یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه هیزماش زیاد بشه تبر ما آدما هم باورمونه نه آرزوهامون
دلتنگتم با ی حس دوس داشتن خیلی عجیبپ ن:این روزا سرمون خیلی شلوغه
پ ن:حالو هوای دانشگام از ی طرف
پ ن:یک لحظه زندگی
- - - به روز رسانی شده - - -
احساس عاشقانه
لمس احساس
بعضی حرفا رو نمیشه اساماس کرد
نمیشه توی چت تایپ کرد، نمیشه پای تلفن گفت
نمیشه رو دیوار فیس بوک نوشت
بعضی حرفا واسه وقتیاند که مخاطب رو بغل کردی !!!
- - - به روز رسانی شده - - -
لمس واژه هاي احساسباران مي بارد
تن کوچه خيس است
جوی آب اما بی تفاوت
آرام و زلال در گذر
-عبورنور از ميان شاخه های درخت کهنسال
تفسيريست از بازی سايه ها بر ديوار
گوش کن...
-ميشنوی؟
پرنده ميخواند
بر آن تک درخت کهنسال
و ابرها
مانند موجهای سپيد
در پهنه آبی بيکران
رهسپار به استقبال خورشيد
در طلوعی ديگر...
- - - به روز رسانی شده - - -
سرنوشتم با سیاهی ، دوش با دوش غم است
چه كنم در این حوالی گر نگاه تو كم است
__________________
از میان جمع یاران من چه تک افتاده ام قطره
ای اشکم که از چشم فلک افتاده ا م
- - - به روز رسانی شده - - -
هرگز به دستش ساعت نمی بست
روزی از او پرسیدم
پس چگونه است
که همیشه سر ساعت به وعده می آیی؟
گفت :
ساعت را از خورشید می پرسم
پرسیدم :
روزهای بارانی چه طور ؟
گفت :
روزهای بارانی
همه ی ساعتها ساعت عشق است !
- راست می گفت
یادم آمد که روزهای بارانی
او همیشه خیس بود
...
گندم های گم شده ام را ببین، شاید مو های خیس تو باشد، یا نه!هر طلایی که تلألو اشک های تو نیست...
دلتنگم......نه برای هرکس
برای کسی که هیچکسم نبود........اما همه کسم شد
آلزایمر گاهی درد نیست...
درمان است!!
خیلی وقته دلم حوصله آب شدن نداره
تنهایی همین نیس که کسی پیشت نباشه یا مثلا عشقت رفته باشه
من دلتنگم ، دلتنگه نفسهایی که یه روز با بیخیالی کشیده میشد ولی الان… افسوس که نفس کشیدن سخته و سختتر ندیدن اونه !
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه هیزماش زیاد بشه تبر ما آدما هم باورمونه نه آرزوهامون
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ست
ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایی ست
در این دنیا که حتی ابر نمیگرید به حال ما
همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها
گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم
رفیقان یک به یک رفتند مرا با خود رها کردند
همه خود درد من بودند گمان کردم که همدردند
شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند
به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه هیزماش زیاد بشه تبر ما آدما هم باورمونه نه آرزوهامون
خواستم ان قدر کمیاب شوم تا دلی برایم تنگ شود.... اما نمیدانستم فراموش می شوم...
سکوت چه زیباست وقتی تمام حرفها از توصیف عاجزند......بزرگترین اقیانوس ارام است پس ارام باش تا بزرگترین باشی........
تنها _دستم نبود که در دستت بود_
تمامی وجودم مستت بود
آن لحظه ها که _دستم در دستت بود_
لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنند
ولی خوش به حالشان که لنگه ی همند…
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه هیزماش زیاد بشه تبر ما آدما هم باورمونه نه آرزوهامون
ﯾﮑﯽ " ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ "
ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ !
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ " ﺻﺪﺗﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ "
ﮔﻔﺘﻢ :
" ﯾﮑﯽ ﺩﺍﺭﻡ " !!
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه هیزماش زیاد بشه تبر ما آدما هم باورمونه نه آرزوهامون
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)