دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 28

موضوع: *ماتروشکاهای ما کجا گم شد!؟ *

  1. #11
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    زیست شناسی
    نوشته ها
    128
    ارسال تشکر
    229
    دریافت تشکر: 474
    قدرت امتیاز دهی
    27
    Array

    پیش فرض پاسخ : *ماتروشکاهای ما کجا گم شد!؟ *

    این متن از یه وبلاگه که دیگه فعالیت نمی کنه baffled.blogfa.com



    من دیگر تاریخ نمی خوانم . دیگر علاقمند به مطالعهء وقایع تاریخی و تحلیل آنها نیستم . من سعی می کنم آنچه از دانسته هایم را که حاصل از خواندن کتابهای تاریخی و وقایع نگاری های گذشتگان است ، فراموش و از ذهنم پاک کنم . حیف از آن همه وقت که صرف خواندن هزاران صفحه تاریخ تمدن ویل دورانت کردم و صد افسوس بیشتر از آن همه وقت که به مطالعه تاریخ ایران زمین گذشت . دیگر از خواندن تاریخ اسلام نمی گویم ...
    آنچه که بودیم حتی اگر در همان زمان افتخار آمیز بود ، اکنون دیگر نیست.
    آنچه که بودند حتی اگر پُر بود از حماقتهای شرم آور ، اکنون دیگر نیست.
    دوست دارم گذشته را به حال گذشتگان واگزارم و به حال اکنون زار زار گریه کنم .
    زادهء ایران زمین این سرزمین کهن بودن برایم هیچ افتخاری نیست . دیگر شیفتهء شاهنامه نیستم . اینکه کورش کبیر که بود و چه گفت ، برایم مهم نیست . تصور صدها جوی خون که از در آغوش کشیدن اسلام در این خاک جاری شد ، گدازه در رگهایم جاری نمی کند . بمن چه که مغولان آمدند و کشتند و سوختند و بردند . اینکه شاه اسماعیل صفوی تُخم چه نهالی کاشت که میوه اش اکنون مزاجم را بهم ریخته ، اهمیتی ندارد . تعادل دو کفهء ترازویی که در یکی تمام ملک ایران بود و در دیگری حرمسراهای قاجاریه ، برایم حیرت آور نیست . چشمان نافذ رضا شاه کبیر و ماجرای پُل وِرِسک ... هیچ کدام ... هیچ کدام ...
    دلم می خواهد از غصهء آنچه اکنون هستیم بمیرم و جسدم را در چاه مستراح خانه دفن کنند (هر جای دیگر دفن کنند ، مگر چه فرقی می کنند؟)

    پیام عزیز ، وطن پرست روشن فکر را پیش رویم تجسم می کنم . نگاه پُر از خشم ، نگاه عاقل اندر سفیه به چشمان سُرخ من .می خواهد هزاران هزار جمله را در یک لحضه توی صورتم بکوبد ، همه را با هم . زبانش می گیرد . باز هم خیره نگاهم می کند .

    ملتی که تاریخ نداند ، ناچار از تکرار آن است . هِگِل.

    من حتی به تاریخ اعتماد ندارم . وقتی در عصر ارتباطات و فن آوری های پیشرفته که می توان کوچکترین حرفها و اتفاقات را دقیقاً همانگونه که بوده ثبت کرد ، شاهد این همه دروغ و تحریف و وارانه جلوه دادن واقعتها هستیم ، آنوقت من چگونه به صحت و سُقم آن اتفاق بزرگ که در سال بوق هجری قمری اتفاق افتاد (و دانشمندان گفته اند که راستی راستی عجب اتفاق بزرگی بود) ، اطمینان داشته باشم؟
    وقتی هفتاد ملیون آدم و صدها تاریخ نگار ، واقعیتی که تنها سی سال پیش اتفاق افتاده را با اطمینان کامل ، هر یک به گونه ای کاملاً متفاوت از یکدیگر روایت می کنند ، باید تاریخ طبری را انداخت جلوی سگ.
    همهء ما همه چیز را بهتر از همه کس می دانیم .
    ما همه می دانیم که حافظ شیرازی شیعه بود یا سنی بود یا به مرگ طبیعی مُرد یا تکفیر و اعدام شد یا نشد یا بی خدا شد یا زرتشتی شد یا منظورش از ساقی سیمین ساق چه بود یا نبود ... خودش این را به ما گفت و ما هم مطمئن هستیم که دُرُست گفت .
    نمی دانم چه اصراری است که به تاریخ لقب علم بدهند .
    ملت بی فرهنگ ، می خواهد تاریخ بداند یا نداند ، در هر حال مایهء ننگ بشریت است.

    چه میراثی برایمان مانده از آن همه تاریخ افتخار آمیز ؟ ...

    میرزاده عشقی ، یاغی بود ، روشنفکر بود ، از سرطان پروستات نمُرد ، جوانمرگ شد ، ... به من چه ؟
    تنها از او یاد می کنم به خاطر شعری که برای ایران زمینِ آن روزها سرود و ما این روزها می خوانیم:
    بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید به چنین مجلس و بر کرّ و فـَرَش باید رید
    به حقیقت در عدل ار در این بام و در است به چنین عدل و به دیوار و دَرَش باید رید
    آن‌که بگرفته از او تا کمر ایران را گــُه به مکافات ، الی تا کمرش باید رید
    ...



    قصدم از آوردن این متن توهین به کسی و یا چیزی نیست
    اما بهتره که دیگه نگیم کی بودیم
    از خودمون بپرسیم کی هستیم؟
    و چی می تونیم باشیم؟

    دنیا رو ما می سازیم .
    آدمای دور و برمون رو ما تربیت می کنیم.
    من و شما بچه های دهه 60 هستیم به احتمال زیاد. ما از زندگی ، از دور کرسی نشستن ، از اینکه یه فامیل 60 70 نفری یه جا جمع بشن آخرشم با کلی چیزای خوب اون جمع رو ترک کنیم یه خاطره ای داریم ، اما به حال خواهر کوچیکم افسوس می خوریم که اینا رو تجربه نکرده.
    چون ما (مثلا بزرگترا) خودمونیم که خراب شدیم و حالا زانوی غم بغل گرفتیم و که این بودیم و این شدیم و اینطوری مکنن!
    ما خودمون دلمون به حال خودمون نمی سوزه، انتظارداریم که دیگران برامون دل بسوزونن. افسوس که ما حتی با خودمونم بی رحمیم (ببخشید اگه از «ما» استفاده کردم )

    وافعا چرا اینطوری شدیم؟!!
    جوابش مهم نیست. از خودمون بپرسیم که چه طور می تونیم باشیم که پیش خدا و خلق خدا و وژدان خودمون سرمون رو بالا نگه داریم؟
    ماتروشکاهای ما گم شده که شده، بهتره جیبمون رو بگردیم که ببینیم چیزای دیگه ای مثل انسانیت سر جاشه؟
    ببخشید
    یا حق
    ..:::::::« همیشه یک اتفاق در حال رخ دادن است »:::::::..
    و
    ..:::::::« هیچ چیز اتفاقی نیست »:::::::..

  2. 3 کاربر از پست مفید schrodinger سپاس کرده اند .


  3. #12
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : *ماتروشکاهای ما کجا گم شد!؟ *

    نقل قول نوشته اصلی توسط schrodinger نمایش پست ها


    دوست دارم گذشته را به حال گذشتگان واگزارم و به حال اکنون زار زار گریه کنم .
    دلم می خواهد از غصهء آنچه اکنون هستیم بمیرم و جسدم را در چاه مستراح خانه دفن کنند (هر جای دیگر دفن کنند ، مگر چه فرقی می کنند؟)



    ملتی که تاریخ نداند ، ناچار از تکرار آن است . هِگِل.


    من حتی به تاریخ اعتماد ندارم .... شاهد این همه دروغ و تحریف و وارانه جلوه دادن واقعتها ....

    نمی دانم چه اصراری است که به تاریخ لقب علم بدهند .
    ملت بی فرهنگ ، می خواهد تاریخ بداند یا نداند ، در هر حال مایهء ننگ بشریت است.

    چه میراثی برایمان مانده از آن همه تاریخ افتخار آمیز ؟ ...


    قصدم از آوردن این متن توهین به کسی و یا چیزی نیست
    اما بهتره که دیگه نگیم کی بودیم
    از خودمون بپرسیم کی هستیم؟
    و چی می تونیم باشیم؟

    دنیا رو ما می سازیم .
    آدمای دور و برمون رو ما تربیت می کنیم.
    من و شما بچه های دهه 60 هستیم به احتمال زیاد. ما از زندگی ، از دور کرسی نشستن ، از اینکه یه فامیل 60 70 نفری یه جا جمع بشن آخرشم با کلی چیزای خوب اون جمع رو ترک کنیم یه خاطره ای داریم ، اما به حال خواهر کوچیکم افسوس می خوریم که اینا رو تجربه نکرده.
    چون ما (مثلا بزرگترا) خودمونیم که خراب شدیم و حالا زانوی غم بغل گرفتیم و که این بودیم و این شدیم و اینطوری مکنن!
    ما خودمون دلمون به حال خودمون نمی سوزه، انتظارداریم که دیگران برامون دل بسوزونن. افسوس که ما حتی با خودمونم بی رحمیم (ببخشید اگه از «ما» استفاده کردم )

    وافعا چرا اینطوری شدیم؟!!
    جوابش مهم نیست. از خودمون بپرسیم که چه طور می تونیم باشیم که پیش خدا و خلق خدا و وجدان خودمون سرمون رو بالا نگه داریم؟
    ماتروشکاهای ما گم شده که شده، بهتره جیبمون رو بگردیم که ببینیم چیزای دیگه ای مثل انسانیت سر جاشه؟
    ببخشید
    یا حق
    یارب
    با سلام
    ممنون از اینکه نکته نظر خودتون رو شفاف بیان کردید . واقعا خوشحالم از بی تعارفات.
    احساس می کنم در نوشته های بنده اینقدر ابهام و تضاد نبود که شما فرمودید.
    نه واقعا خودتون نوشته های خود را دوباره مرور کنید جواب سوالات خودتون هم توشه.

    خودتون می گید تاریخو نخونیم بعد
    ملتی که تاریخ نداند ، ناچار از تکرار آن است . هِگِل.
    می توان با بیان تاریخ ریشه ای، تکرار را فهمید اگر گوش نصیحت پذیری داریم و نمی خواهیم تاریخ را تکرار کنیم.

    ملت بی فرهنگ ، می خواهد تاریخ بداند یا نداند ، در هر حال مایهء ننگ بشریت است
    خوب خودمان وقتی تاریخ را حذف کنیم بی فرهنگ هم درسته

    چه میراثی برایمان مانده از آن همه تاریخ افتخار آمیز ؟ ...
    وقتی تارخ حذف بشه دیگر چه به میراثش!!

    قصدم از آوردن این متن توهین به کسی و یا چیزی نیست
    با بیان اندیشه ها مگه توهین به حساب مییادو بنده که توهین نمی دانم اندیشه ای متفاوت.

    وافعا چرا اینطوری شدیم؟!!
    پس بی زحمت به جای چرا از چگونه استفاده کنیم.ok

    چرا به ریشه ها دست دراز می کند.

    همراه گرامی!
    در ضمن به نظر این حقیر بهتر بود برخی کلمات را ... می زاشتید به انتخاب و تائید خودتان.

    این نظر بنده بود می توانید شما هم نظرتان را مکمل نظر بنده بیاورید
    ممنون.
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  4. 3 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  5. #13
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : *ماتروشکاهای ما کجا گم شد!؟ *

    نقل قول نوشته اصلی توسط schrodinger نمایش پست ها
    ماتروشکاهای ما گم شده که شده، بهتره جیبمون رو بگردیم که ببینیم چیزای دیگه ای مثل انسانیت سر جاشه؟
    یه سوال
    انسانیت
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  6. 2 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  7. #14
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    زیست شناسی
    نوشته ها
    128
    ارسال تشکر
    229
    دریافت تشکر: 474
    قدرت امتیاز دهی
    27
    Array

    پیش فرض پاسخ : *ماتروشکاهای ما کجا گم شد!؟ *

    ممنون از توجهتون
    دوست عزیز!
    طرز فکر من و شما با هم تفاوت می کنه
    نگاه من و شما به مسائل متفاوته
    محیط زندگی، اتفاقات، تجربیات، احساسات، تخیلات و .... . همه اینا با هم فرق می کنه
    پس با این همه تفاوت می دونم که من شما رو نمی فهمم ( اما این جسارت رو نمی کنم که شما منو نمی فهمید)
    پس بهتر می بینم وارد بحثی که آخری نداره نشم چون هر دوی ما یک پیش زمینه ذهنی داریم که برای به اثبات رسوندنش از هر وسیله ای استفاده می کنیم حتی اگر شده سفسطه!
    علی ای حال ...
    مطالب بالا مطالب پیوسته ای هستن. پس جملات رو از هم جدا نکنید تا جدا جدا به بررسی اونا بشینیم، چون کاملا صریح و آشکاربودند و منم مثل شما معتقدم که حرفام اینقدر که شما گفتید ابهام و تضاد نداشتند

    یا حق
    ..:::::::« همیشه یک اتفاق در حال رخ دادن است »:::::::..
    و
    ..:::::::« هیچ چیز اتفاقی نیست »:::::::..

  8. 2 کاربر از پست مفید schrodinger سپاس کرده اند .


  9. #15
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : *ماتروشکاهای ما کجا گم شد!؟ *

    یارب

    یه نیم نگاهی به دکوراسیون اتاق کودک امروزی!؟
















    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    !!!!!!!!!!!!!!
    ویرایش توسط تاری : 5th February 2010 در ساعت 05:19 PM
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  10. 3 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  11. #16
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : *ماتروشکاهای ما کجا گم شد!؟ *

    یارب
    در آستانه ی بحران وحشتناک
    ********************
    ******
    كودكان، تمام قوه هاي ظاهري و باطني شان مانند زمين هاي خالي، مستعد براي پاشيدن بذر است پس ما هم جزو اولین بذرافشانانی كه روي اين زمين هاي خالي و بي نهايت مستعد بذر مي پاشند و تا هنگام برداشت محصول از آن مراقبت مي كنند باشیم
    برای نجات نسل آینده بشتابیم تا ایرانی بودن و ایرانی ماندن را برای آیندگان به ارث بگذاریم.
    یاعلی
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  12. 3 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  13. #17
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    پیش فرض پاسخ : *ماتروشکاهای ما کجا گم شد!؟ *

    نقل قول نوشته اصلی توسط تاری نمایش پست ها

    *****ماتروشکاهای ما کجا گم شد؟****
    چهارشنبه بود که اومدم دوباره این تاپیک رو خوندم چون تو قرار ملاقات در موردش تاکید کرده بودی یادم نبود یهو یادم افتاد اومدم خوندمش یادم افتاد که وقتی هفت سالم بود عمه ام به عنوان کادو بهم ماتروشکا داد مال من 5 تیکه نبود چهار تا بود یادمه که اسم خودمون رو هم روشون گذاشته بودم خیلی دلم هواشون رو کرده بود بعد از اینکه تاپیک رو خوندم بلندشدم رفتم دنباالشون بگردم هر چی گشتم پیداشون نکردم از مامانم سراغشون رو گرفتم گفت که برده گذاشته طبقه پایین دلم یه لحظه گرفت گفتم این اون وسیله بازی من بود که حتی یه موقعی حاضر نبودم از خودم دورش کنم الان که دارم فکرشو میکنم فکر میکنم اخرین باری که دیدمش فکر کنم دوران راهنمایی بود بهر حال رفتم و گشتم بعد چند چند ساعت گشتن بالاخره پیداشون کردم ولی ...

    ولی یکشون یه ترک برداشته بود نشستم همونجا بین کارتون های اسباب بازی هام کتابای داستانم یاد ایام بچگیم افتادم . تک تک کتابامو خوندم یه دفعه چشمم خورد به دفتر نقاشی سال دوم دبستانم تک تک نقاشی هامو دیدم که هر وقت بیست میگرفتیم یه برچسب هم میزدن کنار اون نمره بیستمون ( چقدر هم برامون ارزش داشت ) .

    ولی خب الان خیلی از چیزها فرق کرده یادمه یه دفعه این بحث شد سرکلاسمون استادمون گفت که هر چیزی با توجه به پیشرفت ما ادما فرق میکنه حتی علایقمون . استادم میگفت که اون موقع عروسک های ما دو تیکه چوب بود و یه صورت پارچه ای مال شما ها ( ما رو میگفت ) کم کم تغییر کرد و لطیف تر شدن ولی الان چی ؟؟؟ ایا پیشرفت تو هر زمینه ای لازمه ؟؟؟ بهتر نبود که عروسک ها انقدر پیشرفت نمیکردن و تبدیل به ربات نمیشدن ؟؟؟ واقعا ما همونجور که با عروسک هامون ارتباط برقرار میکردیم بچه های الان هم همونطور هستن ؟؟؟ اونجوری که ما از خاله بازی هامون لذت میبردیم اونا هم میبرن ؟ اصلا الان بچه ها خاله بازی میکنند ؟؟؟؟ همون طور که شبا بدون اونا نمیخوابیدیم اونا هم الان همینطور هستند ؟؟؟

    فقط ماتروشکای ما نیست که گم شده خیلی از علایق بچگی ما هم گم شده
    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  14. 3 کاربر از پست مفید آبجی سپاس کرده اند .


  15. #18
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    پیش فرض پاسخ : *ماتروشکاهای ما کجا گم شد!؟ *

    نقل قول نوشته اصلی توسط تاری نمایش پست ها
    یارب
    در اندک زمانی که می بینیم بعد از بر باد دادن فرهنگ اسباب بازیهای کودکانه، به فکر دارا و سارا افتادیم . متاسفانه همیشه دیر به نونوایی می رسیم و نون بیات هم گیرمون نمی یاد.
    دارا و سارا هم کم کم در برهه ای از زمان آمد و امروز حرف زبانی بچه ها نیست و ماندگار نشده است.
    چگونه؟


    به خوب مطلبی اشاره کردی اگه از هر کدوم از ما ها بپرسی که الان چه تصوصیری تو ذهنت هست از دوران بچگی مطمئنن همه مون یه چیز میگیم اون هم عروسکامون و وسایل خاله بازیمون هست .

    عروسک به نظر من مهمترین وسیله بازی برای یه بچه هست چیزی هست که یه جورایی شخصیت بچه رو شکل میده مخصوصا برای دختر بچه ها البته ما یه دوست داریم که بچه شون پسره ولی خب علاقه زیادی به عروسک داره تا به اسباب بازی های مخصوص جنس خودش .
    چرا کودک باید نماد باربی روی دفترهایش باارزش محسوب شود.
    باربی یه عروسک تغییر نژاد یافته هست تا اونجا که من اطلاع دارم اسمش خلاصه شده باربارا. که این باربارا خانم دختر کوچک ربیس کمپانی متل یعنی آقای هندلر بود.

    باید بگم متاسفانه باربی خیلی زود تو اسباب‌بازی دخترای در کشورمون قرار گرفت و کم کم شد پر طرفدار‌ترین عروسک در بین کودکان و حتی جالبه برام بزرگترا .

    مریم جون باربی فقط رو جلد دفترا نبود خیلی جاهای دیگه هم هنوز هم هست .کیف و لباس و حتی لیوان و وسایل اشپزخونه و کاغذکادوهامون و خیلی از جاهای دیگه یه سوال ایا واقعا انقدر که برای عروسک باربی تبلیغ شد برای دارا و سارای خودمون هم تبلیغ شد ؟ انقدر که عکس باربی رو دیدیم عکس دارا و سارا رو هم بچه هامون دیدن ؟؟؟

    مخصوصا الان که ست کامل باربی تو بازار هست و تو هر خونه هم فکر میکنم موجود باشه .

    الان بری تو یه فروشگاه اسباب بازی فروشی همه مدلهای عروسک باربی رو داره اما فکر میکنی حتی یه دونه بتونی تو اون فروشگاه عروسک دارا و سارا رو پیدا کنی ؟؟؟ تا اونجا که من اطلاع دارم و میدونم و تاریخچه این دارا و سارا رو خوندم از سال 79 وارد بازار شدن که دو جور قیمت داشت یکی با لباس معمولی و یکی هم ست لباس محلی یادمه تو سال 79 قیمتش 17000 بود چون یکی از دوستانمون خریداری کرده بود شاید یکی از دلایلش همین قیمت بالاش بود که خیلی خیلی زود شاید زودتر از اونی که فکرشو میکردیم کنار رفت و یه جورایی به فراموشی سپرده شد . این همون عروسکی بود که وقتی اومد گفتن میخوایم تو دست هر کودک ایرانی یک دارا و سارا باشه ؟؟؟

    یعنی دارا و سارای ما اون زیبایی باربی رو نداشتن ؟؟؟

    میدونی عروسک باربی چطوری شد باربی ؟؟؟ چطوری اصلا انتخاب شد؟؟؟ وقتی یه سرچ کنیم همه مون به یک مطلب میرسیم اون هم متاسفانه اینه :


    عروسک باربی از روی ظاهر و شخصیت یک زن ولگرد خیابانی آلمانی به نام لی‌لی گرفته شده که پس از جنگ به عنوان زنی محبوب خود فروشی می‌کرده است.
    این واقعا اون چیزی هست که باید تو دست بچه های ما باشه ؟؟؟ واقعا ارزشو داره ؟؟؟ یه جورایی متاسف میشم وقتی اینا رو میبینم

    چرا ما چشمامون رو بستیم و اینا رو نمیبینم؟؟؟؟

    بر طبق نظر روانشناسان و کارشناسان، استفاده کودکان از عروسک‌های باربی تاثیرات مخربی بر کودکان دارد، از جمله ایجاد بلوغ زودرس در بین کودکان به خصوص دختران، سوء تغذیه، مصرف‌گرایی و تجمل.

    توجه به این نکته ضروری به نظر می‌رسد که در میان عروسک‌هایی که تاکنون ساخته شده، باربی از ویژگی‌‌های منحصر به فردی برخودار است. چرا که باربی تنها یک عروسک نیست، بلکه یک سلاح کارآمد در صحنه جنگ فرهنگی است و به همین دلیل متخصصین فراوانی در تولید، طراحی، تبلیغ و توزیع آن ایفای نقش می‌نمایند.
    چرا ما اینا رو نمیبینیم ؟؟؟


    فقط عروسکهای باربی نبود که تو اسباب بازی فروشی های ما به فروش میرن عروسک‌هایی مثل باربی، بتمن، اسپایدرمن و هری‌پاتر هم متاسفانه هستن اما خب باربی تو رده اوله متاسفانه .

    با ورود اسباب‌بازی‌های جدیدی مانند باربی، اسپایرمن و غیره کودکان تشویق به تقلید از نوع پوشش، طرز راه رفتن، نوع آرایش و لباس پوشیدن از آنها شده و حس کنجکاوی کودکان تنها در عرضه زیبایی و خودنمایی برانگیخته می‌شود و هیچ حس خلاقیتی شکوفا نخواهد شد.
    هیچی نگم بهتره
    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  16. 2 کاربر از پست مفید آبجی سپاس کرده اند .


  17. #19
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : *ماتروشکاهای ما کجا گم شد!؟ *




    یارب
    شناخت واقعی از چهره هی باربی
    این مقاله رو از سایتی ورداشته بودم متاسفانه ادرسش یادم نیست.
    ...............................
    "باربی نماد یک زن 19- 20 ساله است. باربی از شخصیت یک زن ولگرد خیابانی آلمانی به نام لی لی گرفته شده است.
    مقدمه:
    تأمل در باب چگونه زیستن مساله ای است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول ساخته و از گذشته های دور تاکنون متفکران و اندیشمندان بسته به جهان بینی و مبانی فکری خویش پاسخ های گوناگونی را در این زمینه ارائه نموده اند. این موضوع تا آنجا پیش رفته که امروزه با توجه به ارتقاء سطح آگاهی و دانش بشری، به شیوه های مختلف زیستن و یا به تعبیر سبک های مختلف زندگی منجر شده است. سبک هایی که همه ابعاد زندگی بشر در یک اجتماع و جامعه را در بر گرفته و تعریف مشخص از آن ارائه نموده است.


    با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و ظهور دو بلوک شرق و غرب به رهبری شوروی و ایالات متحده آمریکا، صحنه جنگ بین دو ابرقدرت تغییر یافته و جنگ سرد آغاز شد؛ جنگی که زمین درگیری آن نه مثل گذشته محدود بود و نه مشخص؛ جنگی که نه با فکر نظامیان بلکه با طرح ریزی استراتژیست های دو طرف طراحی و با به کارگیری سلاح فرهنگ، هنر و رسانه انجام می گرفت و این آمریکا بود که به واسطه برتری اش در حوزه های ذکر شده به مرور از رقیب خود پیشی گرفت.
    در این میان ظهور انقلاب اسلامی با شعار نه شرقی، نه غربی و پیدایش موج بیداری اسلامی در بین مسلمانان جهان- متاثر از این انقلاب- و تجربه ی تلخ شکست در پی تهاجم نظامی، دولتمردان ایالات متحده را بیش از پیش وادار نمود تا به شیوه ی دیگری از جنگیدن بیاندیشند و این بار جدی تر به عرصه های غیر نظامی جنگ روی آورند. لذا مساله سبک زندگی مورد توجه سیاستمداران ایالات متحده آمریکا قرار گرفت. مجموعه ای که بوسیله آن بتوان برای لحظه لحظه زندگی مردم برنامه داشت؛ یعنی چگونگی خوراک، پوشاک، تفریح، معماری، ارتباط با دیگران، لوازم زندگی و … بر همین اساس پدیده سبک زندگی آمریکایی موضوعیت یافت. در این میان توجه ویژه برنامه ریزان به نقش زنان و دختران در ترویج فرهنگ مورد نظر، حائز اهمیت و تامل است. چیزی که در تجربه تاریخی اندلس ثبت شده بود و موجب شکست تدریجی مسلمانان با استفاده از اهرم افساد زنان و دختران گردیده بود.
    عروسک باربی پدیده ای است که در همین راستا طراحی شده و این نوشته سعی دارد تا نگاهی اجمالی به ابعاد و تاثیرات آن داشته باشد و زمینه تامل بیشتر افراد نسبت به این پدیده ی فرهنگی- سیاسی- اقتصادی را فراهم آورد.
    عروسک، اسباب بازی دختران:
    عروسک ها اسباب بازی هایی هستند در هیات انسانی و به طور عمده به شکل یک دختر طراحی و ساخته می شوند. عروسک ها به دلیل شکل انسانی خود توانایی ایجاد ارتباط و تاثیرگذاری فراوانی بر روی ذهن دختربچه ها دارند. باید توجه داشت که عروسک هرگز قادر نیست احساساتی را که در دختران برمی انگیزاند در پسران نیز تحریک نماید و این نه به توانایی عروسک که به سرشت و روحیات متفاوت پسران و دختران بازمی گردد. کریستیانف سومرز در همین رابطه می گوید: شرکت تولید اسباب بازی «هسبرو» درصدد بود یک خانه عروسکی را از نظر بازاریابی و مطلوبیت برای پسران و دختران امتحان کند، ولی خیلی زود مشخص شد که واکنش دختران و پسران در مقابل محصول یکی نیست. دختران شروع به لباس پوشاندن به عروسک، بوسیدن آن ها و خانه بازی می کردند در حالی که پسران اسباب بازی ها را از سقف خانه بیرون می انداختند.
    نکته ی بسیار مهم، کارکرد الگویی و تربیتی عروسک است. چرا که در حساس ترین مقطع سنی یعنی در دوران کودکی مورد استفاده قرار گرفته و نقش بسیار موثری در الگوسازی ذهنی دختربچه ها آن هم در قالبی عاطفی و دوست داشتنی دارد.
    باید توجه داشت که عروسک ها در پایین ترین مرحله کمک می کنند که کودکان به یک تصویر کامل بدنی دست پیدا کنند. مادران نیز از کارکرد واسطه ای عروسک برای آموزش دختران در اموری همچون غذا خوردن، حمام کردن و آرامش و … بهره می برند. اما به تناسب رشد سنی دختران، عروسک ها در آموزش نقش های اجتماعی و نمایش تفکیک جنسیتی و فهم کودک از وظایف آینده خویش نقش بارزی را ایفا می کنند.


    تاریخچه عروسک باربی:
    کمپانی متل در سال 1945 توسط زوج هندلرومت در ایالت کالیفرنیای جنوبی آمریکا تاسیس شد این شرکت، ابتدا قاب عکس تولید می کرد و سپس به ساخت مبلمان خانه و در نهایت به تولید اسباب بازی روی آورد.
    کمپانی متل در سال 1955 با کلوپ میکی ماوس برای تبلیغ اسباب بازی ها به همکاری در نمایش های تلویزیونی پرداخت که موجب دگرگونی ساختاری در تجارت اسباب بازی شد.
    در 1959 به دلیل علاقه دختر هندلر به عروسک های کاغذی، طرح ساخت عروسک را دنبال کردند که منجر به عقد قرارداد برای دریافت امتیاز عروسک آلمانی لی لی شد.
    عروسک لی لی در واقع برگرفته از شخصیت و اندام و چهره زن خیابان گرد آلمانی به همین نام بود. عروسک آلمانی
    لی لی به عنوان یک قطعه کلکسیونی فقط به بزرگسالان به ویژه به کلکسیونرهای اسباب بازی فروخته می شد.
    کمپانی متل امتیاز عروسک لی لی را از آلمان خرید و پس از تغییراتی، صورتبندی نژادی آن را به نژاد “آنگلوساکسون” همانند کرد و به تولید انبوه آن در آمریکا اقدام نمود.
    تولد باربی:
    این عروسک تغییر نژاد یافته ( به نژاد آمریکایی- انگلیسی انگلوساکسون) باربی لقب گرفت. باربی اسم خلاصه شده باربارا دختر کوچک رییس کمپانی متل یعنی آقای هندلر بود.
    باربی به زودی در صف اول اسباب بازی دختران در غرب قرار گرفت. در سال 1959 هر عروسک باربی به قیمت سه دلار فروخته می شد. اما اکنون هر عروسک باربی اصل ساخت کمپانی متل تا 4500 دلار قیمت دارد.
    طراح تغییرات باربی در آمریکا در کمپانی متل، جک رایان است. وی قبل از آن در پنتاگون (وزارت جنگ آمریکا) طراح موشک های اسپارو و هاوک بود. شرکت متل او را به خاطر تخصص و استعدادش در شناخت فرم هیکل زنان استخدام کرد.
    در 1961 کمپانی متل عروسک کن را تولید کرد. این عروسک پسری بود با لباس های شیک و موهای قهوه ای که برگرفته از نام پسر آقای هندلر رییس کمپانی متل بود. به این ترتیب باربی صاحب یک دوست پسر شد. بعدها در سال 1963 عروسک میچ و در سال 1965 عروسک اسکیپر به جمع کن و باربی پیوستند.


    ویژگی های باربی:
    در میان عروسک هایی که تاکنون ساخته شده باربی از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار است چرا که باربی تنها یک عروسک نیست بلکه یک سلاح کارآمد در صحنه ی جنگ فرهنگی است و به همین خاطر متخصصین فراوانی در تولید، طراحی، تبلیغ و توزیع آن نقش آفرینی نموده اند. به جهت اهمیت این بخش هر یک از ویژگی ها را به صورت جداگانه شرح می دهیم:

    اندام باربی:
    باربی نماد یک زن 19- 20 ساله است. همانگونه که در پیش اشاره شد باربی از شخصیت یک زن ولگرد خیابانی آلمانی به نام لی لی گرفته شده که پس از جنگ به عنوان زنی محبوب خودفروشی می کرده است.
    اما این جک رایان بود که به خاطر استعداد ویژه اش در شناخت فرم بدن زنان، لی لی را به چهره ای آنگلوساکسون تبدیل نمود و سرانجام باربی را خلق کرد. دختر 20 ساله ای که پاهای بلند و فیزیک بدنی لاغری داشته و نمایشگر یک قد 195 سانتی متری است. باید توجه داشت که این ویژگی نمایشگر دوران جوانی یک دختر است و از همین جا می توان به الگوسازی باربی برای آینده کودکان به خوبی پی برد.


    ویژگی های باربی:
    این جک رایان بود که به خاطر استعداد ویژه اش در شناخت فرم بدن زنان، لی لی را به چهره ای آنگلوساکسون تبدیل نمود و سرانجام باربی را خلق کرد. دختر 20 ساله ای که پاهای بلند و فیزیک بدنی لاغری داشته و نمایشگر یک قد 195 سانتی متری است. باید توجه داشت که این ویژگی نمایشگر دوران جوانی یک دختر است و از همین جا می توان به الگوسازی باربی برای آینده کودکان به خوبی پی برد.

    چهره باربی:
    طراحی چهره باربی به گونه ای اغراق گونه صورت گرفته که جامع اکثر زیبایی های متصور باشد و البته این طراحی بسیار ماهرانه صورت پذیرفته است. «موی بور و طلایی، گردن باریک و کشیده، گونه های برآمده، دماغ و دهان کوچک، چشمانی درشت و آبی، لبانی پرگوشت، چهره شاداب، پوست روشن، پیشانی و سری متناسب و … مجموع اعضای چهره ی باربی را تشکیل می دهد که به ندرت- حتی با هنرمندی تیغ جراحی پزشکان حاذق- هم زمان در یک فرد جمع می شود.

    فرم لباس باربی:
    لباس های ظریف، خوش رنگ و خوش دوخت باربی محصول هنر و دستان بزرگترین طراحان لباس دنیاست که در کمپانی متل گرد هم آمده اند. هیچ عروسکی تا به حال به اندازه باربی لباس متنوع، زیبا و اشرافی به تن نکرده و این تنها اختصاص به دختری دارد که نماینده فرهنگ آمریکایی و نمایشگر یک زن تمام عیار آمریکایی است.
    «عریان گرایی، اشرافی گرایی و مصرف گرایی سه مولفه اصلی لباس های باربی است؛ لباس هایی که زرق و برق خیره کننده اش، جلوه ی شهوانی اندام باربی را مضاعف می کند.»

    تنوع باربی:
    باربی برای اینکه بتواند نقش تربیتی خود را ایفا کند باید پاسخگوی تمامی سلایق و علاقه ها باشد و در نقش های گوناگونی ظاهر شود.
    باربی پرستار، باربی معلم، باربی خلبان، باربی ژیمناست، باربی خواننده و … برای تحکیم الگوسازی این عروسک متولد شده اند. همچنین برای پذیرش این عروسک از سوی ملیت های گوناگون باربی با حفظ استیل بدنی اش (اصالت آمریکایی) در رنگ ها و ملیت های گوناگون نیز ظاهر شد؛ باربی هندی، آفریقایی، چینی، لهستانی و …

    باربی انتحاری:
    باربی این بار در نقش سیاسی ظاهر شده و می کوشد با تمسخر ارزش های والای اسلامی، شهادت طلبی را به مثابه امری غیر منطقی و منفور جلوه دهد.
    «باربی انتحاری و شهادت طلب که پس از فریاد ا… اکبر با فشردن ضامن کمربند انفجاریش منفجر می شود به طور غیر مستقیم تلاش می کرد تا فرهنگ شهادت طلبی یا تنها سلاح پیروز و بی رقیب مسلمانان را در میان کودکان به تمسخر گیرد… »

    باربی نظامی و ضد تروریست:
    یکی دیگر از کارکردهای باربی تهییج سربازان آمریکایی با پوشیدن یونیفرم نظامی و به دست گرفتن اسلحه ی آمریکایی است. این بار باربی وظیفه دارد افکار عمومی جوانان را با مقاصد جنگ طلبانه ی طراحانش همراه کند:
    « در طول جنگ عراق و آمریکا در سال 1990 عروسک باربی با پوشش نظامی آمریکایی به تهییج افکار عمومی پرداخت. پس از واقعه یازده سپتامبر نیز باربی با پوشیدن یونیفرم نیروهای نظامی ضد تروریست با ایفای نقش جدید خود به تهییج افکار عمومی پرداخت، تیتر آگهی تبلیغاتی باربی برای نبرد ضد تروریست این بود: باربی- روح آمریکایی»
    باربی و رسانه ها:
    برای دستیابی به اهداف پیش بینی شده و کارکردهای مورد انتظار، این بازیچه استراتژیک باید به گونه ای متفاوت و در اندازه قابل قبول و با در نظر گرفتن تمام ظرایف هنری و فنی تبلیغ شود. چرا که عصر، عصر ارتباطات است و هر پدیده ای برای حفظ بقا و افزایش تاثیر خود ناچار از در نظر گرفتن حمایت رسانه ای و تبلیغی خویش است.
    نباید از یاد برد که یکی از کارکردهای رسانه نزدیک نمودن سلیقه مصرف افراد به یکدیگر و کمک به فراگیری استفاده از یک کالاست.
    «در سال 2001 عروسک باربی در اولین فیلم کامپیوتری خود به نام باربی و فندق شکن ظاهر شد و از آن پس تاکنون تعداد قابل توجهی فیلم کامپیوتری- انیمیشن- فیلم سینمایی و مستهجن در مورد باربی تولید شده است.»
    یکی از نکات جالب توجه در حمایت رسانه ای از باربی سایت اینترنتی آن است. سایتی که پس از ورود به آن نشانگر شما هم تغییر شکل داده و به پروانه ای بال زنان تبدیل می شود. افراد پس از ورود به سایت « در یک قسمت می توانند بازی کنند، در جایی دیگر با باربی در کنار دریا قدم بزنند یا در منزل جشن تولد بگیرند و … » و همین امر جذابیت بسیار بالایی برای کودکان ایجاد نموده است.

    باربی و صنعت:
    همانگونه که اشاره شد استیل زندگی آمریکایی باید معرف همه بخش های زندگی باشد. در اینجا صنعت به کمک فراگیری باربی آمده است. امروزه اکثر نیازمندی های دختران با تصویر، رنگ و تبلیغ باربی در بازار کشورهای مختلف از جمله کشور خودمان یافت می شود. آنچنان که به گفته یکی از کارشناسان می توان با هزینه ی حدود یک میلیون تومان، تمام مایحتاج یک دختر را که تبلیغ کننده باربی باشد از بازار جمع آوری نمود، از لوازم التحریر گرفته تا لوازم بهداشتی- آرایشی، انواع لباس، کیف، کفش، خوردنی های مورد علاقه ی کودکان و … .
    فراگیری و فروش قابل توجه این محصولات باعث رونق بیش از پیش اقتصادی این عرصه گردیده و زمینه ی تولید آن با کیفیتهای گوناگون و به منظور تامین سطوح مختلف درآمدی را فراهم نموده است.
    تاثیرات مخرب عروسک باربی:
    این مساله از زوایای گوناگون قابل تقسیم بندی بررسی است. از یک سو می توان به تقسیم بندی مخاطبان و بررسی تاثیرات مخرب آن اشاره نمود و از سویی می توان به تفکیک موضوعی و بررسی آثار مخرب آن در هر یک از موضوعات پرداخت. نظر به اختصار این مقال و از نگاه موضوعی به چند مورد اشاره می شود:

    بلوغ زودرس:
    یکی از کارکردهای باربی پر رنگ نمودن غرایز جنسی در ذهن دختران و آموزش روابط جنسی است و به تعبیر برخی فعالان ضد باربی، آموزگار سکس است در حالی که توان عشق آفرینی ندارد.
    تقلیل حیا و ترویج اخلاق جنسی مورد نظر باربی از آنجا آغاز می شود که کودک نه تنها می تواند به تعویض لباس های زیر عروسک اقدام کند که به این کار نیز تشویق می شود و در بسیاری از اوقات با اندام جنسی عروسک سر و کار داشته و به تدریج قبح دیدن آن در نظر کودک می شکند.
    تامل در این موضوع که کودکان در اثر آلودگی ذهنشان به این موضوعات و بلوغ زودرس جنسی، فرصت حضور در دنیای زیبا و دوست داشتنی کودکی را خیلی زود از دست می دهند، تاسف آور است.

    سوء تغذیه:
    اگرچه فرم بدن باربی به گونه ای طراحی شده که بعید به نظر می رسد هیچ زنی بتواند با ویژگی های فیزیکی آن به حیات خویش ادامه دهند، اما در اثر تبلیغات، ویژگی های باربی به مثابه«ملاک زیبایی زن امروز»، باعث شده که بسیاری از زنان و دختران با اتخاذ رژیم لاغری و تلاش در جهت شبیه شدن به فیزیک بدنی باربی در دام بیماری های سوء تغذیه همچون آنورکزیا و بولیمیا گرفتار شوند.
    « طبق آمار در آمریکا از هر پنج دختر دانشجو یک نفر به بیماری کم غذایی مبتلا است و در سال حدود بیست درصد از افراد مبتلا به این بیماری ها جان می سپارند.این مساله به قدری رایج و نگران کننده است که در برخی از دانشگاه های آمریکا، مواد غذایی رژیمی مانند سالاد در غذاخوری دانشگاه به طرز ماهرانه ای با مواد نشاسته ای آغشته می شود که دانشجویانی که تنها از سالاد تغذیه می کنند دچار بیماری کم غذایی نشوند.»
    باید توجه داشت که نه تنها دانشجویان که بازیگران و هنرمندان زن با صرف هزینه های فراوان و با کمک جراحان ماهر زیبایی صورت و شکم، تلاش می کنند اندام خود را با اندام باربی، ملکه زیبایی زنان تطبیق دهند.
    در همین رابطه تلاش فمنیست ها برای افشای ساختگی و غیر قابل واقعی بودن معیارهای زیبایی باربی جالب توجه است :
    « باربی با قد بیش از 2 متر، تنها 46 کیلو گرم وزن دارد . در حالی که متوسط قد و وزن زن آمریکایی به ترتیب 163 سانتی متر و 66 کیلو گرم است و اگر عروسک باربی در همان ابعاد جان می یافت ، نمی توانست وزن خود را تحمل کند ، نمی توانست قاعدگی ماهانه داشته باشد و البته به هیچ وجه امکان باروری و بارداری نداشت »
    در همین رابطه یک ضرب المثل آمریکایی نیز وجود دارد که می گوید : « هر چه قدر لاغر شوی یا پولدار شوی باز هم کم است »

    مصرف گرایی و تجمل :
    پیش تر به این نکته اشاره نمودیم که بزرگترین طراحان لباس دنیا به کمک کمپانی متل شتافته و به طراحی ظریف و زیبای لباس های گوناگون باربی می پردازند . این لباس ها اغلب تجملاتی و متعلق به طبقه ی ثروتمند جامعه است و اگر چه کودک را در رویای زیبای آینده استفاده از آن غرق می کند اما درکناراین حسرت رسیدن به آن نیز دردل او به جای می گذارد . نه تنها لباس که زیورآلات باربی نیز بسیار گران هستند . باربی به ترویج تجمل و مصرف گرایی با توجه به تنوع بیش از حد می پردازد و این یکی از ویروس های کشنده فرهنگ غربی است که باربی به مثابه یک بیمار ، آن را در میان دختران دیگر سرزمین ها می پراکند و ایشان را به بیماری مهلک مصرف گرایی ، تجمل و مادی گرایی دچار می کند .

    دارا و سارا نماد هویت اسلامی و ایرانی:


    از همان زمان که این خواهر و برادر ایرانی و مسلمان پا به عرصه وجود گذاشتند ، بحث های فراوانی علیه آن ها مطرح شد. حتی بسیاری از محافل داخلی هم به سرکوب این دو کودک معصوم پرداختند . نگاهی واقع بینانه به پیامدهای تولید این خواهر و برادر در کشورهای منطقه و ملاحظه عکس العمل رسانه های غربی و تحلیل صاحب نظران در این رابطه در قضاوت درست ما نسبت به این دو عروسک بسیار موثر است. به همین خاطر تنها به دو نمونه مختصر اشاره می شود:
    « راس پیتر در سایت آسیا تایمز می نویسد : چه کسی می توانست پیش بینی کند که این عروسک های چشم قهوه ای بی بو ، بی خاصیت و عقب مانده که شبیه وصله ای بدعنق و بی ریخت هستند ، گام بعدی ایران برای صدور انقلاب باشند … گر چه این اولین جنگ نیست ولی شاید مهمترین آن باشد . چون گویا سارای ایرانی به همراه برادرش دارا سخت امپراطوری باربی پلاستیکی را به خطر انداخته اند .»
    « نشریه یو.اس.ای.تودی در همان زمان با انعکاس خبر ساخت عروسک های ملی در ایران نوشت : باربی کنار برو : سارا با چادر می آید . خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز پوشش چادر سارا را جواب ایران به باربی دانست .»
    کمترین خاصیت ظهور دارا و سارا این بود که اولا حساسیت همگان را در برابر تاثیرات مخرب باربی برانگیخت و درک این تهاجم عمیق فرهنگی را در جامعه فراگیر کرد و ثانیا این مساله را در پیش چشم جهانیان روشن ساخت که می توان با تکیه بر فرهنگ بومی و اصیل نمادهای عروسکی تولید کرد و به تربیت صحیح کودکان از این مسیر اقدام نمود .

    نتیجه :
    دقت در پدیده عروسک باربی و تاثیرگذاری آن در طول بیش از نیم قرن هر انسان خردمندی را به تامل وامی دارد که چگونه یک عروسک می تواند این همه تاثیرات مخرب فرهنگی ، اجتماعی ، روانی و …. داشته باشد و چه ماهرانه توانسته از غفلت میلیون ها انسان سوء استفاده کرده و در قلعه ی ذهن آن ها خانه کند. در همین راستا یکی از کارشناسان به زیبایی تعبیر نموده که « باربی اسب تروا است.»
    ملاحظه دقت و ظرافت در طراحی این سلاح موثر و فراگیر فرهنگی نشان از رصد دائمی تغییرات فرهنگی و سیاسی دنیا توسط سازندگان عروسک باربی دارد . در همین راستا این جمله از براندا آندولینا بازار یاب کمپانی متل بسیار تکان دهنده است که گفته بود : « ما همواره با دقت آمار نوزادان متولد شده را بررسی می کنیم و ترکیب والدین و فرهنگ و زبان آن ها را کاملا در نظر می گیریم.»
    از این نکته نباید غفلت کرد که غرب و به ویژه آمریکا برای تعریف انسان معیار خود از همه ی ابزارهای فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و حتی نظامی خویش بهره می برد و البته به کمک و رسانه های ارتباط جمعی پذیرش این مدل و معیار را مطلوب و قابل دستیابی جلوه می دهد .
    اما روی دیگر سکه مقابله با این هجوم گسترده و استفاده از قابلیت های فراوان اسباب بازی در الگو سازی برای دختران و مادران آینده جامعه است، چنانچه در فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی زن از جایگاه ویژه برخوردار بوده و سلامت او تضمین کننده سلامت جامعه محسوب می شود. اگر چه دارا و سارا و دیگر اعضای خانواده او آغاز قابل تقدیر و موثری در ورود به این مسیر بوده اند اما به هیچ وجه کافی نبوده و پاسخگوی این هجمه عظیم فرهنگی نخواهد بود . موفقیت این امر و دستیابی به الگویی برای تربیت دختران درگرو یک عزم ملی و سامان دهی همه ی توان فکری ، فرهنگی ، اقتصادی و … برای تحقق آن است و تردیدی نیست که اگر در مسیر تربیت مادران فردای سرزمینمان موفق شویم آن روز است که می توانیم مدعی ترسیم آینده ای روشن و جامعه ای آباد توام با سلامت اخلاقی و روانی برای همه ی مردم باشیم . ان شاءا…

    نویسنده: روح الله کاظمی زاده
    کارشناس ارشد مدیریت فرهنگی


    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  18. 2 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  19. #20
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : *ماتروشکاهای ما کجا گم شد!؟ *

    نقل قول نوشته اصلی توسط آبجی نمایش پست ها
    چهارشنبه بود که اومدم دوباره این تاپیک رو خوندم چون تو قرار ملاقات در موردش تاکید کرده بودی یادم نبود یهو یادم افتاد اومدم خوندمش یادم افتاد که وقتی هفت سالم بود عمه ام به عنوان کادو بهم ماتروشکا داد مال من 5 تیکه نبود چهار تا بود یادمه که اسم خودمون رو هم روشون گذاشته بودم خیلی دلم هواشون رو کرده بود بعد از اینکه تاپیک رو خوندم بلندشدم رفتم دنباالشون بگردم هر چی گشتم پیداشون نکردم از مامانم سراغشون رو گرفتم گفت که برده گذاشته طبقه پایین دلم یه لحظه گرفت گفتم این اون وسیله بازی من بود که حتی یه موقعی حاضر نبودم از خودم دورش کنم الان که دارم فکرشو میکنم فکر میکنم اخرین باری که دیدمش فکر کنم دوران راهنمایی بود بهر حال رفتم و گشتم بعد چند چند ساعت گشتن بالاخره پیداشون کردم ولی ...

    ولی یکشون یه ترک برداشته بود نشستم همونجا بین کارتون های اسباب بازی هام کتابای داستانم یاد ایام بچگیم افتادم . تک تک کتابامو خوندم یه دفعه چشمم خورد به دفتر نقاشی سال دوم دبستانم تک تک نقاشی هامو دیدم که هر وقت بیست میگرفتیم یه برچسب هم میزدن کنار اون نمره بیستمون ( چقدر هم برامون ارزش داشت ) .

    ولی خب الان خیلی از چیزها فرق کرده یادمه یه دفعه این بحث شد سرکلاسمون استادمون گفت که هر چیزی با توجه به پیشرفت ما ادما فرق میکنه حتی علایقمون . استادم میگفت که اون موقع عروسک های ما دو تیکه چوب بود و یه صورت پارچه ای مال شما ها ( ما رو میگفت ) کم کم تغییر کرد و لطیف تر شدن ولی الان چی ؟؟؟ ایا پیشرفت تو هر زمینه ای لازمه ؟؟؟ بهتر نبود که عروسک ها انقدر پیشرفت نمیکردن و تبدیل به ربات نمیشدن ؟؟؟ واقعا ما همونجور که با عروسک هامون ارتباط برقرار میکردیم بچه های الان هم همونطور هستن ؟؟؟ اونجوری که ما از خاله بازی هامون لذت میبردیم اونا هم میبرن ؟ اصلا الان بچه ها خاله بازی میکنند ؟؟؟؟ همون طور که شبا بدون اونا نمیخوابیدیم اونا هم الان همینطور هستند ؟؟؟

    فقط ماتروشکای ما نیست که گم شده خیلی از علایق بچگی ما هم گم شده
    یارب

    سلام آبجی خانوم

    اولا نگران نباش ترکشو برات درستش می کنم.

    دوما می شه نقاشیاتو دید

    سوما نباید که دست تو دست بزاریم و بگیم زمان و علایق عوض شده که. می شه؟
    من از بچه های دور و برم شرو می کنم شما هم همینطور و بقیه هم ...
    زمان این بحران شدت یافته را سست خواهد کرد اگر خودمان را باور کنیم و اقدام کنیم.


    یاعلی
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  20. 3 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •