دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: شعرى براى جنگ / قیصر امین پور

  1. #1
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43644
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض شعرى براى جنگ / قیصر امین پور

    مى خواستم
    شعرى براى جنگ بگویم

    دیدم نمى شود
    دیگر قلم زبان دلم نیست

    گفتم:
    باید زمین گذاشت قلم ها را
    دیگر سلاح سرد سخن كارساز نیست

    باید سلاح تیزترى برداشت
    باید براى جنگ
    از لوله تفنگ بخوانم
    -با واژه فشنگ-

    مى خواستم
    شعرى براى جنگ بگویم

    شعرى براى شهر خودم -دزفول-
    دیدم كه لفظ ناخوش موشك را
    باید به كار برد

    اما
    موشك
    زیبایى كلام مرا مى كاست

    گفتم كه بیت ناقص شعرم
    از خانه هاى شهر كه بهتر نیست

    بگذار شعر من هم
    چون خانه هاى خاكى مردم

    خرد و خراب باشد و خون آلود
    باید كه شعر خاكى و خونین گفت

    باید كه شعر خشم بگویم
    شعر فصیح فریاد

    -هرچند ناتمام-
    گفتم:
    در شهر ما
    دیوارها دوباره پر از عكس لاله هاست

    اینجا
    وضعیت خطر گذرا نیست
    آژیر قرمز است كه مى نالد

    تنها میان ساكت شب ها
    برخواب ناتمام جسدها

    خفاش هاى وحشى دشمن
    حتى ز نور روزنه بیزارند

    باید تمام پنجره ها را
    با پرده هاى كور بپوشانیم

    اینجا
    دیوار هم
    دیگر پناه پشت كسى نیست

    كاین گور دیگرى است كه استاده است
    در انتظار شب

    دیگر ستارگان را
    حتى
    هیچ اعتماد نیست
    شاید ستاره ها
    شبگردهاى دشمن ما باشند
    اینجا
    حتى
    از انفجار ماه تعجب نمى كنند

    اینجا
    تنها ستارگان
    از برج هاى فاصله مى بینند
    كه شب چقدر موقع منفورى است

    اما اگر ستاره زبان مى داشت
    چه شعرها كه از بد شب مى گفت

    گویاتر از زبان من گنگ
    آرى
    شب موقع بدى است
    هر شب تمام ما

    با چشم هاى زل زده مى بینیم
    عفریت مرگ را

    كابوس آشناى شب كودكان شهر
    هر شب لباس واقعه مى پوشد
    اینجا

    هر شام خامشانه به خود گفته ایم:
    شاید
    این شام، شام آخر ما باشد

    اینجا
    هر شام خامشانه به خود گفته ایم:

    امشب
    در خانه هاى خاكى خواب آلود
    جیغ كدام مادر بیدار است

    كه در گلو نیامده مى خشكد
    اینجا
    گاهى سربریده مردى را

    تنها
    باید ز بام دور بیاریم
    تا در میان گور بخوابانیم

    یا سنگ و خاك و آهن خونین را
    وقتى به چنگ و ناخن خود مى كنیم

    در زیر خاك گل شده مى بینیم:
    زن روى چرخ كوچك خیاطى

    خاموش مانده است
    اینجا سپور هر صبح
    خاكستر عزیز كسى را

    همراه مى برد
    اینجا براى ماندن

    حتى هوا كم است
    اینجا خبر همیشه فراوان است

    اخبار بارهاى گل و سنگ
    بر قلب هاى كوچك

    در گورهاى تنگ
    اما
    من از درون سینه خبر دارم

    از خانه هاى خونین
    از قصه عروسك خون آلود

    از انفجار مغز سرى كوچك
    بر بالشى كه مملو رؤیاهاست

    -رؤیاى كودكانه شیرین-
    از آن شب سیاه
    آن شب كه در غبار

    مردى به روى جوى خیابان
    خم بود
    با چشم هاى سرخ و هراسان

    دنبال دست دیگر خود مى گشت
    باور كنید
    من با دو چشم مات خودم دیدم
    كه كودكى ز ترس خطر تند مى دوید

    اما سرى نداشت
    لختى دگر به روى زمین غلتید

    و ساعتى دگر
    مردى خمیده پشت و شتابان
    سر را به ترك بند دوچرخه

    سوى مزار كودك خود مى برد
    چیزى درون سینه او كم بود...

    ***
    اما این شانه هاى گرد گرفته
    چه ساده و صبور
    وقت وقوع فاجعه مى لرزند

    اینان
    هرچند
    بشكسته زانوان و كمرهاشان
    استاده اند فاتح و نستوه

    -بى هیچ خان و مان-
    در گوششان كلام امام است
    -فتواى استقامت و ایثار-

    بر دوششان درفش قیام است
    بارى
    این حرف هاى داغ دلم را

    دیوار هم توان شنیدن نداشته است
    آیا تو را توان شنیدن هست

    دیوار!
    دیوار سرد و سنگى سیار!
    آیا رواست مرده بمانى

    در بند آن كه زنده بمانى
    نه!
    باید گلوى مادر خود را
    از بانگ رود رود بسوزانیم

    تا بانگ رود رود نخشكیده است
    باید سلاح تیزترى برداشت
    دیگر سلاح سرد سخن كارساز نیست...



    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  2. 2 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خبر: حداد عادل :قیصر امین پور روشنفکری متدین بود
    توسط نارون1 در انجمن اخبار ادبی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 1st November 2012, 04:35 PM
  2. شهر در شعر قیصر امین پور
    توسط وحید 0319 در انجمن مدیریت پروژه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th August 2012, 10:15 PM
  3. قیصر امین پور
    توسط GUNNER_2020 در انجمن مشاهیر ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st June 2011, 07:19 AM
  4. مجموعه اشعارقیصرامین پور
    توسط تووت فرنگی در انجمن قطعات ادبی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: 18th February 2011, 01:21 PM
  5. اشعار قیصر امین پور
    توسط بهـمن در انجمن شعر و شاعری
    پاسخ ها: 58
    آخرين نوشته: 4th July 2010, 03:13 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •