دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: پیش از اینها...یه شعر زیبا از فروغ فرخزاد

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    میکروبیولوژی
    نوشته ها
    1
    ارسال تشکر
    0
    سپاس شده 2 در 1 پست
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    pejimori's: تشویق

    Cool پیش از اینها...یه شعر زیبا از فروغ فرخزاد

    پيش از اينها خاطرم دلگير بود
    از خدا، در ذهنم اين تصوير بود
    آن خدا بي رحم بود و خشمگين
    خانه اش در آسمان، دور از زمين
    بود، اما در ميان ما نبود

    مهربان و ساده و زيبا نبود
    در دل او دوستي جايي نداشت
    مهرباني هيج معنايي نداشت
    هرچه مي پرسيدم، از خود، از خدا
    از زمين، از آسمان، از ابرها
    زود مي گفتند: اين كار خداست

    پرس و جو از كار او كاري خطاست
    هر چه مي پرسي، جوابش آتش است
    آب اگر خوردي، عذابش آتش است
    تا ببندي چشم، كورت مي كند

    تا شدي نزديك، دورت مي كند
    كج گشودي دست، سنگت مي كند
    كج نهادي پاي، لنگت مي كند

    با همين قصه، دلم مشغول بود
    خوابهايم، خواب ديو و غول بود
    خواب مي ديدم كه غرق آتشم
    در دهان شعله هاي سركشم

    در دهان اژدهايي خشمگين
    برسرم باران گُرزِ آتشين
    محو مي شد نعره هايم، بي صدا
    در طنين خنده خشم خدا...

    نيت من، در نماز و در دعا
    ترس بود و وحشت از خشم خدا
    هر چه مي كردم، همه از ترس بود
    مثل از بركردن يك درس بود
    مثل تمرين حساب و هندسه
    مثل تنبيه مدير مدرسه

    تلخ، مثل خنده اي بي حوصله
    سخت، مثل حلّ صدها مسئله
    مثل تكليف رياضي سخت بود
    مثل صرف فعل ماضي سخت بود

    تا كه يك شب دست در دست پدر
    راه افتادم به قصد يك سفر
    در ميان راه، در يك روستا
    خانه اي ديديم، خوب و آشنا

    زود پرسيدم: پدر اينجا كجاست ؟
    گفت: اينجا خانة خوب خداست !
    گفت: اينجا مي شود يك لحظه ماند
    گوشه اي خلوت، نمازي ساده خواند
    باوضويي، دست و رويي تازه كرد
    با دل خود، گفتگويي تازه كرد

    گفتمش: پس آن خداي خشمگين
    خانه اش اينجاست ؟ اينجا، در زمين ؟
    گفت: آري، خانه او بي رياست
    فرشهايش از گليم و بورياست
    مهربان و ساده و بي كينه است
    مثل نوري در دل آيينه است

    عادت او نيست خشم و دشمني
    نام او نور و نشانش روشني
    قهر او از آشتي، شيرين تر است
    مثل قهر مهربانِِ مادر است

    دوستي را دوست، معني مي دهد
    قهر هم با دوست، معني مي دهد
    هيچ كس با دشمن خود، قهر نيست
    قهري او هم نشان دوستي است ...

    تازه فهميدم خدايم، اين خداست
    اين خداي مهربان و آشناست
    دوستي، از من به من نزديكتر
    از رگ گردن به من نزديكتر
    آن خداي پيش از اين را باد برد
    نام او را هم دلم از ياد برد
    آن خدا مثل خيال و خواب بود
    چون حبابي، نقش روي آب بود
    مي توانم بعد از اين، با اين خدا
    دوست باشم، دوست ، پاك و بي ريا

    مي توان با اين خدا پرواز كرد
    سفره دل را برايش باز كرد
    مي توان در باره گل حرف زد
    صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
    چكه چكه مثل باران راز گفت
    با دو قطره، صدهزاران راز گفت

    فروغ فرخزاد

  2. 2 کاربر از پست مفید pejimori سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th September 2012, 08:53 PM
  2. خبر: بلوغ فکری نوجوانان بسیار زودتر از بلوغ احساسی آنها رخ می دهد
    توسط نارون1 در انجمن اخبار روانشناسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 13th August 2012, 12:31 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st May 2010, 09:31 PM
  4. آهنگ جدید و بسیار زیبای امیر تتلو به نام نه دروغ
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن موسیقی ایرانی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th February 2010, 07:42 PM
  5. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 15th November 2009, 11:47 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •