دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 16 از 18 نخستنخست ... 6789101112131415161718 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 151 تا 160 , از مجموع 173

موضوع: زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون

  1. #151
    همکار تالار شیمی عمومی
    نوشته ها
    419
    ارسال تشکر
    6,615
    دریافت تشکر: 4,285
    قدرت امتیاز دهی
    16985
    Array

    پیش فرض پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون

    گل پونه های وحشی دشت امیدم
    وقت سحر شد
    خاموشی شب رفت فردایی دگر شد
    من مانده ام تنهای تنها
    من مانده ام تنها میان سیل غمها
    حبیبم سیل غمهاگل پونه ها نا مهربانی آتشم زد آتشم زد
    گل پونه ها بی همزبانی آتشم زد
    می خواهم اکنون تا سحر گاهان بخوانم
    افسرده ام دیوانه ام آزرده جانمگل پونه های وحشی دشت امیدم
    وقت سحر شد
    خاموشی شب رفت فردایی دگر شد
    من مانده ام تنهای تنها
    من مانده ام تنها میان سیل غمها
    حبیبم سیل غمها


    خوشا خون خوردن از پیمانه ی دل
    پریشان گشتن از افسانه ی دل

    خوشا هستی به پای می نهادن
    بکنج عزلت خمخانه ی دل

    خوشا نور خدا دیدن به مستی
    درون خانه ی ویرانه دل

    خوشا در نیمه شبها بوی یاری
    شنیدن از گل پیمانه ی دل

    خوشا رسوا کند ما را به مستی
    طپیدن های مشتاقانه ی دل

    خاموشی پا تا به سر گوش
    براه ناله ی مستانه ی دل

    خوشا زنجیر آغوشی که باشد
    دلم دیوانه من دیوانه ی دل

    خوشا سوزاندن از بیم جدایی
    بگرد شمع غم پروانه ی دل

    خوشا بیگانگی با نا رفیقان
    جدا ماندن ز هر بیگانه ی دل ..


    بی تو طوفان زده دشت جنونم
    صید افتاده به خونم
    تو چه‌سان می‌گذری غافل از اندوه درونم ؟

    بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
    بی من از شهر سفر کردی و رفتی
    قطره‌ای اشک درخشید به چشمان سیاهم

    تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
    تو ندیدی ...
    نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی
    چون در خانه ببستم،
    دگر از پا نشستم

    گوئیا زلزله آمد،
    گوئیا خانه فروریخت سر من
    بی تو من در همه شهر غریبم
    بی تو، کس نشنود از این دل بشکسته صدائی
    بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی

    تو همه بود و نبودی
    تو همه شعر و سرودی
    چه گریزی ز بر من
    که ز کوی‌ات نگریزم

    گر بمیرم ز غم دل
    به تو هرگز نستیزم
    من و یک لحظه جدایی ؟!

    نتوانم، نتوانم
    بی تو من زنده نمانم ..

    سعی کن تنها کسی را که در تنهایی ات راه می دهی خدا باشد؛
    و سعی کن تنهایی ات آنقدر بزرگ باشد که خدا در آن جای گیرد ...

  2. 4 کاربر از پست مفید یاسمین5454 سپاس کرده اند .


  3. #152
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مامایی
    نوشته ها
    3,947
    ارسال تشکر
    36,060
    دریافت تشکر: 18,520
    قدرت امتیاز دهی
    28276
    Array
    yas-90's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون



    مهناز بدیهیان (متولد: اصفهان)(تخلص:اوبا) ،شاعر،مترجم و فعال اجتماعی، مقیم کالیفرنیا و در سانفرانسیسکو ساکن می‌باشد. وی از جمله پیشگامان ایجاد پیوند بین شعر و فرهنگ شرق و غرب می‌باشد.

    وی از پدر ومادری اصلاتا نجف آبادی به دنیا آمد ولی به سبب شغل پدر، خانواده وی در تبریز، اهواز و اصفهان زندگی کردند. وی در خانواده‌ای ادیب و ادب دوست رشد کرد، مادری اهل شعر و ادب و فرهنگی. مهناز بدیهیان از همان دوران کودکی علاقه خود را به نویسندگی نشان داد. ‍‍پس از اتمام دبیرستان در رشتهٔ ریاضی وارد دانشگاه اصفهان شد و در رشته پرستاری لیسانس خود رادریافت کرد. سپس دردانشگاه شیراز لیسانس تعلیم و تربیت در همان رشته را به پایان رساند. در سن بیست و یک سالگی بعنوان استادیار در دانشکده پرستاری کرمانشاه مشغول بکار شد.

    وی در سال ۱۹۷۹ به دلیل دریافت بورس تحصیلی همسرش از دانشگاه جانز هاپکینز، رهی آمریکا شد. او سپس توانست از دانشگاه مورگان در بالتیمور فوق لیسانس جامعه شناسی را کسب کندو پس از آن موفق به کسب مدرک دکتری دندان پزشکی از دانشگاه آیووا شد. در سال ۲۰۱۲ در رشتهٔ تخصصی شعر از دانشگاه پسیفیک در اورگون فوق لیسانس در یافت کرد(MFA).

    اشعار و نوشته‌های بدیهیان در سراسر جهان به چند زبان منتشر شده، از جمله فارسی،ترکی،ایتالیایی، و مالایاییو اسپانیایی. اودر حال حاضر او در شمال کالیفرنیا مجله ادبی چند زبانه آنلاین،مجله ماه ، اولین مجله ادبی اینترنتی بزبان فارسی برای ایجاد محلی برای تبادل نظر شاعران از سراسر جهان اداره می‌کند. وی یکی از اعضائ فعال شاعران انقلابی (RPB) در سانفرانسیسمو می‌باشد. مجموعه‌ای از اشعار او توسط آندرس آلفارو را به اسپانیایی ترجمه شده که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد او در حال حاضر در یک رمان به نام "مانند یک لباس عروسی " در دست نوشتن دارد. در سال ۲۰۰۹ مجموعه شهر صدای اعتراض قلم را منتشر کرد. در سال ۲۰۱۳ کتاب آنتالوژی شعر بیش از سی شاعر معاصر ایرانی را به انگلیسی ترجمه کرد(Saplings Arise) که با مقدمه‌ای توسط جک هرشمن در سانفرانسیسکو منتشر شد. از تاکنون چند مجموعه شعر بفارسی و انگلیسی منتشر شده است.

    آثار

    نفس عشق (دفتر شعر) – ۱۹۹۸
    صدای رباب (دفتر شعر) -۲۰۰۱
    پرسشها (ترجمه اشعار پابلو نرودا) – ۲۰۰۳
    از زاینده رود تا می سی سی پی، به انگلیسی (دفتر شعر)-۲۰۰۵
    وی یک دفتر شعر و یک مجموعه داستان کوتاه نیز آمادهٔ انتشار دارد.
    آنتالوژی شعر بیش از سی شاعر معاصر ایران و ترجمه به انگلیسی با مقدمهٔ جک هرشمن.Saplings Arise 2013
    چاپ آثار وی در چندین آنتالوژی در جهان.




    راز
    دوستت دارم رازی بود که نگفتیم

    آرزو رازی بود
    که بر ملا نکردیم
    و زندگی رازی مبهم
    که هیچکس آنرا نشناخت
    بر لبانم رازیست

    که با فریاد روی خاطراتم یخ بسته
    و این عمر رازناک
    چه آرام ، آرام از کنارمان می گذرد
    و می پیوندد به ریشه های پر گوی خاک
    تنهایم بگذار
    و از روی لبانم همچون رازی بر ملا شو

    و از روی قلبم
    همچون مذاب ناگفته برخیز
    طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند

  4. 5 کاربر از پست مفید yas-90 سپاس کرده اند .


  5. #153
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مامایی
    نوشته ها
    3,947
    ارسال تشکر
    36,060
    دریافت تشکر: 18,520
    قدرت امتیاز دهی
    28276
    Array
    yas-90's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون

    دوباره می شوم


    در خوابهای تو می شکفم

    و بسترت بوی آینده می گیرد

    در کنار چلیپای رنگین آزادی
    بر می گردم به چشمهای تو
    به سو سوی خلوت رازناک آن
    به نم نم آنها بوقت عاشقی
    به اطاق کوچکی که در آن اندوهمان را خاک کردیم
    دوباره می شوم
    زن دوباره
    و هرگز از ریشه نمی مانم
    در هیچ باغ آتش گرفته ی جهان
    هرگز سکوت خاموشم نمی کند
    جرقه می زنم
    از اعماق خاکستر
    شعله می کشم
    از انتهای خاموشی
    دوباره می شوم، ایستا
    وتندیس هزار ساله ام جان گرفته
    کنار هر پنجره ی خاموش
    که دستان بیرحم زن ستیزان
    برویمان بستند
    بمرگ بگو که واژه ی وامانده ایست
    و از دفتر لغاتمان پاک خواهد شد
    مرگ نیست
    مرگ نخواهد بود
    من زن دوباره ام
    از آسمان
    از زمین
    از کوه و دره
    از سیاه چال تاریخ
    جان می گیرم
    دوباره می شوم

    و پا می گذارم بسوی بودنی دگر
    روبسوی آفتاب
    طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند

  6. 3 کاربر از پست مفید yas-90 سپاس کرده اند .


  7. #154
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مامایی
    نوشته ها
    3,947
    ارسال تشکر
    36,060
    دریافت تشکر: 18,520
    قدرت امتیاز دهی
    28276
    Array
    yas-90's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون

    مترسک

    پایمان را کشیدیم فرسخها
    تا به قدر جاده ای دراز شود
    و آهوان خسته از آن بگذرند

    دستانمان را بلند کردیم
    از زمین تا سقف آسمان
    تا روی انگشتان نوازشگرش
    پرندگان به خوابی که ندیده اند
    سبز بگذرند

    سپس قلبمان را دو نیمه کردیم
    نیمه ا ی که چند تصویر بی نهایت و ساده
    تسخیرش کرده بود
    و نیمه ای که این مردم
    با آن بازی کردند
    مردمی که عمری بدنبال مترسک هایی بوده اند
    با کلاه های پیچ در پیچ
    و نگاه های شمشیری
    و قلب هایی که پر از خون غلیظ دختران ماست
    و پر از صدای تو در توی مردان جوان بی گناه

    مترسک ها زیر قبای غفلتشان
    حرف هایی دارند که از کرکس های باغ
    از دندان شکسته ی اژدها پر شده است
    و ما منتظریم که دستهای تکثیریمان
    تقسیم شود
    دسته دسته
    به هزار دست
    همان دستانی که مترسک ها از آن می ترسند
    ...

    طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند

  8. 3 کاربر از پست مفید yas-90 سپاس کرده اند .


  9. #155
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مامایی
    نوشته ها
    3,947
    ارسال تشکر
    36,060
    دریافت تشکر: 18,520
    قدرت امتیاز دهی
    28276
    Array
    yas-90's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون

    در صف سیاره ها

    از این پس آب از ماه می نوشم
    آب تلخ زمینی را رها می کنم
    آب خونین دجله و فرات
    و آب می سی سی پی را
    که هزاران دل شکسته در آن شناور است
    و آب رودخانه ی گنگ را
    با شناگران مستمند

    می روم آن بالا
    و مشت هایم را از آب غلیظ ماه پر می کنم
    و قطره قطره می ریزم بر دهان تشنه ی زاینده رود
    راستی کدام صف سربسوی ماه دارد
    از این انتظار زمینی بیزارم

    طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند

  10. 4 کاربر از پست مفید yas-90 سپاس کرده اند .


  11. #156
    همکار تالار شیمی عمومی
    نوشته ها
    419
    ارسال تشکر
    6,615
    دریافت تشکر: 4,285
    قدرت امتیاز دهی
    16985
    Array

    پیش فرض پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون

    پوران فرخ‌زاد (پوران بهمن) (زاده بهمن ۱۳۱۱ نویسنده، مترجم، منتقد ادبی، روزنامه‌نگار وپژوهشگر ایرانی است که حدود ۳۰ کتاب منتشر کرده‌است و نویسنده «کارنمای زنان کارای ایران»، نخستین فرهنگ مبسوط درباره زنان ایرانی است.[۱]
    پوران در بهمن ۱۳۱۱ در نوشهر زاده شد. او فرزند توران وزیری تبار (زاده تهران و کاشی‌تبار) وسرهنگ محمد فرخ‌زاد(که ستوان جوان و تحصیل‌کرده شعردوستی از دهکده بازرگان تفرش بود) است. از دیگر اعضای خانواده او می‌توان خواهر کوچکترش، فروغ فرخزاد و برادرش، فریدون فرخزادرا نام برد. پوران کودکی خود را در نوشهر و شهرهایی دیگر گذراند و در تهران بزرگ شد. او و خواهران و برادرانش پیش از رفتن به مدرسه خواندن را آموخته و با کتاب‌خوانی مانوس شدند. پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰ پدرش از نوشهر به تهران منتقل شد و پوران در دبستان ژاله و سروش درس خواند و در این دوره استعداد ادبی او آشکار شد. همچنین از ۹ سالگی زبان انگلیسی را با آموزگار در خانه آموخت و در انجمن فرهنگی پروین و انجمن ایران و آمریکا ادامه داد.
    سعی کن تنها کسی را که در تنهایی ات راه می دهی خدا باشد؛
    و سعی کن تنهایی ات آنقدر بزرگ باشد که خدا در آن جای گیرد ...

  12. 2 کاربر از پست مفید یاسمین5454 سپاس کرده اند .


  13. #157
    همکار تالار شیمی عمومی
    نوشته ها
    419
    ارسال تشکر
    6,615
    دریافت تشکر: 4,285
    قدرت امتیاز دهی
    16985
    Array

    پیش فرض پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون

    دست های گرم تو

    کودکان توامان آغوش خویش

    سخن ها می توانم گفت

    غم نان اگر بگذارد .


    نغمه در نغمه در افکنده


    ای مسیح مادر ، ای
    خورشید!

    از مهربانی بی دریغ جانت


    با چنگ تمامی ناپذیر تو سرودها می توانم کرد


    غم نان اگر بگذارد .


    رنگ ها در رنگ ها دویده ،


    ای مسیح مادر ، ای خورشید !


    از مهربانی بی دریغ جانت

    با چنگ تمامی ناپذیر تو سرودها می توانم کرد

    غم نان اگر بگذارد .

    چشمه ساری در دل و


    آبشاری در کف ،

    آفتابی در نگاه و


    فرشته ای در پیراهن

    از انسانی که تویی


    قصه ها می توانم کرد


    غم نان اگر بگذارد .
    سعی کن تنها کسی را که در تنهایی ات راه می دهی خدا باشد؛
    و سعی کن تنهایی ات آنقدر بزرگ باشد که خدا در آن جای گیرد ...

  14. 4 کاربر از پست مفید یاسمین5454 سپاس کرده اند .


  15. #158
    همکار تالار شیمی عمومی
    نوشته ها
    419
    ارسال تشکر
    6,615
    دریافت تشکر: 4,285
    قدرت امتیاز دهی
    16985
    Array

    پیش فرض پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون

    فاطمه (غزاله) علیزاده
    غزاله علیزاده بهمن۱۳۲۷ در مشهد زاده شد. مادرش منیرالسادات سیدی نیز خود شاعر و نویسنده بود. غزاله در کودکی درون‌گرا، بازیگوش و باهوش بود. در مدرسه گاه با بازیگوشی‌ها و شجاعت‌هایش دیگران را نگران می‌کرد اما شاگرد زرنگی نیز بود. مدرسه را در دبیرستان علوم انسانی مهستی به پایان برد و در همین زمان به گیاه‌خواری روی آورد. او در کنکور رشته ادبیات فارسی در مشهد و کنکور حقوق و فلسفه در تهران قبول شد و به خواست مادرش در رشته حقوق وارد شد.

    او با مدرک لیسانس
    علوم سیاسی از دانشگاه تهران، برای تحصیل در رشتهٔ فلسفه و سینما در دانشگاه سوربن به فرانسه رفت.در واقع ابتدا برای دکترای حقوق به پاریس رفت ولی با زحمت زیاد رشته‌اش را به فلسفه اشراق تغییر داد و قصد داشت پایان‌نامه‌اش را درباره مولوی بنویسد، که با مرگ ناگهانی پدرش آن را نیمه‌کاره رها کرد.
    وی پیشهٔ ادبی خود را از دههٔ ۱۳۴۰ و با چاپ داستان‌های خود در مشهد آغاز کرد.

    غزاله علیزاده ابتدا با
    بیژن الهی ازدواج کرد و صاحب دختری به نام سلما شد. سپس از او جدا شده و در سال ۱۳۵۴ با محمدرضا نظام شهیدی ازدواج کرد..
    وی که از بیماری
    سرطان رنج می‌برد بعد از دو بار خودکشی ناموفق، سرانجام در ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۷۵ در روستای جواهردهرامسر خود را از درختی حلق‌آویز کرد. او را در امامزاده طاهر کرج به خاک سپردند.

    رمان‌ها


    • دو منظره ۱۳۶۳
    • خانه ادریسی‌ها ۱۳۷۰ (۲ جلدی)
    • شب‌های تهران


    مجموعه داستان‌ها



    • بعد از تابستان ۱۳۵۵
    • سفر ناگذشتنی ۱۳۵۶
    • چهارراه


    سایر آثار



    • تالارها
    • رویای خانه و کابوس زوال
    سعی کن تنها کسی را که در تنهایی ات راه می دهی خدا باشد؛
    و سعی کن تنهایی ات آنقدر بزرگ باشد که خدا در آن جای گیرد ...

  16. 4 کاربر از پست مفید یاسمین5454 سپاس کرده اند .


  17. #159
    همکار تالار شیمی عمومی
    نوشته ها
    419
    ارسال تشکر
    6,615
    دریافت تشکر: 4,285
    قدرت امتیاز دهی
    16985
    Array

    پیش فرض پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون

    جملات معروف غزاله:

    « ما نسلی بودیم آرمان‌خواه که به رستگاری اعتقاد داشتیم. هیچ تأسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رؤیا، حیرت می‌کنم. تا این درجه وابستگی به مادیت، اگر هم نشانه‌ی عقل معیشت باشد، باز حاکی از زوال است. ما واژه‌های مقدس داشتیم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زیبایی و تجلی»
    از مصاحبه با گردون
    * * *
    «خستهام برای همین میروم، دیگر حوصله ندارم، چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانه تاریک، من غلام خانههای روشنم.»
    وصیت نامه غزاله
    * * *
    «ما طوری رفتار می‌کنیم که انگار هیچ گذشته‌ای نداریم. هر روز متولد می‌شویم، هر شب می‌میریم. تغییر طبیعی‌ است اما تا این حد سر به بیماری می‌زند. »
    آخرین نوشته
    * * *

    «با سپاس از داوران جایزه و بانیان آن، از گرداب گذر، انتظار برنامه‌ریزی برپایهٔ جایزه نداشته باشید. دستاویز من برای ادامه زندگی ، ساختن جهانی است منظم، دنیای رمان یا داستان، به امید گرفتن ضرب هرج و مرج جهان بیرون.»
    پس از جایزه بهترین مجموعه داستان سال 73برای «چهارراه»
    * * *
    «تعداد اتاق‌های بی‌قاعده‌ای که بساز و بفروش‌ها در ساختمان‌های بدقواره‌شان علم می کنند چندین برابر خانه‌های بی‌حافظه‌ی مغز آنهاست. شور دلال‌ها، معنای زندگی را با حیوانیت سرشت انسان برابر می‌کند.»
    آخرین نوشته
    سعی کن تنها کسی را که در تنهایی ات راه می دهی خدا باشد؛
    و سعی کن تنهایی ات آنقدر بزرگ باشد که خدا در آن جای گیرد ...

  18. 4 کاربر از پست مفید یاسمین5454 سپاس کرده اند .


  19. #160
    همکار تالار شیمی عمومی
    نوشته ها
    419
    ارسال تشکر
    6,615
    دریافت تشکر: 4,285
    قدرت امتیاز دهی
    16985
    Array

    پیش فرض پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون

    مهری جعفری
    مهری جعفری (متولد یکی از روستاهای مشکین‌شهر) وکیل پایه یک دادگستری، کوهنورد و شاعری است که در هر سه زمینه به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته.

    مهری دوره کارشناسی حقوق خود را از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد خود در رشته حقوق تجارت بین‌الملل را از دانشگاه UWL لندن دریافت کرده و در حال حاضر برای اخذ پروانه وکالت خود در انگلستان مشغول گذراندن دوره‌های حقوقی آن کشور در دانشگاه Westminster لندن است. وی به عنوان یک حقوقدان و کنشگراجتماعی توانسته است با نوشتن مقاله‌های متعدد، اجرای پروژه‌های حقوقی، تحقیقی و آموزشی و شرکت در کنفرانس‌ها و انجام مصاحبه‌های مختلف تلاش مستمری را در زمینه دفاع از حقوق زنان، کودکان و هم جنسگرایان به نمایش بگذارد. وی از سال ۲۰۰۹ در کنار تحصیل در دانشگاه‌های لندن، به نوشتن مقاله و تهیه گزارش‌های حقوقی برای موسسه‌های غیردولتی و نهادهای بین‌المللی و انجام تحقیق‌های حقوقی پرداخته و در زمینه بهبود وضعیت حقوقی اقلیت‌های جنسی در داخل ایران و کمک به همجنسگرایان پناهجو در خارج تلاش مستمری داشته است. به غیر از مجموعهٔ شعر «بی هیچ ترسی از جاذبهٔ زمین» (۱۳۸۵) و مجموعهٔ در دست انتشار «می‌خواهم سازم را کوک کنم»، از وی کتابی نیز در زمینه حقوق ورزشی به نام «قانون در کوهستان» در سال ۲۰۰۸ توسط نشر مشگی منتشر شده است.

    وی هم چنین در سال ۱۳۸۷ به طور همزمان اقدام به صعود دو قله ۷ هزار متری در کشور قزاقستان کرده و اولین زن ایرانی است که توانسته است قله خانتانگیری را به ارتفاع ۷۰۱۰ متری صعود کند. او در حال حاضر در لندن اقامت دارد. مهری جعفری دبیر نشریه الکترونیکی انجمن معلولین ایرانی مقیم بریتانیا و از داوران جایزه شعر زنان ایران (خورشید) بوده است.

    دو شعر از مهری جعفری

    ویرایش توسط یاسمین5454 : 22nd December 2014 در ساعت 10:31 AM
    سعی کن تنها کسی را که در تنهایی ات راه می دهی خدا باشد؛
    و سعی کن تنهایی ات آنقدر بزرگ باشد که خدا در آن جای گیرد ...

  20. 3 کاربر از پست مفید یاسمین5454 سپاس کرده اند .


صفحه 16 از 18 نخستنخست ... 6789101112131415161718 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •