امروز با مامان رفتم پارچه بخرم همه راه رو پیاده رفتیم و برگشتیم توی راه مامان ماه نو رو دید و کلی صلوات و ذکر گفت
بهم گفت قرآن تو کیفت نداری به ماه نگاه کردم میخوام به یه آیه یا چیز مقدسی نگاه کنم کلی گشتم چیزی نداشتم یهو یادم افتاد از سفر مشهد کلی عکس از حرم امام رضا دارم دادم به مادر تا اولین نگاهش بعد از دیدن ماه نو به سمت حرم امام رضا باشه...
علاقه مندی ها (Bookmarks)