.
محبووبم : باز چشمانم را گشودم
باز خیالت به جای خودت مرا در آغوش کشید
به خیالت هم قانعم
اما وجود خودت چیز دیگریست .
چقدر دلم هوایت را کرده
چقدر با تو بودن را می خواهم
راستی امروز چند شنبه است ???
مهم نیست البته
چون چند شنبه های بی تو همه دلگیرند
بی انگیزه و سوت و کورند
بی احساس و ملال آورند
هر لحظه تو را می خواهم
حضورت را
وجودت را
بودنت را
حتی نه
کمتر از آن
به صدایت هم قانعم
دلم فقط تو را می خواهد
حتی برای اندکی
چقدر جای خالی ات
خودنمایی می کند
در تک تک لحظاتم
دلم بهانه می گیرد
بچگی می کند
هوا چه دلتنگ است
و خیابان ها چه دلگیر
کاش کنارم بودی
شاید دلم آرام می گرفت
چقدر بی قرارم
چقدر تو را می خواهم
چقدر با تو بودن را می خواهم
آآآآه
دست خودم نیس
هرچه مینویسم به تو ختم میشود.
.
.
علاقه مندی ها (Bookmarks)