آدم دَرِ، کو فکر جولِ کُنُّ / دُنی پهنو رِ، طول کُنُّ
آدم دَرِ کو دیمِ غولِ کُنُّ / انگیس شمار، شمارُ پولُ کُنُّ
آدمی هست که فکر عمق را می کند (عمیق فکر می کند) / پهنای دنیا را صول می کند (اندازه می گیرد)
آدمی هست که چهره ای (چون چهره) غول می کند / انگشت شمار، شمار پولش را می کند
*********************************************
آدَم دَرِ، کو وُنِ دُل دُریوءُ / دُریو وي فکر جولی و پهنوءُ
آدم دَرِ اَتا خرده جوءُ / بلو بِدس بِفکرِ شِ بلوءُ
آدمی هست که دلش دریاست / دریا عمق و گستردگی فکر اوست
آدمی هست که یک جوی کوچک است / بیلچه به دست به فکر بیلچه اش
*********************************************
آدم دَرِکو وی سحر پِینُ / شوی دله یِ رهگذر پِینُ
آدم دَرِ، کو وی شِ در پِینُ / اَتا کُهارُ اَتا خَرِ پِینُ
آدمی هست که وی سحر را می پاید / رهگذر میان شب را می پاید
آدمی هست که وی درِ (خانه اش) را می پاید / بزغاله ای و خری را می پاید
"روجا" مجموعه اشعار طبری نیما
علاقه مندی ها (Bookmarks)