فلنگ انکه باهاش حیات رو میشورن...
فلنگ انکه باهاش حیات رو میشورن...
وای مجید اون شلنگه شلنگ
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
شلنگ اونه که باهاش زمینو میکنن..
مجید داری دیوونه ام می کنی ها
اون کلنگه
کلـــــــــــنگ
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
کلنگ که تو پارکه ....
میگویند سه موقع دعا برآورده میشود:یکی وقت غروب یکی زیر بارون ...یکی هم وقتی دلت میشکند...
من وقت غروب زیربارون با دلی شکسته دعاکردم.
نه اونی که تو پارکه .....بالا پایین میره
کلنگه که اسم شهره
میگن دوکلنگه قشنگه!
مجید دلبندم نگرفتم چی گفتی
چرا تعطیل شدِس؟
آمدهام که سر نهم
عشق تو را به سر برم..
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)