دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: چرا پوپولیستها نمی مانند

  1. #1
    همکار تالار اخبار و کاربر فعال
    رشته تحصیلی
    الکترونیک
    نوشته ها
    2,339
    ارسال تشکر
    6,263
    دریافت تشکر: 9,972
    قدرت امتیاز دهی
    16030
    Array
    m.g.s.t.r's: بی حوصله

    پیش فرض چرا پوپولیستها نمی مانند


    گفته می شود در حیات اجتماعی پدیده های وجود دارند که گسترش آنها باعث نابودی آنها می شود. زیمل جامه شناسی آلمانی (1858- 1918) مد را از جمله این پدیده های اجتماعی می دانست. او می گفت همه گیر شدن و گسترش مد باعث می شد تا مد نهایتاً ناپدید شود. به باور او مد به این دلیل آغاز می شد که عده ای می خواستند خود را از دیگران متمایز کنند، زمانی گسترش می یافت که عده زیادتری می خواستند خود را با آن عده خاص شبیه سازند و زمانی نابود می شد که همه گیر شدن آن، هدف متمایز بودن اولیه آن را بی معنا می ساخت. به این معنا نابودی و ناپایداری خصیصه ماهوی مد دیده می شد.


    در میان نظام های سیاسی می توان پوپولیسم را تا حدی همتایی برای مد در نظر گرفت. این یاداشت می خواهد نشان دهد پوپولیسم همانند مد به دلیل خصایص ماهوی اش ناپایدار و گذراست. به شیوه عجیبی رژیم های پوپولیستی به لحاظ ماهوی یعنی آنچه که هستند نمی توانند باشند. برای بحث در باره این موضوع ابتدا به خصایص ماهوی پوپولیسم می پردازیم.


    گرچه پوپولیسم و رژیم های پوپولیستی به سختی قابل تعریف هستند، با این وجود می توان گفت که آنها واجد چندین خصلت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عمده هستند که کمابیش آنها را از دیگر نظام های سیاسی متمایز می سازد. مثلاً استدلال شده است که آنها از حیث سیاسی نهاد ستیزند، از حیث اقتصادی سیاستهای بازتوزیعی یا انبساطی گسترده ای را در پیش می گیرند و نهایتاً اینکه پایگاه اجتماعی آنها عموماً در میان طبقات پایین و متوسط روبه پایین جامعه قرار دارد. این یاداشت نشان می دهد که پوپولیسم به دلیل همین خصایص یک رژیم سیاسی گذرا، خالق اضداد خود و خود نابودساز است.


    بحث را با اولین خصیصه آنها یعنی نهاد ستیزی پوپولیسم شروع می کنیم. این نهاد ستیزی بیش از هر چیز به این دلیل مربوط می شود که پوپولیسم می خواهد با توده ها ارتباط مستقیم داشته باشد؛ چون اساساً توده گراست. به همین دلیل به تدریج پوپولیستها درصدد بر می آیند نهادهای موجود را برچینند. زمانی که این نهادها برچیده یا نادیده گرفته شدند نهایتاً شخص اول پوپولیست در محور ساخت سیاسی قرار می گیرد. بدین سان نوعی نظام شخصی گرا شکل می گیرد که در آن حاکم پوپولیست خود را یکه تاز می بیند.


    در این جاست که حاکم پوپولیست جای نهاد را می گیرد و خود را در مقام نهاد برمی کشد. بدین شکل پوپولیسم به سمت یک نظام متکی به شخص با رویه های استبدادی حرکت داده می شود و این رویه ها زمانی تقویت می شود که یکی از آخرین نهادها یعنی نهاد قانون و قانونگذاری هدف دیده شود. در این حالت نقض قانون به فعالیت روزانه این دست از رژیم ها و به سیبل حاکم پوپولیست تبدیل می شود.


    بی قانونی و استبداد مبتنی بر شخص تفوق می یابد و پوپولیسم به دو دلیل به ضد خودش تبدیل می شود. اول آنکه برای اعمال شیوه استبدادی خود نیازمند نهادی برای اعمال سرکوب می شود؛ در حالی که پوپولیسم اساساً خود نهاد ستیز است اما برای سرکوب به نهاد نیاز پیدا می کند. ثانیاً توده گرایی پوپولیست جای خود را به نظام شخص گرا یا فرد گرا می دهد. بدین سان پوپولیسم از حیث سیاسی به تدریج به ضد آنچه بود تبدیل می شود.


    در حوزه اقتصادی نیز وضع بهتر از حوزه سیاسی نیست. رژیم های پوپولیستی عموماً به سمت سیاستهای انبساطی و بازتوزیعی گرایش مشخصی دارند. بخشی از دلیل این گرایش، سیاسی است و به این دلیل مربوط می شود که پایگاه اجتماعی رژیم های پوپولیستی بیشتر در میان طبقات پایین و فرودست قرار دارد. سیاستهای بازتوزیعی، رفاهی و انبساطی استراتژی این رژیم ها برای تامین منافع مادی همین پایگاه اجتماعی است. اما این سیاستهای انبساطی عموماً اندکی پس از اجرا تاثیرات تورمی بر اقتصاد و بحران کسری بودجه برای دولت به همراه دارند.


    مثلاً جدید ترین گزارش بانک جهانی به شکل مشخص تورم زا بودن سیاستهای پوپولیستی را به روشنی نشان داده است. چنانکه بر اساس آخرین گزارش بانک جهانی در سال 2013 و در میان 161کشور جهان، دو کشور دارای رژیم ها پوپولیستی با نرخ تورم 40 و 5/39 رده اول و دوم نرخ بالای تورم را داشته اند. "دورنبوش و ادواردز" نیز در پژوهشی معروف نشان داده ا ند که سیاست های انبساطی رژیم های پوپولیستی در برزیل، آرژانتین، پرو، مکزیک، شیلی و نیکاراگوئه نهایتاً به تورم و کسری بودجه انجامیده است و این رژیم های پوپولیستی را به عقب نشینی از سیاستهای انبساطی پوپولیستی وادار نموده است. به زعم آنها نهایتاً تمامی این رژیم های پوپولیستی جای خود را به دولتهایی داده اند که سیاستهای تثبیتی و انقباضی و مشخصاً ضد پوپولیستی داشته اند. بدین سان از دل سیاستهای انبساطی پوپولیسم، سیاستهای انقباضی بیرون می آمد که عموماً از سوی رژیم های جدید ضد پوپولیستی به اجرا درمی آمدند . بنابراین پوپولیسم این بار از حیث اقتصادی نیز خالق آنتی تز خود از کار درمی آمد.


    نهایتاً همین ضعف اقتصادی عمده پوپولیسم یعنی تورم زا بودن، به پاشنه آشیل اجتماعی پوپولیست نیز تبدیل می گردید. اصل بحث این است که رژیم های پوپولیستی که با تورم بالا مواجه می شدند، عموماً پایگاه اجتماعی توده ای خود را از دست می دادند. از حیث طبقاتی این موضوعی مشخص شده است که تورم بالا بیشترین تاثیرات سوء خود را بر طبقات فرودست و نه بالا دست دارد. در کنار سایر عوامل، حداقل مشخص است که تورم به دلیل افزایش ارزش دارایی ها، بالتبع به سود داراها و نه ندارهاست. چنانکه نمونه های برزیل، آرژانتین، پرو، مکزیک، شیلی و نیکاراگوئه در گذشته نشان دادند، افزایش نرخ تورم ناشی از سیاستهای انبساطی که از سوی رژیم های پوپولیستی و در ظاهر به نفع طبقات فرودست تدارک دیده می شد، نهایتاً به زیان این طبقات تمام می شد. به دلیل همین زیان اقتصادی، وقوع نوعی واگرایی طبقات فرودست در ساختار و بدنه اجتماعی رژیم ها ی پوپولیستی موضوعی قابل پیش بینی دیده شده است. طبقات فرودست که روزی پوپولیسم را دوست اقتصادی خود می پنداشتند حالا آن را دشمن اقتصادی خود می دیدند. از دل دوست دیروز دشمن امروز بیرون آمده بود.


    خلاصه کنیم، پوپولیسم که در ابتدا بر توده گرایی تاسیس یافته بود، در ادامه به شدت فردگرا می شد. پوپولیسم که کار خود را با سیاستهای انبساطی شروع نموده بود، در ادامه جای خود را به سیاستهای انقباضی داد. پوپولیسم که در ابتدا بر پایگاه اجتماعی توده ای استوار بود، در ادامه این پایگاه را به سمت واگرایی اجتماعی از خود می کشاند. به عبارتی دیگر، پوپولیسم از دل یک نظام مبتی بر توده ها یک نظام شخص گرا، از دل سیاستهای اقتصادی انبساطی سیاستهای اقتصادی انقباضی و از دل یک طبقه فرودست حامی یک طبقه فرودست غیر حامی می ساخت.


    بنابراین می توان گفت که پوپولیسم بنا به منطق نهفته در خصایص ماهویش، مرتب اضداد خودش را تولید می کند و بر همین اساس است که به شکل پارادوکسیکالی باید پذیرفت که پوپولیسم بنا بر آنچه هست نمی تواند باشد. درست است که مد را بیشتر ثروتمندان و پوپولیسم را بیشتر فقرا برمی گزینند، اما پوپولیسم و مد هر دو یک ویژگی مشترک دارند. هر دو زمانی که گسترش یافتند به سمت تولید اضداد خود و لاجرم "خود نابودسازی" حرکت می کنند. بنابراین اگر جایی دیده شد پوپولیسم مرتب رو به گسترش است باید بدانیم که این گسترش به تدریج وزن آن را سنگین تر می کند تا طناب دار گلویش را محکمتر فشار دهد. پس بهتر است یا اصلاً پوپولیست نباشیم یا اگر هستیم بدانیم که نباید وزن زیادی داشته باشیم.


    * استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان




  2. 2 کاربر از پست مفید m.g.s.t.r سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th April 2013, 11:43 AM
  2. ایستگاه راه‌آهن در قرچک احداث می‌شود
    توسط چکامه91 در انجمن ساير موضوعات خبري
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 31st March 2013, 01:59 PM
  3. قلعه عجیب کریستف کلمب
    توسط هستی.. در انجمن سایر موضوعات علمی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th March 2013, 12:55 PM
  4. مقاله: پروژه ایستگاه صلح
    توسط M@hdi42 در انجمن تاریخ نیروی هوایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd March 2013, 11:37 AM
  5. کتاب مقاومت مصالح پوپوف جلد 1 و 2
    توسط ریپورتر در انجمن کتاب های مکانیک
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 26th March 2011, 09:48 AM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •