پی نوشت:
1. به تعبیر امام در 30/3/58، دراین انقلاب و تحول، آنچه رخ داد، فوق فکر و توان ما بود.
2. سخنان امام در 22/11/59.
3. سخنان امام در 22/11/58.
4. سخنان امام در 5/12/57.
5. نویسنده زمانی با یکی از شخصیت های کهنسال کشورمان، آقای عبدالله خاوری، مصاحبه می کردم. وی -که از وکلا و روزنامه نگاران و سیاسیون پس از شهریور 1320 است- از قول یکی از درباری ها نقل کرد: در ایام اوجگیری انقلاب، روزی شاه در یکی از کاخ های خود ایستاده بود و فرزندانش هم دورش بودند. از دور، صدای تظاهرات مردم آمد و غریومرگ بر شاه شنیده شد. شاه لختی گوش سپرد و سپس، از خشمش برگشت و به دخترکوچکش گفت: بروید! شما هم بروید مرگ بر شاه بگویید! شما هم بروید قاطی این ها بشوید و مرگ بر شاه بگویید.
6.ر.ک: صحیفه نور، ج5، ص239 و 370.
7. همان:، ص42.
8.همان، ص42.
9.همان، ج 3، ص573 و نیز ر.ک: همان، ج2، ص 55، -56 و ج3، ص 35و 352و376-378.
10.همان، ج3، ص 574، وج 7، ص 284-285.
11.همان،ج 6، ص 567.
12. همان،ج 5، ص239.
13.آنی که حاضر نبود یک روز دکانش را رها بکند، شش ماه رها کرد. نه شش ماه را رها کرد و نگران بود، شش ماه رها کرد و عاشقانه رها کرد. (صحیفه نور، ج 5، ص43.
14.همان، ج4، ص475-476.
15.همان، ج6، ص565-566.
16.سوره آل عمران: 151.
17.همان، ج3، ص288.
18.سخنان امام در 5/1/58.
19. همان، ج 6، ص23.
20.همان، ج 6، ص 32.
21. همان، ج 6، ص 449. ابراهیم صفایی- مورخ مشهور که بارها با دکتر امینی دیدار و گفتوگو داشته – می نویسد: من آخرین بار، امینی را در آبان 1357 در خانه شهری او در خیابان بهارستان شمالی دیدم. از اوضاع روز سخن به میان آمد. گفت: جمعی عجزه، دور شاه را گرفته اند و همه به او دروغ می گویند و خود او هم عاجز است و قدرت تصمیم گیری ندارد و در حالی که برخی از رجال سابق را می خواهد و از آنان چاره جویی می نماید، نظریات هیچ یک را نمیپذیرد، همچنان که نظریات مرا هم نپذیرفت و راستی نمی داند چه بکند! (ابراهیم صفایی، چهل خاطره از چهل سال، ص 314، انتشارات علمی، تهران 73).
22. ر.ک، (صحیفه نور، ج 3، ص573-574 و ج4، ص224-227، و 475-476 و ج15، ص41-43 و ج5، ص137 و ج5، ص 238-239 و ج 5، ص370-373 و ج6، ص22-23 و 31-32و ج6، ص448-449 و 565-567و ج7، ص54-55 (همچنین در جمع اعضای شرکت کننده در کنفرانس بین المللی بررسی مداخلات آمریکا در ایران، و در جمع دانشجویان و استادان دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ج7، ص280-281 و 284-286).
23. ر.ک: سخنان امام به مناسبت سالگرد هجرت به پاریس، در جمع اعضای دولت موقت، در تاریخ 11/7/58 (صحیفه نور، ج6، ص22-23)
24. عجیب است که در خاطرات مسعود انصاری (افراد منسوب به فرح و از همکاران پیشین رضا پهلوی دوم) می خوانیم که هنگام بازگشت امام، از پاریس به تهران جمعی از خلبانان و ارتشیان بسیار زبده و وفادار به شاه، با - که آن زمان، در مراکش بود- تماس گرفته و گفتند: قربان! اجازه می دهید هواپیمای امام را بین راه منفجر کنیم؟ شاه گفت: نه، نه، ابداً این کار را نکنید!؛ درحالی که اولا در آن شرایط بحرانی که شاه از کشور گریخته و نظام شاهنشاهی، بر لبه پرتگاه نابودی قرار گرفته بود و آینده سیاهی در انتظار حامیان شاه بود، اصلاً زمینه ای برای اجاره خواستن از شاه فراری برای کشتن رهبر سازش ناپذیر مخالف وی وجود نداشت، و ثانیاً اگر چنین اجازه خواهی هم صورت می گرفت شاه با آن وضع تباه و آبروی ریخته و عقده های انباشته اش، باید ضمن استقبال از این پیشنهاد، به آنها مدال هم می داد!.
25. صحیفه نور، ج 7، ص284-285.
26.مجله حضور، شماره 2، آبان 70، ص 48. درباره ماجرای طبس و سخنان امریکایی ها درباره آن و تصاویر جالب از اجساد سوخته مهاجمان، ر.ک: همان، ش 8، پاییز 73، ص 193، روزنامه کیهان، ش 11561، (5/2/61)، ص 12-13؛ روزنامه قدس، سال 10، ش 2700، (14/2/76)، ص 8؛ مجله بصائر، سال 6، ش 27، ص 183-184.
27. ماروین زونیس، کارتر و سقوط شاه، ص 92.
28. روزنامه کیهان، ش 15083، (25/3/73)، ص 16.
29. صحیفه نور، ج7، ص281.
30.همان،ج 7، ص375.
31.همان، ج3، ص573 و ج 4، ص23.
32.همان، ج 4، ص224.
33.سخنان امام در 10/3/58.
34.همان، ج 4، ص23.
35.همان، ج 3، ص573.
36.همان، ج3، ص417-418 . پیش از آن نیز، در آستانه رفتن از تهران به قم (19/12/57) در پیام به ملت ایران فرمودند: در این موقع که قصد تشرف به قم، حرم اهل البیت( را دارم، لازم است از ملت بزرگ ایران عموماً تشکر نمایم . الحق، به همت والای این ملت رنجیده بود که با اتکال به قدرت لایزال الهی و اعتماد به ولی عصر علیه السلام(، پیروزی بر قدرتهای شیطانی حاصل شده (صحیفه نور، ج3، ص356) . نیز در 24 بهمن 57 (دو روز پس از پیروزی انقلاب) در پیام خویش به ملت ایران، از آنان به عنوان سربازان امام عصر(علیه السلام) یاد کرده و فرمودند: اهالی محترم ایران، جنود اسلامی ولی امر ( ! نگذارید اسلحه به دست مخالفان اسلام بیفتد؛ فرصت به دشمنان ملت و خدای متعال ندهید . (همان، ج 3، ص375).
37.ر.ک: صحیفه نور، ج1، ص221 (نامه امام به شهید سعیدی) وص 243 (نامه امام به یکی از مقام های روحانی).
علاقه مندی ها (Bookmarks)