ما اینجا هیج تعریفی از روح ارائه ندادیم که بخواد تعریفش غلط باشه یا درست. بلکه وجود روح پیش فرض و شناخته شده تلقی شده طبق وجدان.
میگن یه بنده خدایی دوستانش رو آورد کنار حوض پر از آب و بهشون گفت من براتون اثبات می کنم که این حوض آب نداره!
وقتی حرفاش تموم شد دوستاش دیدند فایده نداره هر چی بگن اون یه استدلال میاره که آب نیست توی حوض
اومدند همه با هم انداختنش توی آب تا با علم حضوری بفهمد که حوض آب دارد.
هر چند مطلبی که ارسال کردید مستقیم مورد بحث نیست.اما جهت اینکه بی پاسخ نماند باید عرض کنم روح هم همینه برادر من.روح علاوه بر اینکه علم بر اون صحه گذاشته به عنوان تایید حکم عقل و وجدان! میشه با علم حضوری درونی حسش کرد. این نوع بدیهیات رو براش استدلال نمیارن. چون حضورا اثبات شده هستند.
مثال:
بدن انسان هر چند وقت یکبار تمام سلول هاش عوض میشه ؟ هر 8 سال طبق اثبات علمی که هست. خوب حالا بعد از گذشت این هشت سال شما هنوز هم میگید من مهدی هستم یا می گید من هستم! اگر بنا باشد خیلی علمی نگاه کنیم شما هر هشت سال یک شخص دیگری هستید! که هیچ ربطی به هشت سال گذشته نداره. اما چه وجه مشترکی هست که میگه هنوز من هستم!!!! این همون اثبات حضوری روح است در بدن. .. نیاز به استدلال نداره. مثال زدم که وجود روح رو حضورا درک کردید
----------------------------------
در مورد اینکه مغز اگه دو تا بشه روح هم دوتا میشه یا نه؟
مثل اینکه شما هنوز آنچه این مقاله می خواد بگه رو درست دریافت نکرده اید. این مقاله نمی خواد بگه مغزی که در جمجمه ما قرار داده همون روح است. نخیر. که اگر ما با سلول های بنیادی یا هر روش علمی مغز رو در خارج از بدن آفریدیم پس حتما یک روح بهش باید وصل بشه.
چرا اون مثال رو می زنید . این رو دقت کنید وقتی نطفه ای در رحم زن منعقد می شود تا 4 ماه این نطفه رشد می کند و جسمش هم سالم است و پویا! و در حال شد. یعنی زنده است. اما روح ندارد. و طبق روایات روح از 4 ماهگی به او دمیده می شود. یعنی دارای درک و فهم انسانی می گردد.
شما بین غریزه های حیوانی و وجودات دیگر و بین روح رو دارید خلط می کنید. ایا پرندگان دارای روح هستند؟ حشرات چی؟ اگر نیستند پس چرا زنده هستند و رشد می کنند و می فهمند و غریزه دارند؟
نظرتون درباره کسی که مرگ مغزی کامل دارد چیه؟ اما بدنش زنده است و عکس العمل های منطقی هم نشان می دهد. در صورتی که مغز مرکز کنترل بدن است و در حقیقت کار نمی کند؟
همه اینها رو گفتم که بدانید حیات جسم کاملا از حیات روح جداست. کسی ادعا نکرده است که حیات جسمی انسان فقط به روح وابسته است. بلکه انسان بودن انسان و حیات انسانی به معنای جسم زنده ای که دارای درک و شعور و قدرت تحلیل و تعالی است و اختیار دارد.. این وابسته به وجود روح است.
و اختیار با غریزه حیوانی و جسم های رشد کننده ی زنده متفاوت است.
درخواست می کنم سوالاتی که به ذهنتون میاد رو قبل از طرح کردن کمی روش فکر کنید و تحقیق کنید. و در تاپیک مربوط به خودش مطرح کنید . در غیر اینصورت و تکرار ، یا پست مربوطه منتقل و یا حذف میشود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)