وااااااااااااااااای خدایا حالا ما چه کنیم آیا؟؟؟؟ مجبور بودندیم که فیلم را گرفتندی تا ابرویمان بخطر نیفتادندی...آری آری کاره درست همین است. خداروشکر که دلار ارزان است وگرنه ما چه میکردیم.
حالا یه عالمه دلار دادندی و فیلم را گرفتندی. اما...
از قضا روزی یکی از شاگردهای استاد بنزدش آمده و از استاد تقاضای فیلمی آموزشی برای تقویت زبان پارسی نمودندی. استاد تمام فیلم های خود را در صندوق نگاه ئاشته میکردی. و اشتباهی فیلم
گل قلی را به پسر داده کردندی. شاگرد فیلم به خانه بردندی و تا در دستگاه گذاشته کردندی مادر پسر هم همان لحظه وارده اتاق شدندی فیلم دیدن کردندی و عصبانی گشتندی...بجای درس از این
فیلم های خاکبرسری میبینندی؟؟؟!!! و فیلم را درآورده و شکستندی...
بعد از رفتن پسر استاد یک لحظه سر در گریبان نومودندی که نکند فیلم را اشتباهی داده باشیم...باید نیم نگاهی بیندازیم.... دیدن همانا و فرود آمدن دستان بر سر همانا...
آری استاد نگون بخت گردندی..
بالاخره گل قلی یکبار شانس آورندی...و قضیه فیلم کنسل شدندی...
و به گل قلی پیامک دادندی که نمیخواهد برای گرفتن فیلم آمدن کردندی...
علاقه مندی ها (Bookmarks)