یکی از موضوعاتی که غالبا موجب سردرگمی زبان آموزان خصوصا کسانی که به تازگی به کشورهای انگلیسی زبان سفر میکنند میشه، اصطلاحاتی است که مثل هر کشوری در آنجا رایج است. در صورت دانستن این اصطلاحات برقراری ارتباط با مردم و فهم زبان ساده تر میشود.
در این اصطلاحها از اندامهای بدن مثل دل، پا، دست، سر، گوش، لب، لپ، زبان، چانه، دهان، دندان، دماغ، مو، پوست، ناخن، چنگ و .... برای تصویر سازی استفاده شده است. به هم پوشی حوزه معنایی آنها توجه کنید.
I kept talking until was blue in the face
آن قدر گفتم تا زبانم مو در آورد. (زیاده گویی و پر حرفی)
This is a slip of a tongue
این یک اشتباه لپی است. (خطای زبانی)
He was all ears in the class
او در کلاس همیشه سراپا گوش بود. (دقت و توجه)
I had my heart in my mouth to see my mother
برای دیدن مادرم دل تو دلم نبود. (بی صبری)
He always bites off more than what he can chew
او همیشه لقمه بزرگتر از دهانش بر می دارد. (کاری فراتر از توان)
علاقه مندی ها (Bookmarks)