قرن چهاردهم:


سپیده دم نسیمی روح پرور / وزید و کرد گیتی را معنبر
به رخسار و به تن مشاطه کردار / عروسان چمن را بست زیور
ز گوهر ریزی ابر بهاری / بسیط خاک شد پر لولو تر
زبس بشکفت گوناگون شکوفه / هوا گردید مشکین و معطر
بسی شد بر فراز شاخساران / زمرد همسر یاقت احمر
چمن با سوسن و ریحان منقش / زمین چون صحف انگلیون مصور
در اوج آسمان خورشید رخشان / گهی پیدا و دیگر مضمر
( پروین اعتصامی )


یاد آر از آن بدیع زمستان که دست ابر / از برف و یخ به گیتی نطعی بگسترد
و اینک نگاه کن که اعجاز نامیه / جانی دگر به پیکر اشجار بر دمید
آن لاله بر مثال یکی خیل نیزه دار / از دشت بر دمید و به کهسار بردوید
بنگر بدان بنفشه که گویی فتاده است / بر دانه مرصع اندر میان خوید
و آن سوسن کبود نگر که میان کشت / با سوسن سپید به یک جای بشکفد
( ملک الشعراء بهار )

شکوه ها را بنه، خیز و بنگر
که چگونه زمستان سر آمد
جنگل و کوه در رستخیز است
عالم از تیره رویی در آمد
چهره بگشاد و برق خندید
عاشقا خیز که آمد بهاران
چشمه کوچک از کوه جوشید
گل به صحرا در آمد چو آتش
رود تیره چو طوفان خروشید
دشت از گل شده هفت رنگ است
تو هم ای بینوا شاد بخرام
که ز هر سو نشاط بهار است
که به هر جا زمانه به رقص است
تا به کی دیدهات اشکبار است؟
بوسه ای زن که دوران رونده است
( نیما یوشیج )

دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت / ای دختر بهار حسد می برم به تو
عطر و گل و ترانه و سرمستی تو را / با هر چه طالبی به خدا می خرم زتو
برشاخ لخت و عور درختی شکوفه ای / با ناز می گشود دو چشمان بسته را
مرغی میان سبزه ز هم باز می نمود / آن بالهای کوچک زیبای خسته را
خورشید خنده کرد و ز انوار خنده اش / بر چهر روز روشنی دلکشی دوید
موجی سبک خزید و نسیمی به گوش او / رازی سرود و موج به نرمی رمید از او
خندید باغبان که سر انجام شد بهار / دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم
( فروغ فرخزاد )

چشمه ها جوشید و بستانها شکفت / اشک شادی ریخت از چشمان من
باد رسوا دامنافشان بر گذشت / بوی گل پیچید در ایوان من
ابر غم در تیرگی بارید و رفت / دل طراوت یافت زین بارندگی
خنده زد چون صبح نمناک بهار / باز بر من چهر پاک بارندگی
( فریدون توللی )

اردوی بهاران چو کاروانها / بشکوه در آمد به بوستانها
مرغان سفر کرده بازگشتند / آسوده ز سرما به آشیانها
سرخوش ز نشاط بهار بنگر / مرغابیکان را به آبدانها
بس لاله روشن به دشت دیدم / مشکین به یکی خالشان میانها
گر چشم گشایی به هر کناری / از جشن بهاران بود نشانها
( اخوان ثالث )