آرماديلو
واژه آرماديلو يك اصطلاح اسپانيايي است و به معنيحيوان كوتاهقد زره دار آمدهاست . آنها يكي از گروههاي شگفتانگيز حيوانات هستند كه حدود50ميليون سال پيش(درپالئوسن) درآمريكاي جنوبي ظاهر شدند. آرماديلوها پستاندار هستند.برعكس آنچه فكر مي شودآنها نه جونده ونهپستاندار تخم گذار هستند بلكه از پستانداران جفت دارند. آرماديلودر طبقه‌بنديجانوران، در همان خانواده‌اي قرار دارد کهمورچه‌خوار وحيوان تنبل قرار مي‌گيرند و درمناطقي از آمريکاي شمالي و در همه جاي آمريکاي جنوبي يافت مي‌شود. دو گونهآرماديلووجود دارد کهبزرگ‌ترينآن،آرماديلويغول‌پيکر با طولي برابر5/1 متراست. و استآرماديلوها که انواع مختلفي از گياهان، حشرات و جانوران کوچک را مي‌خورند. آنها به خوردن مورچه‌ها و موريانه‌ها بسيار علاقه دارند، اين جانوران باپاهاي جلو و پنجه‌هاي نيرومندشان زمين را مي‌کنند و مورچه‌ها و موريانه‌هارا پيدا مي‌کنند و مي‌خورند. آرماديلوهاجانوراني ترسو هستند و هر گاه احساس خطر کنند، به سرعت به طرف لانه‌هاي خود فرار مي‌کنند.آرماديلوهامي‌توانندهنگام خطر خود را جمع کنند و به صورت يک توپ در آيند. در چنين حالتي از سر ودم فقط قسمت‌هاي سخت آنها ديده مي‌شود و به اين ترتيب از خطر دشمنان درامان مي‌مانند. تاكنون 20 نوع آرماديلو با ابعادمختلف شناخته شده اند. بچه آرماديلوها يك لاك يا جلد نرم وانعطاف پذير مانند ناخنانساندارند. آرماديلوها تنها پستاندارانزره دار هستند . تفکيک گونه اي آرماديلوها بر مي گردد به 50 ميليون سال پيش درمنطقه اي از آمريكاي جنوبي كهبتدريج در اين منطقه گسترش يافتند. با پديد آمدن يك پلارتباطي خشكي بينآمريكاي شمالي و جنوبي گروهي ازحيوانات درنده از گروهسگ سانان از آمريكاي شمالي به آمريكاي جنوبي رخنه كردند و شروع به قتل وغارت حيواناتبومي آمريكاي جنوبيكردند. شواهد بدست آمده از فسيل ها نشان مي دهد كه در اين زمان حدود 70 درصدپستاندارانبومي اين منطقه از بين رفتند، آرماديلوها نيز در اين غارتدراماننماندند، اگرچه پوششآنها از استخوان است اما نسبتآ نازك بودهو حتي يك سگ معمولينيز مي تواند اين گروه جانداران را بهزحمت بياندازد . با وجود اين غارتگري ها با انعطاف پذيري نسلآنها كاملاً ريشه كننشد . در حقيقت آنها از طريق دره حاصلاز رودخانه ohio به سمت شمال حركت كردند وتا حدود 11 هزارسال پيش سرزمين خودرا نگه داشتند وبه دليل نامعلومي بخشوسيعي از آرماديلوهايآمريكاي جنوبي منقرض شدند .
دارويندر سفر تاريخي خود باكشتي بيگل در حاشيه آمريكاي جنوبيفسيل آنها را يافته وبررسي كرد واز آن بعنوان يكي از شواهدمحكم براي نظريه تغيير گونه ها سود برد.