دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24

موضوع: توحيد مفضل

  1. #1
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض توحيد مفضل

    در اينجا قصد داريم نكاتي آموزنده از سخنان امام صادق ع را كه به مفضل درخصوص آسمان و زمين و آفرينش و وحدت خدا بيان كرده اند ، مطالبي بيان كنيم.

  2. 7 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  3. #2
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : توحيد مفضل

    روایت کرده است : محمد بن سنان ، از مفضل بن عمر که گفت : روزى بعد از عصر نشسته بودم در روضه که میان قبر حضرت رسول صلى الله علیه و آله و منبر آن حضرت است ، و من تفکر مى کردم در آنچه حق تعالى مخصوص ‍ گردانیده است به آن سید ما محمد صلى الله علیه و آله را، از شرف و فضایل و آنچه بخشیده و عطا کرده است ، و مشرف ساخته است او را به آن از آنچه نمى داند آنها را جمهور امت و جاهلند و نمى دانند آن چه را حق تعالى به او عطا کرده است از فضیلت و عظم منزلت و بزرگى مرتبت ، در این فکر بودم که ناگاه ((ابن ابى العوجاء))(34) که یکى از ملاحده آن زمان بود و نشست در جائى که من کلام او را مى شنیدم ، چون قرار گرفت مردى از اصحاب او آمد و نزدیک او نشست ، پس ابن ابى العوجاء اشاره کرد به ضریح مقدس حضرت رسالت پناه صلى الله علیه و آله و گفت : ((به تحقیق که صاحب این قبر به کمال مراتب عزت رسید و جمیع خصلتهاى شرف که در او مجتمع گردید و در همه احوال منزلت او به تضاعف مى انجامید)).

    رفیقش گفت که : ((او فیلسوفى بود که دعواى مرتبه ها بلند و منزلت ارجمند کرد، و براى اثبات آن معجزه چند آورد که بر عقل ها غالب آمده و فهم ها در آن کم شده و خردها در دریاهاى تفکر فرو رفتند و باز مانده برگشتند و چون استجابت کردند دعوت او را عقلاء و فصحاء و خطباء داخل شدند مردم در دین او فوج فوج ، پس مقرون گردانید نام خود را به نام خداى خود در اذان که ندا مى کنند به آن بر صومعه ها و مسجدها در جمیع شهرها و مواضعى که دعوت او به آنها رسیده است . و آوازه در آنجا بلند شده است ، و حجت او ظاهر گردیده است در کوه و دشت و دریا و صحرا و در هر شب و روز پنج نوبت تکرار مى کنند در اذان و اقامه تا آن که نامش هر ساعت تازه گردد و پیغمبرش ‍ پنهان نماند.))

    ابن ابى العوجاء گفت : بگذار نام محمد صلى الله علیه و آله را که عقل من در آن حیران است و فکر من در کار او درمانده است و سخن بگو در اصلى که محمد صلى الله علیه و آله خود را به او بلند کرده است .))

    پس سخن در وجود صانع عالم تعالى شاءنه گفتند و حرف را به جائى رسانیدند که این عالم را صانعى و این کارخانه را مدبرى نیست ، بلکه همه چیز به طبع خود متکون مى شوند بى مدبّرى و صانعى و پیوسته چنین بوده و چنین خواهد بود.

  4. 5 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  5. #3
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : توحيد مفضل

    اعتراض مفضل بر ابن ابى العوجاء

    مفضل : چون این سخنان واهى را از آن ملعون شنیدم ، از غایت خشم و غیظ ضبط خود را نتوانستم کرد (خطاب به او) گفتم : اى دشمن خدا! ملحد شدى در دین خدا و انکار کردى پروردگارى را که تو را آفریده است . در نیکوترین ترکیبى و صورت بخشیده است تو را به تمام ترین صورتى و تو را در احوال مختلفه گردانیده است تا به این حد رسانیده . اگر تفکر نمائى در نفس خود و رجوع نمایى به حس خود، هر آینه خواهى یافت که دلایل پروردگارى و آثار صنعت بارى تعالى شاءنه در تو قائم است و شواهد وجود و قدرت و براهین علم و حکمتش در تو واضح و لایح است .))

    ابن ابى العوجاء گفت : اى مرد! اگر تو از متکلمانى با تو به آن طور سخن بگویم ، اگر بر ما حجتى تمام کنى ما پیروى تو بکنیم . و اگر از ایشان نیستى با تو سخن گفتن سودى ندارد، و اگر از اصحاب جعفر بن محمد صادقى او خود با ما چنین مخاطبه نمى کند و به این نوع دلیل با ما مجادله نمى کند، و از سخنان ما زیاده از آن چه تو شنیدى مکرر شنیده است و دشنام نداده ، در خطاب ما و او از اندازه سخن به در نرفته و در جواب ما! و او صاحب حلم و رزانت و خداوند عقل و متانت است . او را طیش و سفاهت و غضب از جا به در نمى آورد گوش مى دهد سخنان ما را و مى شنود حجت هاى ما را تا آن که ما آنچه در خاطر داریم مى گوییم و گمان مى کنیم که حجت خود را بر او تمام کردیم ، آنگاه باطل مى کند حجت هاى ما را به اندک سخنى و حجت بر ما تمام مى کند به مختصرترین کلامى ، و نمى توانیم سخنان معجز نشان او در مقام جواب برآئیم ، اگر تو از اصحاب اویى به طور شایسته او با ما سخن بگو.))

    مفضل گفت : از مسجد بیرون آمدم اندوهناک و متفکر در آنچه مبتلا شده اند به آن اسلام و مسلمانان از کفر این گروه ملحد بى دین ، و شبهات ایشان در انکار صانع آسمان و زمین ، پس رفتم به خدمت مولاى خود امام جعفر صادق - صلوات الله علیه -، چون مرا شکسته خاطر یافت ، پرسید که چیست تو را؟

    چون سخن آن ملحدان و دهریان را به خدمتش عرض کردم فرمود که : بیان خواهم کرد براى تو از حکمت حضرت صانع جل و علا در خلق عالم و درندگان و حیوانات و مرغان و حشرات و هر صاحب روحى از چهارپایان و گیاه ها و درختان میوه دار و غیر میوه دار و سبزى هاى ماءکول و غیر ماءکول آنچه عبرت گیرند از آن عبرت گیرندگان و زیاده گردد به سبب آن معرفت مؤ منان ، و متحیر گردند در آن ملحدان و کافران ، فردا بامداد نیز به نزد ما بیا.

    مفضل گفت : از این مژده عدیم المثال (35) شاد و خوش حال به منزل خود مراجعت نمودم و براى آن وعده دلنواز شب بر من دراز گشت .

  6. 5 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  7. #4
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : توحيد مفضل

    مفضل گفت : چون صبح شد، بامداد به خدمت آن نقاوه امجاد شتافتم و بعد از رخصت داخل شدم ، و در خدمتش ‍ ایستادم . پس داخل حجره دیگر شد و مرا به خلوت طلبید چون در خدمتش نشستم ، حضرت فرمود: اى مفضل ! گویا امشب تو دراز گذشت براى انتظار وعده ما؟

    گفتم : بلى اى مولاى من !

    گفت : اى مفضل ! خدا بود و هیچ چیز پیش از او نبود، و او باقى است و وجود او را نهایت نیست ، و او است مستحق حمد و ستایش بر آنچه الهام کرد ما را، و مخصوص او است شکر و سپاس بر آنچه عطا کرد و مخصوص گردانید ما را به اعلاى علوم و ارفع معالى (36) ، و برگزید ما را بر جمیع خلق به علم خود، و گردانید ما را گواه بر ایشان به حکمت خود.

    پس رخصت طلبیدم که آنچه بفرمائید بنویسم .

    مخفى ماندن اسباب و علل هستى براى شکاکان

    فرمود که اى مفضل ! آنانى که شک مى کنند در وجود صانع عالم ، جاهلند به اسباب و اغراض که در خلق عالم به عمل آمده ، و قاصر است فهم هاى ایشان از دریافت حکمت ها که بارى تعالى مرعى داشته در آفریدن اصناف مخلوقات در دریا و صحرا و کوه و دشت .

    پس به سبب کوتاهى دانش خود طریق انکار پیموده اند و به جهت ضعف بصیرت خود راه تکذیب و عناد گشوده اند تا آن که منکر شده اند که موجودات را خالقى هست و دعوى مى کنند که عالم را مدبرى نیست ، و آنچه واقع مى شود از روى صنعت و تقدیر و حکمت و تدبیر نیست .

    حق تعالى بلندتر است از آنچه ایشان وصف مى کنند و خدا لعنت کند ایشان را (که ) راه حق واضح به کدام سو مى روند.(37)

    پس ایشان در ضلالت و کورى حیرت خود مانند کورى چندند که داخل شوند در سرائى که در نهایت استحکام و نیکوئى بنا شده باشد و فاخرترین فرشها در آن گسترده باشند و آنچه در کار باشد از انواع ماءکول و مشروب و پوشیدنى و سایر چیزهایى که آدمى به آن محتاج است در آن مهیا کرده باشند، و هر چیزى را در محل خود و جاى مناسب خود قرار داده باشند به اندازه نیکو و تدبیر درست ، پس آن کوران در آن سراى رفع البنیان به جانب راست و چپ تردد کنند و داخل بیوت آن شوند با دیده هاى بسته که نه بناى سرا را مشاهده نمایند و نه آنچه در آنجا براى اهلش مهیا کرده اند و بسا باشد که کورانه پا زنند بر ظرفى یا چیزى که در موضع خود گذاشته شده و غایت احتیاج به او داشته باشند و ندانند که به چه جهت در آن موضع گذاشته اند و براى چه مهیا کرده اند و به این سبب به خشم آیند و غضبناک شوند و مذمت کنند سرا و بنا کننده سرا را.

  8. 5 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  9. #5
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : توحيد مفضل

    مذمت پیروان مانى

    بعینه همین است حال این گروه که منکرند از حسن تقدیر معبود و کمال تدبیر عالم وجود زیرا که چون اذهان ایشان در نیافته است اسباب و علل فواید اشیاء را مى گردند در این عالم امکان ، نادان و حیران نمى فهمند، آنچه در این سرا به کار رفته از اتقان خلقت ، و حسن صنعت و درستى نظام ، و چون یکى از ایشان مطلع گردد بر چیزى که سبب آن را نداند و عقلش به حکمت آن نرسد مبادرت مى نماید به مذمت آن و وصف مى کند آن را به خطا و قلت تدبیر چنانچه اصحاب ((مانى (39) )) نقاش ، و ملاحده فسقه (40) که از دین به در رفته اند و اشباه ایشان از اهل ضلال که به خیال محال ترک بندگى خداوند ذى الجلال کرده اند.

    پس لازم است بر کسى که خداوند بر او انعام کرده باشد به معرفت خود و هدایت کرده باشد به سوى دین خود و توفیق داده باشد او را که تاءمل کند در تدبیرى که در خلایق به کار رفته و دریابد که براى چه آفریده شد و تعبیر و تقریر نماید به براهینى که دلالت مى کند بر صانع ایشان آن که بسیار حمد کند خدا را و مولاى خود را بر این نعمت عظمى و تضرع کند به درگاه خدا که او را ثابت بدارد بر این موهبت کبرى ، و زیاده گرداند هدایت او را زیرا که حق تعالى مى فرماید:

    لئن شکرتم لاءزیدنکم و لئن کفرتم ان عذابى لشدید.(41)

    یعنى : اگر شکر کنید البته زیاده مى کنم نعمت شما را، و اگر کفران نعمت ما کنید به درستى که عذاب من سخت است .

    بیوگرافى مانى

    مترجم گوید که : ((مانى ملعون در زمان شاپور بن اردشیر به هم رسید، و دینى احداث کرد میان مذاهب گبران و ترسایان که نه این بود و نه آن ، و به پیغمبرى حضرت مسیح (علیه السلام ) قائل نبود،(42) و به نبوت حضرت موسى (علیه السلام ) قائل نبود و مى گفت : عالم مرکب است از دو اصل قدیم یکى نور و دیگرى ظلمت و هر خیر و خوبى که در عالم هست از نور مى دانست و هر شر و بدى را به ظلمت نسبت مى داد و مى گفت درندگان و موذیات و عقارب و حیات را ظلمت آفریده ، به سبب آنکه حکمت خلق را نمى دانست و گمان مى کرد که خلق اینها عبث است و در اینها منفعتى نیست و حکیم نمى باید اینها را خلق کند. و در کلام معجز نظام امام (علیه السلام ) بطلان این قول ظاهر خواهد شد.))

  10. 4 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  11. #6
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : توحيد مفضل

    هیاءت هستى و شکل گیرى اجزاء آن

    پس حضرت فرمود: اى مفضل ! اول عبرتها و دلیلها بر صانع عالم تعالى شاءنه ، تهیه و نظام این عالم است و تاءلیف اجزاء آن و نسق آن بر وجه کمال زیرا که اگر تاءمل کنى در عالم به فکر خود و تمیز کنى به عقل خود، خواهى یافت این عالم را مانند سرائى که بنا کرده اند و هر چه بندگان خدا را به آن احتیاج است مهیا کرده اند، پس آسمان رفیع مانند سقف این خانه است و زمین وسیع مانند بساطى است که براى ایشان گسترانده اند و ستاره ها(ئى ) که به حسن انتظام بر هم چیده اند مانند چراغها است که بر این طاق مقرنس آویخته اند و جواهر که در جبال و تلال مخزون است مانند ذخیره ها است که براى ایشان مهیا ساخته اند، و هر چیزى را براى مصلحتى قرار داده . و انسان به منزله کسى است که این خانه را به او بخشیده اند و آنچه در آن هست به او واگذاشته اند، و انواع نباتات را براى او مقرر داشته اند، و انواع حیوانات را به جهت مصالح او آفریده اند.

    پس این انتظام امور و اتّساق احوال ، دلیل واضح است بر آن که عالم مخلوق است به تقدیر و حکمت و نظام و مصلحت و آن که خالق همه یکى است که این اصناف مخلوقات را با یکدیگر الفت داده و بعضى را به بعضى مربوط و محتاج گردانیده - جل قدسه ، و تعالى جده ، و کرم وجهه ، و لا اله غیره ، تعالى عما یقول الجاحدون و جل و عظم عما ینتحله الملحدون .

  12. 4 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  13. #7
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : توحيد مفضل

    مترجم گوید که : ((این دلیل که در آخر کلام امام (علیه السلام ) به آن اشاره شد، اقوى دلایل توحید است ، زیرا که چون انتظام اجزاى عالم و ارتباط آنها به یکدیگر و احتیاج هر یک به دیگرى معلوم شد، ظاهر شد که همه لازم یکدیگرند و به برهان ثابت شده است که متلازمان یا مى باید احدهما علت دیگرى باشند، یا هر دو معلول یک علت باشند. و چون اجزاى عالم همه ممکنند و به علت محتاجند باید که همه به یک علت منتهى شوند.

    و ایضا عقل به وجدان خود حکم مى کند که علت یک نظام شخصى ، یک کس مى باشد و اگر در خانه دو کدخدا باشد، احوال خانه مختل مى شود،(43) چه جاى این عالم کبیر.

    و ایضا عالم کبیر نظیر عالم صغیر است که انسان باشد و هر چه در عالم کبیر است ، در عالم صغیر نظیر آن هست ، و چنانچه عالم بدیهةً حکم مى کند که در بدن انسان دو نفس مدبر نمى تواند بود، هم چنین حکم مى کند که در این عالم دو مدبر نمى تواند بود و در تطبیق اجزاى عالم صغیر بر عالم کبیر کتابها نوشته شده ، و این ترجمه گنجایش ‍ ذکر آنها را ندارد.

  14. 4 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  15. #8
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : توحيد مفضل

    خلقت انسان و تکوّن جنین در رحم

    پس امام (علیه السلام ) فرمود که : ابتدا مى کنم اى مفضل به یاد کردن خلقت انسان ، پس عبرت گیر از آن .

    اول عبرتها تدبیرى است که حق تعالى در جنین مى فرماید: در رحم در حالى که او محجوب است در سه ظلمت :

    تاریکى شکم ، تاریکى رحم ، و تاریکى بچه دان در هنگامى که او را چاره نیست در طلب غذایى و نه در دفع اذیتى و بلائى ، و نه در جلب منفعتى ، و نه در دفع مضرتى ، پس جارى مى شود به سوى او از خون حیض آن مقدار که غذاى او شود چنانچه آب غذا مى باشد براى نباتات .

  16. 4 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  17. #9
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : توحيد مفضل

    كیفیت ولادت جنین

    و پیوسته این غذا به او مى رسد تا خلقش تمام مى شود و بدنش مستحکم مى شود، و پوستش قوت مباشرت هوا به هم رساند، و از سردى و گرمى متضرر نشود، و دیده اش تاب دیدن روشنائى به هم رساند، چون چنین شد مادرش ‍ را در درد زائیدن از جا برمى آورد و او را بى تاب مى کند تا از او متولد مى شود.

    غذاى نوزاد

    و چون از مضیق رحم به وسعتگاه جهان در آمد و به نوع دیگر از غذا محتاج شد، مدبر حقیقى همان خون کثیف را که در رحم ، غذاى او بود به شیر لطف مبدل مى گرداند، و کسوت گلگون خون را از او کنده ، لباس سفید شیر را بر او مى پوشاند و مزه و رنگ و صفاتش متبدل مى شود زیرا که در این حالت این غذا براى بدن او از غذاى سابق موافق تر است .

    و در همان ساعت که به این نوع از غذا محتاج مى شود، به حکم حکیم قدیر غذاى شیر براى او مهیاست و به الهام الهى زبان بیرون مى آورد، و لبها را مى جنباند و طالب غذا مى شود(44) ، در آن وقت دو پستان مادر براى او مانند دو مشک کوچک آویخته که هر وقت که طلب غذا کند براى او مهیا باشد، پس مادام که بدنش تر و نازک است و امعایش باریک و اعضایش نرم و لطیف است تاب غذاهاى غلیظ ندارد به این شیر اغتذا مى نماید.

  18. 5 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  19. #10
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : توحيد مفضل

    روئیدن دندان کودک

    و چون نشو و نما کرد و بزرگتر و قویتر شد و محتاج شد به غذائى که در آن صلابتى باشد تا بدنش محکم شود و اعضایش قوت گیرد، مى رویاند از براى او آسیاهاى خرد کننده از دندانهاى تیز که بخاید غذاهاى صلب را و نرم کند که آسان باشد بر او فرو بردن آنها و بر این احوال نمو مى کند تا به حد بلوغ مى رسد.

    روئیدن مو در صورت مردان و حکمت آن

    پس اگر مرد است مو به روى او مى رویاند که علامت مردان و موجب عزت ایشان است که به آن از حد طفلان و شباهت زنان بیرون مى رود.(45) و اگر زن باشد رویش را از مو پاک مى نماید تا حسن و نضارت و طراوتش باقى ماند و موجب میل مردان به سوى او گردد و به این جهت نسل انسان منقرض نگردد و نوع ایشان محفوظ باشد.

  20. 4 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. توحيد و توكل
    توسط nafise sadeghi در انجمن احادیث و آیات قرآنی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 28th November 2008, 11:09 PM
  2. خبر: قاليباف: شمال و جنوب تونل توحيد به هم متصل شد
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار اجتماعی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 17th October 2008, 07:05 AM
  3. توحيد وتوكل
    توسط nafise sadeghi در انجمن مقالات مذهبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th October 2008, 07:09 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •