متوجه چيزي نشده است . او پشت ميز نشست و مشغول خوردن نان سوخار ي هايي شد كه خانم ويزلي
به او تعارف كرده بود.
خانم ويزلي گفت:
- شما امروز نامه دارين.
و دو پاكت نامه مهردار را كه از جنس چرم زرد رنگي بود ، به آنها داد. نام هر دو با جوهر سبز روي پاك ت ها
نوشته شده بود.
- دامبلدور مي دونه كه تو اينجا هستي، هري. انگار علم غيب داره.
وقتي فرد و جورج با لباس خواب وارد آشپزخانه شدند، او اضافه كرد:
- شما هم نامه دارين.
هر كس مشغول خواندن نامه خودش شد و چند لحظه سكوتي سنگين برقرار شد . در نامه هري آمده بود
كه او بايد طبق معمول د ر روز اول سپتامبر در ايستگاه كينگزكراس سوار قطار سريع السير هاگوارتز شود . در
نامه همچنين فهرست كتاب هاي جديدي كه او براي آن سال تحصيلي نياز داشت، آمده بود.
لازم است شاگردان سال دوم كتاب هاي زير را تهيه نمايند:
طريقه مدارا با غو لها نوشته گيلدروي لاكهارت
تعطيلات با ديوهاي افسان هاي، گيلدروي لاكهارت
پرسه زدن با س گهاي سه سر، گيلدروي لاكهارت
سفر با مردگان خون آشام، نوشته گيلدروي لاكهارت
گردش با گرگين هها، نوشته گيلدروي لاكهارت
يك سال با يتي، نوشته گيلدروي لاكهارت
فرد كه نامه اش را تمام كرده بود، نگاهي به نامه هري انداخت و گفت:
- تو هم بايد تمام كتاب هاي لاكهارت را بخري ! استاد جديد دفاع در برابر جادوي سياه بايد يكي از
دوستان لاكهارت باشد. او مطمئناً يك جادوگر زنه.
فرد آن وقت متوجه نگاه مادرش شد و ترجيح داد ديگر در اين مورد حرف نزند و مشغول خوردن مربا شد.
جورج نگاهي كوتاه به پدر و مادرش انداخت و گفت:
- قيمت همه اين كتا بها خيلي زياد مي شه. كتاب هاي لاكهارت گران هستند.
خانم ويزلي كه نگران به نظر مي رسيد گفت:
- يك كاريش مي كنيم. من فكر مي كنم بهتره وسايل جيني رو از حراجي بخريم.
هري از جيني پرسيد:
- آه درست فهميدم؟ تو امسال به هاگوارتز ميري؟
او كه كاملاً سرخ شده بود با تكان سرش تأييد كرد و آرنجش را درون ظرف كره قرار داد . خوشبختانه فقط
هري متوجه شد ، چون در همان موقع ، پرسي، برادر بزرگ تر رون ، وارد آشپزخانه شد ، او كه قبلا لباسش را
پوشيده بود و نشان افتخار هاگوارتز هم روي سينه اش خودنمايي مي كرد با لحن شادي گفت:
- صبح همگي بخير. روز خوبيه.
او روي تنها صندلي خالي نشست اما فوراً از جايش پريد و گردگير خاكستري رنگ كهن ه اي را از روي
صندلي برداشت ... هري ابتدا فكر كرد كه آن واقعاً يك گردگير است اما مشاهده كرد كه دارد نفس مي كش د.