جامی ، شیخ جام
عبدالرحمان جامی یگانه شاعر عارف و صوفی سوخته دل عصر حافظ نیست ، زیرا گذشته از آن که خود حافظ تا حد زیادی به تصوف انتساب دارد و در شعر خواجو و عراقی هم معنای عرفانی درج شده است ، صوفیان بنام و پاک پاخته ای نظیر شاه نعمت الله ولی کرمانی هم بوده اند که توانسته اند در این دوره میان شعر و عرفان پیوندی استوار برقرار کنند ، اما تصوفی که جامی بدان منسوب است البته رنگ و بو و جلوه و جمال بیشتری پیدا کرده و او را بیشتر به عنوان عارفی که گه و گاه و از سر تفنن شعر می گفته شناسانده است
عبدالرحمان که بعد ها به لقب نورالدین هم ملقب گردید و تخلص جامی را برای خود برگزید ، به سال 817 در ناحیه خرجرد ( جام ) دیده به جهان گشوده بود . در کودکی به همراه پدر به هرات رفت و چندی در مدرسه نظامیه آن جا اقامت گزید .
هرات در آن سالها پایتخت هنر و ذوق و ادب ایران و یکی از شهر های فرهنگی آبادان و پر رفت و آمد آن سامان بود . سلطان حسین بایقرا و وزیر دانشمندش امیر علیشیر نوایی در آن شهر به تشویق و حمایت هنرمندان و صاحبان ذوق سرگرم بودند . جامی فتون ادب و دانشهای شرعی و دینی را در آن شهر فرا گرفت و پس از آن به حکمت روی آورد .
جامی در شصد سالگی به قصد زیارت خانه خدا از خراسان بیرون آمد و مدتی در بغداد ماند و ار آنجا به کربلا و نجف رفت . در راه بازگشت از حج چندی در حلب و دمشق ماند . هم در حلب و هم در راه بازگشتش ، چون به تبریز رسید پادشاهان آنجا از او برای اقامت و ملازمت درگاه خود دعوت کردند اما او نپذیرفت و سرانجام به هرات بازگشت .
در این سالها جامی دیگر به چنان شکوه و مرتبه ای معنوی دست یافته بود که سلطان حسین و امیر علیشیر به دوستی با او افتخار می کردند . با همه شکوه و حشمتی که داشت هرگز در صدد ستایش و مدح قدرتمندان بر نیامد و همین بلندی طبع و بی نیازی بر حرمت او می افزود . نورالدین عبدالرحمان جامی سرانجام در محرم سال 898 در هرات در گذشت .
آثار جامی
دیوان کامل او به مناسبت سه دوره مشخص حیات وی به سه بخش تقسیم شده است .
هفت اورنگ ، که به مراتب از دیوان او نابتر و زبده تر است و مثنویهای زیر را شامل می شود :
سلسله الذهب ، در ذکر حقایق عرفانی .
سلامان و ابسال ، منظومه ای تمثیلی حاوی اشارات اخلاقی و عرفانی .
تحفه الاحرار ، در پند و نصیحت همراه حکایتها و تمثیلهای زیاد .
سیحه الابرار ، در ذکر مراحل سلوک و تربیت نفس .
یوسف و زلیخا ، نظم داستان مشهور یوسف و زلیخا که مختصر آن در قرآن هم آمده است .
لیلی و مجنون ، داستان معروف لیلی و مجنون که نظامی هم به نظم آورده است .
خردنامه اسکندری ، در ذکر موعظه و نصیحت از زبان فیلسوفان یونان .
اما آثار مثنوی او هم به مانند آثار منظومش متعدد و گوناگون است که به چند مورد اشاره می کنیم :
بهارستان ، شامل بابها و حکایتهایی است به نظم و نثر به تقلید گلستان سعدی .
نفحات الانس ، در بیان حقایق عرفانی و ذکر احوال عارفان تا عهد مولف .
لوایح ، رساله ای کوتاه شامل سی لایحه با نثری مسجع و شامل حقایقی از عرفان .
اشعه اللمعات ، در شرح و توضیح لمعات فخرالدین عراقی .
جامی در مثنویهایش از نظامی تقلید می کرد : هفت اورنگ را دقیقا در برابر خمسه سرود ، با بهارستان خواست در برابر سعدی دعوی نویسندگی کند اما ، در هر دو مورد جامی هم مثل بسیاری از همطرازان خود از حد مقلدی موفق پافراتر نگذاشت .
منبع : تاریخ ادبیات
علاقه مندی ها (Bookmarks)