با بالا رفتن سرعت دوران الكترون ، پديده وارونگي ميدان الكتريكي براي آن روي ميدهد و بار الكتريكي آن مثبت خواهد شد و
اصطلاحا به پوزيترون تبديل ميشود ، همين وضعيت براي نيروي جاذبه و يا ميدان گرانشي پيش بيني ميشود ، ولي تا آنجا كه
ما ميدانيم ميدان گرانشي تك قطبي است . يعني مثل ميدان الكتريكي و مغناطيسي داراي دو قطب منفي و مثبت و يا n و s
نيست . پس اگر وارونگي ميدان براي نيروي جاذبه و ميدان گرانشي بروز كند حاصل كار قطب منفي گرانشي يا نيروي جاذبه
متضاد خواهد بود ، يعني نيرويي كه باعث راندن اجرام مثبت ميشود نه جذب آنها . اين پديده در بشقاب پرندهها ديده شده
است . آنها اجسام سبكتر از خود در پيرامونشان را به شدت رانده و از طرف خود پرتاب ميكنند و اين مسئله عليرغم اينكه
ميتواند باعث پرتاب خود آنها از طرف ميدان گرانش سياره زمين با شتابي نزديك به 600 كيلومتر در مجذور ثانيه شود ( شتابي
كه رادارهاي زميني فعلا ثبت كردهاند ) بلكه مانع تصادم خرده شهاب سنگها در فضا با آنها ميشود.اين نيروي ضد گرانش
پيرامون بشقاب پرنده موجب ايجاد خلاء نسبي در اتمسفر شده كه مقاومت هوا در موقع شتاب گرفتن بشقاب پرنده از بين
رفته و به علت وجود ميدان الكتريكي شديد پيرامون آنها ، گاز كم فشار يونيزه و نوراني خواهد شد . تا محدودهاي كه رادارهاي
زميني كارآيي دارند سرعت آنها 7000 كيلومتر در ثانيه محاسبه شده است . در واقع با پرتابههايي كه ما ميشناسيم همانند
گلوله ( مرمي ) و موشك نمي توان آنها را هدف قرار داد ، اگر انرژی جنبشی و اینرسی بشقاب پرنده بيشتر باشد ، گلوله
منحرف ميشود و اگر انرژی جنبشی گلوله بيشتر باشد بشقاب پرنده منحرف ميشود و به هر حال تصادم منجر به تلاشي
بشقاب پرنده نمی شود و میدان گرانش منفی همچون ضربه گیره عمل می كند . سطح صيقلي و آينهاي آنها ميتواند
تشعشعات قوي امواج الكترومغناطيسي مثل ليزر را منعكس كند هرچند كه لايهاي از كريستال كوارتز آنهم به قطر يك دهم تار
مو سطح بشقاب پرندهها را پوشانده است و اين لايه ميتواند مقدار بار الكتريكي سطح بشقاب پرنده را تشديد كرده و
همچنين خاصيت آينهاي نيز به آن بدهد و از اكسیداسيون سطح بشقاب پرنده در اتمسفر زمين پيشگيري كند شاید سطح
آنها مثل یك نیمه هادی نیز باشد ، روي هم رفته بشقاب پرندهها قدرت مانور بسيار زيادي دارند ، براي اينكه آنها جلو يا عقب
نداشته و ميتوانند در محيط كاملا كروي شكل تغيير مسير دهند ، آن هم با هر زاويه و سرعت یا شتاب دلخواهي كه بخواهند
.اين وارونگي ميدان گرانشي چگونه روي ميدهد ؟چنین به نظر میرسد راه اول مكانیكی بوده و براي اينكار چرخاندن يك ديسك
نسبتا سنگين مخصوص با سرعتي بسيار زیاد مناسب باشد . البته لازم به ذكر است كه آلياژ اين ديسك بايد مخصوص اين
كار باشد يعني اين آلياژ تحت تاثير تنشهایی بايد مقاومت كششي فوقالعاده زيادي داشته باشد تا در اين سرعت زاویه ای
بالا ترك بر ندارد كه در صورت متلاشي شدن ، تكههاي جدا شده آن بسيار مشكل ساز است ، به هر كجا كه بخورند نيروي
انهدامي خيلي زيادي خواهند داشت و به هيچ وجه امكان كنترل تكههاي آن وجود ندارد ، آنها به علت سرعت زياد قدرت
نفوذي و انهدامي شهاب سنگها را دارند ، در زمان سقوط بشقاب پرندهها به هر دليل ، در بعضي از موارد صداي انفجار
مهيبي شنيده ميشود كه شاید علت آن برخورد شديد اين ديسك يا تكههاي آن با زمين است ، آن هم در زماني كه خاصيت
ضد گرانشي خود را از دست دادهاند و اگر خاصيت ضد گرانشي داشته باشند به بيرون اتمسفر زمين پرتاب ميشوند . اين
ديسكها ميبايست باردار بوده و درون محفظهاي مغناطيسي بدون اصطكاك و بدون تماس با هر چيزي و بدون بالانس ، دوران
داشته باشند آنهم به صورت معلق در فضا .عكس فوق يك بشقاب پرنده سقوط كرده را نشان ميدهد ، محل چرخش و دوران
ديسكها در زير بشقاب پرنده كاملا مشهود است . قطر اين ديسكها چيزي در اندازه 2 متر است .بعضي از بشقاب پرندههاي
پيشرفته به جاي ديسك از دوران يك آلياژ كروي شكل يا كروي پخ شده ، آنهم در خارج از سفينه بهره ميجويند . به خاطر اينكه
حجم كره تو پر مقاومت ايدهعالي در مقابل دوران با سرعتهاي بسيار بالا دارد و در صورت بروز سانحه ، خسارتي به بشقاب
پرنده وارد نميشود.تصوير فوق كره فلزي خارج شده از بشقاب پرندهها و محل استقرار آنها را نشان ميدهد .سرعت زاويهاي
ذراتي همچون الكترون بسيار بسيار زياد است ، يعني به رقمي تا اندازه فركانس اشعه گاما ( 22^10 الي 23^10 ) در
پدیده زوج الكترون – پوزیترون میرسد ! آيا ميتوان به اين سرعتهاي زاويهاي بالا دست يافت؟
جواب سوال فوق ميتواند اينگونه باشد كه قطر ذرات اتمي خيلي كم بوده و درست است كه سرعت زاويهاي آنها فوقالعاده
زياد ميباشد ولي با اين قطر كم ، سرعت خطي نقطهاي فرضي در روي سطح فرضی آنها نسبتا كم خواهد بود و با افزايش
قطر يك كره و يا يك ديسك ، ميتوان به اين سرعت خطي در محيط دیسك یا سطح كره ، بوسيله سرعتهاي زاويهاي كمتري
دست يافت . به طور مثال اگر قطر يك ديسك دو برابر شود مسلما محيط آن دو برابر خواهد شد و براي حفظ سرعت خطي
نقطهاي فرضي در روي محيط آن ديسك ، ميتوان سرعت زاويهاي آن را به نصف كاهش داد . يعني ما براي وارونه كردن ميادين
الكتريكي و گرانشي ميتوانيم با افزايش قطر ديسك يا كره ، سرعت زاويهاي را كم كنيم ، لذا چنين به نظر ميرسد كه از
اجسام بزرگ و توخالي هم ميتوان استفاده بهينه نمود .
تولید و انتشار امواج گرانشی :
، میتوان چنین تصور نمود كه چون همیشه امواج به دو نوع عرضی و طولی مشاهده میشوند ( به طور مثال امواج s و p زلزله و
امواج درون و سطح آب ) و مسلما سرعتهای متفاوتی نیز دارند كه امواج طولی همواره با سرعت بیشتری توسعه می یابند
در نتیجه گرانش ماهیت الكترومغناطیسی دارد با این تفاوت كه نور موج عرضی است ولی گرانش موج طولی الكترومغناطیس
است . پس اگر بتوان امواج الكترومغناطیسی را به صورت طولی تولید و منتشر نمود ، میتوانیم تاثیرات میدان گرانش و ضد آن
را ایجاد كنیم كه در این صورت میتوان وزن خود را افزایش ، صفر و حتی منفی كرد . در مباحث بعدی در مورد ماهیت گرانش و
.... توضیحات بیشتری ارایه خواهد شد .
3- نظريه مغناطيس متضاد :
همانطور كه قبلا توضيح داديم تنها فرق ماده با پاد ماده در اختلاف بار الكتريكي آنهاست به اين معني كه پاد پروتون بار منفي
و پاد الكترون يا همان پوزيترون بار مثبت دارد ، در اين وضعيت هيدروژن و پاد هيدروژن يكديگر را در كنار هم تحمل نخواهند كرد و
با يكديگر واكنش نشان داده و ذرات با هم ادغام ميشوند . اگر چنين باشد ماده و پاد ماده در عالم ميبايست مدتها پيش در
هم ادغام و عالم منهدم مي شده است ، ولي تا به امروز اينچنين اتفاقي روي نداده ، علت آن چه ميتواند باشد ؟
(11)
زماني كه پاد ماده متراكم شده اجرام سماوي و كهكشانها را تشكيل ميدهد مسلما ميادين الكتريكي و مغناطيسي نيز
پديدار خواهند شد ، مغناطيسي كه توسط پاد ماده پديدار ميشود مغناطيس متضاد ناميده ميشود به اين معني كه اين
مغناطيس متضاد به جاي اينكه آهن ماده را جذب كند ، آن را دفع مينمايد و در عوض آهن پاد ماده را جذب خود خواهد كرد و
به اين دليل تودههاي ماده و پاد ماده در عالم همديگر را دفع و تصادمي مابين آنها پديدار نمي شود البته اين مسئله در حد
يك حدس و گمان است چرا كه در اين صورت امواج الكترومغناطيس توليد شده توسط پاد ماده در هنگام گذر از ميادين
گرانشي قوي ماده ، بجاي اينكه به طرف مركز گرانش انحراف پيدا كنند به طرف خارج آن منحرف خواهند شد و تا به امروز
چنين پديدهاي مشاهده نشده است ، هرچند كه در كيهان مناطق ظاهرا تهي كشف شده است و چنين پنداشته ميشود
كه ماده در آنها حضور ندارد و ممكن است اين مناطق در ظاهر تهي ، محل حضور پاد ماده باشند كه نور منتشره از آنها در
كيهان به علت وجود نيروي دافعه با ماده پراكنده شده و به اين خاطر كم انرژي و تهي به نظر برسند . به هر حال اگر چنين
فرض كنيم كه مغناطيس متضاد وجود دارد ميتوان چنين فرض كرد كه درون بشقاب پرنده ، هستهاي دوار با بار الكتريكي
منفي و در بيرون آن بار الكتريكي مثبت وجود دارد . بعضي مشاهدات نشان داده است كه اشيايي همچون عينك و سگك
كمر بند و ساعت و اسلحه و ... در كنار بشقاب پرندهها داغ و سوزان شده و همچنين رانده و پرتاب ميشوند كه نشان از
توليد اين نوع مغناطيس بخصوص و القاي الكتريكي آن است . هرچند كه علت اين پديده ميتواند به علت فركانس بالاي ميدان
الكترومغناطيسي پيرامون بشقاب پرنده نيز باشد كه بر فلزات القا ميشود و علت رانش و پرتاب ، همان گرانش منفي يا جاذبه
متضاد باشد .
- - - به روز رسانی شده - - -
با عرض شدید معذرت!
کاریش نمی تونستم بکنم.
خیلی فضاییه ولی خوندنش بد نیست!
علاقه مندی ها (Bookmarks)