از حق مادر و پدر پرسیدند گفت : که این ادب که ایزد تعالی در مر پدر و مادر پیغمبر صلعم نهاده گفتند : چه نوع . فرمود : که اگر ایشان روزگار پیغمبر صلعم را یافتندی ، بر صلعم واجب بودی ، ایشانرا برتر از خود نشاندن و تواضع کردن و فرزندی بنمودن ، آنگاه این سخن ضعیف آمدی که گفت : ( انا سید ولد آدم و لافخر ) پس پدر و مادر را اگر از روی دین ننگری، از روی مردی خود نگر، که پدر و مادر سبب نیکی و اصل پرورش تواند، چون در حق ایشان مقصر باشی، چنان نماید که تو سزای هیچ نیکی نیستی، که آن کس که او حق شناس نیکی اصل نباشد نیکی فرع را هم قدر نداند، با ناسپاسان، نیکی کردن از خیر کی باشد؟ تو نیز خود مجوی.و با پدر و مادر خود چنان باش که از فرزندان خود طمع داری، زیرا که آنکه از تو زاید، همان طبع دارد که تو از پدر داری، که مثل آدمی چون میوه است و مادر و پدر چون درخت. هر چند درخت را تعهد بیشتر کنی، میوه نیکوتر دهد، چون پدر و مادر را آزرم بیشتر داری، دعا و آفرین ایشان در حق تو زود مستجاب گردد و به خشودی خدای عزوجل نزدیکتر باشی، و زینهار که از جهت میراث، مرگ پدر نخواهی، که بی مرگ مادر و پدر آنچه روزی تو بود، به تو می رسد، که روزی مقسوم است، بهر آن کس رسد که در ازل قسمت شده است، تو از بهر روزی خود رنج بسیار بر خود منه که به کوشش روزی افزون نگردد، که گفته اند: ( الرزق بالجد لا بالمکد ) و اگر خواهی که از بهر روزی از خدای عزوجل خشنود باشی، در آن کوش تا به خرد، توانگر باشی، که خرد از توانگری بهتر باشد، که به خرد ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)