دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21

موضوع: خاطرات بیمارستانی

  1. #1
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مامایی
    نوشته ها
    3,947
    ارسال تشکر
    36,060
    دریافت تشکر: 18,520
    قدرت امتیاز دهی
    28276
    Array
    yas-90's: خواهش

    پیش فرض خاطرات بیمارستانی

    سلام دوستان

    راستش دوست داشتم یه تاپیکی داشته باشیم به نام خاطرات بیمارستانی تا خاطراتی که تو بیمارستان و کارآموزی ها تجربه میشه رو اینجا بنویسیم......این تاپیک بیشتر برای افرادیه که در رشته های علوم پزشکی تحصیل میکنن یا مشغول به کار هستن اما اگر کسی خاطره خاصی داره که مربوط به بیمارستان و فضای اونو و کلا مربوط به بیماری و پزشکی و این حرفاست ممنون میشم اگه خواست اینجا هم بنویسه

    راستش بیشتر هدفم آشنا شدن افراد با حیطه فعالیت ها و دیده ها و تجربیات عزیزانیه که در حیطه علوم پزشکی فعالیت یا تحصیل میکنن.......

    همون تجربیاتی که گاهی بوی زندگی میده و گاهی بوی مرگ میده

    گاهی شیرینه و گاهی تلخ

    گاهی میشن دغدغه چندین روزه ذهن

    گاهی اشک به چشم میارن و گاهی باعث لبخند میشن

    گاهی اونقدر آدمو تحت تاثیر قرار میدن که به جا آوردن سجده شکر کمترین کاریه که میشه انجام داد برای سپاس از خدا به خاطر هدیه سلامتی

    .
    .
    .
    طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند


  2. #2
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مامایی
    نوشته ها
    3,947
    ارسال تشکر
    36,060
    دریافت تشکر: 18,520
    قدرت امتیاز دهی
    28276
    Array
    yas-90's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : خاطرات بیمارستانی

    خوب اولین خاطره رو خودم شروع میکنم......اولین زایمانی که دیدم








    یه مادر 35 هفته(فکر کنم همین حول و حوش بود)...ساعت زایمان هم حدودا نزدیکای 11 قبل از ظهر بود.....راستش یه استرس خاص داشتم آخه اولین کارآموزی لیبر یا labor (منظور زایشگاهه ) رو داشتیم....حدودای ترم 3 .....گروه ما 5 نفر بودیم که برای اینکه کی اول زایمان رو بگیره قرعه کشی کردیم منم طبق شانس و اقبال خوبم اون ته مه ا افتادم.....البته بگم ما زایمان رو با استاد گرفتیما فکر نکیند همین جوری میفرستنمون میگن برید زایمان بگیرید ما هم می بینیم.....خوب از صبح که وارد لیبر شدیم وقتی دیدیم این خانم در فاز زایمانی هست بالای سرش بودیم و کنترلش میکردیم البته بیشتر اونی که قراره عامل زایمان باشه ولی چون تازه اومده بودیم به این بخش، استاد اجازه میداد خیلی به هم کمک کنیم و همراه هم باشیم.....ساعت شد 11 و موقع زایمان اون خانم رسید....انگار آدرنالین بهم تزریق کرده بودن......تمام علائم حیاتیم افزایش داشت.......خیلی جالب بود خیلی هم استرس زا بویژه چون اولین بار بود ترس هم همراهش بود....


    نکنه خانمه مشکلی براش پیش بیاد؟؟؟

    نکنه بچهه مشکلی براش پیش بیاد؟؟؟

    نکنه زایمانش سخت باشه؟؟؟؟




    تازه وقتی میدیدم درد میکشه واقعا عذاب میکشیدم....ترسم رو هم بیشتر میکرد....دروغ چرا دلم براش میسوخت....تازه همش میگفتم وای بر زن ها چیا قراره بکشن تو زندگی....کلا همش یا میترسیدم خانمه و بچه ش چیزیشون بشه و یا همش تو دلم گله میکردم که زن چرا باید اینجوری درد بکشه... و زنا بدبختن و زنا بیچاره ن ....گاهی هم میگفتم خدا اگه ما بهشت نخوایم باید کیو ببینیم؟؟؟ البته استغفرالله قصدم کفر گفتن نبود اما باور کنید برای اولین بار انتظار دیگه ای نباید داشت...هر چند که یه چیز خیلی برام جالب بود...تا بچه بدنیا میاد خیلی از مادرا انگار نه انگار تا همین چند لحظه پیش داشتن چه دردی میکشیدن همچین قربون صدقه بچه میرن که آدم خندش میگیره البته شیرینه ها




    اما چی بگم موقعی که بچه بدنیا اومد ....به عظمتش قسم که خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم خیلی.....یه موجود عور و کوچولو که حیات داره از بطن یه مادر.....راستش اصلا نمیتونم حالمو توصیف کنم... هیچ وقت یادم نمیره که چطور سعی کردم گریه نکنم اما نتونستم..... شاید یکی از زیباترین لحظه های خلقت هر انسانی و شاید یکی از بهترین صحنه ها در دنیا




    بعد از اینکه زایمان انجام شد اینقده بالاسر بچهه ورجه وورجه کردیم تا بچه رو بردن نوزادان.....آخه این بچه با همه بچه هایی که تاحالا دیده بودیم فرق داشت




    البته اینم بگم همه خاطره خوبی از اولین زایمانی که میبینن ندارن چون گاهی برای اولین بار یه زایمان سخت و بد میبینن و این تصوراتشون رو خیلی تحت تاثیر قرار میده اما انگار شانس تو این مورد با ما یار بود
    ویرایش توسط yas-90 : 13th March 2013 در ساعت 02:55 PM
    طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند


  3. #3
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برنامه ریزی اموزشی نیروی انسانی
    نوشته ها
    2,289
    ارسال تشکر
    6,414
    دریافت تشکر: 9,022
    قدرت امتیاز دهی
    5174
    Array
    ساناز فرهیدوش's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : خاطرات بیمارستانی

    ار تولد بچه ها یا سزارین اگه بود میشه عکس بذاری ؟

    - - - به روز رسانی شده - - -

    ار تولد بچه ها یا سزارین اگه بود میشه عکس بذاری ؟
    http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
    وبلاگ خودشکوفایی

  4. 3 کاربر از پست مفید ساناز فرهیدوش سپاس کرده اند .


  5. #4
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مامایی
    نوشته ها
    3,947
    ارسال تشکر
    36,060
    دریافت تشکر: 18,520
    قدرت امتیاز دهی
    28276
    Array
    yas-90's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : خاطرات بیمارستانی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Roksana65 نمایش پست ها
    ار تولد بچه ها یا سزارین اگه بود میشه عکس بذاری ؟

    - - - به روز رسانی شده - - -

    ار تولد بچه ها یا سزارین اگه بود میشه عکس بذاری ؟

    سلام

    راستش عکسی از نوزاد که نزدیک زمان زایمان باشه رو الان در دسترس ندارم به جز اینالبته داشتم اما چون حافظه(رَم) گوشیم گم شد اونا رو هم دیگه ندارم*




    درمورد سزاری خوب به ما اجازه عکس برداری که ندادن اما میشه عکسایی ازش تو اینترنت پیدا کرد مثل:



    طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند


  6. #5
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    روانشناسی عمومی
    نوشته ها
    3,348
    ارسال تشکر
    31,663
    دریافت تشکر: 11,131
    قدرت امتیاز دهی
    29289
    Array
    zoh_reh's: جدید88

    پیش فرض پاسخ : خاطرات بیمارستانی

    نقل قول نوشته اصلی توسط yas-90 نمایش پست ها
    سلام

    راستش عکسی از نوزاد که نزدیک زمان زایمان باشه رو الان در دسترس ندارم به جز اینالبته داشتم اما چون حافظه(رَم) گوشیم گم شد اونا رو هم دیگه ندارم*




    درمورد سزاری خوب به ما اجازه عکس برداری که ندادن اما میشه عکسایی ازش تو اینترنت پیدا کرد مثل:



    خیلی منون از yas عزیز که زحمت این عکسها و مطالب مفید رو میکشن

    اون کیسه قرمز که سر بچه توشه چیه؟ممنون
    ویرایش توسط مدیر بخش پزشکی : 16th March 2013 در ساعت 08:09 PM

    قوانین تالار روانشناسی



    الهی مرا آن ده که مرا آن به...

  7. 6 کاربر از پست مفید zoh_reh سپاس کرده اند .


  8. #6
    همکار تالار مدیریت
    نوشته ها
    1,814
    ارسال تشکر
    16,317
    دریافت تشکر: 15,586
    قدرت امتیاز دهی
    31281
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات بیمارستانی

    نقل قول نوشته اصلی توسط yas-90 نمایش پست ها
    زنا بدبختن و زنا بیچاره
    سلام
    الکی نمیگن که بهشت زیرپای مادران است.خانما اونقد رنج و درد میکشن که اندازه نداره البته ماها فقط میگیم چون تجربه نخواهیم نکرد اما در تمام مراحل زندگی این موجود نازنین و دوست داشتنی فداکاری میکنه.
    اونقدر که دین به توجه به مادر توصیه کرده به پدر توصیه نکرده.خدا همۀ خانمهارو عاقبت بخیر کنه.
    انشاالله همه قدر مادرها و خانمهامون رو بدونیم




    الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
    آمین

  9. 7 کاربر از پست مفید عبدالله91 سپاس کرده اند .


  10. #7
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    مامایی
    نوشته ها
    110
    ارسال تشکر
    999
    دریافت تشکر: 474
    قدرت امتیاز دهی
    49
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات بیمارستانی

    من درکت میکنم اولین زایمان رو که گرفتم حس میکردم دیگه رو زمین نیستم داشتم پرواز میکردم .کاش میشد همه تحربش کنن .خیلی با عظمته.

    - - - به روز رسانی شده - - -

    من درکت میکنم اولین زایمان رو که گرفتم حس میکردم دیگه رو زمین نیستم داشتم پرواز میکردم .کاش میشد همه تحربش کنن .خیلی با عظمته.

  11. 10 کاربر از پست مفید کتایون50 سپاس کرده اند .


  12. #8
    در انتظار ایمیل تایید(ثبت نام ناقص)
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    نوشته ها
    71
    ارسال تشکر
    212
    دریافت تشکر: 380
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات بیمارستانی

    سلام، من فکر میکنم واژه ی مادر به کسی تعلق داره که نقش مادر رو ایفا میکنه نه کسی که ازش متولد شدی،بهشت زیر پای اون کسیه که یه عمر سوخته تا تو رو بسازه،یه عمره نخورده تا تو بخوری، یه عمر سکوت کرده تا تو آسوده باشی...مقام معطم رهبری می فرمایند::"تنها مادر میتونه تار و پود های وجودی بپه رو از هم باز کنه کاری که هیچ کس دیگه ای نمی تونه انجام بده" آهای خانوم هایی که دارید اینو میخونید یادتون باشه نه برای دختر و نه برای پسر هیچ کس مادر نمیشه خیلی مسئولیتمون سنگینه...

    - - - به روز رسانی شده - - -

    سلام، من فکر میکنم واژه ی مادر به کسی تعلق داره که نقش مادر رو ایفا میکنه نه کسی که ازش متولد شدی،بهشت زیر پای اون کسیه که یه عمر سوخته تا تو رو بسازه،یه عمره نخورده تا تو بخوری، یه عمر سکوت کرده تا تو آسوده باشی...مقام معطم رهبری می فرمایند::"تنها مادر میتونه تار و پود های وجودی بپه رو از هم باز کنه کاری که هیچ کس دیگه ای نمی تونه انجام بده" آهای خانوم هایی که دارید اینو میخونید یادتون باشه نه برای دختر و نه برای پسر هیچ کس مادر نمیشه خیلی مسئولیتمون سنگینه...

  13. 6 کاربر از پست مفید samin farbod سپاس کرده اند .


  14. #9
    همکار تالار سایر موضوعات پزشکی
    رشته تحصیلی
    پزشکی
    نوشته ها
    281
    ارسال تشکر
    35
    دریافت تشکر: 1,211
    قدرت امتیاز دهی
    4305
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات بیمارستانی

    بدترین خاطره من از بخش زنان دیدن یه زن با فشارخون بالا(پره اکلامپشی)که جون خودش در خطر بود و التماس میکرد برا نجات بچش و میگفت هرجوری هست بچمو نگه دارین

    - - - به روز رسانی شده - - -

    بدترین خاطره من از بخش زنان دیدن یه زن با فشارخون بالا(پره اکلامپشی)که جون خودش در خطر بود و التماس میکرد برا نجات بچش و میگفت هرجوری هست بچمو نگه دارین

  15. 8 کاربر از پست مفید دستیار سپاس کرده اند .


  16. #10
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مامایی
    نوشته ها
    3,947
    ارسال تشکر
    36,060
    دریافت تشکر: 18,520
    قدرت امتیاز دهی
    28276
    Array
    yas-90's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : خاطرات بیمارستانی

    نقل قول نوشته اصلی توسط zoh_reh نمایش پست ها

    خیلی منون از yas عزیز که زحمت این عکسها و مطالب مفید رو میکشن

    اون کیسه قرمز که سر بچه توشه چیه؟ممنون

    سلام دوست من

    اون در اصل یه کیسه قرمز نیست......برش روی شکم و در نتیجه رحم انجام شده و دارن سعی میکنن بچه رو خارج میکنن و اون قرمزی که می بینید خون چون بالاخره لایه های مختلفی که برش داده شدن دارای عروق خونی هستن

    - - - به روز رسانی شده - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط zoh_reh نمایش پست ها

    خیلی منون از yas عزیز که زحمت این عکسها و مطالب مفید رو میکشن

    اون کیسه قرمز که سر بچه توشه چیه؟ممنون

    سلام دوست من

    اون در اصل یه کیسه قرمز نیست......برش روی شکم و در نتیجه رحم انجام شده و دارن سعی میکنن بچه رو خارج میکنن و اون قرمزی که می بینید خون چون بالاخره لایه های مختلفی که برش داده شدن دارای عروق خونی هستن
    طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند

  17. 6 کاربر از پست مفید yas-90 سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th September 2010, 07:25 PM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th March 2010, 05:01 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th November 2008, 04:24 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •