4-3-2-4-تعيين ترکيب بهينه فازهاي مياني استخراج(Pushback Selection)

تعيين ترکيب فازهاي استخراجي بگونه ايي صورت گرفته است تا ضمن برآورده ساختن نيازها در مرحله برنامه ريزي استخراج داراي بيشتري سودآوري ممکن باشد.همانگونه که پيش از اين نيز گفته شد، از جمله نياز هاي برنامه ريزي استخراج ميتوان به امکان استحصال ساليانه 2 تن طلاي خالص و به مدت 25 سال اشاره نمود.
جدول شماره4- 6 خلاصه ميزان ذخيره معدني و باطله مربوط به هريک از فازهاي مياني استخراج و جداول 7 الي 9 ميزان ذخيره و باطله تراز به تراز هر يک از فازهاي مياني را نشان ميدهد.



4-3-2-5-تعيين برنامه ريزي بهينه استخراج بلند مدت

بنابه آنچه در بخش مربوط به فازهاي استخراجي گفته شد، اين فاز ها به گونه ايي انتخاب ميگردند تا ضمن ارايه برنامه ريزي استخراج اقتصادي، کليه فاکتورهاي مربوط به توليد معدن نيزرا درنظر بگيردند. جدول شماره4- 10 ميزان ماده معدني و باطله استخراجي در هر سال را نشان ميدهد.همانگونه که ملاحظه ميشود پس از در نظر گرفتن عيار ماده معدني برجا،ميزان اختلاط باطله با ماده معدني، افت ماده معدني وبازيابي کارخانه فرآوري ، امکان استحصال سالانه 2 تن طلا در تمامي دوران 25 سال بهره برداري ممکن ميباشد.




4-3-2-6-طرح اجرايي محدوده پاياني عمر معدن ( طرح اجرايي آخرين فاز استخراجي)

محدوده پاياني عمر معدن (Final Pit) شامل خطوط لبه(Crest)،پاي پله(Toe) و رمپ هاي داخل پيت با استفاده از آخرين پوسته فاز بهينه استخراجي طراحي شده است. به اين نکته بايد توجه داشت با توجه به عدم انتخاب محل سنگ شکن و يا محلي جهت دپوي باطله،نميتوان بطور بهينه خروجي هاي معدن به طرف دامپ هاي باطله و يا سنگ شکن را طراحي نمود بنابراين در طرح اجرايي اريه شده به منظور ايجاد حد اکثر انعطاف پذيري، دو خروجي اصلي به سمت شمال شرق و جنوبغرب در نظر گرفته شده و همچنين در صورت نياز با اصلاحاتي جزيي ميتوان دو خروجي ديگر به سمت شرق و شمال معدن در نظر گرفت. بالاترين تراز پيت در افق 2560 متر و پايين تراز معدن در تراز 2230 واقع شده است.

شيب کلي اين معدن در بخش شمالي در حدود 43 درجه ، در بخش شمالشرقي در حدود 43 درجه ، در بخش شرقي در حدود 16 درجه ، در بخش جنوبي در حدود 42 درجه ، در بخش جنوبغربي در حدود 26 درجه ، در بخش غربي در حدود 25 درجه و بالاخره در بخش شمالغربي در حدود 36 در جه ميباشد. همانگونه که ملاحظه ميشود بطور کلي ميتوان گفت که شيب کلي طرح اجرايي معدن پس از ايجاد رمپها در امتداد شمال – جنوب در بيشترين مقدار خود و در امتداد شرق- غرب در کمترين مقدار خود قرار دارد.

جدول شماره4-11 نيز ميزان ذخيره و باطله موجود در هر تراز پيت نهايي را نشان ميدهد. همانگونه که در جدول مذکور ملاحظه ميشود ميزان کل ذخيره قابل استخراج در محدوده پيت نهايي در حدود 9/8 ميليون تن با متوسط عيارطلا برابر7/6 گرم بر تن و ميزان باطله برداري مورد نياز برابر 7/64 ميليون تن برآورد شده است. با توجه به اين مطلب نسبت باطله برداري کلي پس ارايه طرح اجرايي محدوده نهايي معدن زرشوران برابر27/7 برآورد ميگردد.


4-4- برنامه ريزي استخراج بر اساس طرح اجرايي معدن

پس از دستيابي به محدوده نهايي و اجرايي پيت در پايان عمر 25 ساله معدن، بايستي اين پوسته جايگزين آخرين پوسته فاز استخراجي شده و بهمراه دو فاز اول و دوم مياني مجددا توسط نرم افزار ، برنامه ريزي استخراج معدن به لحاظ اقتصادي بهينه مي¬گرديد.

همانگونه که در بخش قبلي گفته شد، پوسته آخرين فاز استخراجي که در واقع محدوده نهايي معدن نيز محسوب ميشود، دستخوش تغييرات شده و در نتيجه بايستي ترتيب استخراج، محدوده پيت هاي لانه ايي ، محدوده فاز هاي مياني و نهايتا برنامه ريزي استخراج 25 ساله محدوده پيت اجرايي مجددا توسط نرم افزار بهينه سازي، محاسبه گردد. در شکل شماره 4- 3 ،ميزان تغييرات ارزش خالص فعلي معدن نسب به ترتيب استخراج بلوک ها نشان داده شده است.






در جدول شماره 4-12 ميزان ذخاير مربوط به پيت هاي لانه ايي نشان داده شده است. شکل شماره4- 4 نيز ميزان تغييرات ارزش پيت هاي لانه اي در داخل محدوده پيت اجرايي (محدوده پايان عمر 25 سال معدن) را نشان ميدهد.



شکل شماره 4-4 نيز ميزان تغييرات ارزش پيت هاي لانه اي در داخل محدوده پيت اجرايي (محدوده پايان عمر 25 سال معدن) را نشان ميدهد.





در جدول4- 13 خلاصه ميزان ذخاير قابل استخراج فاز هاي مياني و در جداول 4-14 تا4- 16 ميزان ذخاير تراز به تراز فاز و نهايتا در جدول شماره 4-17 نتايج حاصل از برنامه ريزي بهينه و بلند مدت استخراج معدن زرشوران را نشان ميدهد. همانگونه که ملاحظه ميشود ماده معدني استخراجي، پس از اعمال عمليات فرآوري لازم قابليت توليد سالانه 2 تن طلا و به مدت 25 سال را دارا ميباشد.



4-5- عمليات در معدن طلاي زرشوران

4-5-1-کليات

بطور کلي عمليات معدنکاري شامل چهار بخش چالزني ، آتشباري، بارگيري و باربري ميشود. اگرچه بخش چالزني پيش از انجام آتشباري آورده شده ، با اين حال انتخاب نوع دستگاه حفاري وابسته به الگوي مورد نياز جهت آتشباري ميباشد.به اين دليل بخش محاسبه الگوي آتشباري در ابتدا مورد بحث قرار خواهد گرفت.

ماشين آلات اصلي معدن شامل دستگاه هاي چالزني ، بارگيري و باربري ميباشد. محاسبه نوع و تعداد ماشين آلات اصلي مورد نياز معدن برمبناي ميزان استخراج سالانه ماده معدني و باطله و همچنين با فرض انجام عمليات معدنکاري در دو شيفت کاري صورت پذيرفته است.


4-5-2-الگوي آتشباري

تعيين الگوي آتشباري به عوامل متعددي از قبيل ارتفاع پله ،جنس سنگ،وزن مخصوص سنگ،ميزان رطوبت ويا آب موجود در محيط،ميزان درزه و شکستگي هاي موجود و بسيار عوامل ديگر بستگي دارد. از اينرو ميتوان گفت که الگوي اصلي آتشباري همزمان با انجام عمليات معدنکاري قابل دستيابي ميباشد.

با اينحال به منظور تعيين نوع و تعداد دستگاه حفاري مورد نياز معمولا اين بخش با استفاده از برخي فرمول هاي تجربي موجود مورد ارزيابي قرار ميگيرد.بايستي توجه داشت از مجموع کل فرمول هاي موجود تنها برخي از آنها با شرايط خاص پروژه حاضر همخواني داشته باشد. درهر حال بنظر ميرسد فرمول تجربي آش(Ash) معمولا نسبت به ساير فرمولهاي موجود داراي دقت بيشتري ميباشد.

با توجه به اين مطلب ميزان بارسنگ(Burden)، فاصله داري (Spacing) و اضافه حفر چال(Sub-drilling) بر مبناي فرمول آش محاسبه شده است.

همانگونه که در جدول شماره4- 18 ملاحظه ميگردد بر مبناي قطر چال معادل 152 ميليمتر و استفاده از آنفو بعنوان ماده منفجره ،ميزان بارسنگ، فاصله داري و طول کل چال مورد نياز بترتيب برابر3/4 ،5/5 و 8/11 تخمين زده شده است.



4-5-3-محاسبه نوع و تعداد دستگاه هاي چالزني

با توجه به الگوي آتشباري محاسبه شده ،دستگاه هاي چالزني بايستي قابليت حفر چال به عمق 8/11 متر و با قطر152 ميليمتر را داشته باشند.در جدول شماره 4-19 تعداد دستگاه ها ي چالزني مورد نياز در سال هاي مختلف بهره برداري آورده شده است. همانگونه که ملاحظه ميشود به منظور افزايش قابليت مانور و افزايش قابليت دردسترس بودن دستگاههاي چالزني، يک دستگاه حفاري چرخ لاستيکي بصورت اضافي در تمامي دوره ها در نظر گرفته شده است.






4-5-4-محاسبه ظرفيت و تعداد دستگاههاي بارگيري و باربري

مناسبترين دستگاه هاي بارگيري وباربري براي معادن روباز با ظرفيتي مشابه معدن زرشوران ميتواند بصورت شاول هيدروليکي دامپتراک باشد.همانگونه که درجدول شماره4- 20 ملاحظه ميشود ظرفيت حجم باکت شاول هيدروليکي برابر 4.2 متر مکعب وظرفيت دامپتراک هايي که با ظرفيت جام شاول همخواني داشته باشند برابر 36.5 تن درنظر گرفته شده است.

نکته ديگري که بايد در محاسبات مد نظر ميگرفت، فواصل حمل در سالهاي مختلف بهره برداري بوده است.بديهي است .با توجه به عدم برنامه ريزي انباشت باطله در دوره هاي مختلف و عدم انتخاب محل سنگ شکن در اين فاز، امکان محاسبه دقيق مسافت ها ي حمل ميسر نميباشد. بدين لحاظ مسافت حمل در سال اول بهره برداري در حدود 2 کيلومتر تخمين زده شده است. در محاسبات مربوط به تعداد دامچتراک هاي مورد نياز همچنين فرض گرديد که دامپتراکها مواد را بصورت سر بالا به محل سنگ شکن ويا دامپ باطله حمل خواهند نمود. همچنين مسافت هاي حمل در دوره هاي بعدي بهره برداري ، هر سال 10 درصد افزايش يافته است.