سلام
خاطره ای که براتون مینویسم اینه:
سال قبل همین موقع داشتم با عشقم برنامه زندگیمو میریختم
ولی یهو اون نظرش در مورد زندگی عوض شد و دیگه دوستم نداشت
بعدش فهمیدم که یه پسره خوب اومده خاستگاریش و اونم
دیگه دوستم نداشت منکه از خیر اون عشق گذشتم
البته تنها خیرش این بود که مشروط شدم مشروط
دختر خوبی بود خدا وکیلی هیچوقت نظرم عوض نمیشه راجع بهش
ولی کاش خبر میداد و میرفت
خاطره ای که ممکنه هیچوقت از یادم نره.
نمیدونستم از کجا اومده و از کدوم دنیا ولی اون دنیای من بود که رفت ... .
همیشه به دنبال جانشینش میگردم و خسته نمیشم
و همیشه هم به جانشینش عشق میورزم چرا که من تکیه بهش دارم.
بچه ها از اینکه خاطره خوبی نبود پوزش میخوام.
علاقه مندی ها (Bookmarks)