داستان ضحاک مار دوش و فریدون، به خودی خود مستعد روایات زیادی است. در این باره سخن بسیار رفته و از منظرهای متعددی به این داستان نگریسته اند و هر کس نشانه و نمادی در آن جستجو کرده. در این مجال به اندکی از آن نگاه ها پرداخته می شد.ضحاک نماد" نفس انسان" است و عنصری مادینه؛ ابلیس عنصری نرینه؛ مار و اژدها نماد" جنبه های خطرناک و وحشی و عصیان گر انسان" است← با بوسه ابلیس، مارها یعنی فرزندان آن متولد می شود.مار دوش ضحک همچنین نماد نفس پلید و خطرناک درون اوست. این داستان در مورد حکایت آدم و حوا هم به همین شکل است: حوا(نفس مادینه) ، آدم(عقل) و مار(عنصر نرینه) ← وسوسه نرینه مار بر نفس مادینه غلبه می کند و عقل را می فریبد و گناه متولد می شود.ضحاک نماد نوع انسان است. چهره ی فنا شده نوع انسان و تجلی مفهوم مسخ. ابلیس با بوسه اش، نفس و روح پلید خود را در کالبد ضحاک می دمد. ویژگی درخت گونه و گیاه گونه مارها می تواند اشاره ای باشد به اینکه ضحاک مادر مارها و زمین است. میرچا الیاده می گوید: اژدها /مار نمونه ای است از هیولای دریایی نخستین، نماد آب های کیهانی، ظلمت، شب، مرگ و کوتاه سخن نمونه ای از هر چیز بی شکل و مجازی که هنوز شکل نگرفته است. اژدها باید مغلوب شود و خدایان مثله اش کتتد تا کیهان به وجود آید.اژدها در حالت پیش از تعین پذیری هستی است. تقریباً همه جا مارها و اژدها با " خداوندان زمین" یا بوم زادگان یکسان انگا شته شده اند و تازه واردین و فاتحین و کسانی که باید نواحی نو گشوده را شکل دهند( بیافرینند)، باید با آنها به نبرد بپردازند. ← کیومرث، هوشنگ، تهمورث، جمشید و فریدون در پی شکل دادن و نظم دادن به جامعه نو گشوده هستند. علاقه ضحاک به مادرش و زنای با او که با کشتن پدرش توأم است← نشانه عقده ادیپ است. زنای ضحاک با مادرش( تسلط عنصر مادینه بر ضحاک)می تواند گرایش جامعه به سمت مادرسالاری باشد و بازگشت به الگوی مادرسالاری. ضحاک آنیما(عنصر مادینه) منفی است که بر ناخودآگاه جمعی جامعه پدرسالار تسلط یافته است. همچنین ریشه حاکمیت ضحاک پادشاه عرب بر جوانان ایرانی ، نشانه ی استیلای اعراب بر ایرانیان است.از منظر روانشناسی: ضحاک نماد "ناخودآگاه" است؛ فریدون نماد "من"؛ کاوه نماد" فرامن " است← فرامن در مقابل ناخودآگاه( بخش تیره وجود انسان) می ایستد و" من" خودآگاه پیروز می شود. کاوه نماد پیر دانا، پدر روح soulو آنیما (شخصیت زنانه مرد) دختر اوست. کاوه نماد وجدان است. پیر دانا نمادی است از خصلت روحانی ناخودآگاه.از منظر دینی:فریدون نماد" روح" – کاوه "قلب"- ضحاک "جسم". ← قلب هم با روح مرتبط است و هم با جسم.ضحاک نماد نفس اماره است؛ کاوه لوامه و فریدون مطمئنه. ← فریاد و سرزنش نفس لوامه (کاوه) لازم بود تا مردم بیدار شوند. نفس اماره هیچ نفوذی بر وجدان ندارد( ضحاک از پس کاوه بر نمی آید).ضحاک همان وجود حیوانی در انسان و روان غریزی اوست. سایه (ضحاک) باید در نور (فریدون )مستحیل شود. و سرانجام فریدون، ضحاک و کاوه چهره های مختلف یک روح واحدند که فرایند پر پیچ و خم فردیت را از سر می گذرانند.