دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: نحوه ورود نهاجا به جنگ تحميلي 1359

  1. #1
    یار همراه
    نوشته ها
    3,156
    ارسال تشکر
    5,513
    دریافت تشکر: 8,927
    قدرت امتیاز دهی
    47238
    Array
    m@some's: جدید103

    پیش فرض نحوه ورود نهاجا به جنگ تحميلي 1359

    ناگفته هايي از ورود نهاجا به جنگ از زبان امير نمكي؛

    جانشين اسبق اطلاعات نهاجا تصريح كرد:

    اينكه مي گويند نيروي هوايي با شروع جنگ تحميلي غافلگير شد، درست نيست چراكه اين نيرو چند ماه قبل از جنگ تحميلي، طرح عمليات دفاعي خود را به نام البرز آماده كرد و در اختيار شوراي عالي دفاع قرار داد.


    نحوه ورود نيروهاي مسلح به جنگ تحميلي از موضوعاتي است كه همواره در مباحث مربوط به دفاع مقدس مورد بررسي و ارزيابي قرار ميگيرد.
    در اين خصوص دو نظريه وجود دارد: برخي معتقدند نيروهاي مسلح به خصوص ارتش در ابتداي جنگ تحميلي غافلگير شدند اما دسته دوم با اين امر مخالف بوده و ميگويند ارتش نه تنها غافلگير نشد، بلكه از مدتها قبل به واسطه رصد تحركات ارتش رژيم بعث در مرزهاي ايران و عراق، احتمال آغاز جنگ را ميداد.
    امير خلبان نمكي از فرماندهان نيروي هوايي ارتش در ايام دفاع مقدس در گفتگويي با خبرنگار دفاعي خبرگزاري فارس كه به مناسبت هفته دفاع مقدس صورت گرفت، به بيان برخي مقاطع نيروي هوايي ارتش و نحوه ورود اين نيرو به جنگ تحميلي پرداخت و در اين ميان برخي نقطه نظرات خود در خصوص فرماندهي ارتش، ماجراي حمله به طبس و آمادگي نيروي هوايي در آغاز دفاع مقدس را بيان كرد.

    * در سالهاي 54 تا 57 خلبانان آمريكايي در ايران آموزش ميديدند

    در سال 54 تا 57 شاهد بوديم كه افسران آمريكايي در ايران دوره تاكتيكي ميديدند و افرادي مثل خود من يا شهيد فكوري معلم آنها بوديم. چرا كه اين كار براي آنها هم با صرفه و هم به نفعشان بود.
    در حقيقت يك قرار داد دو جانبه بود. آنها به ما اسلحه ميدانند و پول آن را ميگرفتند و ما هم امنيت منطقه را حفظ ميكرديم.
    ارتش مانند يك كشور است و از همه علوم و فنون در آن استفاده ميشود. ما سال 44، main-frame داشتيم و همه كارهايمان با كامپيوتر انجام ميشد و سال 46 كه من فارغ التحصيل شدم با هواپيماي فانتوم ديجيتال پرواز ميكردم.
    گردانهاي 61 و 62 شكاري ايران در دنيا نظير نداشت و خود غربيها به اين امر معترف بودند و در مسابقه فانتومها بين ايران، آمريكا و انگليس كه در سال 50 برگزار شد ايران توانست مقام اول را به دست آورد.
    تا اينكه انقلاب پيروز شد و همافرها خدمت امام راحل(ره) رفتند و در حقيقت با ايشان بيعت كردند و حضرت امام(ره) نيز يك هفته بعد از انقلاب، فرمودند ارتش بايد بماند.

    * فرماندهي بنيصدر بر ارتش يك ظلم بزرگ بود

    در نيروهاي نظامي رسم بر اين است كه فرمانده بايد لباس نظامي به تن داشته باشد يعني از دل نيروهاي مسلح باشد و به نظر من فرماندهي بنيصدر بر ارتش، يك ظلم بزرگ بود.
    ارتش بايد فرماندهاني داشته باشد كه قوانين نظامي را بدانند اما مسئله امام(ره) در اين ميان فرق ميكرد. ايشان يك مرجع تقليد بود و اگر نظري در خصوص مسائل نظامي ميداد، از چند روز قبل در مورد آن مطالعه ميكردند.

    * واكنش امام(ره) به عمليات انهدام سد دربندي خان عراق

    براي مثال وقتي قرار شد سد دربنديخان و دوكان را در عراق بزنيم، پس از بررسيهاي كامل، تمام ديتاها محاسبه و معلوم شد براي اين عمليات 100 بمب لازم است. بمبها را ميان جنگندهها تقسيم كرديم و عمليات آماده اجرا بود.
    وقتي خواستيم از امام(ره) اجازه بگيريم ايشان پرسيدند براي چه ميخواهيد اين كار را بكنيد؟
    ما تعجب كرديم. گفتيم ما درگير جنگيم و بايد در جنگ اين اقدامات را انجام داد و اگر ما اين كار را بكنيم تمام كشاورزي عراق زير آب ميرود.
    امام(ره) جواب دادند مقام سرباز در اسلام بالا است اگر ميدانيد سربازان ما در خطر هستند اين كار را بكنيد. اما اگر اين كار لازم نيست براي چه ميخواهيد سد را منفجر كنيد؟
    در حقيقت ارتش از يك شيوه اجتهادي در فرماندهي تبعيت ميكند اما در طرف ديگر ديديم عليرغم اينكه صدام لباس نظامي بر تن داشت، اما در حقيقت افسر نبود و اصولي عمل نكرد و كار به جايي رسيد كه ارتش عراق را به نابودي كامل كشاند.

    * نيروي هوايي در طبس، هليكوپترهاي آمريكايي را نابود نكرد

    نيروي هوايي خود را به امام(ره) بسيار نزديك ميديد.
    در ابتداي انقلاب حفاظت از تمام وزارتخانه ها و سازمان ها بويژه نخستوزيري به دست نيروي هوايي بود و چون پرسنل اين نيرو افراد تحصيل كرده بودند و با زبان انگليسي آشنايي داشتند مورد احترام و استفاده سياسيون قرار ميگرفتند.
    اما به تدريج اتفاقاتي افتاد كه نيروي هوايي را به شدت درگير كرد.
    براي مثال در جريان حمله آمريكا به طبس، ماجرا اين است كه از لحظه خبردار شدن، جنگندههاي اف 4 نيروي هوايي بر بالاي سر آنها گشت زني ميكرد.
    شخص بني صدر نيروي هوايي را توجيه كرد كه اگر ديديد هليكوپترها قصد فرار دارند، آنها را بزنيد.
    در حقيقت در كتاب "نيروي دلتا " نوشته چارلي بكويث فرمانده عمليات طبس، دروغ نوشته شده كه اول C130ها نشستند و بعد هليكوپترها.
    در حالي كه اول 6 هليكوپتر امريكايي رو به ضلع آخر، با چراغهاي روشن در طرفين جاده نشستند تا خلبانهاي هواپيماها بتوانند باند را تشخيص دهند.

    آمريكاييها هنگام فرار، هليكوپترها را خاموش نكردند بنابراين نزديك هاي صبح، خلبانان نيروي هوايي كه در حال گشتزني بودند، متوجه چرخش ملخ هليكوپترها ميشوند و گمان ميكنند كه آنها قصد فرار دارند.

    در همين هنگام مشاهد ميكنند كه تعدادي از افراد در لابه لاي هليكوپترها در حال حركت هستند به همين دليل فكر ميكنند كه اين افراد نيروهاي آمريكايياند كه قصد فرار دارند، در حالي كه آنها بچه هاي سپاه يزد بودند.
    خلبانان نيروي هوايي كه قصد دور نگهداشتن اين افراد از هليكوپترها را داشتند، به سمت آنها شليك ميكنند كه متاسفانه شهيد منتظر قائم مورد اصابت قرار گرفت اما به هليكوپترها آسيبي نرسيد.

    از فرداي آن روز، روزنامه ها نوشتند خلبانان نيروي هوايي، هليكوپترهاي امريكايي را زدند تا اسناد دست انقلابيون نيفتد، در حالي كه آن 5 هليكوپتر همين امروز در ارتش مشغول فعاليت هستند.

    ماجراي بعدي حزب خلق مسلمان در تبريز بود كه مسايل زيادي را بوجود آورد.
    آنها حتي شهيد فكوري را گرفتند و خواستند او را در پادگان اعدامش كنند اما نيروهاي ديگر توانستند ايشان را فراري دهند و امروز برخي از همان امراء كه فكوري را در تبريز زنداني كردند، هستند ولي به روي خود نميآوردند.

    وقتي شهيد فكوري ميخواست به نماز جمعه برود به او گفتند نرو اما ايشان كفن پوشيد و رفت.
    در حقيقت يكسري مسائل اين چنيني باعث ريزش در نيروي هوايي شد. به طوري كه نيروي هوايي كه 95 هزار پرسنل داشت با 40 هزار نفر وارد جنگ شد.

    * نيروي هوايي از شوراي عالي دفاع اطاعت محض داشت

    نيروي هوايي چند ماه قبل از جنگ، طرح عملياتي خود را به نام البرز آماده كرد و در اختيار شوراي عالي دفاع قرار داد. من آن زمان در بوشهر خدمت ميكردم ولي ديديم كه جواب شوراي عالي دفاع اين بود كه به علت جو سياسي حاكم بر كشور، نيروي هوايي حق پيشدستي برابر ارتش عراق را ندارد بنابراين نميتوان گفت كه نيروي هوايي در ابتداي جنگ غافلگير شد.
    يكي از فرماندهان ما ميگفت ما در بحران فرهنگي، متانت در بحران اقتصادي، قناعت و در بحران سياسي، اطاعت داريم. اين يك حرف فلسفي است. آن زمان ما با يك بحران سياسي روبه رو بوديم و فقط اطاعت كرديم.

    * 20 خلبان نيروي هوايي قبل از 31 شهريور 59 به شهادت رسيدند

    نيروي هوايي از اول فروردين 58 با دشمن درگير بود و حتي قبل از آغاز جنگ، 20 خلبان ما در رويارويي با عراق به شهادت رسيدند.
    در 20 شهريور كه عراقيها ميمك يا زينالقوس را گرفتند، سوخو 22 آنها توسط موشك فينيكس ما زده شد.
    رادارهاي ما كار ميكرد و گروه اطلاعات و شناسايي ما فعال بود. بنابراين ما غافلگير نشديم.


    * در ابتداي جنگ فرماندهي ارتش تضعيف شده بود

    من در هنگام حمله عراق در بوشهر به دوستانم گفتم از اين ميترسم كه عراقيها بريزند و زنان و كودكان ما را ببرند و بعد فرزندان ما، ما را مورد سرزنش قرار دهند كه شما كه در ارتش بوديد چرا اجازه داديد ما را به اسارت ببرند؟
    فرماندهي در ارتش بسيار مهم است اما در آن زمان اين فرماندهي تضعيف شد و هر كس به خود اجازه ميداد در مقابل فرمانده بايستد.
    اين توطئه ها در نيروي هوايي ادامه داشت كه موجب شد تعداد زيادي از پرنسل را اخراج كنند كه اگر مرحوم ظهيرنژاد نبود و اين كار ادامه مييافت، خسارتهاي زيادي به ارتش ميخورد.

    * جنگندههاي عراقي جرات عبور از مرزهاي ايران را نداشتند

    يكي از خلبانان عراقي را كه به اسارت ما درآمده بود، بازجويي مي كردم. او ميگفت: همين كه من از پايگاه شعيبيه بلند شدم و خواستم به سمت ايران بچرخم، مورد هدف قرار گرفتم. ابتدا فكر كردم پدافند هوايي خودمان به اشتباه زده است اما متوجه شدم كه با موشك فينيكس مورد اصابت قرار گرفتم.

    يعني عراقيها جرات نداشتند از مرزهاي خودشان به سمت ايران بيايند. C130 اول و دوم با مهارتي كه خلبانان آنها داشتند، توانستند بنشيند.

    اما آنها در هنگام فرود، گرد و خاك زيادي به پا كردند و همين موجب شد تا خلبان سوم نتواند در هنگام نشستن، هواپيماي خود را كنترل كند و با همان حالت نامتعادل به هليكوپتر آخر خورد و هر دو آتش گرفتند كه جنازه خلبانهاي آنها در كنار سوخته هواپيما و هليكوپتر افتاده بود.


    2 ساعت بعد از حمله سراسري عراق به فرودگاههاي ما كه البته حمله ناشيانه اي بود، 4 فروند از جنگندههاي ما از بوشهر به سمت عراق حمله كردند و بعد شهيد فكوري پشت تلفن اعلام عمليات كمان 99 را كرد و گفت من ميخواستم با اين كار صدام بفهمد خسارت جنگ چيست اما صدام هيچگاه اين حرف را نفهميد و همان شب در مصاحبه تلويزيوني اعلام كرد كه به جوانان عراق دستور دادم كه از مرزهاي ايران بگذرند.



    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907090198

    عشق و ازدواج مثل نماز است..نیت که کردی دیگر نباید به اطراف نگاه کنی..

  2. کاربرانی که از پست مفید m@some سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. معرفی: عملیات پدافندی خرمشهر 1359/6/31
    توسط Isengard در انجمن عملیات های دفاع مقدس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd March 2010, 05:45 PM
  2. معرفی: عملیات پدافندی قصرشیرین 1359/6/31
    توسط Isengard در انجمن عملیات های دفاع مقدس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd March 2010, 05:42 PM
  3. معرفی: عملیات آفندی پای پل کرخه 1359/8/9
    توسط Isengard در انجمن عملیات های دفاع مقدس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd March 2010, 05:33 PM
  4. معرفی: عملیات آفندی شمال آبادان 1359/8/8
    توسط Isengard در انجمن عملیات های دفاع مقدس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd March 2010, 05:31 PM
  5. معرفی: عملیات آفندی پای پل کرخ 1359/7/23
    توسط Isengard در انجمن عملیات های دفاع مقدس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd March 2010, 05:28 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •