمللی و رسمی،
موقعیت غریب و منحصر به فردی نیست، همانطور که آنگلوساکسونها سالهاست جزایر مالویناس را، فالکلند مینامند،
در همین مرحله، همه چیز متوقف میشود تا...
سرانجام روزی تاریخ در این مورد داوری کند.
این ناگوارترین شرایط ممکن خواهد بود و البته ما ایرانیان امیدواریم به یاری حق و تلاش خودمان،
از حرکت به سوی شرایط مذکور جلوگیری کنیم.
ولی به هر حال دورنمای ماجرای عنوان خلیجفارس در همین حدود خواهد بود.
در این نوشته من تلاش کردهام
به شیوه خطابهای و غیر آکادمیک توضیح دهم چرا برخی از نیروهای سیاسی در منطقه و جهان، خلیجفارس را، عربی میخواهند و این تغییر نام غیرشرافتمندانه،
چه امتیازات و منافعی را برای آنها مهیا میکند
که علیرغم تمامی اصول علوم جغرافیا و تاریخ و حتی وجدان بشری،
تا این حد بر ادعای خویش پافشاری میکنند.
در وهله نخست باید به یاد بیاوریم که نامهای ثبت شده، رسمی و بینالمللی موقعیتهای جغرافیایی،
اصولاً تغییرناپذیرند،
مگر اینکه منافع یک ملت ایجاب کند
و منافع ثانوی نیز در برابر آن وجود نداشته باشد.
با این منطق است که مثلا نام کشور برمه تغییر میکند و بحرانی نیز در پی ندارد. به اضافه اینکه عناوین رسمی موقعیتهای جغرافیایی از شرایط تاریخی و تحولات منطقهای تبعیت نمیکنند.
به عنوان مثال،
بعضی ایالات جنوبی آمریکا را در نظر بگیریم
که از لحاظ بافت جمعیتی از 3 نژاد عمده آنگلوساکسون، سیاه و لاتینو تشکیل شدهاند، چنانچه قرار باشد
براساس ضریب افزایش و اکثریت یافتن هر کدام از نژادهای فوقالذکر،
نام مناطق مورد اشاره تغییر کند، میبایستی که در قرن گذشته، بارها و بارها، نام این ایالات و شهرها و نواحی آن میان اسامی انگلیسی، اسپانیایی و اسلنگ (لهجه غالب سیاهان آمریکا) دست به دست میشد.
ادامه دارد...
علاقه مندی ها (Bookmarks)