دلنوشته ...

[Dr.vet]

[فرهاد علیپور]

نشسته ، خسته به جوی و ترانه می سازم
سرشک خون دلم را روانه می سازم
زمانه ساز دگر ، سوز دیگری دارد
به سوز و ساز زمین و زمانه می سازم
بهار عمر چو اندر خس و خزان طی شد
نه غنچه بست و نه گل شد نه دانه می سازم
اگرچه رخت تحمل زتن در آوردم
به روزگار تباهم بهانه می سازم
خیال خنده ندارم چو هر چه می گویند
حدیث منبر و واعظ فسانه می سازم
هزار بیت محبت که در جهان باقیست
به خشت و خاک قلم شاعرانه می سازم
.....
....
مرا که فرصت "جبران" شود روزی
نهال غیرت و مردی نشانه می سازم

فرهاد علی پور " جبران"

[ایلین1366]

رنگ ها را خوب میشناسم
بهار سبز است...
نرگسها زرد...
آسمان ابی است...
اقاقیها بنفش...
پس چرا مداد من سیاه میکشد همه ی نقش ها را در نبودن تو...

[ایلین1366]

از بهار تقويم مي مانداز من
استخوانهايي كه تو را دوست داشتند.

الیاس علوی

[mogan/k]

ابر ملالی اگر توراست
چونان غروب سرد غم انگیز بگذرد
دردی اگر به جان تو بنشست
این نیز بگذرد....

.فریدون مشیری.

[ایلین1366]

یه وقتایی باید رفت . . .اونم با پای خودت . . .

باید جاتو توی زندگیه بعضی ها خالی کنی . . .

درسته توی شلوغی هاشون متوجه نمیشن . . .

اما بدون یه روزی یه جایی بدجور یادت میفتن
اونوقت دیگه خیلی دیر شده

[ایلین1366]

عطر تو شباهت به تنهايي دارد..

[ایلین1366]

گاهی آنقدر تنها می شوم که خدا هم به تقدیر می گوید :

کمی مهربانتر باش !

[ایلین1366]

من دلم تنگ شده ، فاجعه را میفهمی
عمق دلتنگی و این حال مرا میفهمی

چون درختی که ، بریزد همه ی بار وبرش
شده ام مضحکه ی ، صاعقه ها میفهمی!!!!!!!1

[ایلین1366]

شعـر و شاعـری را بـی خیـال
اینبـار کـه بـه دنیـــا آمـدم
گـره ی روسـری ات مـی شـوم ...
مـن هـی ...و بـه هـر بهـانـه ای ،خـودم را وا مـی کنـم از سرت
و تـو محکمتـر از قبـل ...
گـره ام میـزنـی پیش خـودت