دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: او همین جاست همین جا

  1. #1
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض او همین جاست همین جا

    او همین جاست همین جا
    نه در خیال مبهم جابلسا
    و نه در جزیره خضرا
    و نه هیچ کجای دور از دست
    من او را می بینم
    هر سال عاشورا
    در مسجد بی سقف آبادی
    با برادرانم عزاداری میکند
    او را پشت غروبهای روستا دیدم
    همراه مردان بیدار
    مردان مزرعه و کار
    وقتی که "بالو" بر دوش
    از ابتدای آفتاب بر میگشتند
    او را بر بوریای محقر مردم دیدم
    او را در میدان شوش در کوره پز خانه دیدم
    او را به جاهای ناشناخته نسبت ندهیم، انصاف نیست
    مگر قرار نیست او نقش رنجها را
    از آرنجمان پاک کند
    و در سایه استراحت
    آرامش را بین ما تقسیم کند


    وقتی مردم ده ما
    برای آبیاری مزرعه ها
    به مرمت نهرهای قدیمی میرفتند
    او کنار تنور داغ
    با "سیب گل" و "فاطمه" نان میپزد
    برای بچه های جبهه
    او در جبهه هست
    با بچه ها فشنگ خالی میکند
    و صلوات میفرستد
    او همه جا هست
    در اتوبوس کنار مردم می نشیند
    با مردم درد دل میکند
    و هر کس که وارد اتوبوس میشود
    از جایش بر می خیزد
    و به او تعارف میکند
    و لبخند فروتنش را به همه می بخشد
    او کار میکند، کار، کار
    و عرق پیشانی اش را
    با منحنی مهربان انگشت نشانه پاک میکند
    در روزهای یخبندان
    سرما از درز گیوه پاره اش
    وارد تنش میشود
    و او به جای همه ما از سرما می لرزد
    او با ما از سرما میلرزد
    او بیشتر پیاده راه میرود
    اتومبیل ندارد
    کفشهایش را خودش پینه میزند
    او ساده زندگی میکند
    و سادهء دیگر کسی است که مثل او
    هنوز هم
    نخلهای کوفه عظمتش را حفظ کرده اند
    او از خانواده شهداست
    شبهای جمعه به بهشت زهرا میرود
    و روی قبر شهدا گلاب میپاشد
    باور کنید فقیرترین آدم روی زمین
    از او ثروتمند تر است
    او به جز یک روح معصوم
    او به جز یک دل مظلوم هیچ ندارد
    و خانهء خلاصهء او نه شوفاژ دارد نه شومینه
    او هم مثل خیلیها از گرانی، از تورم
    از کمبود رنج میبرد
    او دلش برای انقلاب میسوزد
    و از آدمهای فرصت طلب بدش میآید
    و از آدمهای متظاهر متنفر است
    و ما را در شعار
    جنگ جنگ تا پیروزی یاری میدهد
    او خیلی خوبست
    او همه جا هست
    برادرانم در افغانستان با حضور او دیالکتیک را سر بریدند
    و عشق را برگزیدند
    او در تشییع جنازه "مالکم ایکس" شرکت کرد
    و خطابه اعتراض را
    در سایه مقدس درخت "بائوباب"
    برای سیاهان ایراد کرد
    سیاهان او را میشناسند
    آخر او وقتی میبیند
    آفریقا هنوز حق ندارد به مدرسه برود
    دلتنگ میشود
    چندی پیش یک شاخه گل سرخ
    بر مزار "خالد اسلامکبولی" کاشت
    و گامهای داغش را
    چنان در کوچه های یخ زده مصر کوبید
    که حرارت آن تا دوردستهای خاورمیانه را
    متفکر کرد
    او خیلی مهربان است
    وقتی "بابی سندز" را خودکشی کردند!
    او به دیدن مسیح رفت
    و ما را با خود تا مرز مهربانی برد
    باور کنید اگر او یک روز
    خودش را از ما دریغ کند
    تاریک میشویم
    در اردوگاههای فلسطین حضور دارد
    و خیمه ها را مینگرد
    که انفجار صدها مشت را
    در خود مخفی کرده اند
    خیمه ها او را یاد آب و التهاب می اندازند
    و بلاتکلیفی رقیه را تداعی میکنند
    خیمه یعنی آفتاب را کشتند
    خیمه یعنی خاک داریم خانه نداریم
    خدا کند ما را تنها نگذارد
    و گرنه امیدی به گشودن پنجره بعدی نیست
    او یعنی روشنایی یعنی خوبی
    او خیلی خوب است
    خوب و صمیمی و ساده و مهربان
    من میگویم تو میشنوی
    او خیلی مهربان است
    او مثل آسمان است
    او در بوی گل محمدی پنهان است
    دلم تنگه پرتقالِ من!



  2. #2
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : او همین جاست همین جا

    بنام خدای مهربان

    .
    آری می شنوم او را هر صبح
    می بینم او را هر دم
    می پندارم در دل.
    مدام می گوید با من: پرهیز کن تا مقدس بمانی!
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  3. 9 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  4. #3
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    جنگلشناسی
    نوشته ها
    96
    ارسال تشکر
    2,024
    دریافت تشکر: 527
    قدرت امتیاز دهی
    441
    Array
    يمنا's: چشمک2

    پیش فرض پاسخ : او همین جاست همین جا

    خداوندا !
    مگر نه‌اینکه من نیز چون تو تنهایم
    پس مرا دریاب
    و به سوی خویش بازگردان ،
    دستان مهربانت را بگشا
    که سخت نیازمند آرامش آغوشت هستم

  5. 5 کاربر از پست مفید يمنا سپاس کرده اند .


  6. #4
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    ادبيات
    نوشته ها
    77
    ارسال تشکر
    229
    دریافت تشکر: 381
    قدرت امتیاز دهی
    28
    Array

    پیش فرض پاسخ : او همین جاست همین جا

    گنجشک با خدا قهر بود...










    گنجشک با خدا قهر بود. روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد….. و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست. گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟

    لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟ و سنگینی بغضی راه کلامش را بست. سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی. گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود. خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی! اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت … های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد

  7. 6 کاربر از پست مفید aleyasin سپاس کرده اند .


  8. #5
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    جنگلداری
    نوشته ها
    587
    ارسال تشکر
    2,250
    دریافت تشکر: 2,974
    قدرت امتیاز دهی
    227
    Array

    پیش فرض پاسخ : او همین جاست همین جا

    در شبی اين گونه دل افسرده و تاريک کز هزاران غنچه لب بسته اميد جز گل يخ ، هيچ گل در برف و در سرما نمی رويد من چه گويم تا پذيرای کسان گردد من چه آرم تا پسند بلبلان گردد من در اين سرمای يخبندان چه گويم با دل سردت من چه گويم ای زمستان با نگاه قهر پروردت با قيام سبزه ها از خاک با طلوع چشمه ها از سنگ با سلام دلپذير صبح با گريز ابر خشم آهنگ سينه ام را باز خواهم کرد همره بال پرستوها عطر پنهان مانده انديشه هايم را باز در پرواز خواهم کرد گر بهار آيد گر بهار آرزو روزی به بار آيد اين زمينهای سراسر لوت باغ خواهد شد سينه اين تپه های سنگ از لهيب لاله ها پرداغ خواهد شد. آه.... اکنون دست من خالی ست بر فراز سينه ام جز بوته هايی از گل يخ نيست گر نشانی از گل افشان بهاران باز می خواهيد دور از لبخند گرم چشمه خورشيد من به اين نازک نهال زرد گونه بسته ام اميد. هست گل هايی در اين گلشن که از سرما نمی ميرد وندرين تاريک شب تا صبح عطر صحرا گسترش را از مشام ما نمی گيرد

  9. 2 کاربر از پست مفید mozhgan.z.1368 سپاس کرده اند .


  10. #6
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر
    نوشته ها
    18
    ارسال تشکر
    0
    دریافت تشکر: 29
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    fgr's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : او همین جاست همین جا

    خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟
    طاقت بار فراق، این همه ایامم نیست؟

    خالی از ذکر تو عضوی؟ ، چه حکایت باشد...
    سر مویی به غلط در همه اندامم نیست

    شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن
    بامدادت که نبینم طمع شامم نیست

    دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی
    به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست.... دلتنگم امروز دیرروز هم و... خدای من صدایم ....

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 18th July 2014, 03:05 AM
  2. ترفند: راست كليك در سايت هايي كه راست كليك در آن ممنوع است
    توسط SaNbOy در انجمن ترفندهای کامپیوتر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: 28th October 2013, 10:46 PM
  3. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 24th December 2012, 06:08 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th July 2010, 02:57 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd December 2009, 11:53 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •